سیاره تاتوئین با دو خورشید سوزانش جای خوشی برای زندگی نیست. سیارهای تف دیده و صحرایی سوزان که خارج از دسترس و دامنه نفوذ قدرت مرکزی کهکشان قرار دارد نه در دوران جمهوری جای خوشی بود و نه در دوران امپراتوری.
بااینوجود همین حاشیه بودنش این سیاره را به بهشتی برای قاچاقچیها و سوداگران تبدیل کرده بود. در بخشی از این سیاره که زیر تسلط قدرت خانواده هات قرار دارد، مهمترین مرکز جمع شدن، دزدها، غارتگران و قاچاقچیان بین ستارهای کافهای در شهر موسایسلی است.
در همانجا است که لوک جوان به همراه اوبی وان کنوبی سالخورده به دنبال سفینهای میگردند تا آنها را به الدران منتقل کند. سیارهای که خانواده پرنسس لیا اورگانو در آن حضور دارند و میتوانند با استفاده از دادههایی که در دل واحد R2 قرارگرفته است نقشه سیاره مرگ را تحلیل کنند و شاید در آن نقطهضعفی بیابند تا بر این سلاح مرگآور کیهانی غلبه کنند. (اینکه نتیجه چه می شود را باید در اپیزود ۴ امید تازه ببینید و اینکه چطور این نقشهها بهدستآمده است را باید زمستان امسال در فیلم یاغی یک یا روگ وان تماشا کنید.)
آنها به دنبال خلبانی هستند که حاضر به خلاف باشد و به قول اوبی وان تنها دو مسافر، دو دروید و هیچ پرسش و پاسخی را به خود به الدران ببرد بدون آنکه ملاقاتی با نیروهای امپراتوری در میان باشد.
این کافهای است که جایزهبگیران و قاتلان باافتخار در آن رفتوآمد میکنند. گوشهنشینی چندان فایدهای به حالتان ندارد کما اینکه ساکت نشستن لوک هم فایدهای برای او ندارد و اگر حضور اوبی وان نبود سفر قهرمان دنیای جنگ ستارگان خیلی قبل از اینکه به اسطورهای تاریخی بدل شود به دلیل اینکه یکی از فراریان امپراتوری در این کافه از او خوشش نیامده بود به پایان میرسید.
در همینجا است که آنها با چویی و هان سولو آشنا میشوند. در اطراف میز مذاکره، هان سولو برای بازاریابی و تبلیغ سفینه خود با تعجب از آنها میپرسد که آیا تاکنون نام ملینیم فالکن (شاهین هزاره) را نشنیدهاید؟ و در برابر پاسخ سرد اوبی وان که آیا باید شنیده باشیم؟ میگوید:«این همان سفینهای است که کسل ران را در کمتر از ۱۲ پارسک طی کرده»
همینجا و همین جمله نقطه شروع یکی از ماندگارترین بحثها در بین علاقهمندان جنگ ستارگان شده است و از آن مهمتر به ابزاری برای منتقدان که این دیالوگ را به نشانهای دائمی از علمِ بد جنگ ستارگان منسوب کنند.
شاید گذشت زمان اجازه میداد تا این داستان فراموش شود اما این داستان دوباره در اپیزود هفتم زنده شد .
در ملاقات ری و سولو، ری با تعجب میپرسد این ملینیم فالکن همان سفینه افسانهای است که کسل ران را در ۱۴ پارسک طی کرده؟ و هان سولو با غرغر پاسخ میدهد ۱۲ پارسک.
این بار نیل د گریس تایسون هم به میانه دعوا وارد شد تا فریاد برآورد که این اشتباه است. البته در این مورد خاص آقای تایسون اشتباه میکرد.
کل داستان بر سر این است که هان سولو در این متن از واحد پارسک برای توصیف سرعت سفینه استفاده میکند. احتمال بالایی وجود دارد که واقعاً زمانی که لوکاس متن را مینوشته دچار اشتباه شده و از واحد پارسک بهجای سرعت یا زمان استفاده کرده باشد اما در داستان فیلم این خطایی وارد نمیکند.
ابتدا ببینیم کسل ران چیست و سازندگان بعدها چه توضیحی برای این استفاده نابجا از واژه پارسک مطرح کردهاند.
کسل ران یکی از گذرگاههای موردعلاقه قاچاقچیان در کهکشان است. مسیری که بهصورت عادی ۱۸ پارسک طول دارد و برای قاچاق ماده مخدری به نام گلترستیم (Glitterstim) از سیاره کسل (Kessel) بهسوی مناطق جنوبی خوشه سی کلاتا(Si’Klaata) استفاده میشود. این ماده مخدر از تارهای نوعی عنکبوت ویژه استخراج میشود و اثر روانگردانی قوی دارد. در دوران جمهوری بهطور محدود اجازه استفاده از آن برای خواص درمانی داده میشد و معدن کارانی در کسل آن را بهصورت داوطلبانه پرورش میدادند اما در دوران امپراتوری این ماده تبدیل به روانگردانی برای قاچاقچیان شد. این روانگردان در حالت طبیعی خود به نور حساس است و به همین دلیل عنکبوتها در معادن تیره زیرزمینی پرورش داده میشوند و ماده بهدستآمده در بستهبندیهای کدر آماده و به دست قاچاقچیان سپرده میشود. امپراتوری نظارت و کنترل بالایی بر قاچاق این ماده دارد و برای همین هم قاچاق آن به یکی از علاقههای قاچاقچیها تبدیلشده است.
عنکبوتی که منشا اصلی تولید مواد مخدر در معادن کسل است
طی این فاصله در مسیرهای فضایی و فوق فضایی رایج کار سادهای نیست سفینهها یا باید از کنار خوشه مائو Maw و ناحیه معروف به پیت The Pit عبور کنند خوشه مائو خوشهای از سیاهچالههای فعال است. گفته میشود در کهکشان هیچ منطقهای برای ناوبری فضایی بدتر از این خوشه نیست. این خوشه به دلیل فعال بودن سیاهچالههایی که درون آن وجود دارند، و درخشش قرصهای برافزایشی کنار آن قابلرؤیت است. سفینهها برای اینکه در مسیر فضایی به کسل برسند باید حضور و تأثیرات این خوشه را چه در هنگام سفرهای فضایی و چه هنگام استفاده از گذرگاههای فرافضایی در نظر بگیرند وگرنه ممکن است به دام گرانش این خوشه بیفتند.
(مشکل ناوبری فقط یکی از مشکلات این سفینهها خواهد بود، بعدتر در بخشی درباره سفر زمانی هان سولو خواهم نوشت که چه مصیبت دیگری در انتظار این سفینهها است) .
اگر سفینهای بتواند بخش دشوار گذر کسل را از کنار این سیاهچالهها بهسلامت عبور کند در انتهای مسیر باید از بخش پیت عبور کند. بخشی که شامل میدانی از سنگهای آسمانی است که درون سحابی از گازهای یونیزه قرار گرفته است و عملاً حسگرهای سفینه را مختل میکند. داستانهای بسیاری از سفینههایی وجود دارد که در هنگام سفر از این در پس از پشت سر گذاشتن خوشه مائو، خوشحال از موفقیت سفر در دام این میدان سیارکها از بین رفتهاند.
به همین دلیل هم هست که خلبانان سفینههای مختلف با استفاده از ابزارهای ناوبری سفینه خود، سعی میکنند کوتاهترین مسیر امن را انتخاب کنند. مسیری که بهطور عادی ۱۶ پارسک طول دارد. هر تلاشی باری کوتاه کردن این مسیر مستلزم نزدیکتر شدن به خوشه مائو و عبور از نزدیکی و حتی میانه منطقه پیت است که خطر را برای سفینه افزایش میدهد.
نقشه کسل ران
ملینیم فالکن سفینه مدرن و پیشرفتهای نیست . ما قبلاً آن را در رویدادهای پیشزمینه جنگ ستارگان و سهگانه پیشدرآمد دیدهایم. اما تاریخ این سفینه احتمالا از آنهم قدیمیتر است. اما چندین باری صاحبان آن دست به تعمیرات اساسی روی آن زدهاند و آن به سلیقه خود بهینه کرده و تواناییها آن در بخشهای ناوبری، محفظههای پنهان کردن بار قاچاق، سیستم تسلیحاتی و … را بهبود بخشیدهاند. لاندو کارلیزیان اولین کسی بود که این دستکاریها را انجام داد و زمانی که این سفینه را در یک شرطبندی به سولو باخت هان سولو و چویی بودند که انبوهی از بهینهسازیها را در سیستمهای سفینه انجام دادند.
یکی از این سیستمها، سامانه ناوبری این سفینه است. همین سیستم هم هست که ملینیم را قادر میکند تا با توان محاسبه بالای سیستم ناوبری خود مسیرهایی را از گذر کسل ران انتخاب کند که در فاصله نزدیکی به مناطق خطر و بهخصوص دو خوشه مائو و پیت قرار دارند و به همین دلیل هم توانسته این مسیری که در شرایط عادی ۱۸ پارسک طول داشته است را از راه یا به عبارت بهتر بیراههای طی کند که و میانبر بزند که کمتر از ۱۲ پارسک درازا داشته است. طبیعی است وقتی طول مسیر کمتر باشد مدتزمان رسیدن به آنهم کمتر است.
این همان دفاعی است که لوکاس از انتخابش کرده است. اگر منصف هم باشیم در گفته سولو هم بعدازاینکه ادعا میکند این سریعترین قارقارک کهکشان است میگوید این سفینهای است که کسل ران را در کمتر از ۱۲ پارسک رفته.
برخی منتقدان میگویند این ربطی بهسرعت سفینه ندارد. حرف درستی است اما وقتی سرعت سفینه مشخص است توانایی سفینه در انتخاب گذرگاههای بهینهتر در مسیریابی به معنی انتخاب مسیر کوتاهتر با سرعت ثابت است که درنتیجه باعث میشود تا مسافران سریعتر به مقصد برسند.
(بماند از اینکه اگر از این بخش تکنیکی هم بگذریم همینکه سولو در حال داستانگویی از موفقیتهای خود به زبان قاچاقچیان است و نه مهندسان پرواز باعث میشود خیلی به او سخت نگیریم. مثل رانندههای تاکسی و یا سواری که گاهی در تعریف از ماشین خود بهجای اینکه سرعتشان را برحسب کیلومتر بر ساعت تعریف کنند بهسادگی میگویند ۸۰ کیلومتر داشتم میرفتم و یا حتی ۸۰ تا میرفتم.)
اما همه این توضیحات باعث نشده است تا منتقدان به نام علم سکوت کنند. بهخصوص در دور جدید بار دیگر این داستان زنده شد و تایسون هم با توییت خود از آن به اشتباه سازندگان و تأکید بر آن یادکرد.
من هم بهشدت موافقم که در حاشیه فیلم و در نقد آن بد نیست توضیح داده شود که اینجا در زمین پارسک واحد طول است اما اگر قرار باشد مته به خشخاش بگذاریم و یک اپرای فضایی را نه به دلیل انبوهی از خطاهای عمد و غیر عمد علمی که بر اساس اینیک مورد بسنجیم آنوقت باید سطح استانداردها را بالا ببریم و بهمحض اینکه این کار را بکنیم ادعای خطا بودن استفاده از پارسک – حتی اگر بهجای واحد سرعت استفادهشده باشد – خطا است.
تعریف پارسک چیست؟
در عمده نقدهایی که به این جمله سولو نوشتهشده آمده است که پارسک واحد مسافت و معادل ۳٫۲۶ سال نوری است. این حرف درستی است اما همه ماجرا نیست این گفته فقط بیان میکند یک پارسک معادل چند سال نوری است اما یک پارسک چیست.
پارسک مطابق تعریف برابر با فاصله ستارهای از ما است که زاویه اختلافمنظر آن ۱ ثانیه قوس باشد. بهعبارتدیگر اگر امشب ستارهای را در آسمان رصد کنم و ۶ ماه بعد که زمین بهسوی دیگر مدار خود رسید بار دیگر ستاره را در آسمان رصد کنم و تغییر ظاهری آن در مقایسه با ستارههای دوردست آسمان که زاویه اختلافمنظر را میسازند معادل یک ثانیه قوس باشد، آن ستاره در فاصله ۱ پارسکی من قرار دارد (در اطراف زمین غیر از خورشید هیچ ستارهای در شعاع ۱ پارسکی قرار ندارد) و همینجا است که ادعای کسانی که این گفته هان سولو را خلاف علم میدانند دچار خطا میشود.
شرط مهم در تعریف پارسک این است که قاعده مثلث شما را قطر مدار زمین تشکیل میدهد. یک پارسک فاصله ستاره یا جرمی از شما است که زاویه اختلافمنظر آن برای زمانی که از دو سوی مدار زمین به آن نگاه میکنید، ۱ ثانیه قوس باشد. جنگ ستارگان در کهکشانی بسیار دوردست میگذرد. همانطور که در آن خبری از صورتهای فلکی آشنای آسمان زمین و یا هر سیاره دیگر در راه شیری نیست – چون کهکشان دیگری است – خبری هم از زمین و مدار زمین نیست. در غیاب زمین و مدار زمین تعریف پارسک به معنی که ما میشناسیم بیمعنی است و بدین ترتیب حتی اگر فرض شود که از پارسک بهجای واحد سرعت از پارسک استفادهشده باشد – که به دلیل تأکیدی که بر طی کردن کسل ران در کمتر از ۱۲ پارسک میشود بعید است – شاید در کهکشانی دیگر پارسک بهصورت واحدی برای سرعت تعریفشده باشد. هر تعریفی برای پارسک در این دنیا به قول منطق ریاضی به انتفاع مقدم – عدم وجود زمین – صادق است.
سؤال مهمتر شاید این باشد که من چرا ۲۰۰۰ کلمه را صرف توضیح این موضوع کردم؟ این سؤالی است که باید دربارهاش فکر کنم اما فعلاً روز جنگ ستارگان بر شما مبارک باشد.
سپاس پوریا جان، خیلی خوب بود. حتی اگه برای من گیک چیز جدیدی نداشت اما منبع مناسبی شد که هر کس ازم پرسید همینو بدم بخونه
بسیار عالی. ممنونم بابت لذت و سرخوشی که در من بعد از خواندن نوشتههات ایجاد میکنی.
ممنون دکتر جان. لطف دوستانی مثل شما است که بهانه نوشتن را ایجاد می کند. ممنونم
سوال آخرش خیلی خوب بود.
من به عنوان یک فن که خیلی کم دربارهی حواشی داستان میدونه، واقعا لذت بردم، به خصوص که من نمی دونستم کسل ران چیه!(خدا منو بکشه)
ممنون جناب ناظمی.
برای کسانی که این نوع ادبیات رو دوست دارند دو هزار کلمه هم کم است !
دمت گرم و تن ات سالم. خوندن دغدغه های مشابه ، رنج فهمیده نشدن عمومی آدم رو کمی التیام میبخشه