دنیای علم و حیرت ما

جام جم: هنوز به خاطر داریم دانش آموز ایرانی را که با حل معادله ای عجیب ثابت کرد اعداد اول وجود ندارند و به همین روش درمان سرطان را تبدیل به یک الگوریتم کرده بود و دیگری را که ثابت کرد عدد پی عددی گویاست و بدین ترتیب مشت محکمی بر دهان تمام ریاضیدانان طول تاریخ کوبیده بود و دیگری که ملاصدرا را بنیانگذار نظریه فیزیک کوآنتومی و عدم قطعیت و… دانسته بود و دیگری و دیگری… هر روز در دوران رشد و شکوفایی فناوری در گوشه و کنار جهان شاهد مطرح شدن خبرهایی هستیم که نقش اول آن را قهرمانانی بازی می کنند که عموما در رشته ای که انقلاب ایجاد کرده اند، فاقد اطلاعات نظری یا تجربی هستند و یک تنه جهان علم را به چالش می کشند و اسراری را که قرنها ذهن همه دانشمندان را به خود مشغول داشته و عمدتا حل نشده باقی مانده است ، با خواندن وردی سحرآمیز و یا حرکت دادن چوب جادوگریشان حل می کنند تا به جهان ثابت کنند تمام دانشمندان جهان مشتی آدم احمق و بدون قدرت تفکرند که چون به درد هیچ کاری نمی خوردند به کار علم روی آورده اند و اگر یک انسان نسبتا باهوش مانند آنها وجود داشته باشد مسائل علمی به جای طی روند طولانی خود یکشبه حل می شوند.

سالها قبل که پدیده روزنامه نگاری علمی در ایران هنوز جدی گرفته نمی شد و به علم به عنوان ابزاری برای تقویت اعتماد به نفس و غرور ملی نگاه می شد، چنین خبرهایی براحتی در تیتر رسانه ها قرار می گرفت.

خبرهایی تعجب برانگیز که آه از نهاد ما در می آورد که چه باید کرد. اما در چند سال اخیر به یمن تلاش افرادی که علاقه به انتشار صحیح اخبار علمی داشته اند فضا و جو حاکم در کشور ما اندکی تغییر کرده است.

همه صحبت از ژورنالیسم حرفه ای می کنند و از آن مهمتر منابع بی شماری که روزی در اختیار عده معدودی از پژوهشگران بود در اختیار همگان و بویژه رسانه ها قرار گرفته است.

امروزه در ایران و در این سوی جهان درباره تازه ترین رویدادهایی که در گوشه و کنار جهان اتفاق می افتد می توان ارتباطهای مستقیمی برقرار کرد و خواننده خبر را در جریان ناب ترین خبرها قرار داد. در این شرایط انتشار و پردامنه شدن خبری مبنی بر کشف راز مدال های اینشتین (دقت کنید مدال و نه مدل) از سوی یک بانوی خلاق ایرانی که در سروستان زندگی می کند و در رشته مدیریت بازرگانی دانش آموخته است می تواند فاجعه ای به حساب آید. اگر از دروغ بودن اصل خبر بگذریم و بگذریم که اصولا موجودی به نام معمای مدال های اینشتین وجود خارجی ندارد، اگر بگذریم از این که خانمی به نام رزیتا جیسون که بهاره کمالی سروستانی از قول او به ستاره دنباله دار ذهن اینشتین تشبیه و گفته شده شاگرد اینشتین بوده اصولا وجود خارجی ندارد و روح اینشتین هم از وجود چنین آدمی بی اطلاع است و اگر بگذریم که روزنامه ای که این خبر را منتشر کرده روزنامه جعلی است و اگر از خودمان این سوال را مطرح نکنیم که مثلث برمودا (که نمونه ای واضح از سودازدگی علمی است) چه ربطی به نیروهای هسته ای دارند (در خبر ادعا شده بود نشریه این خانم راز مثلث برمودا و نیروهای هسته ای را حل می کند) از یک مورد نمی توان گذشت ، چرا در این دوران چنین خبری بی محابا از سوی رسانه ملی تنظیم و با آب و تاب فراوان پخش می شود. شاید انتظار فعالیت روزنامه نگارهای علمی در این رسانه تقاضای زیادی نباشد؛ افرادی که با حداقل های مقوله دشوار و پیچیده روزنامه نگاری علمی آشنایی دارند و راه را از چاه می شناسند، اما حتی اگر از این موضوع هم بگذریم ، حداقل انتظار ما حضور روزنامه نگارهای عادی در تنظیم اخبار است و فکر می کنم همه استادان بارها به ما گفته اند که تحقیق خبر یکی از ارکان اعلام آن است.

حال آن که در روزنامه نگاری علمی ، انتشار خبری علمی (با فرض واقعی بودن) تا زمانی که نویسنده آن خبر را کاملا درک نکرده باشد ممنوع خواهد بود. کافی بود خبرنگار محترم نام خانم بهاره کمالی را که جهان علم این گونه به سرانگشت هنرمندش کن فیکون شده است در یکی از موتورهای جستجوی اینترنتی تایپ می کرد و یا به جستجوی نشانه ای از دانشمند فرهیخته زمان خانم رزیتا جیسون می گشت تا ببیند اثری از هیچ یک از آنان بر تارنماهای پیچیده خبری (که از کشیده شدن دندان یک تمساح در باغ وحشی دورافتاده نیز نمی گذرند) وجود ندارد. چطور جهان دانش دگرگون شده ؛ در حالی که نشانه ای از دگرگون کننده آن وجود ندارد؟ از آن راحت تر بهتر نبود هنگام تهیه گزارش از این دانشمند بزرگ درخواست می شد صفحات اینترنتی مربوط به خود را نشان دهد و نه صفحه جستجوی تصاویر !Yahoo را و آیا بهتر نبود خبرنگار محترم غرور خود را کنار می گذاشت و حداقل همانند شخصیت یکی از سریال های طنز، از این خانم می پرسید این مدالهای اتمی یعنی چه؟ در نظریه مدلهای اتمی انیشتین که وی درباره آن بحث کرده بود ، هیچ معمایی وجود ندارد و شما حتی یک کلمه راست در این خبر پیدا نخواهید کرد. اعتبار هر رسانه و بویژه رسانه ملی بیش از آن است که با ناآگاهی یک نفر به بازی گرفته شود. به یاد داشته باشیم اگر بدانیم خبری که چنین سر و صدایی به پا کرده است از پایه دروغ بوده ، دیگر نمی توانیم به خبرهای دیگر آن رسانه که در آنها تخصصی هم نداریم اطمینان داشته باشیم اما در این بین ، نکته دردآور دیگری هم وجود دارد و آن جدی نگرفته شدن عرصه رسانه از سوی نهادهای علمی کشور است.

آیا هیچیک از انجمن ها و مراکز تحقیقاتی فیزیک کشور آن هم در سال جهانی فیزیک نباید به این مهم واکنش نشان دهند و توضیح بخواهند و اعتراض کنند؟ اگر خبرنگار ایسنا به سراغ انجمن فیزیک و ستاد سال جهانی فیزیک در ایران نرود، آیا آنها باید خاموشی اختیار کنند؟ شاید این خبر برای اهل فن مسخره و غیر قابل باور باشد، اما مطمئن باشید ذهن مردم عادی را به بازی خواهد گرفت همان گونه که تاکنون بارها این کار را کرده است.

چه کسی در این بین پاسخگوی ذهن برآشفته مردم است؟ آیا این موضوع مصداقی از تشویش اذهان عمومی نیست؟ آیا اگر به دروغ ، خبری علمی پراکنده می شد و با آن مقابله می کردیم ، باز هم شاهد چنین ادعای واهی و پوچی بودیم که آبروی علمی ما را که با عرق جبین و بیدارماندن ها و دود چراغ خوردن های صدها تن از بهترین فرزندان کشورمان به دست آمده ، این گونه به بازی بگیرد؟ ما مقصریم اگر قدر سره و ناسره از یکدیگر را نداریم و به روند رو به رشد تولید علم کشور خیانت کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.