سرانجام انتخابات پر تنش دوم نوامبر با پیروزِی قابل پیش بینی اما پر شک و شبهه جرج واکر بوش به اتمام رسید .
ساعاتی بعد از قبول شکست توسط جان کری، گروه کثیری از طرفداران او در محلی که وی رقابتهای انتخاباتی خود را ۲ سال پیش از آنجا آغاز کرده بود گردهم آمده بودند ، دقایقی بعد کری و ادواردز به همراه خانواده های خود و در حالی که به شدت تشویق می شدند وارد این محل شدند تا آخرین نطق خود در زمینه انتخابات ۲۰۰۴ را بیان کنند.
ادواردز با تشکر از همه افرادی که آنان را یاری رساندند این شب را پایان رقابتی سخت و دو ساله دانست و اعلام کرد از بامداد فردا و به احترام ارایی که برای جهانی بهتر به صندوقها ریخته شده مبارزات خود را برای ساخت امریکایی بهتر آغاز خواهند کرد.
او در حالی که کری را یک آمریکایی بزرگ و نمونه خواند تریبون را در اختیار رقیب خود در انتخابات داخل حزبی ۲ سال پیش و همکارش در طی این دو سال گذاشت .
کری در حالی که شمایل وحرکات او بیش از رقیب پیروزش برازنده رییس جمهور سرمایه دار ترین کشور جهان می مانست (همانطورکه کریستین امانپور در گزارشهای خود بارها از او به نام رییس جمهور کری نام برد) سخنان خود را با تشکر از همه مردمی که امیدهای خود را در دستان او گذاشته بودند آغاز کرد و پایان مبارزه طولانی ۲ ساله خود را آغازی بر مبارزه جدی تر نامید که با شناختی که طی ۲ سال گذشته از خواستها و نیازهای آمریکا و جهان به دست آورده است ثابت قدم تر در آن گام برخواهد داشت .
وی ضمن تبریک به رقیبش به ادامه تلاش برای رسیدن به اهدافی که در تمام طول مبارزات خود بر آن پا فشرده بود تاکید کرد و در این میان بار دیگر به ضرورت گسترش علوم و کشفیات علمی تاکید کرد .
John Kerry:«I believe that what we started in this campaign will not end here. And I know our fight goes on to put America back to work and make our economy a great engine of job growth. Our fight goes on to make affordable health care an accessible right for all Americans, not a privilege. Our fight goes on to protect the environment, to achieve equality, to push the frontiers of science and discovery, and to restore America’s reputation in the world. I believe that all of this will happen — and sooner than we may think — «because we’re America. And America always moves forward
من نمی دانم آیا در این انتخابات تقلبی صورت گرفت یا نه اما به هر حال واقعیت موجود این است که (حتی با فرض قبول انتخابات) در حدود نیمی از اعضا کالج الکترال و در حدود نیمی از مردم آمریکا بوش را بر کری ترجیح دادند و سوالی مهم در این بین مطرح است که چرا؟
امارها نشان می دهد از بین موضوعات مختلف نظیر دیدگاههای اقتصادی ، آزادیهای فردی، روابط خارجی ،جنگ در عراق و علوم و فناوری جان کری با تفاوت بالایی نسبت به بوش آرای آنها را به خود اختصاص داد و تنها در دو مورد جنگ با تروریست (به لطف پیام ویدیویی اسامه ین لادن پیش از انتخابات) و ارزشهای اخلاقی و مذهبی (به لطف ظاهر سازیهایی نظیر مخالفت با کلونینگ و روابط همجنس گرایان) بوش توانست برتری خود بر کری را به دست آورد .
جامعه آمریکا (به اقرار جامعه شناسان این کشور)از دو طیف کاملا متفاوت و دارای فاصله فکری فراوان تشکیل شده است. اقلیت نخبه (که راهگشای پیشرفت این کشور در حوزه های مختلفند)و اکثریت عامه مردم که علی رغم برخورداری از گسترده ترین ابزارهای ارتباط جمعی از سطح دانش عمومی ژایینتر از حد متوسط برخوردارند و اعتقادات آنها تنها در سطح گفتارها باقی می ماند و تنها ظاهر و پوسته ساده مسایل است که آنها را تحت تاثیر قرار می دهد . به همین دلیل این افراد آرای و تصمیمات خود را در جهتی اتخاذ می کنند که در بسیاری از موارد با پیشنهادهای اقلیت موثر نخبه متفاوت است و این بار نیز ظاهر سازی بوش در خصوص ارزشهای دینی توانست مردم آمریکا (که بر خلاف تصور اکثریت آنها به شدت مذهبی هستند) را به خود جذب کند.
متاسفانه این احتمال وجود دارد که در ۴ سال آینده سیاستهای مردی که افتخار خود را مطالعه کم می داند و معتقد است روزنامه ها ارزش توجه ندارند و با وجود کاندزولیزا رایس نیازی به مطالعه اخبار روزنامه ها نیست و آمریکا به جای یک رهبر متفکر یک فرمانده نظامی نیاز دارد، باعث ایجاد موانعی اساسی در برخی از حوزه های اساسی دانشو فن آوری شود و نگرانی اساسی در خصوص مساله تحقیقات برروی سلولهای بنیادی و پروژه های فضایی به چشم می خورد.
گذشته از تمام این نکات و گذشته از برخی از اشتباهات و بد شانسیهایی که دموکراتها در راه رسیدن به کاخ سفید با آن مواجه شدند این انتخابات درسی بزرگ برای ایرانیان به همراه داشت . جان کری و ادواردز از ۲ سال پیش با ارایه برنامه ای منظم و دقیق که تمام زوایای ان روشن و شفاف بود و همه زمینه ها را در بر می گرفت پا در مبارزات انتخاباتی گذاشتند (همانطور که ۶ سال پیش از این نیز جرج واکر بوش مبارزات خود را در مقابل ال گور آغاز کرد) در طی دو سال گذشته مردم آمریکا و جهان این فرصت را داشتند تا برنامه ها و دیدگاههای نامزدهای مختلف را محک بزنند و به شخصی ا ی بدهند که برنامه مناسبتری ( از نظر آنان )دارد. ۲ سال پیش از این سناتور کری و سناتور ادواردز چهره های ناشناسی برای افکار عمومی جهان و آمریکا بودند و اینک با ۲ سال تبلیغ برنامه خود و به عبارت بهتر به پشتوانه برنامه ای که حداقل از ۲ سال پیش آماده بوده است چهره هایی بین الملل ی هستند گذشته از شکست انها . این تیم توانستند برنامه خود را مقابل دیگان جهان و مردم امریکا بگذارند و مردم نیز طی دو سال اندیشیدیند که کدام گزینه مناسبتراست (و البته متاسفانه گزینه ای را انتخاب کردند که با نظر بسیاری از مردم جهان همسان نبود) . این وضعیت را مقایسه کنید با انتخابات خرداد ماه ایرانیان ،حدود ۶ ماه زمان تا تعیین شخص اول کشور ما باقی است و هنوز هیچ کس نمی داند که چه افرادی کاندیدای این پست هستند (شاید رییس جمهور آینده نیزهنوز از این موضوع بی خبر باشد همانگونه که ۸ سال پیش خاتمی بی خبر ازآن بود که کمتر از ۶ ماه بعد باید سکان ریاست جمهوی را به دست بگیرد)
چگونه فردی که در فاصله ۶ ماه به انتخابات قرار است تصمیم بگیرد که آیا وارد رقابتها بشود یا نشود می تواند برنامه ای منسجم داشته باشد؟
برنامه ریزی برای کشوری که در بسیاری از موارد نظیر دستیابی به چرخه سوخت، فناوی پرتاب ماهواره ،گسترش سیستم موشکی، ساماندهی وضعیت اقتصادی و مهار تورم از سویی و از سوی دیگر همسایگی غیر مستقیم در دو سوی کشور با کشوری که آن را بزرگترین تهدید جهان می شناسیم و اینک زمام امور آن به دست مردی ماجراجو افتاده است ،با چالشهای بسیاری مواجه است نیازمند بررسیهای کامل ،امکان سنجیهای دقیق و شناخت نقاط قوت و ضعفی است که قطعا در مدت ۶ ماه نمی توان امیدی به تدوین ان داشت .
ای کاش حداقل در چنین مورد مهمی در دقیقه ۹۰ عمل نکنیم . عرصه تصمیم گیری سیاسی عرصه شطرنجی است که هرچه قدر هم نسبت به حریف برتری ذهنی داشته باشید تنها با کمک یک استراتژی است که می توانید بیدقی برانید و بازی را به نفع خود خاتمه دهید . این قاعده بازی است مگر دستی از غیب در آید و…