امید امارات و امیدهای ایران

چند نکته در مورد ماموریت «مسبارالأمل» و مقایسه برنامه فضایی ایران و امارات

« در چشم انداز ٢٠ ساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل.»

سند چشم‌انداز بیست ساله ایران

« دستیابی به جایگاه اول منطقه در تسخیر فضا و تسلط بر آن از طریق علوم و فناوری های مربوطه با استفاده از توانمندی­های دانشگاه­ها و مراکز علمی و پژوهشی کشور»

سند جامع توسعه هوافضای کشور

زمانی که امارات عربی متحده در هفته گذشته ماموریت «مسبار‌الأمل» را از پایگاه پرتاب‌های فضایی تانگشیما و بر فراز موشک H-IIA  شرکت میتسوبیشی آغاز کرد، دور از ذهن نبود که این مأموریت با واکنش‌های مختلفی در کشور همسایه شمالی این کشور، یعنی ایران ما مواجه شود.

نگاهی به گذشته

ایران سال‌های طولانی است که درباره ورود و حضور در فضا ایده‌پردازی می‌کند و زمینه‌های مختلفی را برای این منظور طراحی کرده است.

اگرچه تلاش (پس از انقلاب) برای همکاری با روسیه برای اعزام فضانورد به ایستگاه فضایی میر از سوی اکبر هاشمی رفسنجانی و در سفرش به روسیه مورد توجه قرار گرفت و حتی تا مراحل ابتدایی پیش رفت اما در آن دوره تمرکز اصلی در پروژه ماهواره مخابراتی ایران و استفاده از نقاط مداری زمین مرکزی بود که ایران آن‌ها را سال‌ها قبل تهیه کرده بود. عمده داستان فضایی آن روز ایران در قالب کلیدواژه ماهواره ناهید و بعدتر پروژه‌هایی که با شباهت به همان مفهوم به نام زهره و ثریا و مصباح شناخته شدند، می چرخید.

بعد از مدتی ایران به دلایل مختلف تصمیم به ورود جدی‌تر به بخش فضایی غیر نظامی و همچنین توسعه بخش فضایی دفاعی خود گرفت. شاید انگیزه اصلی توسعه بخش فضایی دفاعی ایران به سال‌های جنگ و نیاز ایران به فناوری موشکی بر می‌گشت.

به هر حال پس از فراز و نشیب‌های مختلف برنامه فضایی ایران به شکل فعالیت‌های مستقل در بخش نیروهای دفاعی و همینطور پژوشگاه‌ها مورد توجه قرار گرفت و در نهایت در سال ۱۳۸۲ شورای عالی فضایی و سازمان فضایی ایران زیر نظر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تاسیس شد. در سال ۱۳۸۹ این سازمان از زیر مجموعه وزارت مخابرات خارج و به سطح معاونت ریاست جمهور ارتقا یافت و بار دیگر با تغییر دولت در سال ۱۳۹۳ به زیر مجموعه ساختار وزارت ارتباطات برگشت.

در این مدت ایران با ساخت و آزمایش موفق چندین پرتابگر مختلف، ارسال محموله زیستی به سفر زیر مداری و همچنین ارسال چند ماهواره به مدار، به طور رسمی به باشگاه‌ کشورهای دارای امکان ساخت و پرتاب ماهواره به فضا (مدار نزدیک به زمین) پیوست.

نقدهایی بر برنامه فضایی ایران

با وجود این موفقیت‌ها برنامه فضایی ایران در مواردی با نقد مواجه بوده است. عدم مدیریت یکپارچه در بخش غیر نظامی، عدم برنامه منسجم و آینده‌نگری که مستقل از تغییر دولت‌ها دنبال شود، تغییرات ساختاری و اداری مداوم و عدم شفافیت مناسب بخش فضایی غیر نظامی، بخشی از این نقدها بوده است.

با این وجود باید به یاد داشت  با وجود وعده‌های مختلف و گاه متضاد درباره برنامه فضایی نکته‌ای که در هر دو سند اصلی بالادستی برنامه فضایی ایران یعنی سند چشم‌انداز و سند جامع توسعه فضایی ایران بر آن تاکید شده است، دستیابی ایران به رتبه اول فناوری فضایی و «تسخیر فضا» در منطقه است.

در این باره بیشتر بخوانید
برنامه فضایی ایران : ضرورت تدوین نقشه راه
برنامه فضایی : اولویت ایران در فضا چیست

– فضانورد ایرانی در راه فضا؟
– میمونی در مدار خرگوشی بر ماه
– میمونی که به سفر زیر مداری رفت
– شکست ماموریت پیام و پیام اشتباه وزیر
-ویدیو کست در این شب ها: ماموریت امید امارات

در همین وضعیت است که امارات عربی متحده برنامه ماموریت مریخ‌نورد خود را شش سال پیش معرفی و چند روز قبل سر موعد عملی کرد.

ما هنوز موضع رسمی ایران به این پرتاب را نمی‌دانیم. درحالی که روسای عمده سازمان‌های فضایی جهان از جمله ناسا، روسیه، هندوستان و … در پیام‌هایی موفقیت پرتاب ماموریت مریخی امید امارات را به این کشور تبریک گفتند تا لحظه نوشتن این متن خبری از واکنش رسمی ایران به این پرتاب نیست که یا حاصل نادیده گرفتن و غیر مهم دانستن آن است و یا حاصل ناخشنود بودن از آن.

واکنش به موفقیت امارات

اما واکنش‌های مختلفی که به این ماموریت موفق از سوی ایرانیان ابراز شده است از چشم‌اندازهای مختلفی بوده است و برخی از آن‌ها بر پایه باورهای غلط بنا شده است.

در ادامه این متن سعی کرده‌ام برخی از مهم‌ترین واکنش‌ها به این پرتاب را مرور کنم و همینطور مقایسه‌ای میان نقاط قوت و ضعف مقایسه‌ای میان دو برنامه فضایی ایران و امارات انجام دهم.

آیا امارات تنها پرداخت کننده صورت حساب بوده است؟

یکی از نکاتی که به طور وسیع درباره این ماموریت گفته شد این بود که امارات عربی متحده نقشی در این ماموریت نداشته است. ماهواره و ابزارهای اصلی آن را دانشگاه‌های آمریکایی ساخته و شرکتی ژاپنی از پایگاهی در ژاپن آن را پرتاب کرده است. گویی امارات عربی متحده پول عظیمی به دیگران داده تا فقط اسمش را روی پروژه بگذارد.

این نگاه به خصوص با سابقه‌ای که ما در ذهنمان از امارات عربی متحده ساخته‌ایم هماهنگی دارد. اینکه کشوری که هنوز پنجاه سال از تاسیسش نمی‌گذرد بر مبنای پول نفت خود همه چیز را می‌خرد و جعل می‌کند و سعی می‌کند ردایی را به تن کند که برایش گشاد است.

در مورد ماموریت مسبارالأمل نیز در نگاه اول به نظر می‌آید این نظریه درست باشد. ابزارهای اصلی (سه دستگاه علمی) توسط دانشگاه‌های آریزونا و کلرادو ساخته شده است. طراحی و ساخت مدارگرد نیز با مشارکت چند دانشگاه خارجی بوده است. در گروه ماموریت حدود دو سوم افراد را دانشمندان و مهندسان خارجی تشکیل داده‌اند و درنهایت پرتاب و پرتابگر هم متعلق به ژاپن بوده است.

پرتابگر و محموله

بیایید این ادعا را تفکیک کنیم و بخش پرتابگر را با مدارگرد جدا کنیم. این ماموریت مانند بسیاری از ماموریت‌های دیگر هدفش طراحی و عملکرد مدارگرد و محموله بوده است. نه ادعایی در زمینه پرتابگر وجود داشته است و نه استفاده از پرتابگرهای تجاری رایج از سوی کشورهای مختلف اتفاق غریبی است. کشورها و حتی آژانس‌های فضایی که دارای امکانات پرتاب و پرتابگر و پایگاه پرتاب هستند، خیلی از وقت‌ها ترجیح می‌دهند به دلیل هزینه و ایمنی محموله‌های خود را به آژانس‌های دیگر یا شرکت‌های دیگر قرار داد دهند.

همین هفته کره جنوبی که هم صنعت ساخت و هم ارسال ماهواره دارد، ماهواره نظامی خود را که با همکاری بویینگ ساخته بود با استفاده از پرتابگر فالکون شرکت اسپیس ایکس به مدار فرستاد. ناسا از پرتابگرهای روسی و اتحادیه اروپا استفاده کرده است، پرتابگرهای ژاپنی میتسوبیشی ماهواره‌های متعددی برای کشورهای مختلف را به مدار فرستاده است و ایران هم غیر از قراردادهایی ککه با روسیه برای ساخت و پرتاب ماهواره‌های مصباح داشت، نخستین پرتابه فضایی خود به نام سینا-۱ را با کمک پرتابگر روسی کاسموس – ۳ام به فضا ارسال کرد.

بنابراین این گفته که چون پرتابگر متعلق به امارات نبوده یا امارات آن را نساخته است پس ماموریت فاقد ارزش است درست نیست و اصولا این ماموریت را جدای پرتابگر آن باید مورد بررسی قرار داد.

مشارکت در ساخت محموله

در مورد محموله اما باید دید تا چه حد ادعای خرید محصول درست است.

ما می‌دانیم که طراحی ابزارهای علمی این ماموریت شامل دوربین تصویر برداری نور مریی و دو طیف سنج با مشارکت  دانشگاه‌های کلرادو و آریزونا اتفاق افتاده است. همین طور در طراحی مدارگرد از کمک دانشگاه برکلی و سایر دانشگاه‌های آمریکایی و همین‌طور مدیران سابق ناسا استفاده شده است.

گروه کلی ماموریت حدود ۳۰۰ نفر هستند که از این بین تنها ۱۰۰ نفر از مهندسان و دانشمندان اماراتی هستند. پس آیا واقعا این ادعا درست است که امارات تنها به خرید محصول اکتفا کرده است؟

جواب به نظر منفی است. حداقل بر اساس گزارش های موجود، سبک همکاری امارات با این دانشگاه‌ها در قالب مشارکت بوده است به این معنی که اولا طراحی و ساخت ابزار با حضور نیروهای اماراتی و مشارکت ایشان با نیروهای آمریکایی رخ داده و همچنین در این فرآیند در بخش‌های مورد نیاز آموزش فناوری نیز اتفاق افتاده است.

این مساله از چند جهت مهم است. یکی اینکه مشارکت دادن دانشگاه‌ها و مراکز علمی دیگر در پروژه‌های فضایی موضوع تازه‌ای نیست. در ناسا عمده طراحی، ساخت و مدیریت ابزارهای علمی بر عهده دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی خارج از ناسا است. همین‌طور که گاهی در برخی از ماموریت‌ها ناسا میزبانی ابزارهایی می ‌شود که موسسات دیگر کشورها ساخته‌اند. همچنین که در ماموریت‌های اروپایی و آسیایی ممکن است ناسا مشارکت داشته باشد.

توسعه نیروی انسانی و تغییر مسیر اقتصادی

نکته دوم اما مهم‌تر است و اینکه امارات – حداقل بر اساس اعلام رسمی‌اش – یکی از اهداف ماموریت را نه کاوش مریخ بلکه توسعه نیروی انسانی قرار داده است.

جمعیت امارات متحده حدود ۶٫۹ میلیون نفر تخمین زده می‌شود. از این بین کمتر از ۱۲ درصد یعنی در حدود ۸۲۰هزار نفر را شهروندان اماراتی تشکیل می‌دهند. بر اساس برآورد نشریه نیچر مجموعه دانشمندان علوم پایه اماراتی در این کشور در همه رشته‌های علوم پایه زیر صد نفر است. به همین دلیل هم امارات عربی متحده با کمبود نیروی انسانی متخصص در علوم پایه مواجه است و حتی اگر همه متخصصان اماراتی را وارد این پروژه می‌کرد به مقدار کافی نیروی انسانی برای اجرایی شدن آن نداشت.

از سوی دیگر با توجه به بحران اقتصادی ناشی از ناپایداری قیمت نفت، یکی از سیاست‌های امارات تلاش برای تغییر مسیر اقتصادی خود از اقتصادی نفت محور به اقتصادی است که اصطلاحا در قالب اقتصاد دانش بنیان شناخته می‌شود. برای این کار امارات نیازمند افزایش حضور مردمانش در مقاطع تحصیلات تکمیلی رشته‌های علوم است و این موضوعی است که امیدوار است ماموریت امید، در ایجاد آن و کمک به ایجاد انگیزه برای حضور جوانان اماراتی در حوزه علوم پایه نقش بازی کند.

ساره امیری، مدیر برنامه توسعه علمی امارات، در گفتگویی درباره اهمیت این ماموریت برای آینده امارات گفته بود که ما می‌دانیم کجا ضعف داریم و آن نقص نیروی انسانی است. این ماموریت اولا باعث ایجاد بازار کار مثبت برای فعالان علمی شده و دوم اینکه چشم انداز آینده را برای این رشته‌ها ایجاد می‌کند.

ماموریت امید در عین حال امارات را به شبکه کاوش‌های فضایی پیشرفته وصل می‌کند و امکان مشارکت در استفاده زیرساخت‌های جهانی مانند شبکه رصد اعماق فضا را به این کشور می‌دهد.

انتخاب هوشمندانه دیگر امارات این بود که تصمیم گرفته است داده‌های دریافتی این ماموریت را به صورت منبع آزاد در اختیار همه پژوهشگران در سراسر دنیا قرار دهد. بدین ترتیب محققان همه کشورها امکان دسترسی و کار روی داده‌های دریافتی از ابزارهای این مریخ نورد را دارند. این کار باعث می‌شود امکان کار تحقیقاتی و انتشار مقالات بیشتر بر اساس این داده‌ها فراهم بیاید. در مقابل امارات و ماموریت امید و سازمان فضایی بن راشد به یکی از منابع و ارجاعات دایم این مقاله‌ها بدل شده و جایگاه خود در ادبیات علمی سیاره شناسی را توسعه داده و علاقه شریکان آینده را برای همکاری ‌های بیشتر جذب می‌کنند.

از سوی دیگر میانگین سنی نیروهای اماراتی این ماموریت نشان می‌دهد که در صورت ادامه این مسیر در دهه  آینده امارات نیروی مدیریتی قدرتمندی در زمینه نظارت و مدیریت عملیات فضایی در خاوری میانه بدل خواهد شد که در غیاب مرکزی فضایی کم حاشیه در منطقه می‌تواند نقش مرکز فضایی میزبان همکاری های بین‌المللی را در منطقه بازی کند.

بخش مهم دیگر در این فرآیند باز شدن راه دانشمندان اماراتی به واسطه این پروژه در مراکز پیشرو علمی جهان است.

تجربه ایرانی در مشارکت بین المللی

ما در ایران چنین تجربه‌ای را داریم. زمانی که شتاب دهنده بزرگ هادرونی در سرن، موفق به کشف ذره هیگز شد، دکتر اردلان فیزیکدان و پژوهشگر مرکز تحقیقات دانش‌های بنیادی این اتفاق را نخستین مشارکت واقعی ایرانیان در علم مدرن ارزیابی کرده بود. دلیل این اتفاق این بود که در آن زمان حدود ۱۴ دانشمند ایرانی در این پروژه مشارکت داشتند. مسیر این مشارکت علمی از دل همکاری ایران برای ساخت یکی از قطعات مورد نیاز یکی از تفکیک‌گرهای این شتاب‌دهنده توسط شرکت هپکو، بیرون آمد.

مرکز پژوهش های بنیادی (IPM) که یکی از نهادهای پیشرو در تحقیقات و پژوهش‌های علمی در ایران به شمار می‌رود مدت طولانی است که از تیم و همکاران مشاوره بین‌المللی استفاده می‌کند. رصدخانه ملی ایران نیز برای تاسیس و مکان یابی خود تیمی از محققان بین ‌المللی در دانشگاه‌های مختلف جهان را تشکیل داد تا به ما در این کار کمک کرده و در قبال آن ما بخشی از این فرآیند را بیاموزیم.

برخی از کسانی که معتقدند چون امارات همه بخش های این ماموریت را خود نساخته و در کشورش انجام نداده و به قول معروف چرخ را از اول اختراع نکرده دست آوردی ندارد، حتما باید این نظر را داشته باشند که مشارکت پژوهشگرانی ایرانی در سرن نیز بی حاصل بوده جون ما شتاب‌گر را نساخته بودیم؟

تاکید برنامه فضایی ایران بر مشارکت

در برنامه فضایی ایران نیز با وجود تاکید دایمی بر استقلال کامل و خودکفا بودن در مواردی که امکانش وجود دارد مشارکت صورت گرفته است. اساساً بخشی از سند توسعه فضایی کشور به این مساله تاکید شده است

بندهای ۳ و ۴ اهداف کلان این سند به این شرح است:

 «۳- انجام مأموریت های فضایی سرنشین‌دار و قراردادن انسان در مدار با اولویت علوم، فناوری ها و صنایع داخل و با مشارکت جهان اسلام و همکاری ‌های بین‌المللی»

۴-طراحی، ساخت، پرتاب و بهره­ برداری از ماهواره­ در مدار زمین‌ آهنگ و دیگر ماهوار‌ه‌ها با کاربردهای ارتباطات، سنجش از دور با اولویت فناوری و صنایع داخل و با مشارکت جهان اسلام و همکاری‌ های بین‌ المللی»

همچنین بند ۴ بخش راهبردهای کلان بدین شکل تدوین شده است:
« توسعه هوشمند و فعال همکاری‌ ها و تعاملات بین‌ المللی به منظور پیشبرد برنامه‌های فضایی با حفظ و حراست از دارایی‌های فضایی جمهوری اسلامی ایران»

بنابراین استدلال عدم اهمیت یک پروژه به دلیل مشارکت حتی بر اساس نگاه کنونی و اسناد بالادستی ادعایی غیر قابل قبول است و به نظر می رسد این نقد از عدم امکان ما برای مشارکت بیرون آمده باشد نه بی ارزش بودن مشارکت.

چرا فناوری بومی؟

عمده تلاش در بخش تبلیغاتی برنامه فضایی ایران بر بومی بودن یا ملی بودن احتمالا از دو مولفه نشأت می‌گیرد.

نخست اینکه در شرایط فعلی به دلیل مسائل سیاسی و تحریم های بین‌المللی امکان همکاری با مشارکت با کشورهای پیشرو در زمینه علوم فضایی برای ایران میسر نیست و برخی از کشورهای دارای همکاری با ایران نیز شاید به دلیل نگرانی از مواجهه با مقاومت بقیه کشورها از مشارکت مستقیم و جدی در این بخش به خصوص در بخش ساخت و طراحی پرتابگر خود داری می‌کنند اگرچه راه برای بخش طراحی و ارسال ماهواره غیر نظامی کماکان برای ایران باز است.

نکته دوم به ماهیت دفاعی بخش بزرگی از برنامه فضایی ایران بر می‌گردد که به دلیل اهمیت این مولفه، اهمیت بومی کردن فراتر از در اختیار داشتن امکان پرتاب ماهواره و در قالب بخشی از برنامه اصطلاحا دکترین دفاعی کشور است.

بخش دیگری از استدلال خودکفایی بر این نکته تمرکز دارد که در فرآیند ساخت دوباره و از ابتدای فناوری ما همه جزییات آن را یاد می‌گیریم و حتی ممکن است بتوانیم بخش‌هایی از آن را ارتقا دهیم.

بدون در نظر گرفتن نیاز سیاسی یا عدم دسترسی به بازار مشارکتی این استدلال چندان منطقی نیست. نخست اینکه حتی با فرض اینکه هر کشور یا سازمانی بتواند از ابتدا همه تاریخ یک فناوری را تکرار کند به این معنی است که نه تنها موفقیت‌ها که شکست‌های آن‌ها را نیز باید تکرار کند. آیا ما آمادگی داریم معادل بودجه‌ای که کل جهان در طی ۵۰ سال گذشته خرج فضا کرده است را صرف باز سازی آن کنیم؟ به یاد داشته باشیم در طول مدت زمانی که ما در حال «اختراع دوباره چرخ هستیم» ماهیت چرخ‌ها ثابت باقی نمانده و پیشرفت می‌کند و بدین ترتیب سازمان مبتنی بر این نظر به طور دایم در حال دنبال کردن وضع مطلوب است.

آیا خودکفایی ارزش و ممکن است؟

اما سوال مهمتر این است که اساسا چه نیازی به خودکفایی در همه چیز وجود دارد؟ در جهان به هم تنیده امروزین کدام سازمان، کشور یا نهاد را می‌شناسید که به طور مطلق بر اساس تولید و امکانات خود پیش برود. واقعیت این است ما و هیچ کشور دیگری نمی‌تواند د رهمه چیز خود کفا باشد و اساسا نیازی هم وجود ندارد. ما می‌توانیم با تمرکز بر چند بخش مشخص که دارای توان هستیم به تولید کننده و ارائه دهنده خدمات منحصر به فردی تبدیل شویم که دنیا در آن حوزه وابسته به ما باشد و در مقابل در بخش‌های دیگر بر اساس نیازمان به مشارکت دست بزنیم و پیش برویم.

این موضوع به طور خاص در زمینه فضا وجود دارد. با این وجود تحت تاثیر تبلیغات عمدتا ناشی از فضای سیاسی و ارتباط بین المللی کشور، ضرب المثل اختراع دوباره چرخ از بار منفی اصلی‌اش تهی شده و به عنوان امری مثبت معرفی می‌شود.

همین دیدگاه است که ما را به سمت اینترنت ملی، خودرو ملی، پوشاک ملی، خودکفایی در تولید گندم و هزار و یک چیز ملی و مستقل دیگر سوق می‌دهد. در نهایت هرچقدر هم منابع مالی ما بی‌انتها باشد که نیست، وقتی قرار باشد همه چیز همه جهان را دوباره و خودمان ابداع کنیم این سرمایه به مقدار بسیار ناچیزی به هر بخش می‌رسد و هیچ کدام از آن بخش‌ها رشدی واقعی نخواهند داشت.

یکی دیگر از استدلال‌ها نیز این است که امارات و کشورهای جنوبی خلیج فارس با پول نفت این فناوری‌ها را به دست آورده و رشد می‌کنند. این حرف درستی است اما مگر این کشور تا کنون چه سرمایه بزرگ دیگری در اختیار دارد؟ مگر ما اقتصادمان بر اساس چه چیزی غیر از نفت می‌چرخد؟ چطور ممکن است همزمان با اینکه وابسته بودن امارات به نفت را محکوم می کنیم تلاش آن کشور برای تغییر مسیر اقتصادی اش را نیز به سخره بگیریم؟

تحقیر نژادی: واقعیت تلخ

و واقعیت تلخ دیگری که باید با آن مواجه شویم این است که متاسفانه در پشت بسیاری از این استدلال‌ها و طعنه زنی‌ها لایه پنهان و گاه آشکاری از فرودست انگاری نژادی و قومیتی وجود دارد. بخش بزرگی از جامعه ما متاسفانه به دلایلی که شاید خودش هم به آن آگاه نباشد نگاهی تحقیر آمیز به کشورهای عربی خلیج فارس دارد. این رابطه در طول زمان شکل گرفته و توسعه یافته و متاسفانه به دست افراد موثر جامعه ما چه قبل و چه بعد از انقلاب تشدید شده است.

وقتی از بسیاری از مردم که این نگاه را دارند سوال می‌پرسید که چرا چنین نگاهی دارید چند گزینه ساده به زبان می آورند، نام خلیج فارس، بدوی بودن و تازه به دوران رسیدن بر اساس پول نفت و حمله ۱۴۰۰ سال پیش به ایران. بسیاری از ما زمانی که در مواجهه با رویدادهای این کشورها رگ گردنمان از عصبانیت نمایان می‌شود و چنان از ۱۴۰۰ سال قبل (یک بار به مدت زمان ۱۴۰۰ سال فکر کنید) و موارد دیگر به عنوان سندی بر فرودست بودن این منطقه سخن می‌گوییم که خود در اولین فرصت برای تفریح، خرید، کار، تجارت و هر چیز دیگری عازم دبی و امارات و کشورهای دیگر می‌شویم.

همه آنچه گفته شد برای تاکید بر این نکته بود که نمی توان چنین ماموریتی را به صرف بنا شدنش بر مشارکت بین‌المللی غیر واقعی یا غیر جدی یا اجار‌های خواند.

همانور که همیشه باید به خود یادآوری کنیم، قبول وجود مساله اولین گام در راه حل آن است. ایران امروز ما و برنامه فضایی آن بر اساس اهداف تعیین شده خودش، نه تنها رقیبی تازه دارد که به واسطه ظهور و حضور این رقیب به طور قطع نمی‌تواند ادعای رسیدن به اهداف  سند توسعه و چشم‌انداز خود را داشته باشد.

می توان بحث کرد که آیا آن اهداف اشتباه بوده (که برداشت من این است که قطعا آن هدف گذاری غیر دقیق و اشتباه بوده است) و یا در روند کاری اجزای بخش فضایی ایران مسیر اشتباه پیموده‌اند و یا هر دو مورد.

یک ماموریت یک کشور را تعریف نمی کند

تمام آنچه گفته شد اما به این معنی نیست که امارات عربی متحده بهشتی موعود است و قطعا به واسطه این ماموریت مسیر رشد فناوری و تغییر اقتصادش را به سرعت طی خواهد کرد. همانطور که به این معنی نیست که به دلی وجود تعداد بالای زنان در این ماموریت، وضعیت زنان در این جامعه یک شبه تغییر کرده و تبعیض ها به پایان رسیده است. همینطور ارزیابی واقعی این ماموریت به معنی چشم بستن به سیاست‌های گاه خصمانه بین ‌المللی این کشور نیست و همینطور به معنی تایید اوضاع حقوق بشر و امثال آن و قرار هم نیست چنین باشد.

این ماموریت تنها نشانه و یک گام در مسیری است که اگر ادامه پیدا کند، اگر از تجربه و یافته‌اش درست استفاده شود و مهم‌تر از همه اگر برنامه داشته باشد می‌تواند هم در اقتصاد، هم در حوزه علم و فناوری و هم در توسعه آینده امارات نقش باز یکند.

و بلی البته که این برنامه بخش بزرگی‌اش بر مبنای تبلیغات است. اساساً انتخاب زمان پرتاب با این هدف که در جشن‌های پنجاهمین سالگرد تاسیس این کشور، مدار گرد به مریخ برسد یکی از نشانه‌های اصلی این داستان است. همینطور به طور طبیعی امارات از این ماموریت برای کسب وجاهت بین‌المللی به خصوص درون دنیای عرب زبان و به ویژه در پی تنش های موجود درون این دنیا استفاده می‌کند. شعار و هشتگ پرتاب این ماموریت که به شکل العرب_الی_المریخ  طراحی شده بود نشان دیگری از این روند است اما خلاصه کردن همه داستان به این بخش شاید ناردست باشد.

قوت و ضعف ما و امارات

نکته آخر اینکه اگر قرار به مقایسه میان برنامه فضایی ایران و امارات باشد، باید در نظر داشت که هر یک از این دو کشور نقاط قوت و ضعفی در ادامه برنامه خود دارند. شاید مهم‌ترین این نقاط ضعف و قوت در دو بخش قابل بیان باشد.

بودجه و امکان هزینه کرد بالا و امکان استفاده از مشارکت بین‌المللی بهترین نهادها بدون نگرانی از تبعات بین‌المللی ناشی از روابط خوبف نقطه قوت امارات و نقطه ضعف ما است. در مقابل از نظر نیروی انسانی ورزیده و متخصص ایران داراای برتری بسیار بالایی نسبت به امارات است.

برنامه، برنامه و باز هم برنامه (واقع گرایانه)

اما آنچه باعث می‌شود هر کدام از این دو برنامه از این نقاط قوت خود استفاده درست کرده یا بر نقاط ضعف خود غلبه کنند، برنامه ریزی منسجم و آینده‌نگر  و در عین حال واقع‌بینانه است.

به همین دلیل هم باید بر این نکته بار دیگر تاکید کرد که آنچه مهم‌ترین مساله پیش روی برنامه فضایی ایران است برنامه نامنسجم، غیر دقیق و تعدد مراکز تصمیم‌گیری است.

این مساله با انکار دیگران حل نمی‌شود بلکه با قبول واقعیت و استفاده از همین نیروهای متخصص و عدم استفاده از شعارهای بی‌محتوا و در نگاهی بلند مدت شاید قابل حل باشد.

دیدگاه‌ها

  1. درود
    توضیح بسیار کاملی رو شاهد بودیم.
    امیدوارم که کمی نسبت به آنچه از آن به عنوان کار حرفه ای و برنامه ریزی درست و اطلاع رسانی دقیق(که در پرتاب های قبلی ایران اصلا شاهد آن نبودیم) یاد برده میشود رو کمی بیاموزیم
    در پناه خدا
    سپاس

  2. مقاله علمی بسیار وزینی بود و لذت بردم. همیشه مشتاقانه نوشته‌های شما را دنبال می‌کنم.
    این نکته شما هم مهم بود که «اساسا هدف‌گذاری برنامه فضایی چندان واقع‌بینانه نیست. و حتا اگر موفق هم بشویم ممکن است مفید نباشد».
    ما مسایلی برای حل داریم و برنامه فضایی هم بخشی از راه‌حل‌هاست. «اول» شدن در منطقه اما لزومن راه‌حل نیست!

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.