روز گذشته در دبیرستان فرزانگان سخرنانی با عنوان فلسفه اشراق داشتم
قطعا نه من کارشناس فلسفه ام و نه به خودم اجازه می دهم در خصوص مساله فنی مثل فلسفه انهم از نوع اشراقی آن صحبت کنم اما به دلایل مختلف این بحث را مطرح کردم.
مهمترین دلیلم جایگاه کنونی ما از لحاظ علمی و نیازی است که به جهش علمی داریم . شاید عجیب به نظر بیاید که چنین مطلبی چه ربطی به سهروردی و فلسفه اشراق دارد .
در واقع آنچه مایه نگرانی جدی در جامعه علمی ما است وجود دیدگاهی ژیشرفت گرا . ژیشرو است که متاسفانه راه رسیدن به آینده را در انکار گذشته خود می بیند. دیدگاهی از نظر او نه تنها شرایط فعلی شرایطی مطلوب نیست (که من هم با انها هم اعقیده ام ) که هرگونه توجهی به میراث گذشته کشور باعث از دست رفتن فرصت نگاه به آینده است.
این دیدگاه از دید من خطرناک است چراکه ملتی که نتواند از گذشته خود درس بگیرد ناچار به تکرار اشتباهات گذشته است و اگر یک کشور را از پشتوانه فرهنگیش خالی کنیم با تکیه بر چه پتانسیلی باید را ه پیشرف را طی کرد؟
سهروردی نمونه ای تاریخی از مواجه با دو ددیگاه پیشرو سنتی در فلسفه بود که راه میانه ای را برگزید
او مبانی حکمت خسروانی ایران را ( به عنوان شکوه گذشته)با اصول فلسفه اسلامی (به عنوان واقعیت موجود زمان)آمیخت تا راه نویی به سوی آینده به دست آورد و از همین باب سهروردی رمزی است از آنچه امروز باید در جامعه علمی ما نیز رخ دهد.
نه باید اسیر گذشته ماند نه آن را رد ،انکار یا فراموش کرد.
ما ایرایانی هستیم با بیش از ۱۰۰۰۰ هزار سال تاریخ مدنی مستند که در شزایط سال ۱۳۸۳ زندگی می کنیم و جایگاه ما با استعدادهای ما مناسب نیست
اگر هر یک از این ۳ گزینه را فراموش کنیم فاجعه ای منتظر ما خواهد بود