برای علاقهمندان ریاضیات در ایران نام مریم میرزاخانی نام آشنایی است. شهرت او قدم از حوزه تخصصی خود بیرون گذاشته و ایرانیان، کارها و حداقل برخی از خبرهای موفقیتهای او را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند و به اشتراک میگذارند و بدین ترتیب او به یکی از نامدارترین ریاضیدانان جوان ایرانی بدل شده است.
مریم میرزاخانی متولد تهران است و تحصیلات دبیرستان خود را در مدرسه فرزانگان تهران سپری کرد. او درگفتگویی درباره آغاز علاقهاش به ریاضیات میگوید :
«بچه که بودم دوست داشتم نویسنده شوم. هر داستانی که به دستم میرسید و در واقع هر کتابی که به دستم میرسید میخواندم. اما قبل از آخرین سال حضورم در دبیرستان هیچ وقت فکر نمیکردم ریاضیدان شوم… برادرم کسی بود که مرا به طور عام به علم علاقهمند کرد. او هرچیزی که در مدرسه میآموخت، برای من تعریف میکرد و فکر میکنم اولین خاطرهای که از ریاضیات دارم این بود که او مطلبی درباره جمع کردن اعداد ۱ تا ۱۰۰ را که در مجلهای خوانده بود، برایم مطرح کرد و اینکه چکونه گاوس با روشی نوآورانه آن را حل کرده بود. این اولین باری بود که از زیبایی یک راه حل ریاضی به شوق میآمدم و مجذوب آن میشدم.»
این علاقه او را به المپیاد ریاضی کشاند. او در دو المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ / ۱۳۷۳ و ۱۹۹۵ / ۱۳۷۴ که بهترتیب در هنگکنگ و تورنتو برگزار شد، مدال طلا را اخذ کرد. حدس زدن مقصد بعدی او چندان دشوار نبود؛ گروه ریاضیات دانشگاه صنعتی شریف، جایی که با بسیاری از دوستان و مدرسانش آشنا شد و از آنها الهام گرفت.
یازماندهای از شب تاریک ریاضیات ایران
در همان دوران تحصیل کارشناسی بود که به همراه تیم دانشگاه شریف برای شرکت در مسابقات ریاضی دانشجویی به اهواز سفر کرد ولی تیم دانشجویان شریف در مسیر برگشت خود از اهواز به تهران دچار حادثه شد. اسفند سال ۱۳۷۶ بود که خبر سقوط اتوبوس حامل این تیم به درون دره جامعه ایران را شوکه کرد. در آن فاجعه ۶ دانشجوی شریف جان خود را از دست دادند و در این بین غم سنگینی جامعه ریاضیات ایران را فراگرفت، چرا که فعالان این حوزه میدانستند چه استعدادهای درخشانی در آن اتوبوس بودند. مریم میرزاخانی نیز در آن حادثه آسیب دید و یکی از بازماندههای آن شب تاریک ریاضیات ایران محسوب میشود.
او پس از پایان دوره کارشناسی خود، کارشناسی ارشدش را نیز در دانشگاه شریف گرفت و برای ادامه تحصیلاتش به ایالات متحده رفت و در دانشگاه هاروارد تحصیلات خود در زمینه ریاضیات را تکمیل کرد. او پس از دریافت مدک دکتری به طور منظم و دایم در حوزه تخصصی خود در حال پژوهش و تدریس است و در دانشگاههای پرینستون و استنفورد به عنوان محقق و استاد فعالیت کرده است.
جوایز و افتخارات
اگرچه فعالیتهای تخصصی او در زمینه ریاضیات به زودی مورد توجه جامعه ریاضی قرار گرفت، اما در بین قشر عمومیتری از مردم زمانی نام او مطرح شد که در سال ۲۰۰۵/۱۳۸۴ نشریه پاپیولار ساینس نام او را در فهرستی از ۱۰ ذهن جوان و برتر علم آمریکا قرار داد.
حوزه فعالیت او به طور خاص برروی فضاهای هندسی و همچنین نظریه ارگودیک متمرکز شده است. پرداختن به جزییات فعالیتهای علمی او فراتر از این متن است، اما او در مرزهای دانش ریاضیات به جستجو میپردازد و دامنه آگاهی ما را از جهان شگفتانگیز ریاضیات توسعه میدهد.
پژوهشهای مریم میرزاخانی بارها از سوی جامعه ریاضیات جهان مورد ستایش قرار گرفته و جوایز و عناوین متعددی را برای او به ارمغان آورده است که آخرین مورد آن، اعطای جایزه پژوهش برتر سال ۲۰۱۴ موسسه ریاضیات کلی The Clay Mathematics Institute (CMI) است. این جایزه به طور مشترک به او و پیتر اسکولز (Peter Scholze) اهدا شد. این موسسه مریم میرزاخانی را به دلیل مشارکت چشمگیر و موثرش در زمینه نظریه هندسه و نظریه ارگودیک شایسته این عنوان دانسته بود.
او پیشتر جایزه دوسالانه روت لیتل ستر (Ruth Lyttle Satter) در ریاضیات را به خود اختصاص داده بود، جایزهای که انجمن ریاضیات آمریکا به زنان تاثیرگذار در حوزه ریاضیات اهدا میکند.
میرزاخانی و مدال فیلدز ۲۰۱۴
مریم میرزاخانی روز شنبه هفته آینده ۱۶ آگوست (۲۵ مرداد) در سئول و در کنفرانس جهانی ریاضیات ۲۰۱۴ سخنرانی خواهد کرد. این کنفرانس بزرگترین گردهمایی ریاضیات جهان به شمار میرود که هر ۴ سال یک بار برگزار میشود.
کنفرانس ۴ ساله ریاضیات فرصتی برای جامعه ریاضیات جهان است تا جوایز ۴ گانه خود را به برگزیدگان اهدا کند. این جوایز عبارتند از
جایزه وانلینا : (Rolf Nevanlinna Prize) به برگزیدگانی اهدا میشود که نقشی فعال در توسعه جنبههای ریاضیاتی در علوم فناوری ارتباطات و محاسبات داشتهاند.
جایزه کارل فردریش گاوس: به تحقیقات ریاضیاتی اهدا میشود که کاربردی در بیرون جهان ریاضیات پیدا کرده باشند
جایزه کرن: (Chern) به پاس یک عمر تحقیقات ریاضیاتی اهدا میشود
مدال فیلدز: بسیاری از دانشمندان، جایزه فیلدز را – در کنار جایزه اَبِل – معادلی برای نوبل ریاضیات میدانند. اگرچه این جایزه نه از نظر مبلغ و نه از نظر دوره تناوب اهدا و نه از نظر شرایط دریافتکنندگان مشابه نوبل نیست اما مشهورترین نشان جامعه ریاضیات به شمار میرود. این جایزه هر چهار سال یک بار و در این کنفرانس به یاد جان چارلز فیلدز، ریاضیدان کانادایی به ریاضیدانانی اهدا میشود که کشفی چشمگیر در جامعه ریاضیات داشته و در هنگام اهدا آن بیش از ۴۰ سال سن نداشته باشند. هر دوره این جایزه ممکن است به طور مشترک به دو، سه یا چهار ریاضیدان اهدا شود.
مانند هر نشان و مدال دیگری در هر دوره و در اوقات نزدیک به اهدای این جایزه هم در بین علاقهمندان این حوزه شایعات و گمانهزنیهایی درباره برنده احتمالی مطرح میشود و حتی نظرسنجیهایی غیررسمی برگزار میشود.
امسال یکی از نامهایی که در این بحثهای حاشیهای زیاد شنیده میشود، نام مریم میرزاخانی است که ممکن است در آخرین دورهای از کنفرانس ریاضی جهانی که شرایط سنیاش اجازه میدهد، معتبرترین جایزه ریاضیاتی را دریافت کند. دریافت این جایزه اگرچه میتواند برای مریم میرزاخانی نقطه اوجی باشد، (ضمن اینکه در این صورت به نخستین زنی بدل خواهد شد که این نشان عالی ریاضیات را دریافت کرده است) اما شاید هیجان آن قابل مقایسه با لحظاتی نباشد که او ایستاده بر فراز تپهای سرزده از میان جنگل انبوهی از مفاهیم ریاضی، راهحلی را پیدا میکند.
وقتی از او پرسیده شد که چه چیزی برایش بیش از هرچیز دیگری حکم جایزه و پاداشی در پشت یک کار طاقتفرسای ذهنی دارد، در پاسخ گفت :«قطعا رضایتبخشترین اتفاق، همان لحظهای است که میگویی آها! لحظهای که شور و شوق کشف و لذت و شعف درک چیزی جدید را احساس میکنی و احساس اینکه بالای تپهای ایستادهای و و چشماندازی کامل را در مقابل داری. اگرچه در اغلب اوقات انجام کار ریاضیاتی برای من مانند این است که در حال کوهنوردی طولانی هستم بدون آنکه مسیر پاخوردهای وجود داشته باشد و یا حتی چشم انداز پایان مسیری در تیررس دیدگان باشد.»
پی نوشتی بر جایزه احتمالی مریم میرزاخانی
بیشک مریم میرزاخانی یکی از موفقترین ریاضیدانان معاصر ما است. موفقیتهای او ما را خوشحال میکند و به افتخار او و دیگر همکارانش که جهان دانش را در مهآلودترین گوشهها و سرحدات توسعه میدهند کلاه از سر برمیداریم اما به نظرم داستان مریم میرزاخانی، غیر از موفقیتهای او شاید در دل خود تذکراتی هم به همراه داشته باشد.
دو نکته ای که مایلم به آن اشاره کنم، یکی اشاره به خرافه غریبی درباب کار ریاضیاتی است. ریاضیات زیربنا و بنیان دانش ما است. ریاضیات قلمرویی است که ذهن ما امکانات جهان موجود و جهانهای ممکن را میکاود و از دل معادلات آن گاه کاربردهایی بیرون میآید که دیدگاه ما را از خود و جهان دگرگون میکند. با همه این موراد ریاضیات بین ما مهجور است. بخشی از جامعه ما دچار ریاضیات هراسی است و این هراس را به کودکان و نوجوانان منتقل میکند و اگرچه آینده ما بدون توجه کافی به ریاضیات در مقاطع مختلف با خطر مواجه میشود اما آنگونه که باید توجه نمیشود.
اگر این ظلم و هراس به طور عمومی درباره ریاضیات وجود دارد؛ زنان، در این زمینه بیش از دیگران مظلوم واقع شده اند. خرافه غریبی در جهان وجود داشته و هنوز در بسیاری از کشورها و از جمله در بین برخی افراد در ایران دهان به دهان میگردد که زنان نمیتوانند در ریاضیات موفق شوند. آنها به این استدلال میکنند که چون در طول تاریخ زنان ریاضیدان زیادی را نمیشناسیم پس حتما ذهن زنان توانایی و پیچیدگی لازم برای تحلیل ریاضیاتی ندارد. این گزاره را هیچ داده علمی حمایت نمیکند. در طول تاریخ به دلیل تبعیضهای مختلف زنان امکان حضور فعال کمتری در حوزههای علوم و از جمله ریاضیات داشتهاند و به عبارت دیگر زنان به واسطه شرایط اجتماعی، فرهنگی و بسیاری از شرایط دیگر امکان مشارکت کمتری پیدا کردهاند. زنان ریاضیدان و دانشمندان زن امروزه بخش قابل توجهی از پیشرفت علم بشر را برعهده دارند.
با وجودیکه این ادعا – ضعف زنان در یادگیری ریاضیات – را هیچ داده علمی حمایت نمیکند، اما گاهی یک مثال آشنا بیش از صد استدلال عمل میکند و اگر شما دختر نوجوانی هستید که رویای ریاضیدان شدن دارید و در مسیرتان با کسی یا کسانی مواجه شدهاید که آگاهانه یا ناآگاهانه خواستهاند به شما بگویند شما نمیتوانید در این رشته موفق شوید و ذهن شما این قابلیت را ندارد، به یاد مریم میرزاخانی و صدها و هزارن زن موفق ریاضیدان ایرانی و غیر ایرانی بیفتید و با گامهای مستحکمتر در مسیرتان پیش بروید.
نکته دیگر اما شاید کمی تلخ باشد. موفقیت مریم میرزاخانی و دیگر دانشمندان ما، باعث افتخار و خوشحالی ما میشود. اما باید مواظب باشیم تا این موفقیتها را درست توجیه کنیم. مواظب باشیم اعتبار این موفقیتها را تا چه حد و به چه چیزی مرتبط میکنیم. در مسیر پرپیچ و خم موفقیتی که مریم میرزاخانی و دیگران طی کردهاند – و ما تنها نقاط درخشان و قلهها را میبینیم و نه آن مسیر سخت و نفسگیر و دشوار و از خود گذشتگیهایی که منجر به رسیدن به این قله شده است – قبل و بیش از هر چیزی خود این افراد سهم دارند. آنها مسیرشان را انتخاب کردهاند، پشت کار داشتهاند و در روزها و لحظاتی که ما خسته میشدیم، آنها کار سخت خود را دنبال میکردند. شبها بیدار میماندند و به گفتههای استاد و جزوات دانشگاهی قناعت نمیکردند و مطالعه میکردند و مشتاقانه یاد میگرفتند. پشتکار و زحمت آنها را با گفتن یک جمله که آنها نابغهاند و با ما فرق دارند، کمارزش نکنیم. اگر نبوغی هم هست که هست، بخش عمده آن حاصل پشتکار و تمرین و ممارست و ثبات قدم است و همچنین شرایطی که آنها برای خود فراهم میآورند و جامعه میزبان آنها در اختیار ایشان قرار میدهد. افرادی مانند مریم میرزاخانی و دهها و صدها دانشمند، مهندس، مدیر، پزشک و تاجر موفق ایرانی در سراسر جهان، علا.وه بر تلاش های خود بخشی از موفقیتشان را مدیون جامعه علمی هستند که به آن ها امکان رشد داده است.
—
این متن در اصل برای خبرآنلاین نوشته شده و در دو یادداشت جداگانه در آن منتشر شده بود
مرسی آقای ناظمی. امیدورام بازم بیشتر مطلب بنویسید.عالی بود.خصوصا بخش اخر که در مورد ریاضی نوشتین.
بسیار متشکر از مطلب با ارزشی که نوشتید.نکاتی که یادآورشدید بسیار ضروری و شایان توجه جدی است.به امید موفقیتهای بیشتر برای خانم میرزاخانی.
بسیار ممنون به خطر مطلب زیبایتان، اگه امکان چند کتاب درباره علاقمند کردن کودکان به ریاضی معرفی کنید.
با تشکر
با این قسمت از صحبت هایتان موافق نیستم: “با وجودیکه این ادعا – ضعف زنان در یادگیری ریاضیات – را هیچ داده علمی حمایت نمیکند”
اتفاقا تحقیقات زیادی این موضوع را تایید کرده اند. همانطور که برتری زنان در برخی حوزه ها نسبت به مردان ثابت شده است. ضمنا جدای از بحث توانایی های ذهنی، بحث مهمتر علایق و گرایشات دو جنس مطرح است که تاثیر خیلی بیشتری در پرداختن هر یک از این دو گروه به حوزه های مختلف علمی و هنری دارد. البته این تفاوتها به این معنا نیست که فردی از یک گروه به هیچ وجه نمی تواند در زمینه ای که گروه دیگر تواناتر هستند موفق شود و نباید از نتایج این تحقیقات به عنوان دلیلی برای تبعیض استفاده کرد. بعلاوه این تحقیقات جنبه آماری داشته و مربوط به افراد متوسط و معمولی جامعه هستند و نوابغی مثل همین خانم کلا در چارچوب این تحقیقات نمی گنجند.
کاش نمونه هایی از این تحقیقات رالینک می دادید. بحث علاقه داستان دیگری است اما از نظر توانایی تا جایی که من تحقیقات را دنبال کرده ام و خوانده ام اولا تا ۷ سالگی کوچکترین تفاوتی در عملکرد ریاضیاتی دختران و پسران دیده نشده. از ۷ سالگی به بعد شکافی که می فرمایید خود را نشان می دهد که در جوامعی که شکاف جنسیتی وجود دارد این شکاف هم عمیق تر و هرچه برابری حقوقی و جایگاه اجتماعی زنان و مردان کمتر شده این تفاوت کاهش پیدا کرده. برخی از تحقیقات از برتری های لبه ای در پردازش های مختلف خبر می دهد که مثلا به طور متوسط و در حد مرزی – نه به طور عمومی – در تصویر سازی سه بعدی برخی از تفاوت ها وجود دارد اما این تفاوت های فوق العاده اندک مرزی وقتی درکل حوزه ریاضیات – نه در هندسه، آنالیز یا موضوع خاص دیگر ) صحبت می کنیم هم پوشانی داشته و حتی اگر وجود دارند همدیگر را خنثی می کنند.اگر تفاوتی وجود داشته باشد در لبه های مرز اتفاق می افتد و قطعا همه آقایان ریاضی دان در مرزها نیستند. این تفاوت توجیه کننده تعداد اندک ریاضی دانان زن نیست و عمده داستان به مسایل و فضای فرهنگی اجتماعی بر می گردد
سلام .
مریم میرزاخانی اولین زنی شد که توانست بالاترین جایزه ریاضی جهان ( فیلدز ) رو دریافت کنه .
سلام آقای ناظمی ای کاش یه مصاحبه با خانم میرزا خانی داشته یاشین وما بیشتر با ایشون آشنا بشیم ممنون
مقاله رو که میخوندم این حس رو داشتم که اگه بشه چی میشه. و امروز که شد گفتم بیام زیر همین مقاله تبریک بگم. به تعداد نفرات کمی میشه تبریک گفت و شادی برنده شدنش رو باهاشون تقسیم کرد.
تبریک آقا، تبریک 🙂
سلام
الان شبکه چهار شما رو دیدم. آسمان شب این هفته. یعنی آخرش رسیدم و همه برنامه رو ندیدم. برنامه آرشیوی بود یا شما برگشتین به تلوزیون؟
نه برنامه جدید بود. من در این سفری که به ایران داشتم سیاوش دعوت کرد و چون بخشی از دلایلی که من در این مدت به آن دلایل به تلوزیون نمی رفتم (غیر از دور بودنم) بر طرف شده بود تصمیم گرفتم در برنامه شرکت کنم.
به نظر من ایرانی بودن خانم میرزاخانی بیشتر از اینکه برای افتخار داشته باشه باعث ناراحتیه!
اینکه این همه انسان برجسته این کشور رو ترک کردن و رفتن چیزی جز ناراحتی نداره!
سلام
آیا خانم میرزاخانی هم با “این همه شور و اشتیاق” در مورد ایرانی بودن خودشون در رسانهها حرف میزنن یا طبق معمول، و مثل نمونههای دیگهای از جمله بابک فردوسی، این رسانهها هستن که از احساسات ملیگرایانه مردم برای بازار داغی و جلب مخاطب سوءاستفاده میکنن؟
این را باید از خانم میرزا خانی بپرسید نه از من. اما حتی اگر ایشان هم بر فرض محال نقش دورانی که در ایران بوده اند را انکار کنند و اصلا از ایران متنفر هم باشند – که اگر به نیمه مستندی که از ایشان تهیه کشده نگاه کنید می بینید اینگونه نیست – داستان تغییری نمی کند. اتفاقا در مورد شخص ایشان فضای درون ایران نقشی موثر برای رشد وی داشت. مدرسه فرزانگان و سیستم آموزشی آنجا، تلاش آموزش و پرورش برای مشارکت در المپیادهای علمی در زمان آقای نجفی و همچنین دانشگاه صنعتی شرف و فضای آن دوره که درون آن حاکم بود همه و همه ایشان را به حدی رساند که با مدد استعداد ذاتی خودش و پشتکارش و حمایت خانواده درهای مهمترین مراکز جهان به رویش باز شد.
چندین بار گفته ام که اگر درصدبندی باشد اول از هم خود ایشان و پشتکار و علاقه اش نقش دارد اما این حرف اشتباهی است که اگر در ایران مانده بود چیزی نمی شد. اولا ایشان از همه فرصت های داخل ایران که همین سیستم معیوب با هزینه وحشتناک آماده کرده بود استفاده کرد. او لزومی نداشت در ایران بماند چون د رایران این قدر خوب بود که علی رغم همه حرف و حدیث هایی که در ایران نمی شود کار کرد نه تنها کار کرد که نه تنها در ایران که تو دنیا به رده بهترین ها راه یافت و درهای جهان را به روی خودش گشوده دید. ثانیا این حرف توهینی به همه آدم های ارزشمندی است که تو ایران دارند کار می کنند. بله فارغ از بخش شخصی، ایشان بخشی از موفقیتش حاصل شرایط ،امکانات و خدماتی است که کشور ایران برای او فراهم آورده بود.
ای کاش ایران مونده بودن ولی خوب میدونم سخت بود براشون
برمیگرده، امیدوارم
چه قدر زود گذشت از آنروزی که این مطلب را خواندیم…
تسلیت میگم…