چطور اشتباهی رسانهای، تعریف تازهای برای پدیدهای در تقویم کشاورزی به نام ماه بدر آبی ایجاد کرد؟ و نام ماه های بدر مختلف از کجا آمده است؟
در سالهای اخیر داستان ماههای متفاوت و با نام های بهظاهر عجیب در رسانههای فارسیزبان فراگیر شده است. تیترهایی مانند اینکه ماه توتفرنگی را از دست ندهید یا ماه آبی فلان ماه را باید ببینید در ادبیات رسانههای ما رواج یافته است و به گونه شگفتانگیزی جامعهای که سابقه طولانی در توسعه ترویج علم و نجوم آماتوری داشته است، هم در برابر بدفهمیها و اشتباهات پنهان در چنین تعابیری نهتنها چندان صدای اعتراض خود را بلند نکرده که گاه به همراهی با آن برخاسته است.
گاهی خبر از دعوت مردم برای رصد تلسکوپی ماه فلان و بهمان میشنویم یا برنامههایی برای رصد ابَرماه. درحالیکه اندک آشنایی با رصدهای آسمان به شما میگوید، بدترین زمان برای رصد تلسکوپی ماه بدر کامل است. زمانی که نهتنها نور خیرهکننده ماه چشمان شما را آزار میدهد که به دلیل تابش مستقیم نور خورشید به ماه، عارضهها و پستیوبلندیهای ماه سایه چندانی ایجاد نمیکنند و مشاهده آنها دشوار است.
در بین ماههایی با نام های مختلف شاید پدیده ماه آبی متفاوت و جذابتر باشد. نه به دلیل ماهیتی ویژه یا خاص بودن رخدادی نجومی بلکه بیشتر به این واسطه که چطور اشتباهی رسانهای به منشأ اشتباهی تبدیل شد که تعریفی موازی را برای این پدیده وارد منابع کرد.
اما قبل از داستان ماه آبی، به نظرم چندان اشتباه نیست پیشنهاد کنم، سعی کنیم بهجای استفاده از کلمه ماه آبی یا ماه فلان و بهمان، از واژه بدر استفاده کنیم. در فارسی، ماه هم برای قمر زمین و هم برای واحد تقسیمهای فصلی استفاده میشود و این نامگذاریها هم مربوط به ماه بدر یا شب چهارده هستند. شاید برای اینکه در انتقال منظور کمتر دچار اشتباه شویم بد نباشد بهجای مثلاً ماه آبی از بدر آبی استفاده کنیم. بدین تریپ ترجمه نام فیلم تازه مارتین اسکورسیزی که بر مبنای رمانی به همین نام به اسم “Killers of the Flower Moon” ساخته شده است، بهجای قاتلان ماه گُل میتواند به قاتلان بدر گُل ترجمه شود. طبیعتاً این توصیه بخش قابلتوجهیاش بر مبنای سلیقه است اما به نظرم معادل دقیقتری برای این پدیده است.
اما این ماههای متنوع از کجا آمدهاند؟
در فرهنگ کشاورزی آمریکای شمالی و بخشهایی از کانادا و در میان جوامع کشاورزی مهاجران، چنین نام هایی رواج داشته و دارد. این نام ها بر اساس مواجهه و آشنایی مهاجران با بومیان این منطقه و نام هایی که آنها برای استفاده تقویم کشاورزی و شکار خود استفاده میکردند، وام گرفته شد و گاهی هم البته اثرات و میراث فرهنگ اروپایی در برخی از موارد روی آنها تاثیر گذاشته است.
نام های وام گرفتهشده از فرهنگ بومیان با توجه به ویژگیهای چشمگیر طبیعی که در ماهی که آن بدر، در آن اتفاق میافتد و بر مبنای موقعیت جغرافیایی که آنها در آن زندگی میکردند، انتخابشده است. چنین سنتی در نقاط مختلف جهان وجود دارد اگرچه من نمونهای از نام ماههای کامل و بدر را در بین نواحی مختلف ایران سراغ ندارم اما حدس میزنم چنین مواردی را بتوان در گوشه و کنار یافت.
در موارد دیگر نمونههای زیادی وجود دارد، در مناطق مختلف ایران کشاورزان بر اساس پدیده های گوناگون، نام های مختلفی را به بارانها و بادها اختصاص دادهاند. باد پنجه، باد سهیلی و ده ها مورد نمونههایی از این موارد هستند. همینطور افسانههای محلی زیادی درباره این پدیدهها وجود دارد. در دامغان وزش بادی ناگهانی، به آلوده شدن چشمهای به نام بادخان، نسبت داده میشود و مطمئنم در گوشه و کنار ایران در فرهنگهای محلی چنین نام ها و روایتهای عامهای را میتوان بهوفور یافت و چقدر جای مرجعی بزرگ برای گردآوری و حفظ این میراث شفاهی خالی است.
اما درباره ماههای بدر و نام آنها باید به تقویم کشاورزی رجوع کرد. فصل تقویمی کشاورزان با توجه به ضرورتی که منظم بودن تقویم برای انجام کارهای کشاورزی دارد، بر مبنای تقویمی فصلی بناشده و ماههای آن بر اساس ماههای قمری تعیین نمیشود. بهطور طبیعی در هر فصل سهماهه، باید شاهد رخ دادن سه بدر باشیم بومیان و بعدها مهاجران ساکن سرزمین بومیان، این نام ها را بر اساس این ترتیب انتخاب کردند و با اندکی تغییر تاکنون باقیمانده است.
نام های رایج این بدرها به ترتیب زیر است.
نام ماههای الهام گرفته از بومیان آمریکای شمالی | |||
بدر ژانویه (اولین بدر زمستان) | Wolf Moon | بدر گرگ | به دلیل شنیده شدن صدای گرگها در فصل سرد |
بدر فوریه | Snow Moon | بدر برف | بهواسطه بارش شدید برف |
بدر مارس | Worm Moon | بدر کرم | آغاز بیرون آمدن کرمهای خاکی از خاک |
بدر آوریل | Pink Moon | بدر صورتی | بهواسطه رنگ شکوفههای گیاهان وحشی در آغاز بهار |
بدر می | Flower Moon | بدر گل | به گل نشستن گلها در آمریکای شمالی |
بدر ژوئن | Strawberry Moon | بدر توتفرنگی | اشاره به فصل برداشت توتفرنگی |
بدر جولای | Buck Moon | بدر گوزن | زمانی که شاخهای تازه و کرک دار گوزن نر میروید |
بدر آگوست | Sturgeon Moon | بدر تاس ماهی | زمانی که تاس ماهیهای نارنجی بزرگ را میتوان بهراحتی در دریاچههای مرکزی آمریکا صید کرد |
بدر سپتامبر | Corn/Harvest Moon | بدر برداشت/بدر ذرت | زمان برداشت محصول بهخصوص ذرت |
بدر اکتبر | Hunter’s Moon | بدر شکارچی | فصل شکار |
بدر نوامبر | Beaver Moon | بدر سگ آبی | فصلی شکار سگ آبی |
بدر دسامبر | Cold Moon | بدر سرد | شبهای سرد و طولانی زمستان |
یکی از دلایل اصلی ماندگاری این نام ها ادامه سنتی قدیمی است که به شکلی مدرن در آمریکا ادامه پیدا کرد. جوامع کشاورزی برای تنظیم زمان کشت و کار خود و در نظر داشتن رویدادهای جوی و پیشبینیهای احتمالی، زیجهای نجومی را مینوشتند.
یکی از قدیمیترین نمونههای چنین زیجهایی مربوط به هزاره اول پیش از میلاد است که خود بر اساس بازنویسی زیجی قدیمیتر نوشتهشده است. در این زیج که MUL.APIN نام دارد، علاوه بر اطلاعات مربوط به موقعیت ستارهها، صورتهای فلکی و زمان طلوع و غروب سیارهها و وضعیت اهله ماه، اطلاعاتی در خصوص زمان مناسب کشت بذر و برداشت محصول نیز درجشده بود.
طبیعی است در دورانی که هنوز دانش پیشبینی آبوهوا و همینطور اطلاعات نجومی پیشرفت نکرده بود و در زمانی که هنوز باورهای طالع بینی رایج بود، اثر موقعیت ماه و ستارگان و صورتهای فلکی و سیارات بر روند کشت و داشت و برداشت محصول و همینطور پیشبینیهای هواشناسی مبتنی بر تجربه قبلی و نشانههای زمینی، امری رایج به شمار میرفت و نشانههای آن در چنین زیجهایی دیده میشود.
در آمریکا و کانادا نمونههای متعددی از این زیجها یا آلمناک های کشاورزی بر اساس سنتهای قبلی اروپاییان شکل گرفت.
نخستین آلمناک کشاورزی در آمریکای شمالی در سال ۱۶۳۹ توسط ویلیام پیرس در کمبریج ماساچوست منتشر شد و این اثر را باید دومین اثر چاپشده در آمریکای شمالی پس از سوگند مردم آزاد دانست که در همان سال و کمی پیشتر از این آلمناک منتشرشده بود. متنی که همه اعضا مستعمره ساحل ماساچوست برای عضویت در این اجتماع باید آن را قرائت میکردند.
یکی دیگر از این آلمناک ها که هنوز نسخههایی از آن در کتابخانه کنگره آمریکا موجود است، در سال ۱۶۵۹ منتشرشده است. کالج هاروارد بعدتر انتشار آلمناک های منظم سالانه تحت نظر گروهی از ویراستاران را آغاز کرد و این روند بهسرعت زیر سبکهای مختلفی را تجربه کرد و برای مثال نسخه طنزآلودی از این آلمناک ها به نام Poor Robin’s Almanack منتشر شد که بهنوعی طنز و هجو این تقویمها و اختربینیهایی بود که در آنها مندرج میشد.
قدیمیترین آلمناکی که از زمان آغاز انتشار تا امروز بهطور پیوسته و سالانه منتشر میشود، زیجی به نام آلمناک قدیم کشاورزان Old Farmer’s Almanac است. نخستین شماره این زیج در سال ۱۷۹۳ منتشر شد و ازآنپس تاکنون هرسال منتشر میشود و هنوز هم مخاطبان زیادی بهخصوص در شمال شرق ایالاتمتحده و جنوب شرق کانادا دارد. (این زیج سالانه در چهار نسخه ویژه شمال شرق، جنوب، غرب ایالاتمتحده و کانادا منتشر میشود)
این سالنامه علاوه بر اینکه در بردارنده پیشبینی هواشناسی فصلهای مختلف است، دربردارنده دادههای نجومی مانند خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگیها، موقعیت سیارهها، اصلاحات زمان، توصیههای باغ داری و کشاورزی، پرنده بینی و حتی دستورهای غذایی متفاوت و بخشهای سرگرمی است. در نسخههای جدید این زیجها نهتنها سعی شده است تا اطلاعات دقیقتری بر اساس دادههای جدید به متن اضافه شود اما سنتهای قدیمی نیز مورداشاره قرارگرفته است برای مثال این مسئله که بر اساس باور کشاورزان قدیمی چطور کاشت هر نوع دانهای مبتنی بر وضعیت ماه و نور ماه در شب کشت می تواند بر رشد آن اثر بگذارد و البته که طالع بینی و اختربینی هم دوام خود را در این متون مبتنی بر باورهای عامه حفظ کرده است.
به عبارتی این زیجها یکی از منابع دانش عامه یا فولکلور جامعه کشاورزی هستند که تا امروز دوام آورده است. این متون متنهایی علمی نیستند و طبیعی است که اینچنین زیجهایی در عصری که کشاورزی مدرن با استفاده از فناوریهای دقیق پیشبینی آبوهوا، ترکیبات شیمایی خاک، تعیین مواد معدنی موجود در خاک و تنظیم زمان دقیق آبیاری متحول شده است، جایگاه قدیم خود را برای کشاورزی صنعتی نداشته باشد اما هنوز هم برای باغداران و مزرعه داران کوچکتر هم ازنظر عملی و هم ازنظر ارتباط با میراث کشاورزی این ناحیه اهمیت دارد.
با توجه به اینکه هنوز این سالنامه شمارگانی بیش از سه میلیون نسخه دارد ضریب نفوذ آن را میتوان در فرهنگ آمریکای شمالی متوجه شد و تازه این تنها یکی از ده ها آلمناک کشاورزی است که در این منطقه منتشر میشود.
ماه آبی از کجا آمده است؟
علاوه بر نام های دوازدهگانه ماه بدر، گاهگداری دو اصطلاح دیگر هم در میان خبرهای این ایام شنیده میشود یکی سوپرمون یا ابرماه و دیگری بدر آبی.
ابَر ماه به مفهومی نجومی اشاره دارد که البته برای چشمان غیرمسلح تقریباً هیچ تفاوتی با بدرهای دیگر ندارد. ماه در مداری بیضیگون به دور زمین میگردد و در این مسیر گاهگداری به زمین نزدیکتر (نزدیک به حضیض) و گاهی از زمین دورتر (نزدیک به اوج مداری) است. در هر ماه قمری یا هلالی، ماه یکبار از اوج و یک بار از حضیض مداری خود به دور زمین عبور میکند؛ اما اگر این عبور از حضیض مداری همزمان با بدر ماه باشد، اندازه ماه در آسمان در مقایسه با زمانی که ماه در اوج مداری خود قرار دارد و به بدر میرسد اندکی بزرگتر است.
قطر ظاهری ماه (زمانی که بدر را در آسمان میبینید، از دو سوی قطر ماه دو خط به چشمانتان وصل کنید، زاویهای که این دو خط میسازند را قطر زاویهای ظاهری ماه مینامیم) زمانی که ماه در دورترین حالت خود به زمین قرار دارد حدود ۲۹٫۴ دقیقه قوس است (۰٫۴۹ درجه) وقتی ماه در نزدیکترین حالت خود به زمین قرار دارد و بدر رخ میدهد قطر ظاهری زاویهای ماه (همان ابرماه) حدود ۳۳٫۵ دقیقه قوس (۰٫۵۵۸ درجه قوس) و قطر ظاهری متوسط ماه حدود ۳۱ دقیقه قوس یا ۰٫۵۲ درجه قوس است.
بنابراین قطر ماه بدر در نزدیکترین حالت به زمین که به آن ابر ماه گفته میشود نسبت به متوسط قطر ظاهری ماه حدود ۲٫۵ دقیقه قوس بزرگتر است (هر درجه از ۶۰ دقیقه تشکیلشده است.)
از سوی دیگر چشمانی کاملاً سالم (۲۰/۲۰) در شرایط ایدئال نوری و تضاد نوری بالای آسمان توانایی این را دارند که با تمرین در حدود زاویهای معادل یک دقیقه قوس را تشخیص دهند؛ بنابراین تفاوت قطر ابرماه با بدری معمولی با توجه به درخشش خیرهکننده ماه و شرایط جوی میتواند در آستانه تشخیص چشمان غیرمسلح باشد؛ اما این تفاوتی نیست که چنان مشهود و قابلدرک باشد که آن را به پدیدهای رصدی و ویژه بدل کند.
دانستن اینکه ماه بدر امشب به زمین نزدیک است میتواند بر غنای تماشای مهتاب بیفزاید اما پدیدهای رصدی، استثنایی یا چندان نادر نیست.
با توجه به دوره تناوب مداری ماه به دور زمین، در هر سال خورشیدی سه تا چهار مورد از بدرهای کامل (از ۱۲ تا ۱۳ بدری که در هر سال دیده میشود) ابر بدر هستند. بهعبارتدیگر حدود ۲۵ درصد بدرهایی که در یک سال میبینیم ابَر بدر هستند.
بدر آبی
داستان ماه یا بدر آبی اما در بین این نام گذرای ها جذابتر است و البته که با پیچشی غیرمنتظره در سالهای اخیر مواجه شده است.
وقتی به ریشه کلمه ماه آبی برمیگردیم میبینیم این کلمه ریشه طولانی و چند قرنی دارد. برخی از اشارههای به این کلمه به معنی اتفاقی که هرگز رخ نخواهد داد تا قرن ۱۶ میلادی قابلردیابی است.
در اینجا هنوز نشانهای از اینکه این اصطلاح به پدیده نجومی نسبت دادهشده باشد وجود ندارد و این اصطلاح برای بیان اینکه کسی ادعای بهوضوح اشتباهی را مطرح میکند یا وعده انجام اتفاقی در زمانی که هیچوقت نمیرسد به کار می رفته است.
شاید معادلی که در فارسی برای این کاربرد بیشتر شنیده باشیم اصطلاح «وقت گل نِی» باشد. یا زمانی که در معنی ادعای بهوضوح خلاف واقع استفاده میشده شبیه به معادلی برای اینکه بگوییم کسی ادعا میکند ماست سیاه است.
اما فراتر از این دو معنی (ادعای باطل و اشاره به زمانی که فرانخواهد رسید) از ابتدای قرن ۱۹ (با بررسی در آرشیو کتابهای نوشتهشده به زبان انگلیسی) شاهد استفاده مشخصتر از اصطلاح ماه آبی هستیم.
داستان ازاینجا شروع میشود که بر مبنای گزارشهای مستند، حداقل در سال ۱۸۸۳ و در پی فوران آتشفشان کراکاتوا (Krakatoa) در مجمعالجزایر اندونزی و پراکنده شدن غبار این آتشفشان در لایههای بالای جو و توسعه این غبار در سراسر زمین، بخشهای بزرگی از زمین برای مدت طولانی از سال ماه را با رنگی متمایل به رنگ آبی میدیدند. در این بازه خورشید هم در برخی از موارد و بهخصوص در هنگام غروب به رنگ سبز دیده میشد.
در سال ۱۹۲۷ فصل بارش بارانهای موسمی موسوم به بارانهای موسمی هندوستان، با تأخیر قابلتوجهی آغاز شد و فصل کشاورزی بسیار خشکی را رقم زد. این فصل خشک باعث شد تا غبار بسیار زیادی از زمینهای تف دیده به آسمان بلند شود و همین هم باعث شد تا ماه در آسمان (بهخصوص ماه بدر با توجه به درخشش بیشترش) به رنگ آبی دیده شود.
در سال ۱۹۵۰، آتشسوزیهای طبیعی جنگلهای کانادا وسعت بیش از انتظاری را یافت و غبار و دود ناشی از سوختن این جنگلها باعث شد تا در بخشهای بزرگی از نواحی از آمریکای شمالی ماه به رنگ آبی دیده شود.
بهطور طبیعی زمانی که غبار در جو زمین زیاد باشد، نوری که از ماه به زمین میرسد تحت تأثیر این ذرات پراکنده میشود و ما عمدتاً آن را به رنگ زرد یا در صورت شدت غبار به رنگ مایل به قرمز یا اخرایی میبینیم. شما نمونه این تجربه را زمانی که در شهرهای بزرگ شاهد طلوع یا غروب ماه هستید داشتهاید که ماه نهتنها به خاطر خطای دید بزرگتر به نظر میرسد که به دلیل عبور نور آن از لایه قطورتری از غبار و شکست بیشتر به رنگ نارنجی یا قرمز دیده میشود.
اگر چگالی و همینطور ابعاد ذرات پراکندهشده در آسمان بالا باشد در این صورت پراکنش نور و شکست آن باعث میشود تا طولموج بازتاب یافته از این ذرات عمدتاً در نواحی نزدیک به آبی طیف آبی باشد و بنابراین ماه به شکل آبی دیده شود، البته این اتفاق جوی اتفاقی نادر است.
اما بههرحال اصطلاح ماه آبی که به معنی نوعی وعده سر خرمن بود، حالا به واقعیت پیوسته بود و گزارشهایی از آن وجود داشت؛ بنابراین معنی سومی از کلمه ماه آبی به دست آمد و آنهم اشاره به رویدادی بود که خیلی بهندرت اتفاق میافتد. اینکه «یکبار در هرماه آبی لازم است فلان کار را بکنی» یعنی اتفاقی که به ندرت رخ می دهد.
ماههای آبی بدرهای آسمان
در این دوره ترکیب اصطلاح ماه آبی و معنی تازهاش با پدیدهای که در تقویمهای کشاورزی دیده میشد باعث شد تا این نام برای برخی از بدرهای ویژه مورد استفاده قرار بگیرد.
ما بهطور طبیعی در هر فصل کشاورزی، سه ماه بدر داریم که بر اساس سنتهای فرهنگعامه آمریکای شمالی نام های خود را (مطابق جدول بالا) دارند؛ اما سال قمری با سال خورشیدی هماهنگ نیست و به دلیل کوتاهتر بودن دوره یک ماه قمری از یک ماه شمسی تشکیلدهنده فصل گاهگداری ممکن است در یکفصل شاهد رخ داد چهار بدر بهجای سه بدر باشیم.
در چنین شرایطی و برای اینکه نظم و مناسبت نام بدرهایی که به طور طبیعی مورد استفاده قرار می گرفت به هم نریزد ، سومین بدری را که در یکفصل دارای چهار بدر اتفاق میافتاده است، به نام بدر آبی نامیدند.
تقریباً هر ۳۳ ماه یکبار (۲٫۷ سال) شاهد رخ دادن فصلی هستیم که در آن چهار بدر اتفاق میافتد و درنتیجه سومین بدر آن به نام ماه آبی شناخته میشود. اگرچه رخ دادن یک موضوع با تناوب نزدیک به سهساله چندان هم نادر نیست اما به نظر میرسد انتخاب بدی هم باری حفظ ترتیب نامهای ماههای کشاورزی نباشد. زمانی که نگاهی به آلمناک های قدیمی آمریکای شمالی ازجمله آلمناک کشاورزی مین می اندازیم برای مثال در بازه سالهای ۱۸۱۹ تا ۱۸۶۲، همه اشارهها به ماه آبی به همین سومین بدر در فصلی دارای چهار بدر بوده است.
نکته مهم و قابلتوجه این است که در این تعریف و استفادهای که برای این نام رایج شده بود، اشارهای به این موضوع نیست که در یک سال باید ۱۳ بدر وجود داشته باشد تا ماه آبی اتفاق بیفتد. ممکن است مانند سال ۱۹۳۷ در یک سال تقویمی (سال نجومی) دوازده بدر اتفاق بیفتد اما دو بدر در یکفصل باشند. در این شرایط آن ماه یا بدر را به نام بدر آبی توتفرنگی یا هر نام مناسب آن ماه مینامیم. اگر اما شاهد ۱۳ ماه در یک سال باشیم ماه فقط با نام ماه یا بدر آبی خوانده میشود.
اشتباه ماندگار اسکای اند تلسکوپ
در سال ۱۹۴۳ مجله اسکای اند تلسکوپ در بخش پرسش و پاسخ خود نوشتهای از لاورنس لافلور را منتشر کرد که در آن وی با نقلقول از آلمناک کشاورزی مین، سعی کرد این موضوع را توضیح دهد و سپس بدون اشاره به اینکه منظورش از سال، سال تقویمی یا سال نجومی است، نوشت که گاهی در یک سال شاهد رخ دادن ۱۳ بدر هستیم و این ماه اضافه ماه آبی است.
اما مشکل اصلی در سال ۱۹۴۶ رخ داد. در این سال مقالهای به نام «یکبار در هرماه آبی» (Once in a Blue Moon) به قلم منجم آماتور و یکی از نویسندگان اسکای اند تلسکوپ به نام جیمز هیو پریوت، در صفحه سه شماره مارس سال ۱۹۴۶ این مجله منتشر شد و در این مقاله وی ضمن نقلقول مطلب سال ۱۹۴۳ نوشته خود را با این جمله ادامه داد:
«در هر ۱۹ سال، هفت بار ۱۳ بدر در یک سال اتفاق میافتد. به این معنی که در آن سال در یازده ماه شاهد یک بدر هستیم و در یک ماه دو بدر اتفاق میافتد، این دومین بدر ماه را، آنگونه که من فهمیدهام، بدر آبی میگویند.»
البته او اگر به منبع اصلی یعنی آلمناک سال ۱۹۳۷ مراجعه میکرد متوجه میشد که اولاً در سال ۱۹۳۷ سال دربردارنده ۱۲ بدر کامل بوده است و نه ۱۳ مورد و همینطور بدری که بنام بدر آبی معروف شده بود در ۲۱ ماه آگوست اتفاق افتاده است و دومین بدر آن ماه نبوده است.
این اشتباه در برداشت، باعث شد تا نطفه تعریف تازهای برای ماه آبی شکل بگیرد و آن دومین بدر کاملی است که در یک ماه تقویمی (مثلاً ماه آگوست یا ژوئن یا هر ماه دیگری) رخ میدهد. دقت کنید که فصلهای کشاورزی که مورداستفاده تقویم نویسان بوده و مبنای نام گذرای ماهها از ابتدای ماه میلادی شروع نمیشود. بهار از اول فروردین یا حدود ۲۰ مارش آغاز میشود و همینطور بقیه فصلها.
سپس در شماره ماه می ۱۹۵۰ اسکای اند تلسکوپ و در مقالهای با نام «ماههای آبی در ماه می» اسکای اند تلسکوپ تعریف تازهای را که بر مبنای برداشت اشتباه از مطلب پریوت بود در تیتر مطلب خود بازتاب داد. نویسنده این مقاله برای تعیین نام بدر مربوط به آن ماه اتفاقاً به نوشتههای ویراستار ارشد آلمناک کشاورزی مین رجوع کرده بود. البته پورتر تریفیتن که متنش مورداستفاده برای این مقاله بود هیچگاه از بدری که در ماه می آن سال رخ میداد به نام ماه آبی نام نبرده بود؛ اما سردبیر مؤسس اسکای اند تلسکوپ چارلز ای. فدرر که احتمالاً مقاله و برداشت اشتباه پریوت را در ذهن داشت، تیتر مقاله را به ماه آبی عوض کرده و آن را منتشر کرد.
در ۱۹۸۰ در یک برنامه محبوب رادیویی به نام استار دیت، بدون اشاره به منبع این اشتباه تعریف دومین ماه کامل در یک ماه تقویمی بهعنوان تعریف ماه آبی مورداستفاده قرار گرفت. سال ۱۹۸۶ انتشار یک بازی به نام Trivial Pursuit نیز از این تعریف جعلی و اشتباه استفاده کرد و باعث شد تا این تعریف تازه محبوبیتی تازه پیدا کند و اثر آن را میتوان در میزان استفاده از این واژه در ادبیات بعدازآن دید.
اشتباه غیرعمدی اسکای اند تلسکوپ و بازتاب آن باعث شد تا تعریفی تازهای وارد ادبیات عمومی شود و حالا برخی از مراجع معتبر هم به همین تعریف جعلی اشاره میکنند.
ایران و بدرهای خوشنام و بیسابقه
البته داستان ماه آبی در ایران داستان تازهای است. برخلاف آنچه برخی از رسانهها و فعالان ادعا میکنند، در جامعه نجوم آماتوری و رصدی ایران این مفاهیم سابقه چندانی ندارد. اگر به ترندهای گوگل نگاه کنیم پیش از سال ۲۰۱۰ اشارهای آنلاین به واژه ماه آبی را نمیبینیم.
اما آیا ترویج و تشویق این داستان کار مفیدی برای ترویج نجوم است یا باید آن را باعث نگرانی بدانیم یا شاید هم امر بیخطر و بیآزاری است؟
به نظرم پاسخ به این پرسش بازمیگردد به اینکه در چه جایگاهی باشیم و با چه هدفی این کار را انجام میدهیم؟
دانستن نام های رایج در فرهنگهای دیگر برای پدیدههای نجومی، همینطور دانستن داستان و جذابیت آن نهتنها ضرری ندارد که اهمیت بالایی هم دارد. ما وقتی از پیوستگی فرهنگ مردم زمین در زیر آسمان شب در مختصات زمان و مکان صحبت میکنیم اتفاقاً همین مسئله را مورد تأکید قرار میدهیم. دانستن اسطورهها، افسانهها و باورهای عامه درباره پدیدههای آسمان ما را در حلقهای متصل و مرتبط با جهان و مردی در زیر یک آسمان قرار میدهد.
اما مشکل احتمالی جای دیگری است. جایی که به مخاطبان خود در ایران یا هر کشور دیگری چنان بگوییم که این نام برگرفته از فرهنگ کشاورزی نقطه جغرافیایی دیگری امری جهانشمول است، اینکه باید نام ماهها را به این نام شناخت و بخواهیم از آن ابزاری برای جذب مخاطب و کلیک، بزرگنمایی بیدلیل و اصطلاحاً هایپ امری غیرواقعی، یا حتی درآمدزایی (برگزاری رصد و تماشای ماه آبی فلان) استفاده کنیم آن موقع شاهد سوءاستفاده هستیم.
اگر به مخاطب تلقین کنیم برای مثال ابر ماه آبی این یا آن فرصتی استثنایی برای دیدن ماه است، شاید برای لحظهای او را جذب کنیم، اما اعتماد وی به علم و تلاش علمی را از بین میبریم. وقتی میبیند که ماه غولپیکرش تفاوتی با ماههای دیگر ندارد، یا چرا باید اسم ماه کامل را به نام کرم یا گرگ یا توتفرنگی بشناسد.
از سوی دیگر جامعه رسانه علم ایران بهطور خاص باید از داستان ماه آبی و نحوه تغییری که با خطایی کوچک در بیان آن از سوی مجله اسکای اند تلسکوپ رخ داد، درس بگیرد. آنچه ما مینویسیم و تولید میکنیم، بهخصوص وقتی نام روزنامهنگار علم را بر خود گذاشتهایم یا وقتی زیر نام و نشانی معتبر مینویسیم و مطلبی منتشر میکنیم، باقی میماند و همانطور که میتواند به یادگیری مطالبی کمک کند اگر بد و دقت بنویسیم باعث آغاز مسیرهای خطایی میشود که ادامه پیدا میکند و شاید حتی تعاریف و روندهای تاریخی درست را زیر سایه خود گم کند.
ما اگر روزنامهنگار علم و عضوی از اجتماعی هستیم که با دیگران درباره علم صحبت میکنیم، بهخصوص در دورانی که توانایی و منابع برای بررسی صحت ادعاها بیش از هرزمانی در اختیار است، تنها وظیفه و مسئولیتمان در برابر صحت و دقت مطالب تا حد ممکن و در برابر وقت و اعتمادی است که مخاطب برای ما میگذارد.
ما اگر در شرایطی که میتوانیم با کمکاری داده خطایی را به مخاطب منتقل کنیم و باعث شویم او مدتزمانی را به آن مطلب اختصاص دهد و آن مطلب اشتباهی عمدی یا ناشی از سهلانگاری در خود داشته باشد، ما مسئول آن عمر تلفشده و ازدسترفته آن فرد و مخاطب خواهیم بود.