یک سال مانده به اکران هفتمین اپیزود جنگ ستارگان، جی جی آبرامز و لوکاس فیلم، نخستین تیزر این فیلم را منتشر کردند. ۸۸ ثانیه هیجانانگیز از قسمت هفتم که بهطور رسمی با نام: جنگ ستارگان، بیداری نیرو شناخته میشود و تنها نمایی گذرا به برشهایی از یکی از پر انتظارترین فیلمهای معاصر را مقابل چشمان علاقهمندان قرار میداد. اما برای بسیاری از ما همین چشمانداز کوتاه هم بهاندازه کافی تماشایی و مهیج بوده است.
اگر این تیزر را ندیدهاید میتوانید در اینجا و در یوتیوب آن را تماشا کنید و یا در وبسایت استار وارز آن را ببینید.
در این ۸۸ ثانیه که با موسیقی اختصاصی جان ویلیامز همراه است برخی از سرنخهای اولیه درباره داستان را میتوانیم مشاهده کنیم. قبل از مرور کوتاه این تیزر به یاد داشته باشیم که بعد از نمایش ۳ گانه اول (قسمتهای ۴ و ۵ و ۶) اولین باری است که با داستانی نامشخص مواجهیم. سهگانه دوم درواقع داستان پیشزمینهای بود که ما از جزییات آن آگاه بودیم. در مورد انیمیشنهای این مجموعه نیز باوجود داستانهای متنوعی که میدیدیم اما کلیت مسیر مشخص بود و در انیمیشن جدید به نام شورشیان، ازآنجاییکه شخصیتهای اصلی حضور جدی ندارند و از طرفی داستان پیش از امید تازه است بازهم آینده روند معلوم است.
این بار نخستین باری است که ما واقعا نمیدانیم باید منتظر چه داستانی باشیم. تنها چیزی که درباره داستان میدانیم این است که رویدادها به حدود ۳۰ سال پس از پایان رویدادهای بازگشت جدای مربوط میشود و سه قهرمان سهگانه اصلی یعنی لوک اسکای واکر، لیا اورگانو/اسکای واکر/ سولو و هان سولو (با نقشآفرینی مارک همیل، کری فیشر و هریسون فورد) به این دنیا برگشتهاند و داستان حول محور آنها است. بقیه موارد گمانهزنیهای صرف است. برخی از احتمال منحرف شدن لوک اسکای واکر به نیمهتاریک نیرو سخن گفتهاند و برخی از بازگشت سیتی باستانی، برخی نیز حتی از احتمال بازگشت امپراتور پالپاتین صحبت کردهاند. اما واقعیت این است که چیز زیادی نمیدانیم. اما وقوع داستان در این برهه زمانی فوقالعاده هیجانانگیز است و انتخاب این بازه زمانی برای روایت داستان و تمرکز بر قهرمانهای قدیمی یکی از اولین نشانههایی بود که امید به جنگ ستارگان جی جی آبرامز را تقویت میکرد. او برای اینکه این داستان را روایت کند فیلمنامهنویس اولیه معرفیشده برای قسمت هفتم را از مجموعه خارج کرد و لارنس کاسدن، نویسنده فیلمنامه تحسینشدهترین اپیزود جنگ ستارگان، یعنی امپراتوری مقابله میکند و همینطور بازگشت جدای را استخدام کرد. برای آبرامز این فرصتی استثنایی بود. او که قبلتر هیچوقت اشتیاقش به جنگ ستارگان را پنهان نکرده بود و حتی وقتی در حال ساخت پیشتازان فضا بود در مصاحبههای خود گفته بود هیچوقت طرفدار استارترک نبوده و متعلق به دنیای جنگ ستارگان است و حتی درصحنههایی از فیلم استار ترک رد پایی از این علاقه را بهجای گذاشت و جایی در بین ضایعات حاصل از انفجار بقایای یک واحد R2 را در فیلم قرار داده بود، حالا فرصت داشت رویای کودکیاش را عملی کند و البته باید با انتظارات وحشتناک انبوهی از طرفداران کنار بیاید و همه اینها باعث شده است زمان انتخابی او زمانی بینظیر برای آغاز دوباره جنگ ستارگان باشد.
تصور کنید ۳۰ سال پیش امپراتوری کهکشانی از بین رفته است. قدرت سرکوبگر و وحشت برانگیزی که بر مبنای ترور و با مشت آهنین و با منحل کردن همه نهادهای مدنی جمهوری قدیم نظیر سنای کهکشان تنها بهزور سلاح و تهدید و ارعاب، کهکشان را پیوسته نگاه داشته است، ناگهان از بین میرود. امپراتور پالپاتین که لرد سیت است و نیمه تاریک قدرت را بهخوبی میشناسد به دست شوالیه سابق جدای و شاگردش، دارت ویدر یا همان آناکین اسکای واکر از بین میرود و ویدر نیز جان خود را از دست میدهد. یودا و اوبی وان کنوبی از بین رفتهاند و خبری از بازماندههای جدای نیست و لوک اسمای واکر است که باید با تعلیماتی که از یودا و اوبی وان گرفته است راه جدای را ادامه دهد و احتمالا اولین شانس او خواهد دوقلویش لیا است.
اما اوضاع بیرون چندان مناسب نمیتواند باشد. خلا قدرت مرکزی از یکسو و نبودن نهادهای حکومتی مانند سنا احتمالا دوران گذار پرآشوبی در سراسر کهکشان فراهم میآورد. رقابتهای منظومهای قاعدتا باید به اوج رسیده باشد و با امپراتوری و سقوط مسیرهای امن اقتصادی احتمالا بحرانهای اقتصادی در سراسر کهکشان ایجاد شده است. فضا برای جایزهبگیران مهیا است و از سوی دیگر نباید میلیونها سرباز کلون را فراموش کرد.
اکنون – و بهخصوص به لطف مجموعه انیمه نبردهای کلونها – سابقه بهتری از کلونها داریم. میدانیم درواقع سفارش ساخت آنها به دولت کامینوان که تخصصشان پرورش کلون است، بهطور مستقل به درخواست و اراده آزاد جدای سایفو دیاس نبوده است بلکه این سفارش تحت تاثیر کنت دوکو اتفاق افتاده و کنت دوکو از پیش از آغاز جنگ کلونها نهتنها ساخت این نیرو را و معماری جنگ را طراحی میکرده است. در همین دوران بوده که دستور اجرایی ۶۶ درون ساختار ژنتیکی آنها بارگذاری شده است.
همین دستکاری ژنتیکی بود که باعث میشد کلونی مانند فرمانده کُدی که سابقه نبرد ولانی و شانهبهشانه با اوبی وان را داشته باشد بهراحتی دستور به باز کردن آتش به روی او بدهد.
بر اساس آنچه در فیلمها میبینیم، کلونها به خدمت خود این بار در قالب امپراتوری و پس از به قدرت رسیدن امپراتور پالپاتین ادامه دادهاند. بنابراین میلیونها واحد از آنها وجود دارد که پس از سقوط امپراتوری فعال هستند. از طرفی همه نیروی فرماندهی امپراتوری نیز در از بین رفتن ستاره مرگ دوم از بین نرفته است و هزاران نفر از آنها در سراسر کهکشان پراکندهاند.
در این میان شورشیان که در قالب گروههای پارتیزانی فعال بودهاند باید دست به ساخت جمهوری جدید بزنند. همه اینها از یکسو و از سوی دیگر کشف و شهودی که لوک اسکای واکر و شاگردانش در دنیای نیرو باید داشته باشند بستر داستانی بینظیر را فراهم میآورد. از طرفی نیرو اگر نیمه تاریکی دارد همیشه بروزی از خود نشان میدهد و اگر جدای ها پسازآن قتلعام میتوانند دوباره شکل بگیرند شاید سیت ها نیز بتوانند دوباره بروز پیدا کنند.
آنچه در تیزر اول جنگ ستارگان میبینیم، سرنخهای زیادی به ما نمیدهد. ما با یک کلون یا استارتروپر سیاهپوست در جایی شبیه به تاتویین مواجه هستیم. معلوم نیست که این کاراکتر واقعا یک کلون و استار تروپر است یا همانند لوک و سولو در قسمت امید تازه، این لباس را به تن کردهاند. اگر این شخصیت واقعا یک استار تروپر باشد احتمالا از افرادی است که بعدا به واحد ها ملحق شدهاند. استار تروپر ها در اصل نیروهای کلون شده بودند و همگی از روی جایزهبگیری به نام جنگو فت کلون شده بودند و ازنظر ظاهری نیز شبیه او بودند. البته در دوران امپراتوری کلون تروپرها به ارتش امپراتوری ملحق شدند و لباسهای آنها یکسان شد و احتمال اینکه از نیروهای غیر کلون شده نیز به آنها پیوسته باشند وجود دارد. (در اپیزود اخیری در انیمه جنگ ستارگان، شورشیان از امکان حضور داوطلبان در ارتش امپراتوری نامبرده میشود و حتی شاهد پوسترهای پروپاگاندای نظامی برای جذب نیروی به ارتش امپراتوری هستیم). محلی که این کاراکتر هراسان نشان داده می شود صحرایی مانند تاتویین است.
نمونهای از یک دروید توپی شکل که جلوی محوطهای از کشتیهای فضایی و روباتها در حال حرکت سریع است سرنخ دیگری است که از فضا تاتویین میدهد. هرچه نباشد همه جنگ ستارگان از تاتویین با دو خورشید سوزانش آغاز شد و بهترین جای برای بازگشت و آغاز دوباره داستان شاید تاتویین باشد. در نمای دیگری از این سیاره صحرایی دیزی ریدلی را میبینیم که سوار بر وسیله نقلیهای درحالیکه شبیه به پرنسس لیا در بازگشت جدای لباس پوشیده است در حال راندن بهسوی محوطهای باز است. بر اساس برخی از شایعهها دیزی ریدلی نقش یکی از فرزندان لیا و هان سولو را بازی میکند.
نمای بعدی، پرواز اسکادرانی از جنگندههای اکس وینگ است که در حالت حمله قرارگرفتهاند. این دنیایی ناآشنا است. آنها در حال پرواز بر روی دریاچه یا دریاهایی هستند که احتمالا متعلق به دنیای جدیدی است. ما قبلا از دریاهای نابو و همینطور سیاره کشیک که خانه ووکی ها است خبر داریم ولی احتمال اینکه این دنیا دنیای جدیدی باشد زیاد است و این تنها موضوع تازه در این صحنه نیست. خود اکس وینگ ها هم تغییر کردهاند و موتورهای آن اکنون از میان به دو قسمت تقسیم میشود. درواقع از دو موتور استفاده میکنند و نه چهار موتوری که اکس وینگ های کلاسیک داشتند.
این تیزر سپس بر روی صدایی مرموز به بخش تیره خود میرسد. صدای این روایت متن کوتاهی را زمزمه میکند: «بیداری اتفاق افتاده است. آیا احساسش کردهاید…. در نیمه تاریک و روشنایی» با رسیدن به نیمهتاریکی، شاهد جنگلی تیرهوتار و سرمازده هستیم که ترکیبی از داگوبا و سیاره هات را به ذهن متبادر میکند و تصویر احتمالا سیتی که شمشیرش را در دل تاریکی جنگل روشن میکند. شمشیری با دو لبه محافظه صلیب مانند و با تیغهای لرزان.
این شمشیر لرزان فوقالعاده جذاب است. معلوم نیست آبرامز آیا کل طراحی شمشیرها را تغییر داده است و یا اینکه به گذشته داستان میانبر زده است. داستان تحول شمشیرهای نوری در دنیای جنگ ستارگان فوقالعاده جذاب است. آنها را اولین بار سیت ها به وجود آوردند و قرنها طول کشید تا امکان کنترل تیغه آنها فراهم آید. جدای سعی کرد تیغه ناپایدار آها را پایدار کند اما درنهایت این کار بهشدت انرژی بر بود و برای مدتهای طولانی آنها باید نوعی شارژر را با خود حمل میکردند.. گفته میشود مشکل شارژر و استفاده از سلولهای قابلحمل نیرو را هم لردهای سیت حل کردند. و در طول هزاران سال تیغه شمشیر پایدار شد. حال باید دید این تیغه لرزان را آبرامز با تغییر ساختار به دست آورده و یا سیتی را از دل تاریخ احضار کرده است؟
و در انتها وقتی راوی با صدایی که بهشدت شبیه صدای بندیکت کامبربچ در نقش اسماگ است،(و البته برخی معتقدند ممکن است صدای اندی سرکیس باشد) کلمه روشنایی را به زبان میآورد موسیقی به موسیقی آشنای جنگ ستارگان بدل شده و نمایی آشنا از فالکون هزاره با مانوری خیرهکننده نمایش داده میشود. فالکون در این نما نسبت به آخرین باری که آن را دیدهایم، تغییراتی دارد و ازجمله مهمترین آنها آنتن بشقابی که در جریان حمله به ستاره مرگ دوم از بین رفته بود با آنتنی مستطیلی و البته معقولتر جایگزین شده است.
در این تیزر نشانی از چهرههایی که انتظار داریم ببینیم نیست. نهتنها خبری از لوک، لیا و سولو نیست که چویی، R2 و C3P0 نیز نشان داده نمیشوند. برخی از چهرههای جدید ازجمله کاراکترهایی که قرار است هنرپیشههایی مانند آدام درایور، لوپیتا نیونگ و گواندولین کریستیت، نقش آنها را بازی کنند خبری نیست که البته کاملا طبیعی است که همه آنها را در اولین تیزر که یک سال پیشازتاریخ اکران منتشرشده نبینیم.
اما همین ۸۸ ثانیه کافی بود تا ما را هیجانزده کند. جنگ ستارگان فقط داستانی فضایی نیست. برای بسیاری از ما داستانی است که با آن بزرگشدهایم. برای من که اینگونه است. این اولین فیلمی است که به یاد دارم دیدهام و اولین بهانهای بود که حریصانه و بیمارگونه شروع به خواندن کتابهای علمی تخیلی و علمی بعدی بکنم. شاید غریب باشد ولی بزرگترین دلیلی که من را بهجایی رساند که امروز هستم جنگ ستارگان بود و البته که فراتر از یک اپرای فضایی جنگ ستارگان داستان اسطورهای قدیمی است که به زبان جدید بیانشده است. چیزی که در جنگ ستارگان مهم بود نه دقت سفینهها یا علمی بودن داستان که بازگویی آن روایت آشنای قدیمی قهرمان و مبارزههای پیش روی او است. چیزی که امیدوار باشیم جی جی آبرامز نیز آن را در این اپیزود جدید حفظ کرده باشد
همین الان با کلی هیجان داریم گوش میکنیم 🙂