شاید گاهی پیش بیاد که مجبور بشیم پایمان را فراتر از حوزه تخصصی خود دراز کنیم. من هم به دلیل شرایط ویژه ای که پیش آمد این شانس را یافتم تا گفتگویی را در آستانه اسکار امسال با نامزد ایرانی بهترین صدا گذاری این جایزه انجام دهم . این گفتگو که امروز در جام جم چاپ شد با کمک خانم مژگان گمرکی صورت گرفت و بد ندیدم که متنش را اینجا هم بگذارم . البته انتظار ندارم گفتگوی فوق العاده ای از نظر طرح سوال ها باشد چون به هر حال تخصص من روزنامه نگاری علمی است و تخصصی در حوزه سینما و رسانه ندارم.
هر ساله دهها جشنواره و فستیوال سینمایی در سراسر جهان برگزار میشود ؛ اما از ۷۰ سال پیش تاکنون اسکار جایگاه ویژهای در میان همه آنها دارد.
مجسمه طلایی کوچکی که هر ساله به برترینهای جهان سینما اهدا میشود توانسته است اعتباری استثنایی در میان همه جوایز مشابه به دست آورد. در این ۷۹ دوره ، چندین ایرانی توانستهاند نامشان را در فهرست نهایی نامزدها ببینند ، اما هیچگاه ایرانیان چه آنها که محصول تولید ایران را به این جشنواره معرفی کردهاند و چه آنهایی که به دلیل همکاری با فیلمهای امریکایی نامزد این جشنواره شده بودند ، نتوانستند این مجسمه استثنایی را به دست آورند ، اما شاید در دوره ۷۹ اسکار این داستان تغییر کند و کامیعسگر ، ادیتور صدای برجسته ایرانی ، به خاطر صداگذاری فیلم آپوکالیپتو ساخته مل گیبسون ، این جایزه را از آن خود کند ؛ صداگذار فیلمها و سریالهایی چون پزشک دهکده ، مصایب مسیح و مرد عنکبوتی ۳.
عسگر در فاصله کمتر از ۴۸ ساعت تا اعلام نام برندگان اسکار به پرسشهای «جام جم» درخصوص فعالیتهای خود پاسخ گفت.در این گفتگو که با همکاری صمیمانه خانم مژگان گمرکی صورت گرفت، کامیعسگر در حالی به پرسشهای ما پاسخ داد که سالن ۹۰ میلیون دلاری کداک تئاتر تحت شدیدترین تدابیر امنیتی آماده میشد تا میزبان مهمترین رویداد سینمایی جهان باشد.
۱٫ اجازه بدهید با پیشینه کامی عسگر شروع کنیم. بسیاری از مردم اگرچه فیلمهایی را که شما در آنها فعالیت کردهاید دیدهاند ، اما شاید تا پیش از اعلام نام شما به عنوان نامزد جایزه اسکار امسال اطلاعات زیادی از فعالیتهای شما نداشتند. چطور شد که به دنیای فیلم و بخصوص ویرایش صدا(Sound Editing) قدم گذاشتید؟
من در دروره کودکی و در سال ۱۹۷۶ میلادی یعنی ۳۱ سال پیش از ایران به انگلستان رفتم و ۴ سال را در یک مدرسه شبانهروزی به تحصیل پرداختم و سال ۱۹۸۰ همراه خانودهام به امریکا آمدم.پدر من در ایران فعالیتهای سینمایی داشت و ۲ سینمای شهر فرنگ و تخت طاووس سابق را مدیریت میکرد و همچنین مدیریت استودیوی مرکزی را که در آنجا دوبله فیلمهای خارجی و صداگذاری این فیلمها صورت میگرفت ، به عهده داشت و به دلیل این سابقه کاری پدرم چندان با مسائل سینما غریبه نبودم. بس از سال ۱۹۸۰ هم که به اینجا آمدیم ، پدرم ۳ فیلم مستقل و با بودجه کم ساخت. در آن زمان پدرم برای صداگذاری این فیلمها یک رایانه جدید خریده بود و خب آن موقع هم مانند الان کار با آن چندان همهگیر نبود و همه بلد نبودند از آن استفاده کنند ، به همین دلیل پدرم از من خواست این رایانه را برای وی راهاندازی کنم و کار با آن را به بقیه کارمندان هم یاد بدهم. طی همین ماجرا بود که کم کم به این رشته علاقهمند شدم. اینکه مدام صداهای مختلفی را تولید و بررسی میکردیم که چه صدایی را باید کجا قرار دهیم و چی به چی میخورد ، هیجانانگیز بود. خب نمیشد که در صحنهای که از هفتتیر استفاده میشد از صدای مسلسل استفاده کرد. این تمرینها علاقه مرا بیشتر کرد و مشغول این کار شدم. پس از مدتی کار در شرکت پدرم به شرکت عظیم سونی (SONY pictures) رفتم و در آنجا مشغول شدم. خب سونی یکی از شرکتهای عظیم فیلمسازی است و بخش ویژهای برای صداگذاری فیلمهای تلوزیونی دارد. من حدود ۶۵ مجموعه تلویزیونی را برای سونی صداگذاری کردم که شاید مردم ایران مجموعه دکتر کویین که به نام پزشک دهکده در ایران پخش شده است را بهتر بشناسند. من یادم هست که اولین سالی که وارد سونی شدم رئیسم گفت از این به بعد زندگی و کار تخصصی تو تغییر خواهد کرد و وارد جاده جدیدی شدهای و همان سال که سال اول همکاری من در سونی بود به خاطر دکتر کویین ، نامزد جایزه میشدم که البته این جایزه معنبر را نبردم.
پس از ۱۰ سال که با سونی کار کردم یک روز شریکم ، شان مک کورمیک ـکه با هم نامزد اسکار شدهایم ـ به من زنگ زد و گفت اگر بتوانم فیلمیاز مل گیبسون را بگیرم حاضری روی آن کار کنیم و من هم گفتم: خب چرا نه و شان هم از طریق آشناییای که با مل گیبسون داشت من را معرفی کرد و ما همکاری با مل را برای ساخت فیلم مصایب مسیح آغاز کردیم.
۲٫ اجازه بدهید پیش از اینکه مفصل به فیلم جنجالبرانگیز مصایب مسیح بپردازیم از شما در خصوص صداگذاری یا Sound editing بپرسم. شاید برای خیلی این پرسش مطرح شود که این چه فعالیت ویژهای است که جایزه ویژهای در اسکار دارد ، ولی زیاد به چشم ما نیامده و کمتر از آن شنیدهایم. میشود جایگاه این کار را در یک فیلم بیان کنید؟
کامی عسگر: بگذارید این طوری پاسخ بدهم که آیا تا به حال کوشیدهاید فیلمی را بدون صدا نگاه کنید؟ دقیقا کار تدوین صدا همین است. غیر از مکالماتی که در یک فیلم وجود دارد هر صدایی که میشنوید مثلا صدای باز شدن در ، صدای یک پرنده، صدای شلیک یا ضربه طناب یا هر چیزی از این دست را ما باید بسازیم. گاهی با رایانه این کار را میکنیم و گاهی هم واقعا این کارها را انجام میدهیم. ما یک صحنهای داریم به نام Forry stage که صداها را دوباره میسازیم ؛ مثلا صدای آب خوردن را در میآوریم و آنها را با صداهای دیگر تنظیم میکنیم. مثلا فکر میکنید صدای راه رفتن روی برف را چگونه تولید میکنیم؟ به جای برف که نمیشود آن را به استودیو آورد ، ما آرد روی صحنه میریزیم و با میکروفونهای ویژهای صدای راه رفتن روی آرد را میگیریم و آن را به صدای برف تبدیل میکنیم و آنقدر طبیعی باید این کار را بکنیم که بیننده نتواند تشخیص دهد که صدا ساختگی است و به همین دلیل بسیاری نمیدانند چنین کاری وجود دارد ، چون به نظرشان همه چیز طبیعی است، در حالی که اینگونه نیست و غیر از دیالوگها همه چیز را ساختهایم. این کار هم به طور مشابه در تلویزیون و سینما صورت میگیرد ، اما حساسیتها و تنوع در سینما بیشتر است.
۳٫ اجازه بدهید به اولین همکاری شما با مل گیبسون و همان فیلم جنجال برانگیز مصایب مسیح بازگردم. فکر میکنم همانطور که این فیلم برای بیننده فیلم متفاوتی بود برای شما هم کار کردن در این فیلم تجربه متفاوتی بوده کمی درخصوص مصایب برای ما بگویید.
حتما. فیلم مصایب مسیح از نظر حرفهای و در هالیوود از بین ۱۰۰ فیلم پرفروش امریکایی در جهان در رتبه ۳۱ قرار دارد. این فیلم ۶۰۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد، در حالیکه هزینه ساختش ۴۰ میلیون دلار بود و تهیهکننده فیلم هم شرکت ICON بود که رئیسش خود مل گیبسون است. این فیلم باعث بحث فراوانی در دنیا شد و موافقان و مخالفان بسیاری داشت. داستان فیلم به سرنوشت مسیح میپیردازد و این مساله را از دیدگاه ۲ جریان آن زمان یعنی رومیها و یهودیها بررسی میکند ، چون در آن دوره که دیگر اسلام یا مسیحیت به معنی امروزیش وجود نداشت و مل در این فیلم نشان داد که قوم خود مسیح (قوم یهود) به خاطر پیامش، با او به مخالفت برخاستند و او را به دادگاه کشاندند و سرانجام او را مصلوب کردند. اگرچه این روایت مل گیبسون از نقش یهودیها با انجیل و سندهای تاریخی مطابقت دارد ، بسیاری از یهودیها با این فیلم به مخالفت برخاستند. خوب شما میدانید در هالیوود بیشتر کارها دست یهودیهاست و قدرتی که آنها در هالیوود و بقیه جاهای امریکا دارند بینظیر است. به همین دلیل سرو صدای این فیلم درآمد که مل میخواهد زجر عظیمیکه قوم یهود به مسیح داده است را به روی پرده بیاورد ؛ مثلا شرکت سونی ـ که با ما قرارداد داشت و میخواست استودیوی صدا را در اختیار ما بگذارد و حتی پیش پرداخت استودیو هم داده شده بود ـ وقتی متوجه موضوع شد تمام قرار دادها را لغو کرد و اجازه استفاده از تجهیزات را نداد و حتی اعلام کرد اگر کسی از کارمندان ما بخواهد با این فیلم کار کند با ما نباید باشد و من و شان هم ترجیح دادیم از سونی بیاییم بیرون و این کار را با مل انجام بدهیم و همین شد که ما شرکت مستقل خودمان را دایر کردیم که بتوانیم کار کنیم ؛ ولی با وجود این مجبور شدیم یک استودیوی مجهز برای صداگذاری این فیلم بگیریم که تجهیزاتی در حد سونی داشته باشد. ما قرارداد محرمانهای بستیم و جالب بود که حتی رئیس شرکت هم نمیدانست ما رو چه رحی کار میکنیم. شبها و به طور مخفی و پشت درهای بسته و با حضور محافظها کار میکردیم تا کسی سر از جریان فیلم در نیاورد.
۴٫ پس شما علت اینکه مصایب نتوانست جوایز و نظر ویژه هالیوود را هم کسب کند در همین مساله میدانید؟
دقیقا. این به سیاست هالیوود برمیگردد. همه جای دنیا این مساله وجود دارد و از همان جا شد که همین فیلم «آپوکالیپتو» هم که فیلم فوقالعادهای است به دلیل نفوذ و قدرت جامعه یهودی عملا نادیده گرفته شده است. اینها آنقدر قدرت دارند که میتوانند کسی مانند مل گیبسون را که یک غولهالیوود است منع یا رد یا مخدودش کنند، البته نه به طور علنی، اما خوب مثلا جلوی جایزه گرفتنش و مطرح شدن و ادامه کارهایش را میگیرند. از لحاظ مطبوعاتی هم آنقدر قدرت دارند که تقریبا میتوان بگویم این بار آنها بودند که مل گیبسون را به صلیب کشیدند به جرم اینکه به صلیب کشیده شدن مسیح را بر پرده آورد.
۵. فاصله مصایب و آپوکالیپتو چگونه گذشت؟ فکر کنم چند فیلم متنوع در ژانرهای گوناگون را پشت سر گذاشتید؟
خب من آدمیهستم که مستقل فکر میکنم و باید از چیزی خوشم بیاید که بتوانم خوب کار کنم ، حالا چه مل گیبسون آن را ساخته باشد چه آدمیگمنام. باید طرح را دوست داشته باشم که کار خوب در بیاید. مثلا من فیلم مستقل و کم بودجه «عمر خیام» را کار کردم و در کنارش فیلم ترسناک «هاوستل» و نمونههای دیگر. به هر حال برخی موارد انتخاب شخصی موضوع کار مرا مشخص میکند و گاهی هم مسائل حرفهای مرا وادار میکند که یکی از طرحها را انتخاب کنم. به هر حال ترکیب این مسائل و پارامترها در کنار علاقه مشخص میکند که باید چه فیلمیرا با کی و چگونه کار کنیم؛ اما درباره رسیدن به آپوکالیپتو باید دوباره به مصایب برگردیم. مل گیبسون در آن فیلم دستیاری ایرانی به نام فرهاد صفینیا داشت. در این چند سال بین ۲ فیلم مل همکاری و دوستیش را با من و فرهاد ادامه داد و جالب این که در آپوکالیپتو فرهاد صفینیا نامش در کنار مل گیبسون به عنوان نویسنده متن آمده و تمام دیالوگها را نوشته و جالبتر این که هرکسی که مل را میشناسد میداند چه وسواس بالایی دارد و همه چیز را باید خودش چک کند ، اما در آپوکالیپتو تمام مدت از فرهاد میپرسید و مشاوره میگرفت و در عمل فرهاد همه کاره فیلم بود. این فیلم راجع به تمدن مایاهاست و مل پس از مصایب به دنبال یک فیلم هیجانانگیز و تعقیب و گریز بود، اما نه چیزهای معمولی که در هالیوود وجود دارد مثل «رمبو» و «دای هارد» که یک عده با هفت تیر میافتند دنبال همدیگر. میخواست معنی فرار را نشان بدهد و همین هم تبدیل به آپاکالیپتو شد که واقعا طرح وحشتناکی بود. تیم فیلمبرداری ۹ ماه به مکزیک رفتند و در جنگل زندگی میکردند و از هیچ هنرپیشهای معروفی هم استفاده نکردند. همه مردم عادی شهر بودند که میخواستند به شخصیتها نزدیک شوند. بارانهای وحشتناک ناحیه به طور جدی آزار دهنده بود. گروهی مامور شده بود تا مارهایی که هنگام فیلمبرداری روی صحنه میآمدند را بگیرند. اینقدر شرایط هوایی و کار بد بود که بیشتر کارکنان دچار انگلهای زیر پوستی شدند و وقتی برگشتند ، مدتی بستری شدند. به هر حال این فیلم با سختی بسیاری ساخته شد و با بی لطفی محضهالیوود مواجه شدیم. صرفا به دلیل سابقهای که مل در مصایب برایش به وجود آمده بود. الان هم تنها در ۳ رشته نامزد شده که همین تدوین صداست و یکی میکس صدا و دیگری هم گریم ؛ ولی خب در سطحی بود که میتوانست بهترین فیلم ، کارگردانی و نویسنده هم نامزد شود که جریان حاکم بر هالیوود به دلیل مصایب مسیح اجازه این مساله را نداد.
۶٫ جالبی فیلم این است که مثل مصایب که بخشی از ان به زبان آرامی بود ، این فیلم هم به زبان مایایی نوشته شده است. آیا این مساله در صداگذاری تفاوتی ایجاد میکند و در ضمن آیا فرهاد صفینیا این فیلم را واقعا به زبان مایایی نوشته بود؟
صدابرداری تغییر چندانی نمیکند ، چون گفتگوهای افراد گرفته میشود، ولی صداهای اشیا مستقل از زبان است و بعد میسازیم و اضافه میکنیم. درباره زبان مایایی هم خوب فرهاد فارغالتحصیل آکسفورد است و تحقیقات گستردهای روی تمدن مایا داشته و در نوشتن متنها هم که همهاش کار فرهاد بود، پس از نوشتن به زبان انگلیسی با کمک کارشناسان آن را به زبان مایایی برگرداندند.
۷٫ نام مل گیبسون در همه جای دنیا شناخته شده است. شما از نزدیک با وی همکاری دارید. شاید برای خیلیها جالب باشد که چنین اسطورهای در سینمای امروز برخورد حرفهایش چگونه است؟
بگذارید خیلی راحت بگویم این شخص بسیار مهربان ، افتاده و به قول ما ایرانیها بسیار خودمانی است. وقتی با او برخورد میکنید اصلا فکر نمیکنید با یک اسطوره سینمایی طرفید. رابطه ما هم بسیار دوستانه است و من و فرهاد و مل بسیار صمیمی هستیم و منحصر به صحنه کار نمیشود. ما رفت و آمد داریم و واقعا دوستان خوبی هستیم. به هر حال درست است که اینحا امریکاست، اما هنوز هم در این جامعه افرادی مانند مل پیدا میشوند که همان صمیمیتی که ما در ایران میبینیم را دارند و شاید هم حتی گاهی فراتر از آن. هنوز هم افرادی مثل گیبسون هستند که اگر دوستت هستند کاملا دوستت میمانند و اگر هم نیستند دیگر برایت نمیزنند و کاری با تو ندارند و مل یکی از افراد معدود این جامعه است.
۸٫ اجازه بدهید به اسکار برگردم. سالانه دهها جشنواره در سراسر جهان برگزار میشود ، از گلدن گلاب و بافتا گرفته تا ونیز و کن و غیره. اما به نظر میرسد اسکار جایگاه ویژهای دارد. کمی راجع به این جایزه و اهمیتش برای ما توضیح دهید. واقعا از لحاظ حرفهای نامزدی یا کسب جایزه باعث ارتقای جایگاه افراد میشود؟
دلیل اهمیت اسکار اعتبارش است و این اعتبار از این میآید که آکادمیاسکار که داوری را به عهده دارد از ۶۵۰۰ صاحب نظر تشکیل شده که واقعا صاحب نظر هستند. خب امسال ۷۹ امین دوره است و کسانی که عضو آکادمی میشوند اشخاصی هستند که قبلا خودشان این جایزه را بردهاند. اسکار در ۲۴ رده اهدا میشود و برندگان دوره قبل عضو آکادمی میشوند. وقتی یک فیلم وارد اسکار میشود هر استودیو سازندهای فیلمها را به آکادمی ارائه میکند، یعنی ما ۶۵۰۰ کپی از فیلم را به همه اعضا آکادمیمیفرستیم یا در اکرانهای خصوصی ، گروه گروه به آنها نشان میدهیم و این مساله چند ماهی زمان میبرد. پس از دیدن فیلمها هر کسی در رشته خودش به فیلمها رای میدهد، یعنی مثلا اگر جک نیکلسون الان به عنوان بهترین هنرپیشه عضو آکادمیاست فقط در بهترین هنر پیشه رای میدهد. خب اگر من امسال برنده شوم از سال دیگر عضو آکادمی خواهم بود ؛ البته غیر از برندهها از افراد پر تجربه دعوت میشود که عضو اکادمی شوند و به همین دلیل حتی نامزدی اسکار هم اعتبار دارد. یعنی تفاوت نامزد اسکار و قبل از نامزدی اسکار تفاوت دیپلم و دکترا است. یعنی ۶۵۰۰ نفر از بهترین افراد شما را تایید کردهاند و این اعتبار میماند. میدانید که حتی نامزدی اسکار لقبی است که پشت نام افراد همیشه باقی میماند، مثل روسای جمهور سابق امریکا که لقب ریاست جمهوریشان باقی میماند و البته بردن جایزه یک پله بالاتر است.
۹٫ شما چقدر با سینمای ایران آشنا هستید و آیا فرصت میکنید وضعیت سینمای داخل ایران را در رشته تخصصی خودتان دنبال کنید؟
راستش الان اینقدر کار روی سرم ریحته که خانوادهام را به زحمت میبینم. طرح بعدیای که داریم کار میکنیم مرد عنکبوتی ۳ است که شما قسمتهای قبلی آن را از تلویزیون ایران دیدهاید و همین مساله وقتم را بسیار گرفته و کمتر وقت میکنم فیلمهای ایرانی ببینم ، ولی خیلی علاقهمندم و کاملا درک میکنم که در شرایط فعلی همکارانم در ایران از نظر امکاناتی نظیر وسایل پیشرفته مدرن و همینطور بودجههای بالایی که این کار نیاز دارد ممکن است در مضیقه باشند ، اما با توجه به امکانات موجود تلاش میکنند تا بهترین کار را ارائه میدهند و امیدوارم این فرصت پیش بیاید که بتوانم کمکی در این خصوص انجام دهم.
۱۰٫ خب به هر حال شما به عنوان یک ایرانی مقیم خارج از کشور نامزد این جایزه مهم شدید و بسیاری امیدوارند شما این افتخار را برای ایران کسب کنید. دوست دارید با مردم کشورتان چه صحبتی داشته باشید؟
من سرزمینم را خیلی دوست دارم و خیلی افتخار میکنم که ایرانیم و در همین جا که شاید در شرایط سیاسی فعلی خیلیها ترجیح میدهند ملیتشان را مخفی کنند من با افتخار میگویم که ایرانی هستم و اگر جایزه را ببرم بگویم شما اشتباه میکنید ، مردم ایران تروریست نیستند و حتی در همین امریکا ایرانیها موفقترین اقلیت هستند و جامعه ایرانی امریکا به طور متوسط تحصیلات فوق لیسانس دارند و در هر زمینهای از پزشکی و امور دانشگاهی گرفته تا مقامهای بالای ناسا که دکتر نادری در آنجا حضور دارند هموطنان ما فعال هستند و این افتخاری است که بتوانم نام ایرانی را در جایگاه بالایی ببرم و مطمئن باشید اگر قرعه به نام بیفتد و هیجان این رویداد بگذارد و این افتخار را بیابم که پس از چندایرانی که نامزد اسکار شدند مثل مجید مجیدی که در ۱۹۹۶ نامزد شد ، اولین ایرانی باشم که اسکار را ببرم حتما به زبان فارسی در صحنه اسکار سخن خواهم گفت. به هر حال برای همه جوانهای کشورم آرزوی موفقیت دارم و معتقدم اگر هرکسی مایوس نشود و دنبال خواسته اش برود و از فرصتهایی که دارد استفاده کند میتواند به اهداف خودش برسد. من خوشحال میشوم که اگر هموطنانم مایل باشند از طریق ایمیل [email protected] با آنها در تماس باشم و خوشحالم که شما هم این فرصت را در اختیار من قرار دادید که با هموطنانم صحبت کنم.
۱۱٫ بسیار سپاسگزارم که این وقت را در اختیار ما قرار دادید. امیدوارم در هفته آینده شما جایزه اسکار را در دست بگیرید و با شما پس از کسب این موفقیت صحبت کنیم.
سلام آدرس ایمیلی که از آقای عسگر گذاشته اید صحیح نیست.
اگر هنوز با ایشان در تماس هستید امکان دارد شماره تلفن و یا ایمیلشان را برایم بفرستید.