برای سازگاری با همه‌گیری دیدگاه خود را تغییر دهیم

شاید بخشی از مسیر پیش روی ما برای مهار این همه گیری و مقابله با همه گیری های بعدی که حتما از راه خواهند رسید این باشد که بتوانیم نگاه خود به آنها را از دید رویداد حاد به مشکلی مزمن تغییر دهیم.

جهان در آستانه ورود به سال سومی است که با همه‌گیری ویروسی ناشی از ویروس SARS-CoV-2 و بیماری کووید-۱۹ ناشی از آن دست و پنجه نرم می‌کند.

با وجود رشد خیره کننده فناوری‌های حوزه سلامت که باعث شد تا برای نخستین بار در تاریخ در مدت زمانی فوق العاده کوتاه، واکسن های موثری علیه این بیماری تولید و توزیع شود، اما رقابت میان ویروس و مدیریت سلامت هنوز ادامه دارد.

توزیع ناعادلانه واکسن از یک سو، مقاومت بخشی از جامعه در مقابل واکسینه شدن، فشارهای اقتصادی، عدم رعایت بخشی از توصیه‌ها و خستگی و فشار روانی ناشی از تغییر یک شبه سبک زندگی باعث شده است تا جدال ما با ویروس هنوز ادامه داشته باشد.

این ویروس نیز مانند هر موجود به دنبال بقای خود مسیر تکامل طبیعی خود را دنبال می‌کند  و این مسیری است که در طی آن ویروس دچار جهش‌هایی می‌‌شود که برخی از آن ها ممکن است برای بقای ویروس بهتر و برای مقابله ما با آن خطرناک تر باشند. ما شاهد ظهور سویه‌های بتا و دلتا بودیم که یکی شیوع بیشتری داشت و دیگری شدت بیماری را افزایش می داد و همچنین هنوز سردرگرم اثرات واقعی سویه اومیکرون هستیم.

چشم‌انداز پیش رو برای مقابله با این ویروس احتمالا روشن است.

ما امروز داروهای مهار شدت بیماری را در اختیار داریم و همچنین داروهایی که برای مهار خاص این بیماری طراحی شده‌اند نشانه‌های امیدوار کننده ای از خود بروز داده‌اند. واکسن‌های اصلی فعلی کارآمد هستند و با فناوری mRNA امکان ساخت واکسن برای سویه‌های تازه‌ای که ممکن است واکسن گریزی بیشتری داشته باشند در مدت زمانی کمی در حدود سه ماه مهیا است.

از سوی دیگر درک ما از رفتار ویروس بیشتر شده است. ما روش‌های انتقال را بهتر می‌شناسیم و در نتیجه بهتر می‌توانیم جلوی آن را بگیریم. برای مثال برخلاف دو سال پیش امروز می‌دانیم که تا چه اندازه بهبود ساختار تهویه مطبوع می‌تواند به از بین بردن امکان انتقال کمک کند.

برگ برنده دیگر ما این است که در عصر انقلاب ارتباطی مبتنی بر شبکه زندگی می‌کنیم. ما با به کارگیری این امکانات و استفاده زا ساختار دورکاری متوجه امکانات بی‌نظیری شدیم که ممکن است آینده کار ما در دوران پس از همه گیری را نیز تغییر دهد. فقط تصور کنید این همه‌گیری زمانی بروز می‌کرد که ما چنین امکاناتی نداشتیم و برای کوچکترین کاری نیاز به حضور فیزیکی در مکان‌های عمومی و پرجمعیت داشتیم. میزان تلفات این ویروس در آن زمان شاید از فاجعه آنفلونزای دهه ۱۹۱۰ میلادی نیز پیشی می‌گرفت.

با این وجود این نشانه‌های مثبت به معنی بازگشت فوری به تابستان ۲۰۱۹ نیست. حتی اگر چنین بازگشتی ممکن باشد برای رسیدن به آن راهی طولانی در پیش داریم.

محققان ویروس‌شناسی از همین الان هشدارهای جدی درباره همه‌گیری بعدی می‌دهند. امروز به همان شفافیتی که مطمئن بودیم این همه‌گیری رخ می‌دهد مطمئن هستیم که در چند دهه پیش رو بار دیگر شاهد همه‌گیری‌های ویروسی هستیم که اتفاقا به دلیل تغییرات محیط زیست از جمله گرمایش زمین، تعدی به زیستگاه‌ طبیعی موجودات و جنگل زدایی و توسعه شهرها و روستاها، با تناوب‌های کوتاه تری بروز خواهد کرد و این در کنار فاجعه دیگری است که با استفاده لجام گسیخته از داروهای آنتی‌بیوتیک در برخی از نواحی جهان در آستانه آن قرار داریم و آن ظهور باکتری‌های مقاوم به داروهای موجود است.

ما به زودی با موج بعدی همه‌گیری روبرو خواهیم شد و در عین حال هنوز مطمئن نیستیم پایان این همه‌گیری چگونه خواهد بود.

نگاهی به روند سه ساله همه‌گیری و از سوی چشم اندازی به آینده‌ای که در پیش داریم شاید ما را نه تنها برای ادامه مواجهه با این همه‌گیری که برای همه‌گیری‌های بعدی آماده کند.

یکی از مولفه‌هایی که در این نگاه می‌توان به آن توجه کرد نوع نگاه ما به همه‌گیری است. بخش بزرگی از فشار اقتصادی، سیاسی، فشار روانی اجتماعی و خستگی ما در مقابل این همه‌گیری (هم مردم و هم دستگاه درمان و سلامت و مدیران سیاست‌گذار آن) شاید به این مساله برگردد که ما این رویداد را در قالب رویدادی حاد تصویر و تصور کردیم.

به عبارت دیگر مانند زمانی که فردی دچار سرماخوردگی حاد می شود و باید چند روزی استراحت کرده و بعد به حالت قبل برگردد، ما این پدیده را به شکل یک رویداد سلامت حاد اجتماعی دیدیم که بعد از مدتی سختگیری به حالت پیشین باز خواهیم گشت.

در نتیجه زمانی که با گذشت زمانی که از یک رویداد حاد انتظار داریم این بحران به بقای خود ادامه داد ما به طور جدی خسته و ناامید شدیم.

شاید این دید اشتباه بوده باشد و باید به پدیده‌هایی مانند این همه‌گیری و همه‌گیری‌های آینده در قالب بیماری مزمن عمومی نگاه کنیم.

بیماری‌هایی که اگرچه ما باید تمام سعی خود برای عدم ابتلا به آن را انجام دهیم اما وقتی مبتلا شدیم باید عوارض شدید آن را به سرعت مهار کنیم ولی نمی توانیم از آن به طور قطعی رهایی یابیم.

شاید باید به جای سرماخوردگی آن را به شکل دیابت ببینیم. ما می توانیم آن را مهار کنیم، بخش بزرگی از زندگی عادی خود را از سر بگیریم و کیفیت زندگی خود را حفظ کنیم اما هیچ گاه شاید نتوانیم به طور کامل سپر بیندازیم و به دوران پیش از ابتلا برگردیم.

این تغییر نگاه در آماده سازی روحی و روانی و همچنین سیاست گذاری ما موثر است. شاید با چنین تغییر دیدگاهی به جای اینکه مساله را مساله‌ای محلی و قابل مهار فوری بدانیم، آن را به شکل مساله‌ای جهانی – همانطور که هست – ارزیابی کنیم، انتظارات غیر واقعی به بازار و مردم وارد نکرده و در عین حال به جای غافلگیری پیاپی آماده مواجهه طولانی مدتی هم برای مهار وضع فعلی و هم برای مقابله با رویدادهای بعدی باشیم.

سه سال ابتلای جهانی به یک بحران سلامت به معنی واقعی تعریف شرایط بیماری حاد است و شاید تجربه این همه‌گیری این باشد که ما نگاه و انتظارات را با توان واقعی و دانسته‌های خود تطبیق دهیم تا بتوانیم نگاهی درازمدت و مدیریتی کارآمد تر داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.