وقتی حوصله آقای تایسون از ماه‌گرفتگی سر می‌رود

در جریان و پس از ماه‌گرفتگی کامل چند شب پیش، نیل دگریس تایسون در مجموعه توییت‌هایی نظرش درباره «غیر چشمگیر بودن ماه‌گرفتگی»، «حوصله سربر بودن» و «نادر نبودن» ماه‌گرفتگی را منتشر کرد.

توییت‌های او با واکنش‌های متعددی روبرو شد و بخش بزرگی از جامعه علاقه‌مندان نجوم از این نوشته‌ها شگفت‌زده شد و به آن انتقاد داشتند.

من هم در توییتی اشاره کردم که « شما می‌توانید یکی از شناخته‌شده‌ترین شهرگان ترویج نجوم باشید و بازهم نه‌تنها مزخرف بگید که با استفاده غلط از بستر رسانه‌ای خود بر ضد ترویج علم عمل کنید. برای همین در علم تقدس فرد بی معنیه.»

دوستانی درباره دلیل این تویید من پرسیده بودند که چون پاسخش کمی طولانی‌تر از فضای توییتر بود اینجا سعی می‌کنم توضیح دهم.

تأکید من بر اشتباه بودن رفتار تایسون، بر چندلایه از ویژگی‌های او و گروهی از مروجان علم شهره یا سلبریتی بنا شده است. یکی از نقدهای مشخص من به تایسون – فراتر از مساله ماه‌گرفتگی – تقویت مفهوم قبیله «دانشمندان» در مقابل مردم و به عبارتی تأکید بر ما در برابر دیگری است. بارها او در سخنرانی‌ها و برنامه‌هایش تأکید می‌کند من دانشمند هستم و به من اعتماد کنید. درحالی‌که در علم به شما می‌گوید من گفته‌هایم متکی بر فکت و استدلال است و شما می‌توانید هر ادعای من را زیر سوال ببرید. دانشمند متخصص در بهترین شرایط در یک‌رشته مشخص دارای مهارت یا دانایی است که اولا این دانایی قابل‌تعمیم به همه‌چیز نیست و ثانیا قابل پرسش است. شما نمی‌توانید اگر اخترفیزیکدان هستید از من بخواهید دربست هر ادعایی را از شما حتی در حوزه تخصصی شما به‌صرف اینکه شما گفته‌اید قبول کنم. من اعتماد بیشتری به شما دارم اما کماکان می‌توانم مستند و مدرک و دلیل از شما بخواهم. علم عرصه تقدس نیست. از آن مهم‌تر اینکه تخصص شما در حوزه‌ای مانند اخترفیزیک به این معنی نیست که شما در هر حوزه علم صاحب‌نظر هستید. بیانات شما از رشته‌ای مانند زیست‌شناسی، نانو فناوری، عصب‌شناسی و امثال آن در بهترین شرایط روایت تخصص دیگران است و همانند حرف هر شخص دیگری نیازمند دلیل و مدرک است.

این جمله که من دانشمندم پس به هر چیزی که من گفتم اعتماد کنید به‌طور بدیهی ضد علم است. علم بر مبنای اعتماد پیش نمی‌رود بر مبنای آزمودن و سند و داده پیش می‌رود. (دراین‌باره و این طرز تفکر در میان گروهی از مروجان می‌توانید این نوشته را در سایت سانتفیک آمریکن مطالعه کنید.)

مساله مهتر در این روند و روایت به داستان ما علیه دیگری برمی‌گردد. ما در طول تاریخ اثر منفی و واکنش‌های منفی تصور برج عاج نشینی و تقسیم ما و دیگری را در  حوزه علم دیده‌ایم. اگر شما دست به ترویج علم می‌زنید به‌خصوص در دوران ما باید سعی کنید این فاصله را کم  کنید. وگرنه ترویج علم شما تبدیل به ترویج فرقه علما می‌شود. این نگاه بارها و بارها در رفتار و صحبت‌های تایسون دیده می‌شود. یکی از مثال‌های بارز آن چند سال پیش و در برنامه استار تاک شبکه نشنال جئوگرافیک بود که در بخشی از برنامه میزبان یکی از بازیگران سریال پیشتازان فضا بود و به او گفت «تو معمولاً فرصت اینکه جلوی یک دانشمند بشینی را نداری حالا از این فرصت استفاده کن و بگو چه سوالی از من داری؟»

اما در مورد ماه‌گرفتگی اخیر چرا باید به او اعتراض کرد. درنهایت هرکسی می‌تواند موضوعی را دوست داشته باشد. در بین رصدگران آماتور بسیاری از افراد ممکن است علاقه‌های مختلفی داشته باشند. یک نفر عاشق رصد ماه است، دیگری اجرام عمق آسمان را دوست دارد، دیگری مشتاق و دل‌سپرده ستاره‌های متغیر است، یکی بارش‌های شهابی را دنبال می‌کند و دیگری ماهواره‌های مصنوعی در آسمان را ردگیری می‌کند. و هزاران نفر دیگر هزار علاقه دیگر دارند.

طبیعتاً آقای تایسون هم حق دارد ازنظر شخصی یک یا چند پدیده را بیشتر دوست داشته باشد. اما این را چطور باید بیان کرد؟

به یاد داشته باشیم که در این دوران تایسون و حضورش در شبکه‌های مجازی حضوری است که به‌واسطه فعالیتش مخاطب کسب می‌کند. ۱۴ و نیم میلیون دنبال کننده تایسون – یا حداقل بخش بزرگی از آن‌ها – او را به دلیل اینکه خود را سخنگوی علم می‌داند و به دلیل جایگاه ترویج علمی که دارد او را دنبال می‌کنند و او به‌واسطه نقشی که در ترویج علم بر عهده دارد است که شهره و سلبریتی شده است.

آقای تایسون می‌تواند به‌راحتی و بدون هیچ آسیبی بگوید برای مثال در بین پدیده‌های نجومی من فلان پدیده را بیش از بقیه دوست دارم. این بیان با گفتن اینکه ماه‌گرفتگی رویدادی غیر چشمگیر، کسل‌کننده و تکراری است، زمین تا آسمان فرق می‌کند.

وقتی شما خود را مروج علم می‌نامید – آن‌هم در جهانی که در آن ضدیت با علم روزبه‌روز در حال افزایش است و روند انکار نظرات کارشناسی و جایگاه علم از واکسن گرفته تا حتی شکل زمین روزبه‌روز در حال قدرت گرفتن است – بخشی از وظیفه‌ای که برای خود انتخاب کرده‌اید این است که از هر فرصت و بهانه‌ای برای جلب‌توجه مردم به موضوعاتی که به‌طور عادی به آن توجهی نمی‌کنند استفاده کنید.

فارغ از اینکه این گفته که ماه‌گرفتگی کامل، رویدادی که در آن چهره ماه کامل درون مخروط سایه زمین پنهان می‌شود را رویدادی غیر چشمگیر است، شگفت‌انگیز و غیرقابل درک است، (واقعا پنهان شدن قمر زمین در زیر سایه زمین و در شرایطی که آن جرم در گره مداری خود قرار گرفته چشمگیر نیست؟) سوال این است که از این گفته چه سودی به فرآیند ترویج علم که خود را متولی آن میدانیم می‌رسد؟ بله این توییت واکنش‌های زیادی در توییتر ایجاد می‌کند و خیلی‌ها ممکن است آن را لایک و باز نشر کنند و شاید به نظر برسد که این موضوع باعث می‌شود نویسنده آن از جریان گفتگوها دور نماند، اما این چه کمکی به هدف و ماموریت شما می‌کند؟ آیا من و شما هیچ موضوعی را نمی‌توانیم در یک ماه‌گرفتگی کامل پیدا کنیم که باعث شود تا حتی مخاطبی که به‌طور عادی توجهی به آن نکند باعلاقه سرش را بالا بگیرد و به آسمانی نگاه کند که هیچ‌وقت بهانه و فرصتی نداشته است؟ اگر ماه‌گرفتگی که یکی از معدود پدیده‌های نجومی است که اتفاق عموم مردم بدون نیاز به ابزار یا آسمان خیلی تاریک یا آشنایی به نقشه‌خوانی و صور فلکی می‌توانند آن را تماشا کنند برای شما کسل‌کننده و غیر چشمگیر است، دقیقا چه چیزی را جذاب می‌دانید؟

این بحث را تایسون سپس با مجموعه‌ای از  گزاره‌هایی غیر شفاف ادامه می‌دهد. او می نویسد:

«ماه‌گرفتگی‌ها به‌طور متوسط هر دو یا سه سال یک‌بار اتفاق می‌افتند و میلیاردها نفری که می‌توانند ماه ر ا ببینند وقوع

آن را مشاهده می‌کنند و بنابراین برخلاف آنچه شاید به شما گفته باشند پدیده‌های نادری نیستند.»

این ادعا کمی غیردقیق است.  احتمالاً منظور تایسون این بوده که میانگین زمانی که از یک نقطه روی زمین بتوان شاهد ماه‌گرفتگی بود حدود دو نیم سال است. در هر سال ممکن است سه یا چهار ماه‌گرفتگی در یک سال تقویم اتفاق بیفتد. (معمولا حداکثر ممکن تعداد گرفت ها در یک سال تقویمی هفت مورد است البته اتفاق نادری است و عمدتاً در هر فصل گرفت دو یا سه گرفت صورت می‌گیرد که حتما یکی خورشید گرفتگی و یکی ماه‌گرفتگی است.) برای دیدن فهرست ماه‌گرفتگی های بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۵ اینجا را ببینید. البته بااین‌وجود ماه‌گرفتگی‌ها ازنظر تناوب تکرار (و نه تعداد افرادی که می‌توانند آن را در یک رویداد مشاهده کنند) از خورشیدگرفتگی‌ها نادرتر هستند.

اما درنهایت حرف تایسون این است که ماه‌گرفتگی را حداقل، ساکنان یک نیمکره زمین می‌توانند ببینند. برای یک مروج علم و نجوم چه چیزی از این مهم‌تر است؟ چه ابزاری از این کارآمدتر است؟ فارغ از هزار و یک نکته جزئی/ تاریخی/ فنی و هزاران موضوعی که می‌توان به این بهانه به مخاطب یادآور کرد، دعوت به تماشای چنین منظره‌ای اگر وظیفه مروج نجوم نیست، پس کار کیست؟

و البته برخلاف نکته‌ای که تایسون اشاره می‌کند این است که تقریباً هیچ دو ماه‌گرفتگی دقیقه مانند هم نیست. میزان غبار، فعالیت‌های آتشفشانی، وضعیت مداری و ده‌ها پارامتر دیگر نه‌تنها زمان و شکل گرفت که میزان تاریکی آن را تغییر می‌دهد.

توییت های سلیقه‌ای ممکن است گاهی برای هدف خاصی که دارید مفید باشد اما اگر شما نقشی اجتماعی را قبول کرده‌اید باید نه‌تنها تکلیفتان با پیامی که می‌نویسید و منتشر می‌کنید روشن باشد که باید پیغام‌رسان و بستر ارتباطی را هم بشناسید. شما نه‌تنها باید تکلیفتان در ذهنتان با موضوع روشن باشد باید متوجه ساختار رمزگذاری / رمزگشایی و ویژگی‌های بستر انتقال پیام باشید.  و چون مروج علم هستید بنابراین دانستن این بدیهیات ارتباطات انتخابی نیست. این بخشی از مهارت اولیه برای انجام این کار است.

تایسون نقش بی‌نظیری در علاقه‌مندی جمع کثیری از مردم به نجوم و علم داشته است و یکی از محبوب‌ترین شهرگان دنیای علم به شمار می‌رود اما همان‌طور که در دنیای علم هیچ فرد و نظری از سوال و نقد و بازنگری در ادعا مصون نیست مروجان علم هم جایگاهی قدسی و مصون از سوال و اشتباه ندارند.

درباره برنامه استار تاک تایسون می توایند این نقد قدیمی من بر قسمت اول آن را مطالعه کنید.

دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.