تا کمتر از ۲ هفته دیگر نسخه سینمایی کتاب جنجالی رمز داوینچی به روی صحنه خواهد رفت. شاید در تاریخ سینما کمتر شاهد چنین تبلیغ گسترده وطولانی برای یک فیلم بوده ایم . از بیش از ۱ سال قبل که این فیلم آماده نمایش شده بود تیزرهای تلوزیونی تاثیر گذاری از آن ذهن مردم را متوجه این فیلم می کرد. نمایی بی نظیر از حرکت دوربین روی سطحی سله بسته و کویری که با ورود دوربین به درون شکافها رمزهایی خود را نمایان می ساختند و در پایان زمانی که دوربین به عقب حرکت می کرد و از زمین دور می شد در می یافتیم آن کویر سله بسته نمای نزدیک رنگهای روی بوم تابلوی مونالیزا بوده است . هرچه به زمان اکران نزدیکتر می شدیم تبلیغات از یک سو و مخالفتها از سویی دیگر شدت می گرفت. Google در اقدامی بی سابقه بازیهایی برای این فیلم را در صفحه جستجوی شخصی کاربرانش قرار داد و اینک شاید جنجالی ترین فیلم سالهای اخیر تا کمتر از ۲ هفته دیگر در افتتاحیه جشنواره کن به صحنه می رود تا حکایت جستجوی رمز شناسی به نام رابرت لنگدان و نوه رییس مقتول موزه لور برای یافتن یکی از کهن ترین موضوعات تاریخ مسیحیت یا جام مقدس را بر پرده های نقره ای به تصویر بکشد. در این داستان نویسنده بر اساس تحقیقاتی که خود مدعی است چند سالی از وقت کاری وی را به خود اختصاص داده است روایت دیگری از زندگی حضرت مسیح را به تصویر می کشد روایتی که به طور اصولی با روایت ارایه شده از سوی کلیسا متفاوت و حتی از دید آن کاملا کفر آمیز است. در این روایت، مسیحیت امروز نه بر مبنای تعلیمات عیس ناصری بلکه بر مبنای اتفاقاتی است که چند دهه بعد از مرگ وی در شورایی از سیاستمداران در باره آن تصمیم گیری شد و اصالت و وصیت مسیح برای ادامه تعلیماتش از سوی یکی از مریدانش به طور کامل دگرگون شد . جالب اینکه این مرید، در این داستان ( و اسنادی که ان را شکل داده) یک بانو است و حتی بیشتر از آن همسر عیسی مسیح، مریم مجدلیه که درروایتهای کلاسیک زنی بدکاره به شمار می آمد در این روایت در رده بالاترین انسانهایی ارتقا می یابد که وصیت عیس را از او غصب کردند و سلسله مقدس او را که باید با ادامه خون وی جاری می شد با تهدید متوجه کردند و در چنین شرایطی گروههای زیر زمینی نظیر دیر صیهون (باور کنید ربطی به صهیونیست ها ندارد) حفاظت از جام واقعی که عترت میح بود را بر عهده می گیرند و این وظیفه را که زمانی در قالب شوالیه های باستانی حافظ جام انجام می شد دنبال می کنند و مهمترین استاد اثبات چنین ادعایی را به همراه مقبره مریم مجدلیه و از آن مهمتر فرزندان مسیح را حافظت می کنند.
ترجمه فارسی کتاب با کار دقیق و تحسین برانگیز دو مترجم جوان اثری ارزشمند برای مطالعه است . نه فقط به دلیل اصل داستان که به واسطه زیر نویسهای پر ارزشی که حسین شهرابی (که سابقه کارهای نجومی را هم دارد) و همکارش با تلاشی خستگی نا پذیر جمع آوری کرده اند.
آنچه جذاب تر از اصل داستان در این کتاب به چشم می آید دنیای جدیدی است که به روی خواننده باز می شود . بعد از مطالعه این کتاب نمی تانید از دنیای اطرافتان به راحتی بگذرید و فراموش کنید در چه دنیای پر رمز و رازی زندگی می کنید . این دنیای ساده هنوز هم مملو از رمزهای باستانی که نا اگاهانه یا آگاهانه در زندگی ما جاری است .
اما این روزها آنچه در باره این رمزها جذاب تر از قبل است مخالفت علنی عالی مقام ترین مقام های کلیسای کاتولیک برای نمایش این فیلم است. دو نفر از کاردینال های ارشد واتیکان که در رقابت با کاردینال رایتزینگر ، پس از مرگ پاپ ژان پل دوم مقام پاپی را به وی واگذار کردند صریحا در برابر این فیلم موضع گرفته و آن را کفر آمیز نامیده اند البته هنوز پاپ بندیکت ۱۶ که قبل از کسب مقام پاپی در باره کفر آمیز و گمراه کننده بودن مجموعه هری پاتر اعلام نظر کرده بود ، دست به اظهار نظر نزده است. ( چه طنز جالبی است که در جهان نخست انجیل در رده پرفروش ترین کتابهای تاریخ نشر جهان قرار دارد و رتبه دوم از آن هری پاتر است).
سوال مهم اینجا است چرا هنوز در ابتدای قرن ۲۱ عالی ترین نهاد مذهبی مسیحیت در برابر یک فیلم یا یک کتاب احساس خطر می کند؟ آنهم نه کتابی ضد مذهب بلکه کتابی که روایتی دیگر از مسیحیت را ارایه می دهد . درست است که حمله کتاب به کلیسای کاتولیک قابل کتمان نیست اما این برخوردها چه چیزی را عوض می کند ؟ به نظر من تنها یک نکته در پشت این رفتا و چنین رفتارهایی پنهان است و ان اینکه در تمام دنیا هنوز خرد ورزی مردم به رسمیت شناخته نشده و هنوز ضرورت انتخاب کردن به جای دیگران برای رساندن آنها به رستگاری مورد توجه جدی قرار دارد.
انچه اوضاع فرهنگی و سیاسی جهان امروز برای ما به ارمغان اورده است یک ضرورت تاریخی را آشکار می کند که نه در آن سوی دنیا که در همین مرزهای خودمان نیز به وضوح دیده می شود . ما نیاز به تعقل داریم.
شاید این روزها بیش از هر زمانی آرزو می کردیم ای کاش حداقل در سرزمین ما و در نبرد تاریخی عقل گرایان و سنت گرایان یا نبردی میان جماعتی که ابن سینا ناینده اشان بود گروهیکه غزالی رهبری اشان می کرد ،سیناییان به پیروزی می رسیدند. افسوس که اینگونه نشد و افسوس که اینگونه ایم . اما باید زمان را حفظ کرد فکر می نم ضروری ترین نیاز امروز و فردای ما تعقل است و خرد ورزی.
سال ۷۹ در ویژه نامه ای که به مناسبت اولین گردهمایی سراسری مجامع کانونهای فرهنگی – اجتماعی دانشجویان سراسر کشور منتشر شد ، به عنوان دبیر این همایش و دبیر موسس این مجمع نوشتم «اکنون تنها امید ما نسلی است که در دبستانها تحصیل می کنند ، اگر انها را از دست بدهیم نیازمند معجزه ایم » امروز گمان می کنم بخش بزرگی از آن فرصت تاریخی از دست رفته . به قول پورنجاتی در سرمقاله شرق دیروز، دلیل بر این مدعا ، فهرست کتابهای پر فروش و مورد علاقه نوجوانان ما است.
اکنون اگر راه نجاتی باشد دیگر وابسته به هیچ مصلحی نیست امروز همه ما باید در هر جامعه ای که هستیم عقل گرایی را منتشر کنیم تا شاید از شعله هایی که باقی می ماند زمانی هیمه ای در گیرد.
هنوز رمزهای بسیاری از جهان اطراف برای ما ناگشوده مانده است . باید یک بار دیگر به گذشته نگاه کرد تا بتوان را ه آینده را جستجو کرد . ما همینیم که هستیم با همین امکانات و همین توانایی و بر این اصل باید به جلو حرکت کنیم.
کنون داستان کهن نو کنیم سخنهای شیرین و خسرو کنیم