در روزهای اخیر درباره مسئله گرمایش زمین و نقش انسان در وقوع آن و درنتیجه درباره سیاستی که مسئولان کشوری باید در مواجهه با آن در پیش بگیرند و همچنین نحوه واکنشی که کشوری مانند ایران باید در مقابل گرمایش زمین و مهار آن داشته باشد بحثهای داغی در کشور درگرفته است. یکی از نقاط عطف در این دوره جدید شاید برنامه چند روز گذشته شبکه یک سیما بود که در یک میزگرد کارشناسی سعی میکرد از دید خود از جوانب مختلف به این موضوع نگاه کند. یکی از نقاط شگفتانگیز این برنامه جایی بود که یکی از مجریان برنامه با نمایش اسلایدهایی سعی میکرد نشان دهد که این موضوع چندان هم مورد اجماع و توافق قرار ندارد و بهاصطلاح قابل مناقشه است و لابد به همین دلیل هم باید در مواجهه با آن برخورد دقیقی داشت.
فارغ از خطاهای متعددی که در این نمایش اسلاید و گزارش دیدگاههای مختلف وجود داشت که اشاره به همه آن اشتباهها – ازجمله عدم توجه به ترکیب جوی سیارههای مختلف، عدم درک درست از تفاوت دورههای منظم تغییرات اقلیم و آنچه امروز با آن مواجه هستیم، عدم نمایش کامل نمودار رشد دیاکسید کربن در جو در سالهای اخیر و دهها مورد کوچک و بزرگ دیگر – کل این داستان – در خوشبینانهترین حالت و به فرض اینکه هدفی سیاسی در پشت این مناظره وجود نداشته باشد -از دل بد فهمیدن اصول حرفهای درآمده است. البته یکی از اصولی که در روزنامهنگاری و گزارشگری بارها و بارها به آن تأکید شده است. بیطرفی است. بیطرفی به معنی آنکه در گزارشگری زمانی که مناقشهای وجود دارد صداهای مختلف دارای اعتبار را به یکسان موردتوجه قرار دهیم و آنچه موتور محرک و پیشبرد داستان ما است، نه انگیزههای شخصی یا دیدگاههای فردی و سازمانی که آن چیزی باشد که مدارک ما را به آن سمت میبرد.
بهعبارتدیگر صداهای معتبر بهاندازه وزنشان فرصت بیان داشته باشند.
بسیاری از اوقات افراد به دلایل مختلف این نگاه را اشتباه برداشت میکنند. آنها گمان میکنند بیطرفی به معنی این است که اگر هر مدعی در هر زمینهای وجود داشت باید بهاندازه یکسان به او وقت و اعتبار داد.
این موضوع در رفتارهای روزانه ما نیز دیده میشود. بارها شنیدهایم و تحسین کردهایم کسانی را که میگویند همه نظرها محترم است. در نیکی این اندیشه شکی نیست اما باید به یاد بیاوریم زمانی که میگوییم هر نظری محترم است به معنی این نیست که هر نظری درست و دقیق است. به این معنی است که هرکسی حق دارد بدون نگرانی و بدون لکنت، دیدگاه و نظر خود را بیان کند و البته که دیگران نیز حقدارند بدون نگرانی و لکنت اگر نقدی در آن دیدگاه وجود داشت بیان کنند و اگر کسی سخنی بهاشتباه گفت با صدای بلند اشتباه و خطای او را آشکار سازند. محق بودن افراد در گفتن نظراتشان به معنی برحق بودن آن نظرات نیست.
کسی میتواند و حق دارد بگوید در هندسه مسطحه مجموع زوایای یک مثلث ۱۸۰ درجه نمیشود، اما این به معنی معتبر بودن نیست و ون کسی چنین گفته است نمیتوان اعلام کرد که دراینباره مناقشهای وجود دارد و باید بهاندازه مساوی به چنین کسی فرصت و تریبون داد. پاسخ چنین نظر محترمی این است که شما اشتباه میکنید. مجموع زوایای یک مثلث در هندسه مسطح ۱۸۰ درجه است و اگر دوست داشته باشید میتوانید به این مراجع مراجعه کنید تا ببینید چرا. در این مورد نظر شخصی شما اگرچه محترم اما بیارزش است.
همین اشتباه را ما در گزارشگریهای خود انجام میدهیم و البته که گاه هزینههای بالایی برای ما دارد.
اگر میخواهیم درباره یک مناقشه علمی صحبت کنیم ابتدا باید صداهای معتبر و وزن هر یک را پیدا کنیم. در دنیای علم راه و روش مشخصی برای این کار وجود دارد. جامعه علمی با سازوکار مشخصی فعالیت میکند که میتوان رفتار آن را پیگیری و ارزیابی کرد. هر داستانی دارای دو سو و دو طرف نیست. برخی داستانها تنها یکسویه دارند. برخی دیگر ممکن است چندین و چند منظر مختلف داشته باشند.
در داستان گرمایش زمین این روزها مطلق هیچ مناقشهای درباره اصل گرم شدن زمین وجود ندارد. آنچه زمانی مناقشه بود اکنون در حد تئوریهای توطئه کاهشیافته است نقش انسان در رخ دادن گرمایش زمین است. زمانی که دایره متخصصان تغییرات اقلیم را در بازترین حد خود قرار دهیم و افرادی که نسبت دورتری با این موضع دارند را نیز وارد این حوزه کنیم، بررسیها نشان میدهد که از هر ۱۰۰ محقق، ۹۷ نفر معتقد به نقش انسان در افزایش دمای کره زمین در زمان معاصر هستند. وقتی دایره کارشناسان به کسانی که بهطور مشخص روی تاریخ تغییرات دمایی و اقلیمی زمانی کار میکنند محدود میشود این عدد به صد در صد میرسد.
وقتی ما به این وزنها و اعتبار گفتهها بیتوجهی میکنیم داستان را بهگونهای برای مخاطب روایت میکنیم که گویی واقعاً علم و جامعه علمی نمیداند از چه سخن میگوید. گویی دعوا و مناقشهای واقعی وجود دارد و آنچه برای مثال توافق پاریس ارائه میکند بر مبنای نظر جمعی محدود از دانشمندان است و عمدتاً بازی سیاسی است که پشت آن قرار دارد.
وقتی اینچنین دیدگاهی از روی – امیدوار باشیم – جهالت، از رسانه معتبری مانند صداوسیما با مخاطب چندین میلیونی پخش میشود طبیعی است که بر ذهن مخاطب اثر میگذارد. در مرحلهای دیگر ممکن است حتی برای بسیاری از دلسوزان این نگرانی را ایجاد کند که مبادا تهدیدی امنیتی یا اقتصادی و توطئهای علیه کشور در حال شکلگیری است و درنهایت ممکن است ما را به همان مسیری ببرد که ترامپ ایالاتمتحده را برد.
گزارشگری فنها و روشهای خود را دارد. گزارشگری علمی نیز روشهای دقیقی دارد که اگر درست طی شود مخاطب را آگاه میکند و اگر اشتباه کنیم، مخاطبمان را فریب دادهایم و او را به مسیری راهنمایی کردهایم که ممکن است برای او خطرناک باشد.
ما مسئول هستیم. ما باید کار خود را درست انجام دهیم. وقتی از رسانهای سخن میگوییم باید به یاد داشته باشیم که آنچه میگوییم، مؤثر است و اگر در اثر ناآشنایی ما یا کمدقتی ما هزینهای بر مردمان وارد شود قطعاً ما مسئول و مقصر هستیم.
ایکاش رسانههای بزرگ و معتبر در کشور حداقل آنجایی که پای گزارشهای مهم به میان میآید، راه و روش حرفهای روزنامهنگاری علم را در پیش بگیرند.
—
انتشار ابتدایی در سیناپرس
اقای ناظمی چرا مطلبی در مورد مریم میرزاخانی نمینویسین