۳۰۰۰ میلیارد تومان یعنی چه؟

این روزها با بسیاری از دوستان که احوال پرسی می کنم، بحث این اختلاس کذایی هم مطرح می شود  و هر کس به نوعی در باره آن واکنش نشان می دهد. اما بعد از اشاره ای گذرا به این داستان یک باره بحث مثلا به گران شدن یکی از محصولات روزمره و یا افزایش کرایه می رسد. وقتی بسیاری از اوقات میزان شدت عصبانیت و یا تحیر مخاطبان را از دو موضوع ، مثلا گران شدن شیر، نان یا بقیه اقلام روزمره و این اختلاس مقایسه می کنید معمولا به این نتیجه می رسید که موضوع اختلاس  اگرچه خبر بزرگی تری است اما به اندازه گرانی برای راوی دردآور نیست. علت این مساله فقط به این مساله بر نمی گردد که این اختلاس تاثیر مستقیمی بر زندگی مردم ندارد – که دارد –  بلکه به نظرم موضوع دیگری در پشت پرده باعث می شود تا مردم آن را چندان احساس نکنند.

به یاد داشته باشید من اینجا قصدم این نیست که بحث سیاسی  یا اقتصادی انجام دهم. بلکه می خواهم یکی از نکاتی را که معمولا در کلاس های عمومی نجوم مطرح می شود را با مثالی عینی از جامعه دوباره یادآوری کنم.
ابتدا صورت مساله را ببینید: یک فرد یا گروهی از افراد به لطایف الحیلی در روز روشن مبلغی نزدیک به ۳۰۰۰ میلیارد تومان اختلاس کرده اند. اما این یعنی چقدر پول؟

واقعیت این است که ما نمی توانیم درک درستی از این پول داشته باشیم و به همین دلیل اگر ببینیم همکار ما در اداره در فیش حقوقی اش ۱۰ هزار تومان بیشتر از ما گرفته واکنشمان تندتر از واکنشی است که به این خبر می دهیم. مغز ما قدرت درک اعدادی که مقیاسی برای مقایسه آنها وجود ندارد را ندارد. مثلا همه ما می دانیم ۳۰۰۰ میلیارد تومان خیلی است اما فرقش با ۳۰۰ میلیارد تومان چقدر است؟ با ۳۰ هزار میلیارد تومان چقدر فرق دارد و فرقش با مثلا ۳۰۰۰ میلیارد دلار چیست؟ کمی به این اعداد نگاه کنید آیا چندان برای شما تفاوتی دارند؟ و آیا درک ما از این تفاوت ها به اندازه درکی که از تفاوت ۳۰ هزار تومان با ۳۰۰ هزار تومان داریم هست یا نه؟

همین بحث در باره اعدادی که در نجوم و یا فیزیک ابعاد پایین هم مطرح هستند به وجود می آیند. مغز ما اگرچه به طور مجرد برای درک مفهوم اعداد در ساختارهای ریاضیاتی مشکلی ندارد و آنها را بعنوان ساختارهای مجردی می بیند که در یک ساختار تعریف شده نقش مشخصی را بازی می کنند، اما برای درک واقعیت آنها باید معیاری برای سنجش در اختیار داشته باشد.

این مورد محدود به اعداد هم نیست در یک بیابان بدون عوارض مشخص اگر عارضه ای در افق شما وجود داشته باشد به دلیل عدم وجود هیچ مقیاسی در کنار آن نمی توانید دقیق تشخیص دهید که آیا به تپه ای در ۲۰۰ متری نگاه می کنید یا کوهی در ۲۰۰۰ متری . یکی از دلایل گم شدن های فراوان میان بیابان نوردهای قدیم هم همین اشتباهات حاصل از خطای تخمین بوده است.

نمونه ای که در کلاس های نجوم آن را همیشه مطرح می کردم تعداد ستاره های یک کهکشان بود . کهکشانی مانند راه شیری تخمین زده می شود حداقل تعداد ۲۰۰ میلیارد ستاره در دل خود جای داده باشد بیایید همین حد پایین را در نظر بگیریم . وقتی به دانشجویان گفته می شود این تعداد ستاره در راه شیری وجود دارد معمولا واکنشی نشان نمی دهند و تنها زمانی نسبت به این عدد واکنش نشان می دهند که به آنهاابزارهایی داده شود که ببینند این عدد چقدر بزرگ است.

بیایید ببینیم چنین معیارهایی را می توان برای این اختلاس هم پیدا کرد یا نه.

یکی از معروف ترین این مقیاس ها را یکی از وبلاگ نویسان مطرح کرده بود که د رشبکه های اجتماعی هم بازتاب زیادی یافت. او نوشته بود (متاسفانه چون نمی دانم اصل ایده مال کی بود نتوانستم نقل قول از سایت اصلی کنم) اگر کورش کبیر از ۲۵۰۰ سال پیش ماهی ۱۰۰ میلیون تومان پس انداز می کرد امروز در حساب بانکی اش مبلغ ۳۰۰۰ میلیارد تومان پول وجود داشت. در نگاه اول شاید غیر ممکن به نظر برسد اما درست است.

۲۵۰۰ سال × ۱۲ ماه × ۱۰۰ میلیون تومان = ۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان یا همان ۳ هزار میلیارد تومان خودمان

بیایید جور دیگری حساب کنیم. فرض کنیم شما در یک بخت آزمایی برنده می شدید و همین مقدار پول به عنوان جایزه به شما داده می شد . پول ها همه به شکل اسکناس های ۱۰ هزار ریالی  (هزار تومانی) به شما تحویل می شد و مانند فیلم های تبلیغاتی این اسکناس ها را پشت هم می چیدند. فکر می کنید اگر از مقابل منزل خانه شما این نوار خوش شانسی  اسکناسی آغاز می شد تا کجا ادامه می یافت؟ چند حالت ممکن است . اول اینکه فرض کنید این مسیر به طور مستقیم قرار بود ادامه پیدا کند.

براساس شناسنامه اسکناس های بانک مرکزی ابعاد اسکناس های ۱۰ هزار تومانی  ۱۶۶ در ۷۰ میلی متر است و ابعاد اسکناس های هزار تومانی با تقریب در همین حد است. اگر بخواهید ۳۰۰۰ میلیارد تومان را در قالب این اسکناس ها دریافت کنید، نیاز به تقسیم  ۱۰۱۲×۳ بر ۱۰۰۰ دارید که نتیجه می شود ۱۰۹×۳  قطعه اسکناس که هر یک طولی معادل ۱۶۶ میلی متر یا ۰٫۰۰۰۱۶۶ کیلومتر دارد. ضرب این دو عدد این نتیجه را به شما می دهد : ۴۹۸ هزار کیلومتر. فقط یادتان باشد زمانی که در این مسیر برای برداشتن اسکناس هایتان پیش می روید برای ماه هم دست تکان بدهید. چون فاصله متوسط ماه با زمین تقریبا ۳۸۴ هزار کیلومتر است و شما پس از توقفی در ماه باید یک سوم این مسیر را هم به پیش بروید تا به انتهای مسیر اسکناسی خود برسید.

اما شاید نخواهید اسکناس ها را مستقیم در امتداد هم بچینید تا به ماه برسد و در عوض آنها را روی سطح زمین و با احتساب انحنای  زمین دنبال کنید. شعاع استوایی زمین ۶۳۷۰ کیلومتر است. بنابراین محیط دایره استوایی زمین می شود(محیط دایره از فرمول ۲πr حساب می شود) درحدود ۴۰ هزار کیلومتر. بنابر این اگر نوار حاصل از چسباندن اسکناس های  هزار تومانی را روی استوا (دقت کنید که زمین اندکی دچار پخیدگی در استوا است و شعاع استوایی بزرگتر از شعاع قطبی است) و در امتداد شعاع استوایی زمین دنبال کنید، می توانید با این نوار نزدیک به ۱۳ بار زمین را از روی خط استوا دور بزنید (در حدود۱۲/۴۵ بار).

برای اینکه داستان هیجان انگیز تر شود یک لحظه تصور کنید حالت بالا را بخواهید با اسکناس های ۱۰۰ تومانی رایج تکرار کنید. همه چیز ۱۰ برابر می شود یعنی با این تعداد اسکناس می توانید از دم خانه خود مستقیم تا ارتفاع ۴میلیون و ۹۸۰ هزار کیلومتری  زمین سفر کنید. به عبارت دیگر اگر مبلغ این اختلاس را به صورت اسکناس های ۱۰۰تومانی در آورید و در امتداد هم قرار دهید تقریبا ۱۳ برابر فاصله زمین تا ماه را می پوشاند. هنوز عمق فاجعه برایتان معلوم نشده است؟

به یاد داشته باشید که بشر در کل ، ۶ بار و در طی ماموریت های اپولو ۱۱ تا ۱۷ به ماه سفر کرد ( که آپولو ۱۳ نتوانست بر ماه فرود آید و به زمین برگشت) یعنی ماموریت های سرنشین دار که به مقصد فرود بر سطح ماه با موفقیت اجرا شدند در طول تاریخ انسان را در کل ۱۲ بار در این مسیر برده و برگردانده اند (۶ بار برده و ۶ بار هم برگردانده اند) مجموع مسافتی که این سفاین در کل این سفر ها طی کرده اند از طول مسیری که جاده اسکناس های ۱۰۰۰ تومانی شما می سازد کمتر بوده است.

بیایید از زاویه دیگری به این عدد نگاه کنیم. فرض کنیم شما که برنده خوش شانسی بوده اید و دوستان اختلاس گر کل آن را به عنوان جایزه به شما تقدیم  می کنند. این بار در بسته های ۱۰۰ تایی ۱۰۰۰ تومانی. متاسفانه وزن دقیقی از هر قطعه اسکناس را پیدا نکردم اما فکر می کنم تقریب ۱ گرم خیلی اشتباه نباشد و حتی پایین تر از وزن واقعی باشد (اگر کسی عدد دقیق تری دارد ممنون می شوم به من هم اطلاع دهد) بنابر این هر بسته ۱۰۰ تایی از هزار تومانی ها  حدود ۱۰۰ گرم وزن دارد. شما برای دریافت کل مبلغ ۳۰۰۰ میلیارد تومان باید ۳۰ میلیون بسته ۱۰۰ تایی اسکناس ۱۰۰۰ تومانی دریافت کنید. یعنی ۳۰ میلیون بسته ۱۰۰ گرمی . یعنی وزن پول های شما ۳ میلیون کیلوگرم خواهد شد. برای اینکه مقایسه ای کنید دقت کنید این مقدار تقریبا معادل وزن ۶۰۰ فیل آفریقایی است.

می دانم که تا کنون سرگیجه گرفته اید اما چند نکته دیگر هم هست که به نظرم بد نیست به آن فکر کنید.

اولیش را به عهده خودتان می گذاریم . ببینید این مبلغ چند درصد تولید ناخالص ملی کشور است و آن را برای یکی از اقتصادهای بزرگ جهان مثل امریکا یا ژاپن  محاسبه کنید ببینید چند دلار می شود (یعنی اگر بخواهیم اختلاسی در آمریکا انجام دهیم که نسبت اختلاس به تولید ناخالص ملی با  اختلاس اخیر ایران یکی باشد معادل چند دلار خواهد شد) و بعد محاسبات بالا را برای آن عدد تکرار کنید تا جایگاه این اختلاس در اقتصاد ایران را هم درک کنید.

اما بیایید فرض کنیم همین مبلغ را دوباره به شما هدیه می دهند اما این بار به شکل سکه های ۱ تومانی!

فقط از شما می خواهند پس از شمارش این مبلغ رسید آن را امضا کنید و حتما هم باید آن را بشمارید و باز تصور کنید از شوق این در آمد کلان بلافاصله و با سرعتی که معادل شماردن پیاپی اعداد از ۱ به بعد است شروع به شمردن می کنید و تا زمانی که این شمارش را به پایان می برید نه می خوابید، نه غذا میخورید، نه اب می نوشید، نه با کسی حرف می زنید و فقط می شمارید و می شمارید و می شمارید … فکر می کنید چقدر زمان طول می کشد تا آخرین سکه  را شمرده و و رسید را امضا کنید؟ اصلا فرض کنید هیچ حرکت فیزیکی انجام ندهید فقط از ۱ تا۳ هزار میلیارد را پشت هم و تند تند بشمارید تا پولتان را بدهند و بروید. فکر می کنید بتوانید این کار را در ۱۰ ساعت به اتمام برسانید؟ در ۲۰ ساعت چطور ؟ ۲ روز کامل؟ …

متاسفم . شما حداقل ( و بدون هیچ وقفه ای ) برای شمردن عدد ۱ تا ۳۰۰۰ میلیارد به ۲۲۰ هزار سال زمان نیاز دارید (اگر شک دارید همین الان شروع کنید به شمردن از یک و ببینید کی به ۳ هزار میلیارد می رسید J )

علت هم این است که اگر چه در ابتدا روند شمارش سریع پیش می رود اما زمانی که می خواهید عدد مثلا ۲هزار میلیارد و ۷۸۲ میلیون و ۸۴۶ هزار و ۴۳۷ را بخوانید زمان طولانی تری باید تامل کنید. بدین ترتیب اگر متوسط ۳ ثانیه را برای شمارش اعداد در نظر بگیرید در این صورت در هر ساعت می توانید به طور متوسط ۱۲۰۰ عدد را بشمرید (فراموش نکنید که این برای عدد ۱ تا ۱۲۰۰ صادق نیست بلکه برای متوسط بازه شمارش درست است و هرچه بالاتر می روید زمان بیشتری برای شمردن یک عدد نیاز دارید) بدین ترتیب در یک روز می توانید  ۲۸ هزار و ۸۰۰ عدد و در یک سال ۱۰ میلیون و ۵۱۲ هزار عدد بشمارید و  درنتیجه برای به پایان رساندن شمارشتان به  ۲۸۵ هزار و ۳۸۸ سال نیاز دارید. من تازه تخفیف هم دادم و نوشتم ۲۲۰ هزار سال.

بدین ترتیب شما ۲۲۰ هزار سال برای شمارش این رقم اختلاس زمان لازم دارید باز هم برای یادآوری بد نیست بدانید که گونه انسان دانا یا آخرین قدم تکامل که گونه هومو ساپینس نامیده می شود (یعنی ما انسان های امروزی) ۲۰۰ هزار سال پیش از آفریقا منشا گرفته است. یعی اگر اولین انسان هوموساپینس به محض به وجود آمدن شروع به شمارش بی وقفه اعداد می کرد هنوز به رقم اختلاس اخیر نرسیده بود.

آخرین مقایسه را بد نیست با دنیایی بزرگ مقیاس انجام دهید. کهکشان ما همانطور که در بالا گفتم  تخمین زده می شود بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد ستاره داشته باشد. بیایید با فرضی تندروانه این عدد را ۳۰۰ میلیارد در نظر بگیریم  اگر قرار باشد از این اختلاس به هر ستاره یک تومان اختصاص دهید حداقل ۱۰ کهکشان به اندازه راه شیری نیاز دارید تا بتوانید به تعداد مناسب ستاره برای این کار پیدا کنید.

همه این حرف ها برای یاد آوری این نکته بود که در مواجهه با اعداد بسیار بزرگ و بسیار کوچک باید دقت بیشتری کرد ذهن ما به دلیل در اختیار نداشتن مبنایی برای مقایسه به سرعت نسبت به آن بی تفاوت می شود و در این موارد لازم است مترهای آشنایی برای درک ابعاد آنچه درباره اش صحبت می کنیم برای خود طراحی کنیم .

—-

پ.ن: من مطلب را که می نوشتم جایی در تقسیم اشتباه کرده بودم و طولی که برمبنای اسکناس های ۱۰ هزار تومانی نوشته بودم در حقیقت برای اسکناس های ۱۰۰۰ تومانی درست بود. پس از اینکه یکی از دوستان در نظرات تذکر داد برای اینکه کل مطلب را بازنویسی نکنم در مثال داخل متن ، ارزش اسکناس ها را از ۱۰ هزار به ۱۰۰۰ تغییر دادم . با تشکر از ایشان. فقط یک نکته ای که دوباره مایلم تاکید کنم این است که قصد من نشان دادن درک ناپذیری مفهوم اعداد بزرگ برای ذهن ما است و این عدد اختلاس به این دلیل که موضوع صحبت ها و گپ های روزانه شده است، بهانه خوبی برای یادآوری این مفهوم بود. بدیهی است که حجم مبادلات پولی در سیستم بانکی کشور ما و دیگر نقاط دنیا اعداد شگفت انگیز و نجومی تری هستند و بازهم بدیهی است که این مبادلات در قالب پرداخت های نقدی صورت نمی گیرد . همه این حرف ها بهانه ای بود که یادآوری کنم درباره اعدادی که می شنویم دقت بیشتری کنیم. اگر قرار باشد معیاری برای مهم بودن یا بزرگی این اختلاس آورده شود به نظرم یکی از معیارهایی که می تواند مورد استفاده قرار گیرد مقایسه آن با میزان تولید ناخالص ملی کشور و فهرست اختلاس های بزرگ تاریخ است. و به نظرم در این صورت مهمتر از عدد اختلاس و اهمیت درک آن، تلاش دشوار برای درک ساختاری است که اجازه چنین اختلاسی و موارد مشابه را می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.