درباره نحوه صحبت کردن با کودکان در هنگامیکه در معرض اخبار تلخی مانند جنگ بین حماس و اسراییل قرار دارند.
جنگ اخیر میان حماس و اسراییل یکی از آخرین نمونههای مواجهه ما با چهره خشن و بیرحم جنگ است. کودکان، زنان و مردان بسیاری در هر دو سوی مناقشه جان و خانه و سلامت و آینده اشان را از دست میدهند، درون غزه جمعیتی عظیم با گرسنگی و کمبود مواد دارویی و هراس روز میگذرانند و ساکنان شهرکهای اسراییلی و حتی شهرهای آن با صدای آژیرهایی که خبر از بارش موشک دارد خود گرفتهاند.
در خبرهای روزانه نهتنها بهطور انبوهی با این داستانها مواجهیم که با احتمال توسعه جنگ به منطقه و حتی گمانهزنی از احتمال درگیر شدن ایران در این مناقشه روبرو هستیم و این تازه زمانی است که با سیل عظیم و ویرانگر اطلاعات دروغین و خطا روبرو نباشیم.
در این بحبوحه به کودکان چه باید گفت؟ آیا روش صحیح این است که بهطورکلی دسترسی آنها را به اخبار منع کرده و از صحبت با آنها دراینباره دوری کنیم؟ و حتی بر اساس برخی از فرضیههای – رد شده – فعلی اصولاً وجود جنگ را انکار کنیم؟
فارغ از اینکه در دورانی که ما زندگی میکنیم و گسترش ابزارهای اطلاعرسانی و در ایران بهطور خاص استفاده ابزاری و ایدئولوژیک مدارس از این مناقشه، امکان قطع دسترسی کودکان به خبرها وجود ندارد، که محققان روانشناسی کودک بر اساس سالهای تحقیق خود به این نتیجه رسیدهاند که فاجعهبارترین رویکرد دراینباره انکار واقعیت، دروغ گفتن و سکوت درباره موضوع است.
اما چه چیز را باید به کودکان گفت و چطور؟
موضوع جنگ غزه و حماس اما فراتر از جنگهای دیگر در جامعه ما روایت و بیان میشود. موضوعی بهشدت قطبی شده که در یکسو افرادی از جامعه ما را شورمندانه به طرفداری از یکی از طرفین واداشته است و در مقصر دانستن و حتی در مواردی بهحق دانستن زجر و مرگ و کشته شدن یکی از طرفین چیزی کم نمیگذارند.
به عبارتی ما از سویی با بحران مواجهه کودک با خبر تلخ مواجهیم و از سوی دیگر ما خود گاهی در نقش صاحبنظری ظاهر میشویم که میخواهیم درست و غلط جنگ را در ذهن کودکان بنشانیم.
من برای نوشتن این یادداشت کوتاه مجموعهای از نوشته و توصیههای روان شناسان کودک و سازمانهای مختلف سلامت کودک را، ازجمله مرکز سلامت کودک استنفورد، انجمن روانشناسی آمریکا، مرکز تحقیقات کودک دانشگاه بوستون و همینطور گفتههای چند روانشناس ترامای کودک که بهنوعی مرجع شناخته میشوند را جمع و در ادامه خلاصه کردهام.
اما نکته هشداردهندهای که در هنگام آمادهسازی این متن دیدم، نتایج جستجوی «چگونه با کودکان خود درباره جنگ غزه صحبت کنیم» بود که غیر از یادداشتی در وب سایتی به نام صاحب خبر، تنها منبعی که در صفحه اول جستجو میآمد، گزارشی درخبرگزاری فارس بود که توصیههای فاجعه باری را مطرح میکرد. اینکه از این فرصت برای کاشت بذر نفرت از اسراییل و پرورش مجاهدان آینده استفاده کنید. (این کمبود منبع درباره موضوع به این مهمی هشداردهنده است.)
مهم نیست که شما حامی کدام سوی داستان هستید، چنین استفاده ابزاری از اضطراب و نگرانی کودکان نهتنها غیراخلاقی و غیرانسانی است که باعث ایجاد آسیبهای روانی شدید میشود و حتی در آینده چرخههای خشونت را با کاشتن بذر «خشونت مقدس» ادامه میدهد.
چرا باید با کودکان صحبت کرد؟
واقعیت این است که کودکان شما چه بخواهید و چه نخواهید از طریق ابزارهای رسانههای اجتماعی ،اخبار، دوستان و حتی شنیدن حرفهای والدین و خانواده متوجه رویدادهایی مانند جنگ فعلی میشوند.
درصورتیکه با چنین رویکردی برخورد درستی نداشته باشید، یا برای مثال به کودکانتان امر کنید که حق ندارند این خبرها را دنبال کنند و دربارهاش حرف بزنند، شاید آنها از بیان و اظهار این موضوع خودداری کنند اما در ذهنشان میماند و خود را به شکل ناهنجاریهای ذهنی کوتاه و بلندمدت بیان میکند.
مواردی که باید نیمنگاهی به آن داشته باشید ازجمله این است که کودکانی که با چنین خبرهایی مواجه میشوند ممکن است اضطراب و اثر آن را به روشهای مختلفی بروز دهند. ازجمله این بروزها میتواند، تلاش برای ماندن بیشتر پیش اعضا خانواده و جدا نشدن از آنها باشد، شاید شبها حاضر نباشند در اتاقخواب خود بخوابند و بخواهند که پیش والدین بخوابند. گاهی این اثر به شکل بروز رفتارهای عصبی، تغییر اشتها، تغییر ساعت خواب، تأثیر بر کنترل ادرار، کابوسهای شبانه، سردرد، معده درد و بروز ا فوبیاها و هراس هایی که قبلاً سابقه نداشته است، مانند؛ ترس از تاریکی ترس از محیط بسته، ترس از خارج شدن از خانه و امثال آن نشان دهد. برخی از کودکان ممکن است برخلاف روزهایی که با شوق به مهدکودک یا مدرسه میرفتند به دنبال هر بهانهای برای در خانه ماندن بگردند.
پیشنهاد روان شناسان کودک که در زمینه ترامای کودکان فعالیت میکنند این است که منتظر آن نمانید که تا نشانههای اضطراب دیده شود یا کودک به سراغ شما بیاید و درباره جنگ بپرسد. آنها به شما توصیه میکنند حتماً درباره جنگ با آنها صحبت کنید و در این کار پیشقدم شوید.
به او بگویید که جنگی در خاورمیانه در جریان است و از او بخواهید به شما بگوید که چه چیزی از این موارد میداند. این مهمترین قدم است که اولاً باعث میشود کودک احساس امنیت کند تا چیزی که در ذهن دارد و شنیده است را در میان بگذارد و شما فرصت آن را مییابید که بر اساس نگرانیهای او پاسخ دهید.
این موضوع را به تأخیر نیندازید و اگر زمانی کودک پیش از شما چنین پرسشی کرد پاسخش را به آینده واگذار نکنید و از همه مهمتر او را ساکت نکنید.
توصیه مهم دیگری که مطرح است و شاید در ایران اهمیت بیشتری داشته باشد مساله واقعیت و حقیقت است.
در سالهای اخیر سبکی از تربیت کودکان موردتوجه قرارگرفته است که کودک را بهطور کامل از دنیای واقعی ایزوله کرده و سعی میکند با ادعای ایجاد آرامش ذهنی، حقیقت دنیا را برای او پنهان کند.
این فاجعه بزرگی را برای کودک به وجود میآورد. چرا اگر برای مثال شما به او اطمینان دهید که اصلاً جنگی وجود ندارد اینها دروغ است و اصلاً کسی کشته نشده است، اولین باری که او با واقعیت مواجه شود تمام اطمینان خود به شما را از دست میدهد و از سوی دیگر احساس میکند همیشه با دروغ مواجه بوده است.
کارشناسان توصیه جدی میکنند که در مواجهه با سؤالهای کودک حقیقت را به او بگویید.
اگر او گفت که شنیده که بچهها و افراد آسیب میبینند و حتی کشته میشوند، به او واقعیت را بگویید اما بههیچوجه وارد جزییات و تصویرسازی نشوید. هیچوقت در پاسخ او بیش از آن چیزی که لازمه جواب دادن است، اطلاعات بیشتر ندهید.
کودکان ممکن است در این گفتگو سوالی را بارها و بارها تکرار کنند، صبوری کنید و به آنها جواب دهید این یکی از روشهایی است که ذهن کودک برای پردازش آنچه میشنود استفاده میکند. با گفتن اینکه چقدر سوال میپرسی یا همانکه گفتم مانع این روند پردازش اطلاعات نشوید.
کودکان کم سن تر اصلیترین نگرانی اشان این است که آیا خودشان و شما در امنوامان هستید یا نه.
برای کسانی که در کانون جنگ نیستند، بهترین پاسخ این است که ضمن اینکه وجود جنگ و حتی مرگ و کشته شدن را تائید میکنید به او اطمینان دهید که جنگ از او دور است و شما و او در امنیت هستید. به او اطمینان دهید که شما هر کاری از دستتان برمیآید انجام خواهید داد که او و خانواده شما و دوستان و محله اتان امن و آرام باشد.
مراقب باشید در این راه بهافراط نیفتید. برخی از خانوادهها و والدین برای اینکه بر امنیت کودک تأکید کنند گامی فراتر میگذارند و با عبارتی مانند اینکه «تا من زنده هستم نمیگذارم اتفاقی برای تو بیفتد.» یا «باید از جنازه من رد شوند که بلایی سر تو بیاید» سعی میکنند اوج مهربانی خود را بیان کنند.
این کار را نکنید! این کار بهجای آرامش بخشیدن به کودک او را با استرس دائمی از دست دادن شما دستبهگریبان میکند.
سعی کنید اگر کودک شما با این اخبار مواجه شده است، بعد از صحبت کردن با او زمانی را بیشتر با او بگذرانید و به فعالیتهای سرگرمی جمعی مانند بازیها، رقص یا گردش دست جمعی با خانواده بیشتر فکر کنید تا شرایطی از نرمال بودن وضع او را برایش ایجاد کنید. اما در این کار هم افراط نکنید که او احساس کند با شرایط فوق ویژهای روبرو است که شما برای حفاظتش در حال انجام اقدامی غیرطبیعی هستید. این امر ممکن است باعث شود که او در پشت این ظاهر دچار تشویش بیشتر شود.
همینطور به او بگویید که افراد زیادی در دنیا در حال تلاش هستند تا زودتر جنگ را تمام کنند و همینطور در خود منطقه جنگی نیز، قهرمانهایی هستند که روزبهروز در حال کمک به مردم هستند و در حال تلاش برای صلح هستند.
توصیه خوبی است که میزان مواجهه کودکان را با خبرها بهخصوص خبرهای تلخ که همراه به صحنههای دردناک جنگ است، کاهش دهید. البته این کار همیشه ممکن نیست. سعی کنید اگر کودکتان به شبکههای اجتماعی دسترسی دارد به همراه او فیدش را مرور کنید و از او بخواهید هر سوالی دارد بپرسد. و در پاسخ حقیقت را باملاحظه عدم ضرورت بیان جزییات، به او بگویید.
چنین گفتگوهایی نهتنها باعث آرامش بیشتر ذهن و روان کودک میشود که اثر درازمدتی هم دارد و آن این است که آنها با درک واقعیات شاید در آینده مشتاق کمک به حل بحرانها باشند و چرخههای دائمی خشونت را بشکنند.
در مورد خاص غزه نکته فوقالعاده مهمی که پیشتر هم اشاره کردم این است که اکثر ما بر اساس باورها و فلسفه و ایدئولوژی خود، ممکن است حامی و طرفدار گروهی باشیم و حتی برای آنها تبلیغ کنیم.
کودکانتان را وارد این بازی ایدئولوژیک نکنید. آنها فرصت کافی خواهند داشت که در آینده سوگیریهای خاص خود و جهتگیری ویژه خود را بر اساس یافتههای خود شکل دهند.
از هیولا سازی یکی از طرفین و ساده کردن داستان به نبرد خیر و شر مطلق خودداری کنید.
از طرفین انسانیت زدایی نکنید و حتی اگر باور عمیق به حقانیت یکطرف دارید آن را در ذهن کوک خود ننشانید.
نکته مهم آخر توجه بهسلامت کودک و نوجوانان در این دوره است. اگر متوجه شدهاید که به هر طریقی و با هر نشانی فرزندتان در حال بروز نشانههای غیرطبیعی در رفتار است که فکر میکنید ممکن است مرتبط با این رویدادها باشد یا اگر به هر دلیلی خود را در به کار بردن توصیههای بالا ناتوان میبینید حتماً از کمک مشاوران حرفهای روانشناسی کودک استفاده کنید.
واکنش امروز شما به این مواجه گریزناپذیر کودکتان با واقعیت تلخ، میتواند مسیر آینده او را بهطور کامل تعریف کند.