مرور ۱۳ فیلم علمی- تخیلی در خبرآنلاین ۸

مجموعه ای که در این چند روز آغاز سال نو به مرور مشاهده خواهید کرد، نگاهی بر چند فیلم علمی – تخیلی از دید نویسنده است که به سفارش خبر آنلاین تهیه و در ایام نوروز منتشر می شود. طبیعی است همانطور که در متن نوشته ام این نقد ها نه کامل است و نه از دید سینمایی انتخابی صورت گرفته است و بیشتر بر مبنای نظر شخصی و با توجه به تاثیرات و یا موضوعات و یا ایده هایی است که در این فیلم ها مطرح شده است. اگر در انتخاب خود این فیلم ها بخشی به سلیقه نویسنده مربوط بوده است و قطعا بین افراد مختلف متفاوت خواهد بود، طبیعی است که در نتیجه اولیت بندی آنها بیشتر جنبه شخصی پیدا کند. در این مجموعه سعی کرده ام در بین فیلم هایی که انتخاب کردم نوعی ترتیب صعودی پیدا کنم و بدین ترتیب از پایین ترین عضو این فهرست شخصی شروع و به سمت بالای جدول به ترتیب فیلم ها را معرفی می کنم.

بسیاری از فیلم های دوست داشتنی، مهم و هیجان انگیز و تاریخی در این فهرست نیست اما به هر حال فکر کنم در این مورد به دشواری می توان به نظری که همگان را راضی کند دست پیدا کرد.

———

old-star-wars-poster

جنگ ستارگان (Star Wars یا جنگ‌های ستاره‌ای)، محصول خلاقیت جرج لوکاس، اپرای فضایی باشکوه و اسطوره‌ای مدرن است؛ دنیایی که از جوانی در ذهن لوکاس شکل گرفته بود به مرور در قالب ۶ فیلم بلند سینمایی، یک فیلم بلند انیمیشن، یک مجموعه سریال و بیش از یکصد رمان توسعه یافت و اینک نه تنها مقدمات ساخت قسمت هفتم آن در حال تدارک است که پس از خرید شرکت لوکاس‌فیلم از سوی کمپانی دیسنی، توسعه سینمایی این دنیا و همچنین تاسیس شبکه تلویزیونی مستقل درباره آن در برنامه این شرکت‌ها قرار دارد. 
اما آنچه جنگ ستارگان را به پدیده‌ای بی‌نظیر تبدیل کرد خود را در نخستین قسمت ساخته شده ماجرا نشان داد و در سه گانه اول تثبیت کرد. برای نسل جدید، جنگ ستارگان به فرهنگی بدل شد که مشابه پیشتازان فضا مشوق و الهام‌بخش بسیاری از مردم برای ورود به دنیای علوم و به خصوص نجوم و فضا شد. 
رویدادهای جنگ ستارگان در کهکشانی بسیار دور از ما اتفاق می‌افتد و زمان رخ دادن آن‌ها نیز گذشته‌ای بسیار دور و دراز است، گویی اینک خبر این ماجراها تازه به کهکشان ما رسیده است. جنگ ستارگان انقلابی در سینما بود. در آن زمان بسیاری از امکانات لازم برای ساخت چنین فیلمی وجود نداشت. لوکاس و همکارانش مجبور بودند برای خلق دنیای خود ابزارهای به تصویر کشیدنش را نیز بسازند. از دل همین تلاش‌ها بود که انقلاب عظیمی نه تنها در صنعت جلوه‌های ویژه اتفاق افتاد که فرآیندهای فنی صداگذاری، نورپردازی و تصویربرداری در سینما نیز دگرگون شد. اما همه این نوآوری‌ها آن قدر نبود که بتواند دنیایی را که در ذهن لوکاس شکل گرفته بود تجسم بخشد. او هنوز برای تکمیل شدن فناوری‌های لازم برای به تصویر کشیدن داستانش از ابتدا باید نزدیک به دو دهه منتظر می‌ماند و به همین دلیل کارش را با ساخت قسمت چهارم داستان آغاز کرد؛ سه گانه اول در واقع به قسمت‌های ۴ تا ۶ مجموعه اختصاص یافت و زمانی که فناوری به اندازه‌ای پیش رفت که بتواند با خیال راحت روایت‌های اولیه خود را بسازد به ابتدای داستان برگشت و سه قسمت اول را ساخت. 
داستان فیلم
جهان جنگ ستارگان (در مقطعی که فیلم‌های ۶ گانه روایت می‌شوند) دورانی است که کهکشان را سنایی متشکل از دنیاهای مختلف اداره می‌کند. جمهوری کهکشانی به واسطه سنا صدراعظمی را انتخاب می‌کند که قدرت اجرایی را بر عهده دارد. شورایی به نام جِدای شبیه به سلحشوران باستانی مراقبان دموکراسی و نظم کهکشان هستند. آن‌ها از راز و رمز پدیده‌ای به نام فورس (Force به معنی نیرو) آگاهند؛ موجودیتی سیال که بنا بر داستان، در همه جهان و در همه موجودات زنده وجود دارد و و همه جهان را به هم پیوند می‌دهد. اگر جدای‌ها نگهبانان خیر هستند، در مقابل گروهی به نام سیث‌ها وجود دارند که آن‌ها هم به راه و رسم نیرو آگاهی دارند اما خود را تسلیم نیمه تاریک آن کرده‌اند؛ جایی که غرور، خودپسندی، کینه و نفرت حاکم است. داستان روایت می‌کند که چگونه سیث‌ها باردیگر به قدرت برمی‌گردند و دموکراسی را با توطئه‌ای نابود کرده و امپراتوری مبتنی بر ترور و خودکامگی را بر کهکشان حاکم می‌کنند.

برای مشاهده پوستر فوق در ابعاد بزرگ، اینجا را کلیک کنید.


داستان در سه قسمت اول به تحول روحی یکی از سلحشوران جدای می‌پردازد که تبدیل به یکی از شریرترین حاکمان کهکشان (دارث ویدر) می‌شود. در سه قسمت دوم (که در ابتدا ساخته شد) اما داستان بر مبنای مقابله شورشیان آزادی خواهی است که علیه امپراتوری مبارزه می‌کنند و این بار داستان پسری ساده در کانون روایت قرار دارد که به نظر کشاورززاده‌ای معمولی می‌آید، اما تقدیر او را به رهبر شورشیان و نابودکننده امپراتوری و احیاکننده سنت جدای بدل می‌کند. 

جزئیات بی‌نظیر
لوکاس و همکارانش در خلق این کهکشان با دقتی خیره‌کننده دست به عمل زدند. دقت وسواس‌گونه آن‌ها باعث شد تا بسیاری از روبات‌ها، سفینه‌های فضایی، سلاح‌ها، ایستگاه‌های فضایی و جزییات فنی تصویر شده در فیلم دارای دقتی قابل قبول باشند. 

یکی از نکته‌های چشمگیر جنگ ستارگان روی دادن داستان در انبوهی از سیاره‌ها و دنیاهای مختلف است. هیچ ضرورتی ندارد که حیات همیشه یک مسیر را برای رشد و تکامل انتخاب کند و در دنیاهای متفاوت قطعا با گونه‌های مختلف حیات روبرو خواهیم شد. برخی از تفاوت‌هایی که در زمینه شکل ظاهری موجودات مختلف در سیاره‌های مختلف به وجود می‌آید به دلیل شرایط فیزیکی است که آن سیاره تحمیل می‌کند. مثلا در سیاره‌ای که گرانش بالایی دارد، انتظار دیدن درختانی بسیار بلند را ندارید، موجودات هوشمند آنجا هم احتمالا دارای قدی کوتاه‌تر، قلبی بزرگ‌تر و استخوان بندی میانی قوی‌تری هستند که بتواند گرانش زیاد سیاره را تحمل کند. در مقابل در دنیایی کم‌گرانش شاید موجودات شبیه انسان دارای قد‌های بلندتری باشند. البته بخش دیگری از تغییرات به روند رشد و تکامل باز می‌گردد. گاهی حتی ممکن است در یک سیاره دو گونه هوشمند تکامل پیدا کنند و هر یک بر اساس شراط ویژه خود روند تکامل را طی کرده باشند. به واسطه تفاوت‌های این نژادها که در این فیلم شاید بهتر و بیش‌تر از هر فیلم دیگری به آن پرداخته شده است، فناوری‌های متفاوتی نیز رشد می‌کند. ابزارهای نقلیه‌ای که هر گونه استفاده می‌کند دارای استاندرادهای خاص خود است و هر یک از آن‌ها در سطح فناوری متفاوتی قرار دارند. در این کهکشان به هم پیوسته، آن‌ها که پیشرفته‌ترند ممکن است در یک حوزه تخصص بیش‌تری پیدا کرده باشند.
یکی از ویژگی‌های مجموعه جنگ ستارگان اما سیاره‌ها و اقماری است که داستان‌ها در آن رخ می‌دهد. زمانی که فیلم ساخته می‌شد هنوز تا کشف اولین سیاره فراخورشیدی راه طولانی در پیش بود؛ با این وجود در این فیلم سیاره‌های چشمگیری تصویر می‌شد که امکان وجود برخی از آن‌ها در آن زمان بسیار دور از ذهن می‌آمد. 
یکی از خاطره‌انگیزترین نماهای اولین قسمت اکران شده جنگ ستارگان (قسمت چهارم: امید تازه) زمانی بود که قهرمان داستان، لوک اسکای واکر، در سیاره‌ای بیابانی و خشک به نام تاتویین، بر فراز تپه‌ای به منظره غروب خورشید چشم می‌دوخت و در افق پیش چشم وی، دو خورشید با فاصله اندکی از هم در حال غروب بودند. این سیاره در دنیای خیالی لوکاس به دور ستاره‌ای دوتایی در حال چرخش بود. در آن زمان بسیاری از ستاره‌شناسان این امکان را دور از ذهن ارزیابی می‌کردند و نسبت به وضعیت مداری چنین سیاره‌ای مطئن نبودند. اما سال گذشته ستاره‌شناسان موفق شدند برای اولین بار سیاره‌ای را پیدا کنند که در کهکشان خود ما به دور ستاره‌ای دوتایی در حال چرخش بود و بدین ترتیب دنیایی مشابه تاتویین قدم به واقعیات نهاد. همین چند روز پیش بود که تصویری منتشر شد که شاید نخستین تصویر مستقیم از یک سیاره تاتوئئن مانند ‌باشد، سیاره‌ای که به دور دو خورشید در حال گردش است. 
اسطوره‌های فضایی
درباره جنگ ستارگان و جزییات علمی و فنی آن می‌توان بسیار مفصل نوشت. اما این فیلم و مجموعه از نظر دیگری نیز دارای اهمیت است. داستان جنگ ستارگان فراتر از یک اپرای فضایی، یا یک فانتزی فضایی، داستانی است با اشاره‌های جدی به انسان‌ها، روح و روان آن‌ها و تحول شخصیت آن‌ها و همچنین فرهنگ‌ها و بازی‌های سیاسی. مهم‌تر از این نشانه‌ها اما آنچه باعث شد تا این فیلم چنین مخاطب عظیمی پیدا کند، شاید به استفاده هوشمندانه لوکاس از عناصر آشنا برای ما برمی‌گردد.

highres_53159344

جنگ ستارگان داستان تازه‌ای نیست. لوکاس برای نوشتن این داستان به طور جدی تحت تاثیر اسطوره‌شناس بنام معاصر، جوزف کمپبل قرار داشت؛ مردی که عمده شهرتش به دلیل تخصصش در اسطوره‌شناسی تطبیقی است. وی در کتابی به نام قهرمان هزارچهره (که به زبان فارسی نیز ترجمه شده است) با مقایسه تحول و تکامل قهرمان‌های اسطوره‌ای مختلف جهان از شرق دور تا غرب، الگوی مشترکی را در زندگی و تحول قهرمانان پیدا و ارایه می‌کند. از دید او فرقی نمی‌کند با اسطوره شوالیه‌های میزگرد سرو کار داشته باشید یا داستان زال و کاوه آهنگر و یا افسانه‌های اینکاها و یا قهرمانان اسکاندیناوی، در همه آن‌ها قهرمان‌ها یک مسیر را طی می‌کنند تا تبدیل به اسطوره شوند و لوکاس نیز تحت تاثیر مستقیم این ایده به روایت قهرمانان خود می‌پردازد. به همین دلیل در نهایت بیننده که گویی در نهان خاطره آن اسطوره‌های کهن را به همراه دارد خود را با دنیای غریبه مواجه نمی‌بیند و گویی افسانه آشنای قهرمانان را می‌بیند. کمپبل بعدا در مصاحبه‌ای با بیل مایرز که اتفاقا در مزرعه اسکای‌واکر (املاک لوکاس) انجام شد از برخی نشانه‌های اسطوره‌ای جنگ ستارگان نیز رازگشایی کرد. (متن پیاده و تکمیل شده این مصاحبه در کتابی به نام قدرت اسطوره منتشر و به فارسی نیز ترجمه شده است).
سومین سه‌گانه
جنگ ستارگان دنیای جدیدی را خلق کرد و در عین حال باعث شد نحوه فیلم ساختن تغییر کند. اکنون لوکاس فیلم به دیسنی ملحق شده و در اولین قدم قرار است سه گانه دیگری از جنگ ستارگان ساخته شود. داستانی که بنابر شنیده‌ها در ادامه سه‌گانه اصلی (پس از قسمت ششم: بازگشت جدای) اتفاق خواهد افتاد و حتی هنرپیشه‌های نقش‌های اصلی آن مجموعه قرار است به داستان برگردند (مارک همیل در نقش لوک اسکای‌واکر، کری فیشر در نقش پرنسس لیا و هریسون فورد در نقش هان سولو). لوکاس که کماکان مشاور و ناظر دنیایی که خلق کرده است، باقی خواهد ماند؛ کارگردانی این قسمت را به جی.جی. آبرامز سپرده؛ کسی که در پیشتازان فضا توانست گروه جدیدی از مخاطبان را به آن فیلم علاقه‌مند کند و اینک باید تلاش کند تا انتظارات بی پایان علاقه‌مندانی را راضی کند که افسانه کهکشانی دور بخشی از دنیای ذهنی آن‌ها را تشکیل داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.