بعد از پست روز گذشته ای که با عنوان “نه! این آسمان شب نیست” منتشر کردم ، برخی از دوستان لطف کردند و نظراتشان را مطرح کردند. معمولا به نظرات در همان بخش اگر لازم باشد پاسخ کوتاهی می دهم اما یکی از این نظرات حاوی نقد به نظرم قابل توجهی بود که شاید مطالب مطرح شده در آن برای دیگر دوستان هم سوال باشد. برای همین در اینجا نکاتی را در باره آن توضیح می دهم و باز هم بر این نکته تاکیید می کنم که این موضوع فقط دیدگاه شخصی من است و از طولانی بودنش عذر می خواهم.
جناب آقای محمد ادیبی لطف کردند و علاوه بر مطالعه متن نکاتی را در باهر آن در کلوپ گفتگوی آوا استار مطرح کردند. برای اینکه روشن شود درباره چه موضوعی صحبت می کنم ابتدا متن کامل نوشته ایشان را می آورم. ضمن اینکه از ایشان به دلیل وقتی که گذاشته اند و متن را مطالعه کرده و نظر خود را در باره آن نوشتند تشکر می کنم. اما متن ایشان به نقل از کلوپ آوااستار:
“با عرض سلام
اینجانب تا امروز خواننده این سایت خوب بودم و چون زیاد اهل حرف زدن نیستم ترجیح دادم فقط خواننده باشم.
اما امروز که این مطلب و وبلاگ آقای ناظمی را دیدم تاب نیاوردم و تصمیم گرفتم مطلبی به عرض دوستان برسانم.
بله همانطور که آقای اکبرنیا فرمودند مطالب آقای ناظمی جای تآمل وبحث دارد ( نه تایید(!
البته روی سخنم با آقای ناظمی است و امیدوارم کسی از دوستان به گوششان برسانند که در کنار مطالب خود این مطلب را هم بخوانند .
جناب آقای ناظمی بنده با این قسمت حرفتان که این آسمان شب ، آسمان شب سیاوش نیست موافقم . و البته موافقم که بهتر بود برنامه جدید با نام دیگری شروع به کار میکرد .
اما همین یک مطلب شما که جای بسی تآمل دارد قربان :
۱- با عنایت به نظرات جنابعالی که نباید از دیوار اعتبار دیگران بالا رفت ، برنامه آقای صفاریان پور هم نباید از اسم برنامه ای که در دهه ۷۰ از تلویزیون پخش میشد و ایشان هیچ تآثیری در آن نداشتند استفاده میکردند! شاید دوستان جوان تر یادشان نباشد اما من و شما خاطرمان هست که در دهه ۷۰ برنامه ای دقیقآ با نام “آسمان شب ” و با مسئولیت جناب آقای دالکی پخش میشد . اتفاقآ در اوایل کار سیاوش ( اگر یادتان باشد ) بحث های زیادی صورت گرفت که این آسمان شب آن آسمان شب نیست ! که برای حل مشکل پسوند ” طبیعت فراموش شده ” را به انتهای آن افزودند !!حالا حد اکثر میتوان فرض را بر این گذاشت که صدا وسیما قصد دارد عنوان ” آسمان شب ” را برای برنامه های نجومی اطلاق نماید . وگرنه اگر بنا بر مالکیت نام باشد ، برنامه آقای صفاریان پور هم صاحب این نام نیست .
۲- همین که شما اذعان میکنید که برنامه قبلی برای گروهی اعتبار ایجاد کرده است جای تآمل بیشتری دارد ! چرا باید به گونه ای باشد که افرادی با استفاده از بودجه عمومی صداوسیما برای خود اعتبار خاص ایجاد کنند و تازه بعدآ هم مدعی اعتبارشان باشند !! ) البته این انتقاد به برنامه های دیگری هم وارد است (اما این بسیار بد است که گروهی برای خود مدعی ساخت برنامه نجومی در سیما باشد و فعالیت گروه های دیگر را بر نتابد ( آقای ناظمی مافیایی که همه از آن صحبت میکردند همین بود که خوشبختانه شما تلویحآ به آن اذعان کردید )(ضمنآ یادآوری میکنم که ادعای مالکیت نام آسمان شب به دلیلی که عرض کردم اصلآ صحیح نیست (
۳- اعتبار ساخت برنامه های نجومی متعلق به صدا و سیما است . توجه داشته باشید که بسیاری از برنامه های تلویزیونی که سالها پخش می شوند ، در هر دوره با تهیه کنندگان و عوامل متعدد ساخته میشود و نام برنامه ثابت است . متآسفانه این دیدگاه که یک برنامه متعلق به یک گروه سازنده خاص است دیدگاه نامتعارفی است که بیشتر جنبه انحصار طلبانه دارد .
اگر شما و دیگر دوستان منتقد دیگر واقعآ نگران برنامه نجومی سیما هستید قطعآ میتوانید انتقادات سازنده خود را مطرح کنید ولی اگر نگران نامها هستید ( که ظاهرآ همینطور است ) فقط میتوانم نگران شاگردانی باشم که در این مکتب فکری تربیت شده اند .
——————————————-
ببخشید یک چیزی یادم رفت که اضافه کنم:
شما خودتان یک بار از اول متن خودتان را بخوانید و ببینید که آیا بیشتر دغدغه علم نجوم و ترویج نجوم در آن موج میزند یا دغدغه نامها و موقعیت ها ؟؟؟
)فکر میکنم برای دوستانی که در وجود عوامل پشت پرده در نجوم این مملکت شک داشتند ، کم کم شکها بر طرف می شود (“
—-
خوب بنابر مقدمه ایشان فکر می کنم در کل ایشان هم نظر من را تایید می کنند که این آسمان شب، آسمان شب، طبیعت فراموش شده آقای صفاریان پور نیست. همه بحث من هم در این نوشته همین بود اما نکات بعدی توضیحات بیشتری می طلبد
۱- در بند یک ایشان درباره نام برنامه صحبت کرده اند. اولا فکر می کنم متن من را کمی با سرعت خوانده اید وگرنه من به صراحت نوشته ا که اگر چه ترجیح این بود که نام هم عوض شود ولی این موضوع اصلی نیست مشخصا قید کرده ام:” فراموش نکنید من مشکلی با برنامه جدید ندارم ای کاش سازندگان این برنامه با اعتماد به نفس نام دیگری بر خود می گذاشتند و یا حتی با همین نام (چون به هر حال نام کامل برنامه آسمان شب، آسمان شب ، طبیعت فراموش شده بود) هویت خود را تعریف و آن را رشد می دادند تا شاید صدها بار برتر از آسمان شب فراموش شده ما شود.”
مشکل من این است که این برنامه در امتداد برنامه قبلی تعریف می شود ومجری به مخاطبان می گوید برنامه آسمان شبی که سال ها است پخش می شده است بار دیگر و پس از وقفه ای کوتاه از سر گرفته شده است. یعنی این همان برنامه قبلی است. ثانیا در باره تاریخ نام این برنامه فکر می کنم اشتباه می کنید. تا جایی که من می دانم نام آسمان شب، طبیعت فراموش شده، نامی بود که طراحان برنامه با توجه به تم و چشم اندازی که از برنامه خود داشتند انتخاب کردند. گفتگو با اقای صفاریان پور در ویژه نامه نجوم و تلوزیون ماهنامه نجوم و همچنین گفتگوهای دیگر ایشان از جمله با مجله دانستنیها فکر می کنم به روشنی این موضوع را تایید می کند که نام برنامه چگونه و بر چه مبنایی انتخاب شد. اما اگر فرض را بر این بگذاریم که حرف شما درست باشد(که حداقل برمبنای دانسته های من اینچنین نیست) همین تغییر نام فرضی نشان از آن دارد که این گروه برنامه ساز قصد نداشتند اعتبار و برنامه خود را به برنامه قبلی گر بزنند. در هر جایی که صحبت از برنامه ۱۰ ساله آسمان شب شده از جمله در گفتگو ها و خود جشن ورود به دهمین سال برنامه، مبدا و منشا برنامه به صراحت عنوان شده است. برنامه ای با نام آسمان شب، طبیعت فراموش شده، که به مناسبت روز نجوم و در قالب یک پرسش و پاسخ نجومی به روی آنتن رفت. برنامه ای که میهمانش بابک امین تفرشی بود و آن سنگ بنای برنامه آسمان شب ، طبیعت فراموش شده بود. هیچ جا گفته نشد که برنامه هایی که پیشتر پخش می شده جزو تاریخ این برنامه بوده اند. اتفاقا دوره ای بود که برنامه آسمان شب به طور یک هفته درمیان با دو گروه تهیه کننده پخش می شد. یک هفته آقای دالکی و دوستانشان و هفته دیگر آقای صفاریان پور اتفاقا این دوره مثال واضحی از منظور من از هویت برنامه است. اگرچه برنامه ها از نظر موضوع و زمان پخش یکسان بودند اما همه مردم به وضوخ دو نوع رویکرد و دو هویت را در برنامه ها می دیدند و کافی بود بخشی از برنامه را بدون نشان دادن مجری و تیتراژ به کسی نشان بدهید تا به سادگی بگوید برنامه متعلق به کدام گروه برنامه ساز است. این همان هویتی است که می گویم یعنی روح برنامه متفاوت است و با ایده ها و نقطه نظرهای گروه تهیه کننده گره خرده است.
۲- درباره بند ۲ ، دو نکته مهم وجود دارد یکی اینکه من نگفتم و ننوشتم که این برنامه برای تهیه کنندگان و دست اندرکارانش اعتبار ایجاد کرد. بحث من این است که این برنامه اعتبار ( و به قول فرنگی ها کردیتی) دارد که از آن تیم تهیه کننده است. یعنی وقتی شما چیزی می سازید ،می نویسید، عکسی می گیرید و یا کشفی و اختراعی انجام می دهید یا مقاله ای آکادمیک می نویسید، آن کار به نام شما گره می خورد یعنی شما صاحب حقی بر آن ساخته خود می شوید و کاملا بدیهی است که باید مدعی این اعتبار باشید. مثلا اگر شما عکسی بگیرید و کس دیگری عکس شما را بردارد و بدون اجازه در جایی چاپ کند یا از فروش آن نام یا پولی به دست آورد و شما اعتراض کنید منطقی است که به شما پاسخ دهد شما با استفاده از فناوری فلان کارخانه که دوربین را ساخته و استفاده از مناظری که متعلق به همه مردم است تصویری گرفته اید و حالا هم ادعای اعتبار آن را دارید؟ طبیعی است که باید مدعی اعتبار بود.
البته به شدت واضح است که برنامه تلوزیونی باعث شناخته شدن چهره هایی می شود که در آن برنامه مقابل دوربین قرار دارند یا در خلق آن نقش دارند. این شناخته شدن گاه اعتباری به همراه می آورد و گاه باعث بی اعتباری می شود. این خاصیت رسانه ای به نام تلوزیون است. مهم این است که بتوان اعتباری که به واسطه دیده شدن برنامه به وجود می آید را حفظ کرد و ارتقا داد. در ایران و با توجه به اینکه پخش برنامه های رادیو و تلوزیونی مطابق قانون فعلی اتحصارا در اختیار صدا و سیما است و مردم می توانند و تنها می توانند از بین ۷ یا ۸ شبکه موجود برنامه ای را انتخاب و البته به رایگان تماشا کنند شانس دیده شدن هربرنامه ای نسبت به دیگر کشورها که فضای رقابتی وجود دارد بیشتر است اما مهم این است که آیا برنامه می تواند مخاطب را با خود همراه کند. آمارهای شبکه ۴ در آن دروه نشان می داد که آسمان شب یکی از پر بیننده ترین برنامه های شبکه ۴ در طول مدت پخش خود بوده است. این یعنی تلاش برای حفظ و ارتقای اعتبار دو طرفه ای که برنامه و برنامه ساز به هم تزریق می کنند.
اینکه می فرمایید چرا باید با بودجه عمومی صدا و سیما افرادی در برنامه های تلوزیونی اعتبار بگیرند ( که البته معتقدم به طور کلی گاهی این افراد هستند که به برخی از برنامه ها اعتبار می دهند ) این مشکل، مشکل بنده و شما نیست . مشکل قانونی است که انحصار پخش برنامه های رادیو تلوزیونی را بر عهده صدا و سیما گذاشته است. اگر ما شبکه های خصوصی و یا کمپانی های غیر دولتی برنامه ساز داشتیم . آنها طرح های مختلف را بررسی می کردند و برنامه ای سود اور و مورد استقبال مخاطبشان را انتخاب می کردند و هزینه آن را از آگهی ها و یا فروش حق پخش و یا اشتراک بینندگان به دست می آوردند در شرایط فعلی اینگونه نیست و سازمان صدا و سیما برای اینکه بتواند تک قطبی خود را فعال نگاه دارد چاره ای ندارد که هزینه های تولید را به هر شکلی از جمله از طریق آگهی ها و همچنی اعتبارات عمومی کشور که در بودجه سالانه لحاظ می شود تامین کند. این شرایط موجود است و برای همه یکسان است و اینگونه نیست که این امکان در اختیار یک گروه خاص باشد. البته فکر می کنم اندکی پرس و جو به شما نشا خواهد داد که آن بودجه های کلانی که در ذهن شما است به برنامه هایی مانند آسمان شب تعلق نمی گیرد و اگر از گروه های سازنده فعلی و قبلی بپرسید به شما خواهند گفت که نسبت میان هزینه ها و دریافتی ها در برنامه ای مانند آسمان شب غیر سود آور است. در باره بخش آن مافیای معروف در انتهای همین مطلب توضیحی خواهم داد.
۳- درباره صدا و سیما بخشی را در بند پیش توضیح دادم اما اینکه اعتبار یک برنامه از آن صدا و سیما است بخشی از این حرف درست است. در غیاب کمپانی های رقیب هر برنامه و تاکید می کنم هر برنامه رادیویی و تلوزیونی باید از شبکه های صدا و سیما پخش شود بنا براین بخشی از حقوق این برنامه از جمله پخش مجدد برنامه فروش آن به شبکه های دیگر و باز پخش آنها و پخش دیجیتال و … در اختیار کمپانی تهیه کننده و در این مورد صدا و سیما است اما این از حق تولید کنندگان و خالقان چیزی کم نمی کند. سازمان به عنوان سرمایه گذار (در برخی از موارد) و پخش کننده حقوقی دارد اما این حقوق شامل همه حقوق یک برنامه نمی شود. اگرچه در مواردی این اتفاق افتاده که نام و عنوان برنامه های دیگر در صدا و سیما به دیگر برنامه های بی ربط منتقل شده است و اتفاقا بر خلاف شما که فکر می کنید این نظر گروهی انحصار طلب مانند من است این روند رایج در دنیا است. در دنیای رسانه های امروز که رقابت جدی وجود دارد، هیچ گاه اعتبار و کردیت افراد دست اندرکار یک پروژه زیر سوال نمی رود و مخدوش نمی شود. شما نمونه ای از برنامه های حرفه ای دنیا را مثال بیاورید که در مدتی طولانی پخش دشه باشد و با همان نام، همان قابل و با ادعای ادامه یک برنامه دیگر به روی آنتن رفته باشند و در آن نشاننی از اعتبار تهیه کنندگان و خالقان اصلی طرح وجود نداشته باشد. اتفاقا در دنیای امروز رسانه سعی می کنند هویت برنامه را هرچه بیشتر به هویت سازندگان آن پیوند بزنند. به معروف ترین برنامه های خبری، تفریحی، سریال ها و برنامه های علمی نگاه کنید. بی بی سی سال ها است که مستند طبیعی می پردازد اما برنامه های سر اتنبرو دارای هویت و چهارچوب خود است. برنامه آسمان در شب با پحش چند دهه ای اش با هویت پاتریک مور گره خورده و حتی تیم بعدی از هم اکنون در حال تربیت زیر نظر خود او هستند تا روح برنامه حفظ شود. این کار هم دلایل مختلفی دارد از بازاریابی برنامه گرفته تا اعتبار دهی دو طرفه بین افراد و برنامه ها بسیاری از این شبکه ها برروی افراد سرمایه گذاری می کنند تا آنها در آینده بتوانند میزبان برنامه هایی باشند که هویت اختصاصی خود را دارند و بتواند آن شبکه را در رقابت با دیگران جلو بیاندازد.دنیای امروز بر مبنای رعیات حقوق معنوی و مادی و اعتبار افراد می چرخد و اگر من بر حفظ این روند تاکید می کنم انحصار طلبی من نیست. خوشحال می شوم شما و هر یک از دوستان نمونه ای از برنامه ای یا پروزه ای را مثال بیاورند که من با استفاده از هر ابزاری مانع اجرایش شده ام. هر موردی که بوده جز کمک کاری نکرده ام البته قطعا اگر منظور از انحصار طلبی این است که هویت یک پروژه یا برنامه را محافظت کنیم داستان چیز دیگری است.
اما بحث شیرین مافیای نجوم ایران که به حمدالله شما در این متن من نشانه های فراوانی در اثبات وجود آن پیدا کردید. خوشبختانه این روزها بحث مافیاهای گوناگون و عوامل پشت پرده مد روز جامعه شده است و هر کسی در هر جایی دست های پنهانی را می بیند و عجبا که هیچ وقت هم این دست ها و نحوه عملکردشان افشا نمی شود.
این نه دفعه اول است که از این مافیا می شنوم و نه آخرین بار خواهد بود. یک بار یکی از دوستان تعریف می کرد که چطور در شهرش شایع شده است که من و آقای صفاریان و آقای تفرشی هر یک به واسطه این رانت های مرمروز و به ویژه آسمان شب ، پنت هاوس برج هایی را در تهران خریدیم. ای کاش چنین بود.
بله آسمان شب برای من لذت بخش بود. شاید متوهمانه فکر می کردم در این برنامه ( و دیگر برنامه های علمی رادیو و تلوزیون) توانایی مختصری دارم و از کار کردن با شرایط دشوار آن لذت می بردم و در مقابل البته از مواهبش بی نصیب هم نمی ماندم. این موهبت بزرگ حاصل از آسمان شب برای من این بود که در آن سال ها گاه گداری در خیابان افرادی مرا می شناختند، لبخندی می زدند و یا پرسش های نجومی خود را از من می پرسیدند. دیدن چهره هایی که در جامعه ای عبوس به لبخند باز می شود برای من آرامش بخش و لذت بخش بود. اما این شناخته شدن نسبی که فکر هم نمی کنم لذت آن منحصر به من بوده باشد و کسی بتواند بگوید از این رویداد ناراحت می شود، برایم همه چیز نبود که اگر بود به هر قیمتی حضورم را ادامه می دادم. اینک بیش از ۲ سال و نیم است که در هیچ برنامه رادیو و تلوزیونی شرکت نداشته ام . نه در آسمان شب طبیعت فراموش شده ،نه در کندو، نه در برنامه های صبحگاهی و نه در برنامه روی موج نجوم و یا هر برنامه دیگری و نه حتی در مستند کسوف که سیاوش پیشنهاد کرده بود بخش هایی از تاریخ خورشید گرفتگی ها را بیان کنم. این غیبت خود خواسته برای این بود که چیزهای دیگری غیر از لذت شخصی ام وجود داشت که وقتی قرار به انتخاب بین آنها و این لذت شد ترجیح دادم فراموش شوم.
این مافیای قدرتمند که تیشه به ریشه نجوم ایران زده است و گلستان نجوم آماتوری ایران را با انحصار طلبی های خود و رانت خواری های خود ویرانه کرده است اینک از چه کسانی تشکیل شده و آنها کجا هستند؟ از دوستان شنیده ام که عموما از آقای صفاریان پور، آقای تفرشی و من به عنوان هسته این مافیا نام برده می شد. زمانی هم شنیدم از آقای نوروزی و جعفر زاده و حتی مسعود صیفی کار و محدثه عظیم لو در آن موقع که در ایران بودند به عنوان اعضا این کمیته مخفی نام برده می شود. من به نوبه خودم خوشحال می شوم اگر کسی بگوید یکی از سو استفاده هایی که من تا کنون از این مافیا کرده ام چه بوده است؟
این مافیا به قدری قدرتمند بود که نتوانست یک برنامه ۳۰ دقیقه در هفته ای خود را حفظ کند. هسته اصلی این مافیا اینک یکی سرگرم برنامه سازی خود در زمینه غیر نجوم است. دیگری پروژه جهانی خود را در بیرون از ایران پیش می برد، یکی کار آموزشی اش را انجام میدهد ،دیگری خورشید شناسی در آن سوی دنیا و دیگری فیزیکدانی به نام و آن دیگر ستاره شناسی برجسته در آن سوی مرزها هستند و من هم که به گوشه ای دوردست از این سیاره هجرت کرده ام تا جامعه نجوم ایران از آفات من هرچه بیشتر در امان باشد. اینک ما مافیاهای قدرتمند نجوم ایران پراکنده و دور افتاده ایم. این گوی و این میدان. نجوم ایران را که لابد ما ویران کردیم آباد و گلستان کنید تا روسیاهی برای ما دزدان سر گردنه باقی بماند. اینک میدان کار برای شما فراهم است. اما این بار دیگر تنبلی و بی عملی خود را گردن مافیاهای مرموز نیاندازید.
نکته آخر اگرچه ربطی به این داستان ندارد اما شاید اینجا بهترین موقعیت برای بیانش باشد.
درباره نگرانی من از برنامه نجومی تلوزیون نوشته بودید و شاگردانم. درباره آنها نمی توانم حرفی بزنم امیدوارم موفق باشند و اگرچیزی خوبی به آنها گفته ام در خاطر داشته باشند و بدی هایم را دیده و آنها را کنار نهاده باشند.
اما در باره نگرانی هایم . با صدای بلند می گویم من نگران ایران، مردم ایران، علم ایران جامعه ایران ، نجوم ایران طبیعت ایران ،تاریخ ایران و هرچیزی که به نام و هویت ایرانی مرتبط است بوده ام ، هستم و خواهم بود.
برای این سفر شاید از خیلی چیزها گذشته باشم. از دیدار دوستان و خانواده، زیستن در شهری که دوستش داشتم و دیدار مناظری که روح و جان را تازه می کرد. اما به دلایل مختلف در نهایت تصمیم به این سفر گرفتم می دانم که دشواری ها و گشایش هایی در پیش دارم و آماده ام که هزینه هایش را بپردازم و از دست آوردهایش لذت ببرم .
اما اجازه نخواهم داد هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی کسی اجازه نگران بودن و بیان نگرانی هایم درباره آنچه گفتم را از من بگیرد.
روزی که دیگر نگران ایران و آنچه مرتبط با ایران است نبودم و آنها را در حد فهم و درک و توان و مقدوراتم ابراز نکردم و اگر گامی را که می توانستم بردارم ، برنداشتم. خود را مصداق آن بیت حافظ می دانم که بر او نمرده به فتوای من نماز کنید!
من آسمان شب اقای صفاریان پور رو یادمه . ایکاش الان هم یه برنامه ی مشابه پخش میشد. ولی مال آقای دالکی باید یه چیز دیگه بوده باشه.