این یادداشت را برای رسانه آنلاین مداد کانادا به سردبیری شهرام یزدان پناه و در باره سوالاتی نوشتم که در جامعه ایرانیان کانادا درباره سویمه اومیکرون مطرح است. شاید این ها سوال های شما هم باشند.
در روزهای اخیر و پس از آنکه شدت و سرعت رشد سویه تازه ویروس SARS-CoV-2 که به نام اومیکرون نامیده شده است، بیشتر شناخته شد، تلاشهای متعددی در کشورهای مختلف برای مقابله با این موج شکل گرفت.
در کانادا، آمریکا و کشورهای دیگر بسیاری از محدودیتهای قبلی بار دیگر به اجرا گذاشته شدند و از مردم دعوت شده است تا در فصل تعطیلات احتیاطهای شدیدتری را مد نظر قرار دهند.
دعوت برای دریافت دز تقویتی (سوم) در حالی سرعت گرفته است که برخی از کشورها (مانند اسراییل) در حال آماده شدن برای توصیه به دُز تقویتی دوم (چهارم) هستند.
این سرعت سریع انتشار از یک سو و از سوی دیگر اقدامات شدید دولتها برای مهار این موج در کنار این واقعیت که بسیاری از مردم در این دوره یک یا دو دز واکسن را دریافت کردهاند، باعث ابراز اضطراب، خستگی و حتی بدبینی دوباره بخشی از مردم به سیاستهای مهار همهگیری شد.
این اعتراضها به خصوص به این دلیل شدیدتر از پیش بود که به نظر میآمد با واکسینه شدن بخش بزرگی از مردم و آغاز تزریق دز سوم و عملکرد مثبت آن در مقابل سویه رایج که سویه دلتا بود، ما در حال حرکت سریع به سمت پایان دوران بحرانی همهگیری هستیم. در این بین ظهور و توسعه سریع اومیکرون باعث شد بسیاری احساس کنند که کل داستان همهگیری از ابتدا آغاز شده است.
این اعتراضها به چند دسته تقسیم میشود. بخشی مبتنی بر نظریه توطئه جهانی و همدستی دولتهای جهان برای مهار مردم است، گروهی دیگر به مباحث آزادی دربرابر اجبار به واکسینه شدن اشاره میکنند. این موارد ارتباطی با سویه اومیکرون ندارد و در طول دو سال گذشته بارها به آن پرداخته شده است.
تعدادی از سوالات اما درباره این سویه خاص است.
عمده سوال های موجود به بیانی در قالب این دو سر فصل طبقه بندی می شدند:
این سویه بر اساس اطلاعات اعلام شده از سوی مراکز بهداشتی جهانی شدت کمتری دارد و کمتر از سویه دلتا و سویه های قبلی منجر به بیماری و بستری می شود پس چرا تا این حد درباره آن سخت گیری می شود؟
بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی و نهادهای نظارت بر بیماریهای عفونی در جهان، هنوز دادهها ما برای ابراز نظر قطعی درباره شدت بیماری کافی نیست. هنوز هیچ مقاله داوری شدهای در این خصوص منتشر نشده است و تنها منبع ارزیابی موجود دادههای اولیه است.
بررسی دادههای اولیه درباره این ویروس نشان میدهد که احتمال بالایی وجود دارد که به دلیل جهش های ایجاد شده در این ویروس میزان بروز عوارض ناشی از ابتلای به آن نسبت به سویه دلتا که سویه دارای بیشترین میزان بروز عوارض بود، به طور چشمگیری کمتر باشد.
به عبارت دیگر اگر این داده های ابتدایی تایید شوند و رفتار این سویه تغییر نکند شاهد آن خواهیم بود که درصد کسانی که به دلیل ابتلا به این سویه عوارض حاد بروز داده، نیازمند بستری در بیمارستان بوده و احیانا در اثر آن جان خود را از دست دهند نسبت به درصد مشابه در میان کسانی که به سویه دلتا مبتلا میشوند به طور قابل ملاحظه ای کمتر است.
اما در مقابل تمام داده های اولیه نشان از آن دارد که سرعت تکثیر این سویه در بدن و به دنبال آن ضریب انتقال آن به طور قابل توجهی از سویه های پیشین و از جمله سویه غالب پیشین که دلتا بود بالاتر است.
مساله نهایی را باید در تعادل این دو کنار هم دید.
برای مثال اگر از هر هزار نفری که در معرض مبتلا به دلتا بودند ۱۰۰ نفر مبتلا می شدند و از بین آن ها پنج نفر به وضع بحرانی می رسیدند (اعداد صرفا برای مثال است) همان جمع هزار نفره زمانی که در معرض اومیکرون قرار میگیرد ممکن است تا ۷۰۰ نفر به ویروس مبتلا شوند اما در مقابل تنها یک درصدشان (یک پنجم دلتا) به وضعیت بحرانی برسند. اما این عدد یک درصد را حالا باید در هفت برابر ابتلا ضرب کرد. بنابراین از یک جمع هزار نفره مواجه با دلتا اگر در نهایت پنج نفر وضعشان بحرانی می شد ممکن است به دلیل ضریب انتشار بیشتر عدد نهایی کسانی از یک جمع هزار نفره که به شرایط حاد مبتلا می شوند حدود هفت نفر باشد.
البته این اعداد فقط برای مثال است و هنوز داده های بیشتری برای میزان دقیق این مساله نیاز داریم.
به همین دلیل ما شاهد شیوع سریع بیماری در جهان هستیم و نگرانی درباره کمبود ظرفیت بیمارستانها به دلیل همین ضریب بالا است که کاهش قدرت بیماری را خنثی می کند. در گزارشی که ساعاتی پیش منتشر شد از ایالات متحده خبر رسیده است که بیمارستان های بیش از ۶۰ ناحیه این کشور به طور کامل پر شده است.
بنابراین به دلیل سرعت بالای انتشار این سویه (به دلیل تغییراتی که در پروتیین شاخک یا اسپایک آن رخ داده است) با وجودی که داده های اولیه نشان از آن دارد که شدت بیماری میان مبتلایان کمتر است اما عدد نهایی شرایط بحرانی افراد ممکن است به طور چشمگیری افزایش یابد.
اگر واکسیناسیون موثر است پس چرا باز هم این همه محدودیت برای افراد واکسینه شده وضع می شود؟
مساله مهم دیگر واکسیناسیون است. واکسیناسیون، احتمال ابتلای ما به سویه های موجود پیشین از جمله سویه دلتا را به طور قابل توجهی کاهش داده بود. با این وجود به دلیل افت تدریجی پادتن های تولید شده در اثر واکسن در بدن میزان ایمنی ما نیز کاهش می یابد و نیاز به دز یادآوری داشتیم.
در کنار این کاهش طبیعی اما جهشهای ایجاد شده در شاخک یا اسپایک سویه اومیکرون به گونه ای است که تشخیص آن برای واکسنهای موجود را دشوار تر می کند. برای درک ارتباط این دو موضوع باید به یاد بیاوریم که عمده واکسنهای موجود بدن ما را در مقابل همین پروتین شاخکها آموزش می دهند و اگر تغییر در این پروتیین به قدری باشد که سیستم دفاعی تربیت شده توسط واکسن نتواند آن را شناسایی کند، واکسن اثرش را کاهش می دهد.
داده های اولیه نشان میدهد عمده واکسنها در برابر این سویه افت قابل توجهی را نشان میدهند. دو واکسن فایزر و مدرنا سطح قابل قبولی از دفاع – که البته کمتر از میزان مقاوت در برابر دلتا است – را از خود بروز می دهند ولی سایر واکسنها به خصوص سینوفارم و اسپوتنیک افت شدیدی دارند.
این موضوع باعث میشود تا بر سرعت انتقال بیماری نیز افزوده شود.
اما آیا این ها به معنی این است که وضع به بدی ابتدای همهگیری است؟ پاسخ منفی است.
در حال حاضر ما داده های دقیق تر و امکانات واکنش سریعتری دربرابر ویروس داریم. همین وضع محدودیتها که با اعتراض بسیاری همراه است و زمان عملیاتی کردن آن یکی از آموخته ها از دوره اول همه گیری است. همچنین ما نه تنها واکسنهای فعلی را در اختیار داریم که در صورت نیاز طی سه ماه امان تولید واکسنی تازه برای این سویه یا سویه های احتمالی دیگر وجود دارد.
از طرف دیگر امکانات درمانی ما به طور قابل توجهی بهبود یافته است. همین هفته سازمان نظارت بر دارو و غذای آمریکا دو داروی مهار بیماری (قرص درمانی) را تایید کرد. همینطور می دانیم چه روش هایی برای مقابله ناکارآمد است.
به همین دلیل شرایط اگرچه به طور موقت به نظر به شدت و وخامت روزهای ابتدایی همه گیری است اما با اندکی رعایت امکان گذار سریع تر از این دوره وجود دارد.