شکلک در آوردن در توییتر

نقدی بر استفاده از اموجی ها در اطلاع رسانی نیمه رسمی

چند هفته پیش در جلسه‌ای در دانشگاه علامه طباطبایی – به واسطه اسکایپ – حضور داشتم تا درباره شبکه‌های اجتماعی و به طور خاص استفاده مدیران بخش سلامت از این شبکه‌ها صحبت کنم. یکی از نکاتی که در آن جلسه مطرح کردم این بود که اگر شما علاوه بر شخصیت حقیقی خود، شخصیتی حقوقی را نمایندگی می کنید، هنگام استفاده از توییتر و البته سایر شبکه‌های اجتماعی تا حد امکان از استفاده از شکلک یا اموجی خودداری کنید.

این موضوع را روز گذشته و در حاشیه توییت وزیر فناوری ارتباطات درباره آماده بودن شش ماهواره برای پرتاب به مدار بار دیگر مورد اشاره قرار دادم.

تصویر توییت وزیر ICT که به سبک نوشتار و استفاده از اموجی در آن ایراد گرفته بودم.

در هر دو مورد نقدهایی به این صحبت مطرح شد. دو محور اصلی در این نقدها دیده می‌شود:

الف: توییتر فضای رسمی نیست و لازم نیست افراد و به خصوص مقام‌ها در آن ساختارهای کلیشه‌ای ارتباطات را رعایت کنند.

ب: توییتر فضایی آزاد است و توصیه به رعایت اصولی برای ارتباطات در آن تلاش برای مدیریت کردن آن، ضد فرآیند مردم سالارانه و حاصل از نوعی خود برتر بینی است.

و البته برخی از کاربران هم اشاره کردند که شاید من مشکل شخصی با وزیر فناوری ارتباطات دارم که به طور خاص این نقد را به او وارد می‌کنم.

همه ما این روزها در معرض استفاده از ابزارهای شبکه‌های ارتباطی اجتماعی هستیم و شکلک‌ها نیز بخشی از این فضا هستند و به همین دلیل به نظرم رسید که لازم است این حرفم را با دقت بیشتری توضیح دهم تا دوستانی که به آن نقدی دارند، بتوانند با دانستن استدلال مربوط به این موضوع آن را نقد کنند.

توییتر است و هیچ آداب و ترتیبی مجو

این استدلال در لایه اول به طور قابل توجهی موجه است. فضایی مانند توییتر و سایر شبکه‌های اجتماعی فضایی برای بازتاب دادن صداهای بی پرده‌تر ما است.

زمانی که نقد عمومی درباره توییتر یا سایر شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شود، که این شبکه‌ها فضایی عصبی هستند و کاربران را به رفتارهای غیر اخلاقی تشویق می‌کنند، من نه تنها همیشه در موضع مخالفت با آن استدلال می‌کنم که تاکید دارم (غیر از تلاش‌های سازمان یافته) اتفاقا آنچه در این فضا ها بازتاب می‌یابد، واقعی تر از بازتاب همان صداها در بیرون از این فضا است.

چرا که فضای غیر مستقیم و همزمان نزدیک این فضاهای ارتباطی این فرصت را به افراد می‌دهد که بتوانند فارغ از ظاهری که جامعه به آن ها تحمیل می‌کند، با پنهان شدن در پشت نقابی به نام اینترنت، سایر نقاب‌های خود را کنار بزنند. اینترنت و چنین فضاهایی شاید تجسم غایی آن نقابی باشد که زمانی اسکار وایلد درباره آن نوشته بود: «اگر می‌خواهید کسی حقیقت را به شما بگوید، نقابی در اختیارش قرار دهید.»

به همین دلیل هم خشم، ایده‌های خارج از عرف یا مواردی از این دست که به طور طبیعی و غیر سازمان یافته در فضایی مانند توییتر مطرح می‌شود را نباید با نسبت دادن به این فضا به طور کامل و یکسره رد کرد. بلکه این رفتار می‌تواند شاخصی واقعی از آتشی زیر خاکستر باشد.

البته تعمیم فضای توییتر به جامعه هم به هزار و یک دلیل نه تنها خطا است که منجر به اشتباه‌های بزرگ می‌شود.

پس اگر توییتر را فضایی برای چنین بیان صادقانه‌ای می‌یابیم چرا باید نسبت به استفاده از شکلک‌ها در توییت مقام‌های رسمی و همچنین لحن به ظاهر صمیمانه‌ای که برخی از آن‌ها استفاده می‌کنند اعتراض داشته باشیم؟

پاسخ به این پرسش چند وجه دارد:

رسمیت توییتر

ما در دوره‌ای زندگی می کنیم که شبکه‌های اجتماعی در قالب ابزارهای رسمی اطلاع رسانی و بیان موضع استفاده می‌شود. زمانی بود که توییت افراد و حتی افراد برجسته سیاسی، در توییتر حتی به زحمت قابل گزارش کردن در رسانه‌ها به شمار می‌رفت. امروز نه تنها این توییت‌‌ها قابل گزارش است که منشا خبر به شمار می‌روند.

برای نمونه تنها کافی است به توییت‌های افرادی مانند رییس جمهور آمریکا یا وزیر امور خارجه ایران در دوران مذاکره‌های برجام نگاه کنید.
به همین دلیل هم علی رغم شخصی بودن فضای توییتر، توییت‌ها تنها نوشته‌های بی‌گناه و معصومی نیستند که گوشه‌ای باقی بمانند. آن‌ها منبع و قابل استناد هستند.
به همین دلیل هم حتی رسانه‌های خبری به خبرنگاران خود هشدار می‌دهند که با وجود شخصی بودن این فضا، به دلیل اینکه این خبرنگاران وابسته به آن سازمان خبری به شمار می‌آیند، باید اصول حرفه‌ای خبری و اخلاقی وضع شده از سازمان در استفاده از توییتر را رعایت کنند.
روزنامه نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۷ یکی از خبرنگاران سیاسی دفتر واشنگتن خود را به دلیل توییت‌های ضد ترامپ اخراج کرد. همین روزنامه در سال گذشته پس از اینکه خبرنگاری را استخدام کرد، در آرشیو توییت‌های قدیمی او مواردی را پیدا کرد که نشان از بیان‌های تند و خارج از عرف او داشت. بلافاصله پس از آشکار شدن این توییت‌ها نیویورک تایمز این کارمند تازه استخدام شده خود را اخراج کرد. روزنامه واشنگتن پست سیاست مشابهی دارد. شبکه سی ان ان، یکی از برنامه‌های مستند موفق خود به نام «مومنین» را که به جستجوی در میان ادیان مختلف می‌پرداخت، پس از تنها یک فصل و به دلیل توییت های شخصی رضا اصلان، تهیه کننده و مجری آن مستند علیه شخصیت ترامپ تعطیل کرد.
در سال ۲۰۱۴ یکی از نماینده‌های مجلس انگلستان در پی انتشار توییتی شخصی مجبور به استعفا شد. این استاندارد فقط در دنیای رسانه‌های خبری و سیاست نیست.

کمپانی مارول وابسته به دیزنی، به خاطر توییت‌های قدیمی که جیمز گان، کارگردان فیلم محافظان کهکشان و تهیه کننده نبرد بینهایت، سال‌ها پیش آن‌ها را منتشر کرده بود او را در حالی که وی در حال آماده سازی قسمت سوم این فیلم بود اخراج کرد. نکته مهم این بود که گان این توییت‌ها را سال‌ها پیش از ورود به دیزنی، پاک کرده و بابت آن‌ها عذرخواهی هم کرده بود. تنها پس از فشارهای حامیان و همکاران گان و فشار افکار عمومی بود که او دوباره به کار دعوت شد و در این بین مجبور شد بارها و بارها آن‌ها را توضیح دهد.

در سال ۲۰۱۹ قرار بود کوین هارت اجرای جایزه اسکار را بر عهده داشته باشد. اما انتشار تعدادی از توییت‌های قدیمی – و پاک شده – او باعث ایجاد مناقشه‌ای شد که در نهایت به حذف او از اجرای اسکار و نخستین مراسم اسکاری شد که بدون میزبان برگزار شد.

این‌ها تنها چند نمونه از خیل بزرگ تاثیرات توییت بودند.

بنابراین گفتن اینکه توییتر فضایی شخصی است و در نتیجه هر بیانی در آن فاقد مسولیت یا پیامد است یا چون پیامی در توییتر مطرح شده است باید میان آن و سخنان رسمی گوینده فاصله گذاشت، چندان قابل قبول نیست.

نکته مهم دیگر این است که فارغ از اینکه شما چطور رابطه خود با توییتر را تعریف می‌کنید، به خصوص زمانی که شما عضویتی تاثیرگذار در نهادی دارید، این جایگاه حقیقی و حقوقی در هم آمیخته می‌شود. شاید راه نسبتا کارآمدی برای تنظیم این مناسبت وجود داشته باشد. اگر همه کسانی که شما را دنبال می‌کنند تنها دوستانی هستند که شما را به طور شخصی می‌شناسند و شما را به خاطر کار حرفه‌ای، وابستگی سازمانی، جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امثال آن دنبال نمی‌کنند، شاید بتوانید با خیال نسبتا راحت‌تری با توییتر برخورد کنید اما اگر کسانی هستند که شما را به وابسته اینکه برای مثال روزنامه نگار، وابسته به فلان نهاد رسانه ای، سیاسی، فرهنگی و غیره هستید دنبال می‌کنند باید مراقبت بیشتری کنید که احتمال دارد توییت شما فراتر از پیام شخصی برداشت شود. این به معنی سانسور خود نیست به منظور آگاهی از این تاثیر است.
البته اگر جایگاه شما بالاتر برود آن وقت باید بدانید که مسولیت شما نسبت به پیام هم افزایش یافته است.

برای مثال آقای جهرمی در توییتر بیش از ۲۲۵ هزار دنبال کننده دارد. فارغ از اینکه ایشان در معرفی، خود را وزیر فناوری ارتباطات معرفی کرده است، اگر وی دارای این سمت نبود، به عبارت دیگر اگر به واسطه جایگاه حقوقی ایشان نبود آیا باز هم این عدد دنبال کننده داشتند؟
نکته‌ای که بر اهمیت این جایگاه حقوقی می‌افزاید این است که در شرایطی که ساختار اطلاع رسانی در نظام سیاسی ما به شدت بحرانی است، توییت وزیر به عنوان منبع خبر و نه بازنشر آن به شمار می‌رود. در همین توییت مورد مناقشه اخیر، این توییت به بیانیه خبری سایت سازمان فضایی وصل نیست. بلکه ما با این توییت است که متوجه شده ایم ایران شش ماهواره آماده پرتاب دارد. در مورد آقای جهرمی ایشان در همین توییتر از پرتاب ماهواره، شکست آن و امثال آن اطلاع رسانی می‌کنند و به همین دلیل بار رسمی بودن رسانه خود و تاییده شده را افزایش می‌دهند.

واقعی نبودن توییت مقامات


استدلالی مهم این است که فضای توییتر به شخص اجازه می‌دهد خودش را بروز دهد و نباید به بهانه کلیشه‌های مختلف این بیان و صدا و لحن  شخصی را محدود کرد حتی اگر فرد دارای مقام حقوقی مهم باشد.

این حرف تا جایی که به لحن بر می‌گردد و تا مرز مشخصی قابل دفاع است. به نظرم مرز مشخص آن هم می‌تواند این باشد که آیا واقعا این صدا و لحن، صدا و لحن فردی است که ادعا می‌کند؟ یا او می‌خواهد با به گروگان گرفتن این لحن از خود تصویری متمایز با واقعیت خود ایجاد کند؟ آیا لحن سخنرانی‌های آقای جهرمی در همایش‌ها و جلسات نیز همینگونه است که در توییتر می‌بینیم؟ یا اینکه ایشان در فضای توییتر سعی می‌کند با توجه به مخاطبی که فکر می‌کند در این شبکه حضور دارد در آن تصویری مطلوب آن مخاطب از خود بروز دهد؟ به عبارتی آیا او خود را صادقانه بیان می‌کند یا سعی می‌کند شخصیتی غیر واقعی اما مطلوب جامعه مخاطب خاص را بروز دهد؟
من درباره شخص آقای جهرمی پاسخ این سوال را تنها می‌توانم حدس بزنم اما به طور کل وقتی نوبت به سیاستمداران و چهره‌های معروف می‌رسیم باید کمی در این فرض شک کنیم.

بدفهمی بنیادین


دو مورد بالا درباره رسمیت داشتن و جدی بودن فضای توییتر به طور خاص برای مقام‌های سیاسی و شخصیت‌های حقوقی بود. اما نقد اصلی به استفاده از شکلک ها یا اموجی‌ها الزاما به دلیل رسمی در نظر گرفته شدن این فضا نیست که مطرح می‌شود.
ایده اصلی این نقد به ساختار انتقال پیام مربوط است.
رسانه (در این مورد خاص توییتر) ابزاری فنی برای انتقال پیام بین منبع (تولید کننده پیام) و مخاطب (دریافت کننده پیام) است. این فناوری برخی امکانات و برخی محدودیت ها را به منبع و به مخاطب تحمیل می‌کند. برای مثال شما در این ساختار نمی‌توانید پیام خود را در یک مرحله و در بیش از ۲۸۰ کاراکتر، بیان کنید. این تحمیل ابزار به ساختار پیام است.
اما تنها موضوعی که بر شکل تنظیم پیام و درک آن در سوی دیگر اثر می‌گذارد، موضوع سخت افزاری و فنی نیست. بلکه ساختاری است که در پشت این روند در جریان است.

زمانی که شما تصمیم به نوشتن پیامی می‌گیرد، آن پیام بعد از اینکه در ذهن شما شکل گرفت، که خود این شکل گرفتن بر مبنای ساختار دانشی است که شما در اختیار دارید، باید در قالب حامل پیام – در این مورد کلمات یا نشانه ها – رمزگذاری شود. ما برای رمزگذاری یا در این مورد نوشتن پیام از ساختاری استفاده می کنیم که تا حد قابل توجهی اطمینان داریم مخاطب ما نیز آن را می‌شناسد.
این مساله خود را در ساده ترین شکل در انتخاب زبان نشان می‌دهد. من اگر برای مخاطبی که می دانم تنها انگلیسی بلد است، متنی به زبان سنسکریت یا با استفاده از ساختار دو دویی عددی یا با استفاده از نشانگان هیروگلیف مصر باستان بنویسم، فارغ از اینکه چقدر خوب توانسته ام منظور و پیامم را با استفاده از این دستگاه رمزنگاری بیان کنم، کارم در انتقال پیام بی نتیجه می ماند. چرا که مخاطب من این دستگاه رمزنگاری را نمی‌شناسد و امکان رمزگشایی آن را ندارد.
در لایه ای عمیق تر همچنین من باید مراقب باشم برای مثال دایره واژگان و اصطلاحاتی که استفاده می‌کنم برای مخاطب معنی دار و قابل رمزگشایی باشد. هر نقصی در این فضا انتقال پیام را با چالش مواجه می‌کند.
دقت کنید که حتی اگر پیام من واضح باشد، به درستی بر اساس دستگاه آشنایی برای مخاطب رمزنگاری – یا تحریر – شده باشد و با محدودیت های فناوری رسانه نیز سازگار باشد باز هم معلوم نیست که مخاطب پیام من را درست دریافت کند چرا که در نهایت او پیام را پس از رمزگشایی در ساختار و چهارچوب دانش اندوخته و تجربه شده تفسیر و معنی می کند. این بخشی است که خارج از دسترس من است. به همین دلیل باید سعی کنم بخش هایی که در اختیار من است را به دقیق‌ترین شکل ممکن بیان کنم.
اگر مایلید بیشتر درباره نظریه رمزنگاری/رمزگشایی پیام در رسانه بدانید فصل coding/decoding کتاب فرهنگ، زبان و رسانه، نوشته استورات هال و همکارانش را (ازجمله در اینجا) مطالعه کنید.

با توجه به این مقدمه است که نقد به استفاده از اموجی معنی می‌شود. اموجی‌ها ابزارهای بصری رمزنگاری پیام هستند که امکان نسبت دادن هر یک از آن‌ها به تعداد زیادی از پیام‌ها ممکن است.
به عبارت دیگر در ساختار رمزنگاری‌های متفاوت که مخاطبان از آن استفاده می‌کنند، یک نماد می‌توانید معنی‌های متعددی داشته باشد که حتی به ذهن استفاده کننده هم نرسیده است.
نمونه بارز چنین تفاوت معنی را همین چند هفته پیش در ایران شاهد بودیم. علامتی که به صورت بین المللی برای درخواست زمان استراحت (به خصوص در مسابقات ورزشی- تایم اوت) استفاده می‌شود در ایران تبدیل به نمادی برای تهدید آمریکا به حمله نظامی شد.

تغییر در ساختار رمزگشایی از نماد وقت استراحت

یک حالت دست در یک ساختار می‌تواند توهینی بزرگ باشد و برای کسی که با آن ساختار آشنا نیست برای مثال به شکل علامتی برای اشاره به یک جهت استفاده شود. یک میوه خاص در میان گروهی از کاربران می‌تواند معنی کاملا متفاوتی پیدا کند.
این نمادها به خصوص با توجه به ماهیت دینامیک و تغییری که در جمع های کوچک پیدا کرده و سپس همه گیر می شوند، اگرچه برای انتقال احساس یا پیام میان کسانی که از یک رمز/ نماد معنی مشترکی را دریافت می‌کنند، فوق العاده کاربرد دارند، اما زمانی که مطمئن نیستید که مخاطبان شما دقیقا همان ساختار رمزگشایی و تاویل آن را دارند که شما استفاده می‌کنید، می‌توانند حتی خطرناک باشند.
به خصوص زمانی که شما در موقعیت رسمی هستید و این فضای توییتر یا مشابه آن منبع خبری به شمار می‌رود. استفاده از این نمادها تنها قرار دادن خود در معرض برداشت هایی است که گاهی ممکن است هزینه بالایی نه برای شما که برای مجموعه‌ای که مدیریت می کنید به همراه داشته باشد.

نقد من به استفاده – به خصوص در اکانت‌های رسمی – از چنین شکلک‌هایی است بر مبنای این مدل و نظریه ارتباطی است و البته فضای ارتباطی ما به قدری سریع تغییر می کند که این دیدگاه‌ها نیز ممکن است در زمانی دیگر تغییر پیدا کند.

نکته آخر اما اینکه گفته می‌شود چون برای مثال من مشکلی شخصی با وزیر دارم این موضوعات را بیان می‌کنم. من تا کنون نه آقای جهرمی را دیده‌ام و نه ایشان را از نزدیک می‌شناسم.
اما می‌دانم در دنیا ایشان را به نام وزیر فناوری ارتباطات ایران و مدیر ارشد برنامه فضایی ایران می‌شناسند. بنابراین رفتار ایشان چه دوست داشته باشند چه نه، بازتاب دهنده ایران، برنامه فضایی و وزارت ارتباطات است و این بخشی است که وقتی به آن نقدی هست باید بیان کرد.

دیدگاه‌ها

  1. خسته نباشید
    شما کتابی در زمینه ریاضیات روزمره سراغ دارید؟ منظورم ریاضیاتی هست که در زندگی روزمره کاربرد داره البته ریاضیات کلا در زندگی کاربرد دارن ولی منظورم ریاضیات کاربردی هست؟ و اینکه من در دوران دانشجویی
    استادی داشتم که درس تنظیم خانواده تدریس میکردن وایشون یه
    سری نکات در مورد ژنتیک فردی که قصد ازدواج با اون رو داریم به ما میگفتن مثلا مثلا اینکه اگر در فرد مقابل یه سری چیزها دیدیم میفهمیم که فرد ژنتیک خوبی داره آیا کتاب هست که اینو توضیح داده باشه؟
    البته چون از قسمت تماس با ما نتونستم پیامم رو بفرستم اینجا پیام دادم.
    ممنون میشم اگر راهنمایی ام کنید

    1. سلام. امیدوارم اشتباه نکرده باشم که جواب تان را میدهم!
      کتاب “افسون ریاضیات” انتشارات مازیار.
      کتاب” انفجار ریاضیات”.
      کتاب “ریاضیات” انتشارات حکمت، ترجمه پوریا ناظمی.
      در مورد سوال دوم، به نظرم استادتون صحبتی شبه علمی کرده اند!

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.