در طی یکی دو روز گذشته بار دیگر موضوع منشأ ویروس کرونا SARS-CoV-2 به موضوع خبرهای روز بدل شد و بار دیگر دیدگاه توطئه مربوط به دستساز بودن این ویروس به موضوعی داغ بدل شد. بااینوجود اجماع جهانی دانشمندان تغییری نکرده است و انتقال طبیعی از حیوانات به انسان کماکان بهترین توضیح مورد اجماع متخصصان است.
انتشار مقالهای در روزنامه وال استریت ژورنال، بار دیگر داستان منشأ ویروس عامل بیماری کووید-۱۹ را بر سر زبانها انداخت و بلافاصله بسیاری از رسانهها به بازتاب این گزارش پرداختند.
در این گزارش به نقل از منابع محرمانه درون وزارت انرژی ایالاتمتحده ادعاشده است که بررسیهای اخیر این سازمان باعث شده است که جمعبندی این نهاد این است که برخلاف نظر قبلی، منشأ همهگیری اخیر «نشر تصادفی ویروس از آزمایشگاه ویروسشناسی ووهان در چین است.»
متن این گزارش منتشرنشده است و تنها در اختیار نهادهای امنیتی دیگر قرار گرفته است اما کارشناسانی که این سند را دیدهاند به خبرنگاران گفته اند که نتیجهگیری نهایی انجامشده توسط وزارت انرژی دارای «ضریب اطمینان اندک» است و هیچیک از سازمانهای مسئول در این زمینه در ایالاتمتحده پس از مشاهده این گزارش تغییری در موضعگیری قبلی خود مبنی بر آغاز طبیعی این همهگیری انجام ندادهاند.
نکته مهم در گزارش والاستریت ژورنال این است که فارغ از میزان اطمینان نتیجهگیری اعلامشده، این گزارش بههیچوجه ادعای دستساز بودن ویروس و آغاز عمدی همهگیری را مطرح نمیکند. آنچه مطرحشده این است که ویروس درون موسسه ویروسشناسی وجود داشته و بهطور تصادفی در اثر حادثهای به بیرون نشت کرده است. اینکه موسسه ویروسشناسی نمونه ویروسهای مختلف را جمعآوری و بررسی کند نهتنها موضوع غریبی نیست که اصولاً وظیفه چنین نهادی به شمار میرود. امکان بروز چنین حادثهای نیز غیرممکن نیست. پیشتر برخی از آزمایشگاههای دارای ضریب امنیتی بالای زیستی شاهد چنین حوادثی بودهاند ازجمله چند حادثه که در مرکز ویروسشناسی، CDC در آتلانتا در دهه پیش رخداده بود.
بهعبارتدیگر این گزارش درصورتیکه دارای ضریب اطمینان بالا بود و تبدیل به اجماع دانشمندان میشد این را بیان میکرد که ویروسی طبیعی برای بررسی در موسسه نگاه داشته میشده و به دلیل بهطور تصادفی از آن فرار کرده است.
جامعه علمی و حتی نهادهای امنیتی ایالاتمتحده که مسئول بررسی این مساله هستند بههیچوجه به چنین اجماعی نرسیده و کماکان انتقال طبیعی ویروس از حیوانات به انسان را که احتمالاً درجایی مانند بازار مواد غذایی و جانوران زنده ووهان اتفاق استفاده است، عامل این همهگیری میدانند.
احتمالاً عمده دلیلی که برای مطرحشدن این فرض وجود دارد گزارشهایی است که بر اساس آن ادعا شده است یکی دو نفر از کارمندان مرکز ویروسشناسی ووهان پیشازتاریخ آغاز همهگیری دچار بیماری با نشانههای مشابه شدهاند.
نکته مهم در مورد این مدرک این است که بهطور مستقیم وجود پادتن و آنتیژن کووید در این افراد تائید نشده است و اینکه به دلیل شباهت عوارض کووید-۱۹ با ذاتالریه امکان اینکه تنها بر اساس علائم ظاهری بتوان تشخیص داد که چند سال قبل کسی که چنین نشانهای را داشته آیا مبتلا به آنفلوانزا بوده یا کووید – ۱۹ تقریباً غیرممکن است.
نکته مهم دیگر اینکه حتی اگر این ویروس در زمان آغاز همهگیری در موسسه ویروسشناسی ووهان نگهداری میشده و به طریقی از آن راه خود را به بیرون بازکرده باشد، نمیتوان آنجا را منشأ اصلی همهگیری دانست. این احتمال وجود دارد که ویروسی که شناساییشده همزمان از طریق طبیعی نیز انتقال خود را – برای مثال از طریق بازار ووهان – صورت داده باشد. بهعبارتدیگر لزومی ندارد که یک نفر و در یک نقطه منشأ قطعی کل همهگیری باشد.
اف بی آی نیز بر اساس همین دادهها فرض انتشار تصادفی ویروس از موسسه ووهان را ممکن دانسته است.
بااینوجود تمام نهادهایی که حتی با چنین اطمینان کم تا میانهای مساله احتمال اینکه فرار تصادفی ویروس از موسسه ووهان یکی از عوامل همهگیری باشد را مطرح میکنند نهادهای امنیتی و اطلاعاتی هستند. و حتی در بدبینانهترین ارزیابی آنها هم این مساله تأکید شده که منشأ ویروس با ضریب اطمینان بالا طبیعی بوده است.
جامعه علمی که سعی میکند دورتر از فضای سیاست زده این مساله را بررسی کند تاکنون و بر اساس مدارک موجود اجماع قریب به اتفاقی دارد که هم ایجاد و هم انتقال این ویروس به انسان بهطور طبیعی اتفاق افتاده است.
بدین ترتیب برخلاف موج بزرگ خبری که این گزارش محرمانه که نتیجهگیری آن در والاستریت ژورنال منتشرشده است، ایجاد کرد، عمل خبر و اتفاق تازهای رخ نداده است.
اما چرا چنین خبر بهظاهر غیر مهمی چنین بازتابی پیداکرده است؟
پاسخ ساده به روابط پرتنش چین و غرب بازمیگردد. روابطی که در سالهای اخیر بهطورجدی رو به وخامت گذاشته است و در ماهها و هفتههای اخیر بهطور خاص با حمایت چین از روسیه در مناقشه اوکراین، داستان پرواز بالنهای مظنون به جاسوسی چین از فراز خاک ایالاتمتحده و کانادا، خبر همکاری برخی دانشگاههای کانادایی با شرکتهای چینی وابسته به نهادهای نظامی این کشور و درنهایت انتشار اسناد دخالت چین در انتخابات فدرال کانادا، وخامت بیشتری نیز پیداکرده است.
از سوی دیگر چین نیز با پنهانکاری و عدم شفافیت در زمینه دسترسی کارشناسان به آزمایشگاههای خود – که بخشی از آن به دلیل نگرانی از حضور جاسوسان غربی در فضای بیاعتمادی موجود است – و همچنین عدم شفافیت و پنهانکاری که در ابتدای همهگیری صورت داد، خود را در موقعیت دشواری قرار داده است و پذیرش اتهامها علیه خود را برای افکار عمومی تسهیل کرده است.
بسیاری از نشریات بدون توجه به محتوای گزارش منتشرشده، با تیترهای جنجالی به بازنشر آن پرداختند و بسیاری دیگر نیز این را به موضوعی با ظاهر مناقشهای معتبر بدل کرده و برای رعایت ظاهر بیطرفی تریبونهایی را به جناحهای سیاسی دادند تا نظرات سیاسی خود درباره چین را روی ادعاهایی که حتی جامعه اطلاعاتی آمریکا ضریب اطمینان آن را پایین ارزیابی کرده است، سوار کنند.
مساله منشأ ویروس از چندین جهت اهمیت دارد. اهمیت علمی آن این است که با شناسایی روند شکلگیری و تحول و توسعه آن میتوانیم برای مقابله با همهگیریهای بعدی که قطعاً رخ خواهند داد آمادهتر شویم. از سوی دیگر این مساله در فضای سیاست زده این روزها بار فرهنگی و اجتماعی پیداکرده است. نفرت پراکنی نسبت به آسیاییتبارها که نهتنها در کشورهای غربی شاهد آن هستیم که رد آن را میتوان در رسانههای اجتماعی فارسیزبان نیز مشاهده کرد و درنهایت سو استفاده از علم برای اهداف سیاسی مسائلی است که این موضوع به همراه دارد.
اگر روزی مدارک قابل استنادی برای مساله دستساز بودن یا نشر تصادفی یا عمدی ویروس به دست آید، اجماع علم درباره آن تغییر خواهد کرد. تا پیش از آن اما باید علم را از سیاست جدا کرد.
فعلاً چیزی در دانش ما تغییر نکرده است: ویروس SARS-CoV-2 بهطور طبیعی تحولیافته و از طریق انتقال طبیعی میان حیوان و انسان منجر به بروز همهگیری شده است.
به نظرم اکثر تحلیل ها و گزارش های شما در مورد Covid-19 کمی یک طرفانه بوده و هر آنچه را که حتی کمی اشاره به مدرک یا نشانه یا تحقیقی که کمی خلاف آنچه که شما به عنوان “اجماع علم” بیان میکنید باشد، یا اصلا گزارش نمیکنید، یا سریعا برچسب شبه علم را به آن زده و کار خود را راحت میکنید (البته در برخی موارد حق با شما هست و تشکر میکنم که به روزنامه نگاری علمی و اصول خود پایبند بودید)
خیلی عالی میشود اگر تحلیل شما و یا از آن بهتر مهمان های متخصصی که در این زمینه اطلاعات کافی دارند را در مورد مطالبی که مثلا آقای Dr. John Campbell بیان و انتشار دادند، بیان کنید. هر چند آقای campbell ادعایی در مورد تحقیق علمی کردن هم ندارد، همان طور که در کانال یوتیوب خود نوشته است، اما سوال هایی که مطرح میکند و منابعی که به آن ارجاع میکند، بسیار تفکر برانگیز است.
موافقم. در مدتی که مطالب ایشان و دیگران (دکتر غفاری و …) را نه به طور کامل ولی در حد امکان پی میگرفتم دانستم بیطرف بودن کار بسیار سختی است.
برچسب ضدعلم و شبه علم هم ابزاری قوی شده همانند آنچه که ایدئولوژیست ها به کار می برند. وفور اصطلاحات و فراوانی لغات خود حجابی شده اند بر چشمان که مشاهدات روزمره را هم اگر کمی با اطلاعات پروتکلی مغایرت داشته باشد پس می زند.با این حال آقای ناظمی هنوز -برخلاف بعضی دوستان شان- میانه را به کل رها نکرده اند و نوشته ها جوری تنظیم می شوند که اگر فردا روزی چیزی خلاف آن ثابت شد راه گریز و تفسیر باز باشد و لابد نام آن هم علم خواهدبود.