نمی دانم چرا این چند وقته این قدر عصبانی هستم نه اینکه مانند همه مردم از باخت ایران به مکزیک عصبانی باشم که اگر می برد باعث شگفتی می بود و به نظر من نیمه اول یک شگفتی بزرگ بود . اصلا نمی فهمم چرا همه احساس می کردند باید پیروز میدانی باشند که اگر عدالتی برقرار باشد نباید پیروز می شدیم . بگذریم اما از برخوردهای بعد از بازی عصبانیم از اینکه چه ساده همه چیز را فراموش می کنیم و چه ساده به دم دست ترین بهانه ها برای توجیه شکستهایمان می نگریم و نه ریشه ای ترین موضوعات
آیا واقعا مردمی که از دقیقه ۹۰ بازی سیلی از توهین ها را به اشکال مختلف برای علی دایی که او را مقصر شکست می دانستند (دقت کنید مهاجم نوک باعث شکست یک تیم شده است!) ارسال داشتند و حتی آنطور که می گویند مقابل خانه اش دست به تظاهرات زده اند انتظار پیروزی ایران را داشته اند و چرا؟
بیایید چند واقعیت را راجع به تیم ایران مرور کنیم
مربیان تیمهای باشگاهی تا یکی دو هفته مانده با آغاز بازیها به بازیکنانشان اجازه حضور در تمرینات تیم را ندادند.هیچ کشور صاحب فوتبالی به دلیل جایگاه سیاسی امروز ما در جهان اجازه نداد تیم ملی اش با ایران بازی دوستانه و تدارکاتی برگزار کند. بسیاری از تماشاگران ایرانی در آلمان پیش از آغاز بازی بلیط های خود را چند برابر قیمت به طرفداران مکزیک فوختند تا ورزشگاه یکپارچه مکزیک را تشویق کند و ایرانیان هر از چند گاهی فریاد بی ثمری بکشند. بخشی از ایرانیانی هم که به ورزشگاه امدند به جای تشویق به دلیل و.ابستگیهای سیاسیشان شروع به تبلیغ حزب خود کردند . در بین تماشاچیان ایرانی ۴ پرچم گوناگون به عنوان پرچم ایران به احتزاز در آمد که در این بین پرچم رسمی ایران در اقلیت بود . و پرچمهایی با نشان شیر و خورشید ، بدون نشان و با نام ایران تیمی را تشویق می کرد که نمی دانست باید به کدام صدا گشو کند. در حین بازی و قبل از شورع آن تظاهرات بزگی علیه ریس دولت کشور ما در حال برگزاری بود و مردم آلمان او را با هیتلر مقایسه می کردند و گروهی که از ایرانیان استقبال گسترده کردند نئو نازیها بودند! تا همین جا بس نیست؟ شما اگر جای بازیکنان بودید و اگر بهترین بازیکنان جهان جای آنها بودند باز هم می شد به نتیجه گیری آنها امید داشت؟
اگر هنوز قانع نشدید بازهم مرور کنید . در روز هسابقه رییس سازمان ورزش و رییس فدراسیون فوتبال با هم حرف نمی زنند و پشتشان را به هم می کنند. بازیکنان با سوالهای بی ربط مواجه شوند . و آخرین سوال از همین آقای دایی پیش از ورود به زمین این است که کی فوتبال را کنار می گذاری؟
اگر از تماماختلاف سطح بازیکنان و مربی ایران و مکزیک بگذریم همین ها کافی نیست که برزیل به مالدیو ببازد؟
بیایید به دایی نگاه کنیم . مردی که باشگاه ۱۰۰ گله های جهان را افتتاح کرد . مردی که با اخلاق و عقل به جای کشیده شدن به هزار و یک راه نام تجاری معتبری را به ورزش منطقه معرفی کرد. مردی که بارها دیده بودیم که با سر زخمی و پای بیمار برای ما شادی می آفریند و تنها ایرانی که از بین هزاران ادم پر مدعا به جشن فیفا راه یافت تا اهدا کننده جایزه بهترین تیم جهان در سال قبل باشد . جشنی که هیچ ایرانی پس و پیش از او به آن راه نیافته است و به نظر من از همه مهمتر مردی که در قبال همه این نامها و افتخاراتی که کسب کرد هیچگاه مورد تقدیر قرار نگرفت. اینک او را جنایتکار بزرگ می دانیم . چرا؟
چون فراموشکاریم . چون بلد نیستیم قدر بدانیم . من می پذیرم که دایی مانند بسیاری از مردان ایران در مسابقه با مکزیک عالی کارنکرد اما مگر بقیه این کار را انجام دادند؟ مگر میرزا پور ، مهدوی کیا و … عالی بودند ؟ و گیرم همه خوب بودند جز دایی آیا نمی بایست با پاس آن همه تلاش وی اگر نقدی بود به ادب و احترام عنوان می شد و نه با سیل تهمت و ناسزا؟
دایی نمونه ای است از مردانی که زیاد و خوب کار می کنند و ان قد خوب که مسولیت یک گروه را ناخواسته به دوش می گیرند و باید بادافره گناه یک تیم را به تنهایی بپردازند. دایی در تاریخ فوتبال ایران خواهد ماند. اما این رفتار همه ما را نابود می کند .
نه در ورزش که اگر دور وبر خودمان را نگاه کنیم اثرات ان را خواهیم یافت . تیم ما قوی خواهد بود اگر اصولی کار کند اگر مجلس به دلیل شعار تیم ( ستارگان پارسی) کار را به رییس جمهور نکشد که این توهین به قومی است اگر ریس جمهور توصیه فنی فوتبال را به مربی واگذار کند و اگر همه حرفه ای عمل کنیم .
امروز به دلایل مختلف فوتبال تبدیل به پدیده ای جهانی شده است که به واسطه قدرت رسانه شکل گرفته و اکنون فراتر از ورزش است اما هرچیزی قانونی دارد و روشی همانطور که اهدای دکترای افتخاری به کودکی ۷ ساله از او عالم و دانشمند نمی سازد در فوتبال یا هر کار دیگری هم باید به روش ها جلو رفت نه هوس ها
متن حاوی غلطهای املایی بسیاری است.