روزهای سختی را تجربه کردیم. همه ما، در هرکجای جهان که بودیم.
برخی بیشتر و برخی کمتر.
سالی که گذشت سالی تلخ بود. ویروسی نوظهور ضعف انسان مدرن در برابر طبیعت را به رخ کشید و جهانی را خانه نشین کرد. در همین سال که جهان علم دست به کاری کارستان زد و در روندی بیسابقه در کمتر از یک سال واکسن این بیماری مهیب را کشف و توزیع کرد، شاهد تلخترین نبردها با علم بودیم.
بسیاری از عزیزانمان زودهنگام اسیر و قربانی بیماری شدند که شاید با تدبیری بهتر و اعتباری بیشتر دادن به سخن علم، میتوانستند، امروز در کنار سفرههای هفت سین با ما باشند.
بسیاری از مردم در سراسر جهان به مشکلات اقتصادی ناشی از همهگیری دست به گریبان بودند و مردم ما شاید بیشتر از دیگران.
نگاهی به فهرست رفتگان این سال سیاه نشان از آن دارد که چه ستونهای استواری را از دست دادیم و تا چه اندازه باید تلاش کرد تا فقدان آنها تا جدی جبران شود.
و سال سال شکاف بود. شکاف میان مردم، شکاف میان قدرت، شکاف میان طبقات و شکاف دیجیتال.
در چنین شرایطی است که قدم به آخرین سال قرن میگذاریم. سالی که امیدوار بودن و تبریک گفتن سختتر ازهمیشه است.
اما من هنوز همزبان آن پیرمرد نقاشم که میگفت: «امید بذر هویت ما است.»
امیدوار بودن در روزگار بهجت و فراخی چه فایده و سودی دارد؟ وقتی همه چیز بر وفق مراد است امید عامل بهتر شدن و پیش رفتن است اما در میانه فاجعه است که امید به اکسیر حیات بدل میشود.
امید در تاریکترین شب ها است که گرما بخش میشود و تحمل سرمای تباهی را آسانتر میکند. امید در تاریکی است که بذر نور میکارد، امید است که وقتی چرخ فلک کمر همت به نابودی بسته است فریاد برهم زدن چرخ میزند جتی اگر از توان اندکش آگاه باشد.
از دل امید است که بینامی چون آرش ظهور می کند و علیه همه احتمالها و پیشبینیها امیدش را به جان میآمیزد و در تیر میکند و کار «صدها و صدهزاران تیغه شمشیر» میکند.
در دل شب سلطه پادشاه بددل و خون ریز است که امید به شهرزاد دلیری رفتن میدهد تا جانهای بسیاری را به توان گفتن و قصهگوییاش نجات دهد.
امید آرزوی طلب سی مرغی است که جمعیت از آن زلف پریشان مییابند و خود سیمرغ میشوند.
ما وارثان یلداییم.
از میان همه جشنهای ما آن دویی که بیشتر و با شکوه تر باقی ماندند یلدایند و نوروز و این دو به هم پیوستهاند.
یلدا در تاریک ترین شبها است که به مدد کلمه و امید و قصه، از آتش روشنی نگهبانی میکنیم تا صبح بدمد و راه به سوی نوروز آغاز شود.
امید خوش خیالی نیست. امید دل بستن به معجزه نیست، امید انتظار قهرمان داشتن نیست. امید دردناک است امید دانستن است. امید فهم همه دشواریها و همه مانعهای پیش رو است و دانستن اینکه چقدر زمین و زمان علیه ما متحد شدهاند و در آن میانه است که امید باعث تسلیم نشدن میشود. ما را از گزیده شدن به دست بدیها و در نهایت بدل شدن به بخشی از لشکر تیره ستم، باز میدارد.
امید ایمان به طلوع خورشید پس از شب – هرچقدر که تیره و طولانی – است و ایمان به آمدن نوروز و بهار، حتی اگر تن لخت و خشک درختان نشانی از سبزی در خود نداشته باشند.
من دست از امید بر نمی دارم. به خصوص آن روز که راهی به سوی روشنی نمیبینم. آنها که تن به سیاهی دادهاند آخرین تیر در کمان ما را میخواهند از ما بستایند. امید ما را که عامل رفتن و رسیدن ما است. هیهات.
سال نو را با امید شروع کنیم و برای تحققش بکوشیم. هر کسی به اندازه سهم خود و توانش. کسی در انتظار قهرمان نیست، اگر هر کدام از ما بار بر دوش خود را کمی درست تر و کمی دورتر ببریم و اگر از دستمان برآمد کمکی به حال خستهای بکنیم همه ما زودتر و سالمتر به مقصد خواهیم رسید.
آغاز سال ۱۴۰۰ را با یاد همه آنها آغاز کنیم که به ما نیستند و جان از دست دادند، به یاد همه آنها که کسانی در سفرههایشان غایبند، به احترام همه آنهایی که در سالی که گذشت جان و سلامت خود را به خطر انداختند تا ما شانس بیشتری برای دیدن نوروز داشته باشیم، نیروهای ضروری، کادر درمان و آنهایی که در خط مقدم مبارزه با همهگیری بودند.
و به پاس همه سختی آنها و همه غمهایی که دیدیم و دیدند، با امید وارد آخرین سال قرن شویم.
درود
سال نو بر شما استاد عزیز مبارک امیدوارم سالی سرشار از مهر سلامتی و شادی داشته باشید.
و با قدرت به ترویج علم و مبارزه با شبه علم ادامه دهید
در پناه خدا
بسیار عالی و شیوا نوشتید مثل همیشه، امید که امید و آگاهی روشنگر راهمان باشد و هر یک بپذیریم که نقش و رسالتی هرچند کوچک در این جهان هستی داریم که اگر و فقط اگر آنرا خوب و درست به سرانجام برسانیم دنیا جای بهتری برای ما و دیگران خواهد بود، به امید آنروز
سلام نوروز مبارک یکی از لطفهای خدا به من در سال ۹۹ آشنایی با شما به واسطهی دوستان خوبه قطعا باعث افتخار هستید امیدوارم زحمات شما مردمان بیشتری رو هوشیار کنه
یک دنیا ممنون از لطفتون
در این روزها سختترین و البته حیاتیترین کار امید داشتن است. من خود در ناامیدی مطلق برای همه ی دوستان و عزیزانم سال جدیدی سرشار از امید آرزو کردم، باشد که ذرهای از آن نصیب خودم شود. سپاس از این نوشتار دلگرمکننده. سال نو مبارک
نور امید همواره در جانت تابان باد که تو خود امید مایی