دیدار با انوشه – جام جم ۷

بامداد ۲ روز گذشته فرصتی بود تا مردم کشورمان به دیدار انوشه انصاری بروند. ایستگاه فضایی بین المللی که در ارتفاع حدود ۴۰۰ کیلومتری از سطح زمین در مداری نزدیک به دایره هر ۹۰ دقیقه یک بار سیاره ما را دور می زند هر از چندگاهی از فراز سرزمین ما نیز عبور می کند.

در این هنگام اگر روی زمین و در کشور ما چند ساعت از غروب خورشید گذشته باشد یا چند ساعت به آن باقی باشد ، به دلیل بازتاب نور خورشید از بدنه ایستگاه فضایی می توان در آسمان شب این سفینه غول پیکر را همچون نقطه درخشانی رصد کرد که قوسی بزرگ را در آسمان طی می کند. بسیاری از مردم ما در شهرهای مختلف و از جمله سعادت شهر، تهران ، مشهد و دیگر نقاط طی این روزها به رصد ایستگاه فضایی بین المللی که اکنون میزبان نخستین ایرانی فضانورد است ، پرداختند. در کشورهای مختلف مرسوم است زمانی که از کشوری ، فضاپیما یا فضانوردی در مدار قرار می گیرد آنها به رصد سفینه او می پردازند. انوشه انصاری نیز پیش از این از قرار علاقه مندان ایرانی برای دیدار فضاپیمای او در بامداد روز شنبه آگاه شده و از آنها به یاد حمایت هایشان سپاسگزاری کرده بود اما هم اکنون انوشه انصاری و خدمه گروه ۱۳ و ۱۴ ایستگاه مشغول ادامه فعالیت های برنامه ریزی شده خود هستند. یکی از مواردی که خانم انصاری در کنار فعالیت های برنامه ریزی شده خود دنبال می کند، یادداشت برداری از تمامی رویدادها و فعالیت های داخل ایستگاه است تا بتواند تجربه بی نظیر فعالیت های فضایی را هر چه بهتر درک کند. در کنار تماس با مراکز آموزشی و وبلاگ نویسی از رویدادهای فضا که برای اولین بار روایت مستقیم و دقیقی از یک پرواز فضایی را در اختیار علاقه مندان قرار می دهد ، انوشه آزمایش های ESA (آژانس فضایی اروپا) را نیز پی می گیرد. یکی دیگر از آزمایش های او بررسی تاثیر بی وزنی برکاهش اندازه عضلات است.

در فضا و در شرایط بی وزنی نیروی مستقیمی به بدن انسان وارد نمی شود و به همین دلیل ، در حین انجام کارهای سنگین باز هم ماهیچه های بدن دچار انقباض و تحمل فشار نمی شوند، به همین دلیل ، در اثر اقامت در فضا بافتهای عضلانی تحلیل می روند و قطر آنها کوچک می شود. بخشی از این رویداد با ورزش های سنگینی جبران می شود اما از آنجا که حتی در هنگام ورزش فشار اندکی که به ماهیچه ها وارد می شود (در شرایط بی وزنی) باید دنبال راههای دیگری بود ، یکی از این راهها که از سوی گروهی از مهندسان بنیاد پزشکی کلیولندو با حضور یکی از بانوان ایرانی ، خانم آزیتا تاج الدین دنبال می شود ، سازه هایی است که بتواند فشار مصنوعی ایجاد کند اما تمام این راه حلها زمانی موثر است که فرآیند تحلیل ماهیچه ای بخوبی درک شود و یکی از ۴ آزمایش پزشکی انوشه انصاری بررسی تحلیل ماهیچه های او در طول مدت اقامت در فضاست.

او هر روز آزمون هایی را روی ماهیچه های خود انجام می دهد تا با کمک نتایج آن این فرآیند بهتر درک شود. گروه ۶ نفره ساکن ISS (ایستگاه بین المللی فضایی) روز گذشته در گفتگویی با تلویزیون ناسا شرکت کردند. انوشه انصاری در این گفتگو ابراز رضایت از حضورش در ایستگاه به انجام آزمایش های علمی خود و همین طور به دامنه فناوری اطلاعات که مرزهای فضا را نیز در نوردیده اشاره کرد. همچنین وی در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری فرانسه ، پاسخ او را به زبان فرانسوی داد و با ابراز رضایت از انجام آزمایش های خود ، ابراز امیدواری کرد تعداد بیشتری از مردم بتوانند شکوه زمین زیبا را از فضا ببینند و از جنگ و نابودی زمین دست بردارند.

یادداشت های جام جم

چون این روزها نمی رسم اینجا یادداشتی بگذارم مجموعه یادداشتهای روزنامه جام جم را در باره سفر خانم انصاری قرار می دهم امروز ششمین مورد را قرار می دهیم و کم کم بقیه را هم می گذارم

زمین زیبای ما

 

ایستگاه بین المللی فضایی اینک میهمان جدیدی دارد میهمانی که ISS را در پایان رویایی طولانی و از پس تلاشی طاقت فرسا و تحسین برانگیز ، خانه موقت خود ساخته است.

براستی چه کسی می تواند این احساس غرورانگیز را نادیده انگارد. اینک نه تنها انوشه به رویای دیرین خود رسیده است که ایرانیانی که رویای پرواز را از دوران کهن اساطیرشان به همراه داشتند به چشم خود تحقق آن را می بینند. انوشه اینک در نقطه غرورانگیز راهی ایستاده است که از زمان کیکاووس اساطیری و تلاشش برای دستیابی به آسمان آغاز شده بود. انوشه انصاری پس از ورود به ایستگاه فضایی ماموریت های خود را شروع کرده است.

او در حال حاضر روزانه مشغول انجام آزمون های علمی است که برایش در نظر گرفته شده است. ما هر روز به مرور به یکی از این آزمایش ها خواهیم پرداخت.

یکی از مشکلات فضانوردان که تاکنون نامعلوم مانده است دردهای شدیدی است که در قسمت پایین ستون فقرات رخ می دهد. بر روی زمین زمانی که شخصی بار سنگینی را حمل می کند به دلیل فشاری که به ستون فقرات وارد می شود این ناحیه دچار دردهای جدی می شود اما اگر در شرایط بی وزنی قرار بگیرید هیچ فشاری به شما وارد نمی شود و شما می توانید بدون صرف نیروی بالابارهای سنگین را جابه جا کنید و چون فشاری به ستون فقرات وارد نمی شود ، اصولا نباید درد شدیدی در این ناحیه احساس شود لذا بروز این درد یکی از معضلات اقامت طولانی در فضاست.

اینک انوشه انصاری آماده است آزمون هایی را درخصوص بروز چنین دردهایی به انجام برساند تا محققان آژانس فضایی اروپا را در درک بروز این درد مرموز یاری دهد لذا وی باید روزانه گزارش های دقیق و آزمایش هایی را در این خصوص انجام دهد و این یکی از ۴ آزمون پزشکی اوست که انوشه داوطلب انجام آن شده است. قابل ذکر است او تنها توریست فضایی است که حاضر به انجام چنین آزمون هایی شده است.

همچنین وی در نخستین روز اقامت در ایستگاه فضایی وبلاگ خود را از ایستگاه بین المللی فضایی به روز کرد تا برای همیشه نامش به اولین گزارش نویس اینترنتی فضایی تبدیل شود. اینک برای اولین بار وبلاگی وجود دارد که انسانی در فراسوی زمین آن را می نویسد. انوشه در اولین پست خود پس از مرور خاطرات پروازش می نویسد: “بالاخره از پنجره بیرون را نگاه کردم و نفسم در سینه حبس شد ، اینجا زمین زیبایی است که با مهربانی زیر شعاع گرم خورشید به دور خود می چرخد… چقدر در آرامش است نه جنگی… ، نه مرزی…. نه بدی و زشتی… فقط زیبایی مطلق از اینجا دیده می شود.” در حالی که انوشه انصاری این مطالب را در وبلاگ خود می نوشت حدود ۶۰۰ نفر از علاقه مندان او در تهران و در فرهنگسرای ارسباران در سمیناری که از سوی ماهنامه نجوم و پژوهشگاه هوا فضا برگزار شده بود ، گردهم آمده بودند تا به نخستین بانوی ایرانی فضا نورد ادای احترام کنند.

استقبال از این برنامه به حدی بود که خبرگزاری رویترز ساعتی بعد تصاویر آن را بر خروجی تلکس خود قرار داد تا مردم جهان شاهد احترام ایرانیان به هموطن خود باشند. اینک انوشه انصاری در مدار ، بخش دیگری از فعالیت خود را که آشنا ساختن نسل جوان با اهمیت فضا است آغاز کرده است. او در ارتباط با مراکز آموزشی سعی دارد نسل جدیدی از محققان راتربیت کند که آینده عصر فضا را تضمین کنند و بتوانند از سیاره ما محافظت کنند.

 

گفتگو با انوشه انصاری

شماره ۱۶۱ نجوم منتشر شد. این شماره برای علاقمندان فضا قطعا جالب خواهد بود برای من هم بسیار خاطره انگیر باقی خواهد ماند . در این شماره گفتگوی اختصاصی نجوم با انوشه انصاری ، نخستین بانویی که در نقش یک  توریست به فضا خواهد رفت به چاپ رسیده است. آنهایی که علاقمند به فضا و آینده پروازهای تجاری و علاقمند به فعالیتهای ایرانیان موفق هستند حتما چیزهای جالبی در آن پیدا می کنند. برای اطلاع از محتویات این شماره سری به سایت نجوم بزنید

دست همه بچه های نجوم و به ویژه بابک درد نکند.

 

صد سال مشروطیت

 

یک قرن از مشروطه ایرانیان گذشت

 

این جشن سده بر همه تلاشگران راه مردمسالاری گرامی باد

 

 


 

نکاتی در باره این وبلاگ

برای من نوشتن مطلب در این فضا یکی از علاقمندیهای شخصی و در رابطه با کلاسهایم ضرورتی جدی است .

 

متاسفانه مانگونه که دوستانم می دانند به شدت در گیر امور مختلفی هستم که شرح آنها فقط بر سر درد مخاطبانم خواهد افزود لذا همیشه سعی می کنم در اولین فرصت مطالبی را در این صفحه قرار دهم که ارزش نوشتن و خواندن داشته باشد.

 

شاید بتوانم مقالاتم را در اینجا قرار دهم به هر حال فعلا یکی از دغدغه هایم راه اندازی دوباره چرخ است .

 

درباره نکته ای که یکی از دوستان در کامنت ها اشاره کرده بود لازم دیدم توضیحی بنویسم

 

اول اینکه برای من علاقه ایشان به گالوا و تاریخ ریاضیات ارزشمند و محترم است و امیدوارم ایشان بتوانند تبدیل به گالوایی خوش فرجام برای ریاضیات ایران شوند.

 

اما در باره اینکه مطلب شما را در روزنامه کار نکردم حتما می دانید گروه علمی روزنامه ای مانند جام جم که فعلا مسولیتش بر عهده من است قوانینی برای فعالیت دارد . شاید این قوانین همیشه رعایت نشود اما تمام سعی من این است که سطح کیفی این صفحه را افزایش دهم .و به همین دلیل نمی توانمهر مقاله ای را در آن کار کنم روزنامه های کثیر الانتشار محلی برای کسب تجربه نیست بلکه جایی است که باید تجربه های آزموده خود را محک بزنند.

 

در باره قرار دادن لینک در وبلاگم هم فکر می کنم بدیهی باشد که وبلاگ فضایی شخصی برای هر فرد محسوب می شود  من این اجازه را دارم که لینک افرادی را که با آنان سنخیتی دارم و آشنایی طولانی داشته ام یا به هر دلیلی وجود لینک انها را ضروری می دانم در این صفحه قرار دهم . لذا خواهش می کنم به حق هر فردی در تصمیم گیری در باره اختیارات خود احترام بگذاریم

ما، فوتبال و علی دایی

نمی دانم چرا این چند وقته این قدر عصبانی هستم نه اینکه مانند همه مردم از باخت ایران به مکزیک عصبانی باشم که اگر می برد باعث شگفتی می بود و به نظر من نیمه اول یک شگفتی بزرگ بود . اصلا نمی فهمم چرا همه احساس می کردند باید پیروز میدانی باشند که اگر عدالتی برقرار باشد نباید پیروز می شدیم . بگذریم اما از برخوردهای بعد از بازی عصبانیم از اینکه چه ساده همه چیز را فراموش می کنیم و چه ساده به دم دست ترین بهانه ها برای توجیه شکستهایمان می نگریم و نه ریشه ای ترین موضوعات

آیا واقعا مردمی که از دقیقه ۹۰ بازی سیلی از توهین ها را به اشکال مختلف برای علی دایی که او را مقصر شکست می دانستند (دقت کنید مهاجم نوک باعث شکست یک تیم شده است!) ارسال داشتند و حتی آنطور که می گویند مقابل خانه اش دست به تظاهرات زده اند انتظار پیروزی ایران را داشته اند و چرا؟

بیایید چند واقعیت را راجع به تیم ایران مرور کنیم

مربیان تیمهای باشگاهی تا یکی دو هفته مانده با آغاز بازیها به بازیکنانشان اجازه حضور در تمرینات تیم را ندادند.هیچ کشور صاحب فوتبالی به دلیل جایگاه سیاسی امروز ما در جهان اجازه نداد تیم ملی اش با ایران بازی دوستانه و تدارکاتی برگزار کند. بسیاری از تماشاگران ایرانی در آلمان  پیش از آغاز بازی بلیط های خود را چند برابر قیمت به طرفداران مکزیک فوختند تا ورزشگاه یکپارچه مکزیک را تشویق کند و ایرانیان هر از چند گاهی فریاد بی ثمری بکشند. بخشی از ایرانیانی هم که به ورزشگاه امدند به جای تشویق به دلیل و.ابستگیهای سیاسیشان شروع به تبلیغ حزب خود کردند . در بین تماشاچیان ایرانی ۴ پرچم گوناگون به عنوان پرچم ایران به احتزاز در آمد که در این بین پرچم رسمی ایران در اقلیت بود . و پرچمهایی با نشان شیر و خورشید ، بدون نشان و با نام ایران تیمی را تشویق می کرد که نمی دانست باید به کدام صدا گشو کند. در حین بازی و قبل از شورع آن تظاهرات بزگی علیه ریس دولت کشور ما در حال برگزاری بود و مردم آلمان او را با هیتلر مقایسه می کردند و گروهی که از ایرانیان استقبال گسترده کردند  نئو نازیها بودند!  تا همین جا بس نیست؟ شما اگر جای بازیکنان بودید و اگر بهترین بازیکنان جهان جای آنها بودند باز هم می شد به نتیجه گیری آنها امید داشت؟

اگر هنوز قانع نشدید بازهم مرور کنید . در روز هسابقه رییس سازمان ورزش و رییس فدراسیون فوتبال با هم حرف نمی زنند و پشتشان را به هم می کنند. بازیکنان با سوالهای بی ربط مواجه شوند . و آخرین سوال از همین آقای دایی پیش از ورود به زمین این است که کی فوتبال را کنار می گذاری؟

اگر از تماماختلاف سطح بازیکنان و مربی ایران و مکزیک بگذریم همین ها کافی نیست که برزیل به مالدیو ببازد؟

بیایید به دایی نگاه کنیم . مردی که باشگاه ۱۰۰ گله های جهان را افتتاح کرد . مردی که با اخلاق و عقل به جای کشیده شدن به هزار و یک راه نام تجاری معتبری را به ورزش منطقه معرفی کرد. مردی که بارها دیده بودیم که با سر زخمی و پای بیمار برای ما شادی می آفریند و تنها ایرانی که از بین هزاران ادم پر مدعا به جشن فیفا راه یافت تا اهدا کننده جایزه بهترین تیم جهان در سال قبل باشد . جشنی که هیچ ایرانی پس و پیش از او به آن راه نیافته است و به نظر من از همه مهمتر مردی که در قبال همه این نامها و افتخاراتی که کسب کرد هیچگاه مورد تقدیر قرار نگرفت. اینک او را جنایتکار بزرگ می دانیم . چرا؟

چون فراموشکاریم . چون بلد نیستیم قدر بدانیم . من می پذیرم که دایی مانند بسیاری از مردان ایران در مسابقه با مکزیک عالی کارنکرد اما مگر بقیه این کار را انجام دادند؟ مگر میرزا پور ، مهدوی کیا و … عالی بودند ؟ و گیرم همه خوب بودند جز دایی آیا نمی بایست با پاس آن همه تلاش وی اگر نقدی بود به ادب و احترام عنوان می شد و نه با سیل تهمت و ناسزا؟

دایی نمونه ای است از مردانی که زیاد و خوب کار می کنند و ان قد خوب که مسولیت یک گروه را ناخواسته به دوش می گیرند و باید بادافره گناه یک تیم را به تنهایی بپردازند. دایی در تاریخ فوتبال ایران خواهد ماند. اما این رفتار همه ما را نابود می کند .

نه در ورزش که اگر دور وبر خودمان را نگاه کنیم اثرات ان را خواهیم یافت . تیم ما قوی خواهد بود اگر اصولی کار کند اگر مجلس به دلیل شعار تیم ( ستارگان پارسی) کار را به رییس جمهور نکشد که این توهین به قومی است اگر ریس جمهور توصیه فنی فوتبال را به مربی واگذار کند و اگر همه حرفه ای عمل کنیم .

امروز به دلایل مختلف فوتبال تبدیل به پدیده ای جهانی شده است که به واسطه قدرت رسانه شکل گرفته و اکنون فراتر از ورزش است اما هرچیزی قانونی دارد و روشی همانطور که اهدای دکترای افتخاری به کودکی ۷ ساله از او عالم و دانشمند نمی سازد در فوتبال یا هر کار دیگری هم باید به روش ها جلو رفت نه هوس ها

 


رازها گشوده می شوند

تا کمتر از ۲ هفته دیگر نسخه سینمایی کتاب جنجالی رمز داوینچی به روی صحنه خواهد رفت. شاید در تاریخ سینما کمتر شاهد چنین تبلیغ گسترده وطولانی برای یک فیلم بوده ایم . از بیش از ۱ سال قبل که این فیلم آماده نمایش شده بود تیزرهای تلوزیونی تاثیر گذاری از آن ذهن مردم را متوجه این فیلم می کرد. نمایی بی نظیر از حرکت دوربین روی سطحی سله بسته و کویری که با ورود دوربین به درون شکافها رمزهایی خود را نمایان می ساختند و در پایان زمانی که دوربین به عقب حرکت می کرد و از زمین دور می شد در می یافتیم آن کویر سله بسته نمای نزدیک رنگهای روی بوم تابلوی مونالیزا بوده است . هرچه به زمان اکران نزدیکتر می شدیم تبلیغات از یک سو و مخالفتها از سویی دیگر شدت می گرفت. Google در اقدامی بی سابقه بازیهایی برای این فیلم را در صفحه جستجوی شخصی کاربرانش قرار داد و اینک شاید جنجالی ترین فیلم سالهای اخیر تا کمتر از ۲ هفته دیگر در افتتاحیه جشنواره کن به صحنه می رود تا حکایت جستجوی رمز شناسی به نام رابرت لنگدان و نوه رییس مقتول موزه لور برای یافتن یکی از کهن ترین موضوعات تاریخ مسیحیت یا جام مقدس را بر پرده های نقره ای به تصویر بکشد. در این داستان نویسنده بر اساس تحقیقاتی که خود مدعی است چند سالی از وقت کاری وی را به خود اختصاص داده است روایت دیگری از زندگی حضرت مسیح را به تصویر می کشد روایتی که به طور اصولی با روایت ارایه شده از سوی کلیسا متفاوت و حتی از دید آن کاملا کفر آمیز است. در این روایت، مسیحیت امروز نه بر مبنای تعلیمات عیس ناصری بلکه بر مبنای اتفاقاتی است که چند دهه بعد از مرگ وی در شورایی از سیاستمداران  در باره آن تصمیم گیری شد و اصالت و وصیت مسیح برای ادامه تعلیماتش از سوی یکی از مریدانش به طور کامل دگرگون شد . جالب اینکه این مرید،  در این داستان ( و اسنادی که ان را شکل داده) یک بانو است و حتی بیشتر از آن همسر عیسی مسیح، مریم مجدلیه که درروایتهای کلاسیک زنی بدکاره به شمار می آمد در این روایت در رده بالاترین انسانهایی ارتقا می یابد که وصیت عیس را از او غصب کردند و سلسله مقدس او را که باید با ادامه خون وی جاری می شد با تهدید متوجه کردند و در چنین شرایطی گروههای زیر زمینی نظیر دیر صیهون (باور کنید ربطی به صهیونیست ها ندارد) حفاظت از جام واقعی که عترت میح بود را بر عهده می گیرند و این وظیفه را که زمانی در قالب شوالیه های باستانی حافظ جام انجام می شد دنبال می کنند و مهمترین استاد اثبات چنین ادعایی را به همراه مقبره مریم مجدلیه و از آن مهمتر فرزندان مسیح را حافظت می کنند.

ترجمه فارسی کتاب با کار دقیق و تحسین برانگیز دو مترجم جوان اثری ارزشمند برای مطالعه است . نه فقط به دلیل اصل داستان که به واسطه زیر نویسهای پر ارزشی که حسین شهرابی (که سابقه کارهای نجومی را هم دارد) و همکارش با تلاشی خستگی نا پذیر جمع آوری کرده اند.

آنچه جذاب تر از اصل داستان در این کتاب به چشم می آید دنیای جدیدی است که به روی خواننده باز می شود . بعد از مطالعه این کتاب نمی تانید از دنیای اطرافتان به راحتی بگذرید و فراموش کنید در چه دنیای پر رمز و رازی زندگی می کنید . این دنیای ساده هنوز هم مملو از رمزهای باستانی که نا اگاهانه یا آگاهانه در زندگی ما جاری است .

اما این روزها آنچه در باره این رمزها جذاب تر از قبل است مخالفت علنی عالی مقام ترین مقام های کلیسای کاتولیک برای نمایش این فیلم است. دو نفر از کاردینال های ارشد واتیکان که در رقابت با کاردینال رایتزینگر ، پس از مرگ پاپ ژان پل دوم مقام پاپی را به وی واگذار کردند صریحا در برابر این فیلم موضع گرفته و آن را کفر آمیز نامیده اند البته هنوز پاپ بندیکت ۱۶ که قبل از کسب مقام پاپی در باره کفر آمیز و گمراه کننده بودن مجموعه هری پاتر اعلام نظر کرده بود ، دست به اظهار نظر نزده است. ( چه طنز جالبی است که در جهان نخست انجیل در رده پرفروش ترین کتابهای تاریخ نشر جهان قرار دارد و رتبه دوم از آن هری پاتر است).

سوال مهم اینجا است چرا هنوز در ابتدای قرن ۲۱ عالی ترین نهاد مذهبی مسیحیت در برابر یک فیلم یا یک کتاب احساس خطر می کند؟ آنهم نه کتابی ضد مذهب بلکه کتابی که روایتی دیگر از مسیحیت را ارایه می دهد . درست است که حمله کتاب به کلیسای کاتولیک  قابل کتمان نیست اما این برخوردها چه چیزی را عوض می کند ؟ به نظر من تنها یک نکته در پشت این رفتا و چنین رفتارهایی پنهان است و ان اینکه در تمام دنیا هنوز خرد ورزی مردم به رسمیت شناخته نشده و هنوز ضرورت انتخاب کردن به جای دیگران برای رساندن آنها به رستگاری مورد توجه جدی قرار دارد.

انچه اوضاع فرهنگی و سیاسی جهان امروز برای ما به ارمغان اورده است یک ضرورت تاریخی را آشکار می کند که نه در آن سوی دنیا که در همین مرزهای خودمان نیز به وضوح دیده می شود . ما نیاز به تعقل داریم.

شاید این روزها بیش از هر زمانی آرزو می کردیم ای کاش حداقل در سرزمین ما و در نبرد تاریخی عقل گرایان و سنت گرایان یا نبردی میان جماعتی که ابن سینا ناینده اشان بود گروهیکه غزالی رهبری اشان می کرد  ،سیناییان به پیروزی می رسیدند. افسوس که اینگونه نشد و افسوس که اینگونه ایم . اما باید زمان را حفظ کرد فکر می نم ضروری ترین نیاز امروز و فردای ما تعقل است و خرد ورزی.

سال ۷۹ در ویژه نامه ای که به مناسبت اولین گردهمایی سراسری مجامع کانونهای فرهنگی – اجتماعی دانشجویان سراسر کشور منتشر شد ، به عنوان دبیر این همایش و دبیر موسس این مجمع نوشتم «اکنون تنها امید ما نسلی است که در دبستانها تحصیل می کنند ، اگر انها را از دست بدهیم نیازمند معجزه ایم » امروز گمان می کنم بخش بزرگی از آن فرصت تاریخی از دست رفته . به قول پورنجاتی در سرمقاله شرق دیروز، دلیل بر این مدعا ، فهرست کتابهای پر فروش و مورد علاقه نوجوانان ما است.

اکنون اگر راه نجاتی باشد دیگر وابسته به هیچ مصلحی نیست امروز همه ما باید در هر جامعه ای که هستیم عقل گرایی را منتشر کنیم تا شاید از شعله هایی که باقی می ماند زمانی هیمه ای در گیرد.

هنوز رمزهای بسیاری از جهان اطراف برای ما ناگشوده مانده است . باید یک بار دیگر به گذشته نگاه کرد تا بتوان را ه آینده را جستجو کرد . ما همینیم که هستیم با همین امکانات و همین توانایی و بر این اصل باید به جلو حرکت کنیم.

کنون داستان کهن نو کنیم                    سخنهای شیرین و خسرو کنیم

گزارش ششمین ماراتن مسیه ایران

این متن گزارشی است که برای چاپ در روزنامه جام جم آماده کردم این گزارش با تخلیصی که با واسطه آگهی و به ضرورت صورت گرفت روز دوشنبه این هفته چاپ می شود اما بد ندیدم متن کامل آن را در وبلاگم بیاورم.

شاید از اولین نگاهی کنجکاوانه ایکه انسان به آسمانها انداخت هزاران سال می گذرد اما هنوز آن احساس بی نظیر، معنی خود را از دست نداده است و هنوز آسمان می تواند ما را به وجود آورد . هنوزآسمان می تواند ما را سرشار از حسی غریب کند و بی دلیل نیست که در قرون اخیر و علی رغم پیشرفتهای پر شتاب قافله علم ، دانش اخترشناسی تنها دانش باقی مانده ای است که مردمان عادی با هر سن و جنس و اعتقاد و مذهب و تخصصی آن را دوست دارند و بسیار ی، ا وقات فراغت خود را برای دیدن آسما سپری می کنند. نگاه به اسمان نگاهی اجداد واقعی ما است ، نه تنها بدان سبب که انها نیز چون ما چنین منظره ای را می دیده اند که بلکه به این دلیل که دانه دانه اجزای سازنده بدن ما از آنجا و از قلب ستاره هایی چون آنها که بالای سرمان می بینیم،  امده است و روزگاری اجزای بدن ما در دل یک ستاره متولد شده . همین شکوه است که عاشقان زیادی را تربیت کرده که در هر شراط دشواری  به آسمان نگاه می کنند.   برای دیدن گروهی از این افراد ۴ شنبه و ۵ شنبه هفته گذشته فرصت مناسبی بود چرا که جمعی از بهترین آنها در دل کویر مرکزی ایران ، که پیوندی دیرینه با ستاره ها دارد ،گرد امده بودند تا به آسمانها نگاه کنند و در یک رقابت دوستانه توانایی خود در شکار اجرام غیر ستاره ای را به نمایش بگذارند.

از بیش از دو ماه پیش شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران در تدارک انجام آخرین مراحل  برگزاری ششمین ماراتن مسیه ایران بود. این رقابت نجومی ، نام و ریشه اش به اخترشناسی فرانسوی باز می گردد. شارل مسیه زمانی برای سهولت کار شکارچیان دنباله دارها مه قصد کشف این موجودات جذاب را داشتند، فهرستی از چند ده جسم غیر ستاره ای آسمان شامل، کهکشانها، سحابیها، خوشه های کروه و باز آماده کرد و بعدها چندین جسم دیگر نیز به آن افزوده شد تا فهرستی مرکب از ۱۱۰ جسم آسمانی آماده شود  جایگاه ایناجام که عمدتا می توان آنها را با تلسکوپهای معمولی آماتوری رصد کرد، در این نکته نهفته است که جایگاه آنها در آسمان به گونه ای است که در نیمه اسفند تا نیمه فروردین می توان همه انها را در یک شب بدون مهتاب، از شامگاه تا صبحگاه رصد کرد و این نشانه ای از امکان برگزاری یک مسابقه تمام عیار است.

۶ سال پیش ماهنامه نجوم ایران به پیشنهاد بابک امین تفرشی که امروز سردبیری این ماهنامه را بر عهده دارد مسابقه ای ملی برای رصد این اجرام را ساماندهی کرد در ان رقابت تنها ۴۰ رصد گر از سراسر ایران شرکت کرده بودند و همگی با یک دستگاه اتوبوس عازم قصر بهرام در دل کویر ایران شدند و در هوایی که در ابتدا نا بسامان می رسید توانستند این مسابقه را برگزار کنند.

از سال بعد و با تشکیل شاخه اماتوری انجمن نجوم ایران وظیفه برگزاری این مسابقه به طور ملی بر عهده این نهاد قرار گرفت و بدین ترتیب ماراتن تبدیل به  تنها برنامه نجومی ملی شد که از زمان تاسیس بدون وقفه به کار خود ادامه داد. در این ۶ دوره ۵ بار قصر بهرام در دل کویر ایران ویک بار کارونسرای باستانی خورانق در دل کویر یزد میزبان رصدگران ایرانی بوده است. البته هوا همیشه با منجمان یار نیست و در ۵ دوره قبلی ۲ با رآسمان با منجمان یار بود و ۳ بار هوای ابری بهار یمانع رصد انها شد.

اما امسال داستان به طور دیگری رقم خورد رشد چشمگیر توانایی رصدی منجمان آماتور ایرانی در این سالها شگفت انگیز است در کنار افزایش علاقه عمومی به دانش اخترشناسی که مدیون کار رسانه ای وسیعی است که در سالهای اخیر به وقوع پیوسته، اخترشناسان اماتور ایرانی توانایی های خود را بهبود بخشیده اند و در عین حال درهای بازار ایران به سوی ابزارهای مدرن این رشته باز شده است این کار که با همت مراکزی چون صا ایران و فروشگاه آسمان شب اتفاق افتاده است باعث کاهش قیمت ابزارهای نجومی و در عین حال در اختیار بودن ابزارهای مدرن و به روز نجومی شده که نمی توان از نقش این کار در گسترش نجوم ایران غافل ماند. برای اینکه مقیاسی از این رشد داشته باشیم بد نیست نگاهی به آمار تلسکوپهای ۸ و ۱۰ اینچ بیاندازیم. اگر در ماراتن اول و دوم تعداد چنین ابزارهایی به ۱ یا ۲ مورد می رسید و حتی در ماراتن سال قبل هم تعداد این ابزارها قابل توجه نبود امسال بیش از ۱۷ تلسکوپ ۸ یا ۱۰ اینچ در مسابقه شرکت کرده بودند. اما ایت  فقط ابزارها نیست که رشد داشته بلکه تواناییها نیز گسترش یافته . در ماراتن اول اگر ۴۰ نفر برای رقابت انتخاب شدند و برگزار کنندگان نیز متحمل زحمت چندانی برای این منظور نشدند اما امسال بیش از ۶۰۰ متقاضی برای این مسابقه حضور داشت که از این بین ۱۴۰ شرکت کننده انتخاب شدند و البته این انتخاب به دشواری صورت گرفت چراکه تفاوت سطح اندکی بین متقاضیان وجود داشت.

ماراتن امسال را باید نقطه عطفی در برنامه ریزی چنین برنامه هایی نیز دانست چرا که علاوه بر مسایل فنی مسایل ایمنی شرکت کنندگان نیز به طور کامل در نظر گرفته شده بود گروه  پشتیبانی و تدارکات برنامه ای فوق العاده دقیق را پیاده کرده بود . در ساعات مشخصی از مسابقه پیش بینی نوشیدنیهایی با میزان مشخصی از قند و مواد معدنی لازم شده بود تا تغییر املاح بدن در حین فعالیت در دل سرمای کویر را جبران کند. حضور ۴ امداد گر با سابقه در بین گروه با تجهیرات حرفه ای امدادی خیال برگزار کنندگان را تقریبا از رویدادهای غیر قابل پیش بینی راحت کرده بود. خوشبختانه چنین فعالیتهای علمی امروز به حدی جای افتاده که گروههای فراوانی حاضر به پشتیبانی از آن هستند . امسال مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در وزارت علوم تحقیقات و فناوری پشتیبان اصلی این مراسم بود و هلال احمر ایران، سایپا و آسمان شب هر یک به گونه ای سعی در کمک به برگزاری این مراسم داشتند.

قصر بهرام ، بنایی پابرجا و زیبا در دل پارک ملی کویر ایران امسال هم رصدگاه منتخب هیات برگزاری بود و به همین دلیل ساعت ۱۱ صبح روز ۴ شنبه ۵ دستگاه اتوبوس حلمل رصدگران و ابزارهایشان با بدرقه دکتر قنبری ، ریاست انجمن نجوم ایران سفر خود را به این منطقه اغاز کردند. بارندگیهای چند روز اخیر نگرانی زیادی را به وجود اورده بود و این تنها نقطه ضعف ماراتن و برنامه های رصدی این گونه است که امکان پیش بینی برای ان وجود ندارد. به هر حال ۱۴۰ رصدگر به همراه ۱۶ داور و برگزار کنندگان عازم این منطقه شدند و ابرها هم جلوتر از ما خود را به این منطقه نزدیک می کردند.

با ورود به منطقه محافظت شده پترک ملی کویر ایران که زمانی زیستگاه گورخر ایرانی بوده و اکنون نیز جزو معدود زیستگاههای طبیعی بقایای یوز ایرانی است چشم انداز متفاوتی در برابر ما شکل می گیرد. چند ساعت بعد بنای باستانی قصر بهرام خود را نمایان می کند. بنایی که در زمان صفویه بنا شده و البته اط لحاظ معماری با کاروانسراهای رایج صفوی متفاوت است و به همین دلیل بسیاری معتقدند کاربری آن شاید شکارگاهی برای خانواده سلطنتی بوده باشد. برخی از باستانشناسان هم مدارکی به دست آورده اند که این ظن را پدید آورده که شاید این بنا ریشه در دوران ساسانی داشه باشد .

با ورود به این منطقه گروههای رصدی بر اساس برنامه تنظیمی هر یک  به گوشه ای از بام کاروانسرا که از قبل مشخص شده بود رفتند و علی رغم لایه غلیظی از ابر که سراسر منطقه ا پوشانده بود ابزارهای خود را سوار کردند و حتی بارش کوتاه باران هم انها را نا امید نکرد. بر اساس برنامه امسال به دلیل فاصله گرفتن از زمان مناسب این ماراتن ۲ جرم فهرست مسیه قابل رویت نبودند و رصد گران می بایست ۱۰۸ جرم فهرست مسیه و ۱۴ جرم غیر فهرست مسیه را که داوران برای برنامه امسال در نظر گرفته بودند رصد کنند. بدین ترتیب برنامه می بایست ساعت ۱۹:۲۰ آغاز شود اما حضور ابرها اجازه این کار را ندادند و به همین دلی برخی اجرام بحرانی این ماراتن از دست رفت اما ناگهان ها تغییر کرد و اندک اندک شروع به صاف شدن کرد و به محض اینکه ۵۰ % آسمان قابلیت رصد را پیدا کرد ششمین ماراتن مسیه ایران با یک ساعت تاخیر و با سوت بابک امین تفرشی دارو و دبیر این برنامه آغاز به کار کرد.

امسال اسدالله قمری نژاد(دبیر اجرایی شاخه اماتوری انجمن نجوم ایران) ، محمد مهدی مطیعی ( انجمن نجوم آسمان توس، شاخه اماتوری) ، محسن ایرجی ( مدرس نجوم و عضو شاخه اماتوری انجمن نجوم ایران)، بابک امین تفرشی (سردبیر ماهنامه نجوم و عضو شاخه اماتوری انجمن نجوم ایران)، پوریا ناظمی (گروه علمی جام جم و عضو شاخه اماتوری انجمن نجوم ایران) احمد کریمی (رصدخانه شهر صدرا) موسی زمانی ( رصدخانه شیراز) علی اصغر ربانی (انجمن آسمان توس) ، کاظم کوکرم( رصد گر با تجربه) مصطفی امام (مدرس نجوم) خسرو جعفری زاده( انجمن نجوم اهواز) حمید رضا پیرایش( رصدگر با تجربه) علی متین فر ( مدرس نجوم) سمیه امینی (مرکز نجوم ادیب اصفهان) سارا فیض بخش ( رصدگر با تجربه) و سهراب علی دوستی (ادیب اصفهان) داوری این مسابقه را بر عهده داشتند و موظف بودند صحت اجرام رصد شده از سوی ۱۴۰ شرکت کننده ای که در قالب ۱۱۰ گروه رصدی و از ۴۰ شهر مختلف کشور در این برنامه شرکت کرده بودند ،را تایید کنند. امسال نکته جالب رشد حضور خانم ها در این رقابت بود که تقریبا ۴۰ درصد شرکت کنندگان را تشکیل می دادند و برای اولین بار ۲ نفر از داوران نیز از بانوان انتخاب شده بودند.

با شروع مسابقه و با توجه به از دست رفتن زمان ابتدایی رقابت به طور فشرده تری ادامه یافت و رصد گران باید جبران زمان از دست رفته را نیز می کردند به همین دلیل شبی پر کار آغاز شد و غیر از ۲۰ دقیقه استراحت به دلیل تجدید قوا و ابری شدن هوا ) لحظه ای بام کارونسرای قصر بهرام آرام و قرار نداشت.

سرانجام نخستین نشانه های روز از شرق پدیدار شد و این موضوع باعث ایجاد موج هیجان دومی شد تا از اندک فرصت باقی مانده برای صد اجرام باقی مانده استفاده شود اما شاید هیچ یک از داوران هم تصور نیم کردند که با وجود این زمان از دست رفته و شرایطی که به هر حال از نظر جوی ایده ال نبود وقتی فهرست اجرام دیده شده رصدگران علامت می خورد با چنین اعدادی مواجه شوند.

ساعت ۴:۴۰ بامداد سوت پایان مسابقه به صدا در آمد و جلسه داوران برای تعیین برندگان آغاز شد . نتیجه ای شگفت انگیز که نشان از رشدی بزرگ می داد . ساعتی بعد در گوشه ای از کاروانسرا مراسم اهدای جوایز به برگزیدگان آغاز شد دکتر آریا الستی مدیر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و دکتر منصور وصالی مدیر شاخه اماتوری انجمن نجوم ایران به همراه بابک امین تفرشی وظیفه اهدای یادبودها را بر عده داشتند.

تمامی برندگان ا وجود شرایط دشوار رصدی بیش از ۱۰۰ جرم را رصد کرده بودند و به این ترتیب در دو رده تلسکوپی و دوربین دو چشمی مورد تقدیر قرار گرفتند.

آیرین شیوایی از تهران که با رصد ۱۱۷ جرم در صدر فهرست برگزیدگان قرار گرفت.گروه مجتبی دیانی و محمد جواد صفاران از مشهد ، محمد نیلفروشان از کرج و گروه علی پور رسول و محمد حسین جانی از رشت به عنوان برنده در رده تلسکوپها انتخاب شدند و علی ابراهیمی از تهرانف تیمور سیف اللهی از تهرانف کاوه کشاورزیان از تهران و اسماعیل محمدی از سعادت شهر نیز به عنوان برندگان دوربینهای دو چشمی معرفی شدند اما مسابقه امسال یک برنده ویژه هم داشت که حشور انها آغاز فصل جدیدی در این رقابتها بود. گروه امیرحسین ابوالفتح و فرشاد فکوری از تهران توانستند نه تها در این شب ۱۱۶ جرم را در آسمان بیابند که از همه انها عکاسی کردند تا بدین ترتیب برای اولین بار در ایران ماراتن عکاسی مسیه شکل بگیرد. این توانایی فوق العاده بالا و این تلاش جمعی  و علمی نشان از توانایی بالای رصد گران ما دارد که عمده انها را جوانان تشکیل می دهند.

افرادی که صبح روز جمعه هفته گذشته پس از یک شب طولانی به قصد دیدار با بناهای تاریخی منطقه قدم به کویر مرکزی ایران گذاشتند نشانه ای هستند از جامعه علاقمندی که ترجیح می دهند ساعات فراغت خود را با بیخوابی در دل طبیعت و رصد زیباییهای آسمان سپری کنند .

آسمان هنوز هم می تواند همه ما را در جذبه بی پایان خود فروبرد به شرط آنکه قدر ان را بدانیم و قدر این مردمان را .

از هم اکنون برنامه ریزی برای رقابت بعدی آغاز  شده است به خصوص که امسال شاید برنامه رصدی دیگری نیز آغاز شود رقابت صوفی رازی که گام دیگری است برای معرفی مفاخر ایرانی و فرصتی برای دیدار علاقمندان آسمان با یکدیگر.

رشد ماراتن نشان از رشد نجوم ایران دارد و ای کاش بزرگان ما مهربانانه تر با این موضوع برخورد کنند تا در چند سال آینده طعم خوش نتایج آن را همه ما احساس کنیم .

پی نوشت:

اما در پایان باید از دوستانی که من داوری انها را بر عهده داشتم عذر خواهی کنم اگر احیانا خستگی فوق العاده دم صبح به خصوص پس از آسیبی که نیمه شب دیدم تاثیری در کارم داشت و اگر احیانا دربرخوردها و صحبتها کسی از من رنجید ، پوزش می زلبم آنچه این ماراتن برای من به همراه داشت این نکته مهم بود که هیچ کس منتظر نمی ماند و من هم نباید به بهانه های واهی گرفتاری های روزمره از آنچه بدان عشق می ورزم دور بمانم.

نجوم راه دشوار به سوی آینده

هیچ ایرادی نمی بینم که اگر صریح اعلام کنم بیش از هر جایی در نجوم اماتوری خود را وابسته بهنجوم (ماهنامه نجوم) می دانم و اگرچه حجم کارهایم در آنجا کم و زیاد می شود اما تنها جای است که معتقدم اعتبار حرفه ای کارم به شمار می رود.

نجوم را دوست دارم نه به این دلیل که تنها مجله نجوم خاورمیانه،‌اولین نشریه نجومی فارسی زبان ،‌دارای نقش برجسته در ترویج نجوم و … است. بلکه دوستش دارم چون می دانم می تواند الگویی از یک مجله علمی حرفه ای را ارایه دهد و البته هنوز راه درازی تا آن نقطه در پیش دارد.

گروهی اندکی اما با دیدی حرفه ای این مجموعه را اداره می کنند و به ویژه در بخش تحریریه با مدیریتی عالی طرف هستیم و این مورد خود را از زمان سردبیری بابک امین تفرشی بیشتر نشان می دهد. انتشار شماره اخیر نجوم و تلاشی که برای بهبود کیفیت و کمیت آن انجام می شود شاهدی بر مدعای من است و اینکه می بینم اولین شماره آسمان سال در ویژه نامه ای مستقل قرار است چاپ شود بر خوشحالیم می افزاید . هنوز البته راهی طولانی هم در پیش است هنوز اخبار سایت به روز نیست ( و این به تقصیر من بازمی گردد) هنوز با صفحات رنگی که لازمه این نشریات است فاصله داریم ،‌هنوز در صفحه بندی به الگوی گرافیکی خوبی نرسیده ایم و در یک کلام بابک هنوز تنها است. ای کاش می توانستم بیشتر به او کمک کنم .

اما امیدوارم به ادامه راه این ماهنامه و بازهم می گویم بیش از هر جایی به این مجموعه خود را متعلق می دانم .

اما یک نکته در شماره اخیر،‌در مقاله ای در بخش آسمان ماه ُ‌از صورت فلکی دب اکبر به هفت اورنگ نام برده شده است. اگرچه این موضوع مصطلح است اما امروز می دانیم هفت اورنگ صورت فلکی نیست بلکه ستاره سماک رامح از صورت عوا است.

 


لغو سفر دکتر نادری به ایران

دکتر فیروز نادری که قرار بود پس از سال ها بار دیگر به ایران سفر کند در آخرین لحظات سفرش را به ایران لغو کرد. در پی لغو این سفر وی نامه ای خطاب به علاقمندان این سفر در ایران نوشت که متن آن در زیر می آید: 

After 27 years I was looking forward with great excitement to my visit to Iran
not only to see my family but also to interact with the young people of Iran
and the great academic organizations in Tehran and Shiraz.  I have been
overwhelmed by the response and the generosity of people with whom I have
interacted to organize this trip including students, university professors and
members of the media.  However, life does not always turn out as you wish it.
A work related obligation has unexpectedly emerged (dealing with the spacecraft
that is approaching Mars) that requires me to stay in Los Angles and therefore
postpone my trip.
I would like to express my gratitude to a number of people who invested
much of their valuable time planning and organizing this trip.  They include
Professor Vafai of Sharif University, Professor Modarres of Tehran University
and Professors Riazi and Barati of Shiraz University.  I also owe a debt of gratitude
to a number of superb science journalists primarily Mr. Babak Amin Tafrishi editor
in chief of the Nojume magazine, Mr. Pouria Nazemi of Jam-e-Jam daily and
Mr. Siavosh Safarian of TV channel 4 who tended to every detail of this trip.

I hope to see all of you soon.  You all touched my heart with your generosity
toward me.

My best wishes,

Firouz Naderi
Los Angles 

Wednesday February 22