او براي شكستن ركوردي كه تقريبا نيم قرن دوام آورده بود، دست به ماجراجويي بزرگي زد و با صرف چند سال تلاش گروهي بزرگ از مهندسان و دانشمندان و صرف ميليونها دلار در نهايت روز يكشنبه و از درون كپسول كوچك اما بسيار مجهزي سفر خود را به سوي ماجراجويي بزرگش آغاز كرد.
او درون يك كپسول كه به سيستم تنظيم فشار، حجم اكسيژن و حرارت داخلي مجهز بود و در حالي كه لباس ويژه ضدفشار به تن داشت به آرامي صعود طولاني خود را آغاز كرد. محلي كه براي انجام اين آزمايش در نظر گرفته شده بود منطقه معروف رازول بود. جايي كه به دليل داستانهاي مربوط به بشقابهاي پرنده در كانون توجه مردم قرار گرفته و ميزبان يكي از پايگاههاي آزمايشي نيروي هوايي آمريكاست. البته انتخاب اين محل به دليل تاريخچه به يادماندني نام رازول نبود، بلكه به دليل شرايط پايدار جوي اين منطقه بود.
بالن بزرگ و نازك
فليكس بامگارتنر براي اينكه بتواند اين ماموريت را با موفقيت انجام دهد بايد به كمك يك بالن غول پيكر مشابه بالنهاي هواشناسي خود را به ارتفاع مورد نظر ميرساند.
اين بالن از نوعي پلاستيك بسيار نازك و مقاوم ساخته شده بود. ضخامت پوسته اين بالن حتي از كيسههاي پلاستيكي كه در آشپزخانهها كاربرد دارد و به كيسههاي فريزر مشهور است نيز كمتر بود. اين بالن عظيم براي اينكه فليكس و كپسول حامل او را به ارتفاع مورد نظر برساند از گاز هليوم پر شده بود. گاز هليوم دومين عنصر سبك طبيعت پس از هيدروژن است اما برخلاف هيدروژن قابل اشتعال نيست. سبكي اين گاز باعث ميشود در جو زمين به سمت بالا حركت كند و به همراه خود، بالن و محموله همراه آن را به ارتفاعات بالا ببرد. زماني كه اين بالن بر اثر رسيدن به لايههاي بالاي جو منبسط شد، ارتفاعي معادل يك ساختمان 50 طبقه پيدا كرد. به دليل ظرافت اين بالن بود كه حتي وزش بادهاي سطحي بسيار اندك هم ميتوانست ماموريت را با خطر مواجه كند و به همين دليل ماموريت چند بار با تاخير مواجه شد تا سرانجام تيم هواشناسي كه لشكري از بالنهاي هواشناسي و اطلاعات ماهوارهاي از آنها حمايت ميكرد شرايط را براي انجام سفر مساعد اعلام كرد.
پرش از استراتوسفر
قرار بود فليكس از ارتفاع 36 كيلومتري سطح زمين پرش آزادي را به سمت زمين انجام دهد. براي رسيدن به اين ارتفاع او بايد لايه تراپوسفر كه در مجاورت زمين قرار دارد و تا 20 كيلومتري زمين را در بر گرفته، پشت سر بگذارد و وارد لايهاي از جو زمين به نام استراتوسفر شود؛ لايهاي كه از 20 كيلومتري تا 50 كيلومتري سطح زمين ادامه دارد و به دليل فشار پايين و چگالي رقيق و از همه مهمتر ترتيب دمايي برعكس تراپوسفر، در آن خبري از جريانهاي هوايي نيست. در لايه تراپوسفر با دور شدن از زمين دماي هوا كاهش پيدا ميكند و لايههاي گرمتر كه به بالا رفتن تمايل دارند در ارتفاعات نزديك به زمين و لايههاي سردتر كه تمايل به پايين رفتن دارند در ارتفاعات بالاي اين لايه قرار دارند. بنابراين ما شاهد جريانهاي هوايي ضعيف و قوي در همه جاي سياره زمين هستيم كه با توجه به قدرتشان به نسيم، باد، تندباد و توفان مشهورند. اما در لايه استراتوسفر وضعيت برعكس است، بنابراين هيچ جريان هوايي به وجود نميآيد. به همين دليل خلبانان ترجيح ميدهند در اين لايه از جو زمين پرواز كنند تا گرفتار تلاطم هوايي نشوند و از گزند باد و توفان در امان باشند.
لباس فضانوردي فليكس
اما محيط اين لايه از جو زمين بسيار متخاصم است. براي اينكه فليكس بتواند اين تجربه را سالم پشت سر بگذارد، بايد از لباس ضدفشاري استفاده ميكرد كه مشابه لباسهاي فضانوردان او را دربرابر فشار اندك محيط و همچنين تغييرات دما محافظت كند. اگر لباس او دچار مشكلي ميشد به دليل اختلاف فشار بلافاصله خون بدن او شروع به جوشيدن ميكرد و موجب مرگ او ميشد. البته لباس وي بارها بررسي شده بود و قبل از پرش نيز آخرين بررسيها انجام شد. سرانجام در ارتفاعي بيش از ارتفاع تعيين شده يعني در جايي حدود 40 كيلومتري سطح زمين فليكس از كپسول خود كه قبلا فشار آن تنظيم شده بود قدم بيرون گذاشت و بر پلهاي ايستاد كه بايد از آنجا شيرجهاش را آغاز ميكرد. زير پاي او و 40 كيلومتر پايينتر دشت رازول قرار داشت. منظرهاي كه او در ثانيههاي پيش از پرش زير پاي خود و مقابل چشمانش ميديد منظرهاي نفسگير به شمار ميآمد. او در اين ارتفاع ميتوانست انحناي سطح زمين را تشخيص دهد البته نه به شكل يك قوس كامل بلكه در دو سوي افق امكان ديدن خميدگي افق را داشت.
ركوردهايي كه شكسته شد
سرانجام او پرشش را با هدف شكستن چهار ركورد جهاني آغاز كرد. پس از جدا شدن از كپسول، او تسليم شتاب گرانش سياره زمين بود و لحظه به لحظه بر سرعت او افزوده ميشد. به طوري كه اعلام شده است او در نهايت به سرعتي معادل يك و دو دهم سرعت صوت رسيد و توانست از مرز سرعت صوت عبور كند. البته اين ادعا براي اينكه به ركوردي رسمي بدل شود بايد مورد بررسي و تائيد آژانس ركوردهاي هوايي برسد و اكنون مدارك براي آژانس مورد اشاره ارسال شده و بايد منتظر بررسي اين موضوع شد. علت اينكه چنين تائيدي زمان ميبرد اين است كه سرعت صوت اولا وابسته به محيط و چگالي آن محيط متغير است و دوم اينكه بايد موقعيت فرد در هر لحظه متناسب با سرعت او در آن محيط بررسي شود.
او اما در اولين گام و به محض اينكه پا از كپسول بيرون گذاشت، دو ركورد را ازآن خود كرد. بالاترين ارتفاعي كه كسي با بالن سفر كرده و بالاترين ارتفاعي كه كسي در آن اقدام به پرش به سوي زمين كرده است. انتظار ميرفت او ركورد طولانيترين مدت سقوط آزاد را نيز بشكند اما چند ثانيهاي زودتر چتر نجات خود را باز كرد تا اين ركورد دست نخورده باقي بماند.
او در طول بازگشتش به زمين كه تنها كمتر از ده دقيقه (شامل بخشي كه با چتر نجات فرود را دنبال كرد و در مقايسه با بيش از دو ساعتي كه صرف رسيدن به اين ارتفاع كرد) طول كشيد، بايد مراحل خطرناكي را سپري ميكرد؛ ازجمله زماني كه وارد بخش چگالتر جو ميشد و همان طور كه انتظار ميرفت لحظاتي تعادل خود را از دست داد و شروع به چرخ زدن دور خودش كرد. اين اتفاق بسيار خطرناك بود چرا كه در صورت ادامه و بر اثر اين حركت دوراني، خون به سمت پا و سر (دو انتهاي بدن او) رانده ميشد و ممكن بود باعث نابينايي، بيهوشي، كما و مرگ شود. البته تيم طراحي ماموريت براي جلوگيري از بروز چنين اتفاقي، سيستم ايمنياي را تعبيه كرده بودند كه اگر فشار وارد شده به انتهاي بدن او از 4.5 برابر گرانش زمين بيشتر ميشد، چتر نجات اضطراري باز ميشد و او را متعادل ميكرد. اما خوشبختانه كار به آنجا نرسيد و فليكس توانست بسرعت كنترل خود را به دست آورد و به سقوطش ادامه دهد.
ماموريت علمي يا نمايش تبليغاتي؟
لحظات اين سقوط آزاد براي هركسي كه آن را حتي از دريچه دوربينهاي پيشرفته تلويزيوني كه به طور خاص براي اين ماموريت طراحي شده بود تماشا ميكرد نفسگير و هيجانانگيز بود، اما نكتهاي را بايد در اين بين در نظر داشت. اين برنامه بيش از آنكه برنامهاي علمي يا براي توسعه فناوري باشد به منظور ركورد شكني و تبليغات يك شركت توليدكننده نوشابههاي انرژيزا بود و به همين دليل در بسياري از گزارشها درباره اهميت علمي و حتي دادههايي كه در طول پرواز به دست آمد اغراق صورت گرفته است. براي مثال بارها گفته شد او از مرز فضا به زمين ميپرد كه اين مساله بوضوح اشتباه بود. مرز فضا جايي حدود 100 كيلومتري سطح زمين است و او از 39 كيلومتري و درون لايه دوم جو زمين پرش خود را انجام داد. مواردي مانند دستاوردهاي علمي اين پرش نيز بيشتر از آنكه جنبه واقعي داشته باشد رنگ و بوي تبليغاتي داشت. اگرچه علوم و فناوريهاي بسياري در پشت صحنه اين ماجراجويي نقش بازي ميكرد، اما همه اينها براي تضمين موفقيت ماموريت بود نه آنكه ماموريت دستاورد فني چشمگيري داشته باشد.
اما گذشته از همه اين بحثهاي فني، آنچه شامگاه روز يكشنبه رخ داد، اتفاقي نفسگير و شگفتانگيز بود كه فراتر از بحثهاي تجاري، علمي، فني و … يك نكته را به ما يادآور ميشد؛ مرزها و ركوردها براي عبور كردن و شكسته شدن به وجود ميآيند. انسان اگر به پشتوانه فني و علمي خود تكيه كند و از مواجهه با دشواريها نهراسد، مرزي در پيش پاي خود نخواهد ديد و ميتواند به مرزهايي دست پيدا كند كه به نظر دست نيافتني ميآيد و اين روح كنجكاو انساني است كه اگر نبود و اگر ميل به شكستن ركوردها و عبور از مرزها و ورود به عرصههاي ناشناخته در ذات ما وجود نداشت، هنوز شايد در غارهاي تاريك و ميان جنگلهاي انبوه زندگي ميكرديم.
