
برای ما یلدا شاید مهم ترین میراث دوران کهنی باشد که تا امروز دوام داشته است.
اگر نوروز و بهار نماد و نشان نو شدن جان و جهان هستند، یلدا اما نشان از مقاومتی پر امید در تاریک ترین لحظات شب است.
شبی که برای ما ساکنان نیمکره شمالی، طولانیترین شب سال است.
میگویند یلدا ریشه در تولد و میلاد نور دارد. شبی طولانی و تاریک و پرخطر که با دمیدن نخستین پرتوهای خورشید نخستین روز دیماه، سلسله ظلمتافزای شب شکسته میشود و تاریکی پا پس میکشد و کمکم زمان و زمین با امیدی که از کاهش ظلمت در دل خود دارند به مقابله با سرمای زمستان میروند تا بهار را برای ما به ارمغان آورند.
یلدا را تولد مهر دانستهاند. مهر یا میترا که در پارهای از اساطیر ایرانی نور پیش از طلوع خورشید است و ایزدی نگهبان و ناظر عهد و پیمان.
اگر یک رسم از سنتهای قدیم ایران (و بسیاری از نقاط دیگر جهان) به جای مانده باشد که نمادی درخشان از امید باشد یلدا است.
امید به روشنایی در میانه روز کار سختی نیست. در شبی سخت و تاریک و به ظاهر بیپایان است که امید معنی مییابد.
یلدا و رسم آن که دور هم نشستن و بیدار ماندن تا سپیده صبح است، اوج امیدواری است. کسانی که در مقابل ظلمتی افزاینده و تاریکی به ظاهر بیپایان که روز به روز بر زمان و مدتش افزوده میشود امیدوار بتا صبح بیدار میمانند تا سرآمدن صبح و طلوع دوباره نور را پاس بدارند و با شمعهای لرزانی چراغ امید را در شب تیره و وحشت انگیز زنده نگاه دارند.
آنها با داستانها و روایت گذشتگان، با کنار هم بودن، با به میان سفره آوردن میوههای خشک شده یادگار دوران سرسبزی، در مقابل تاریکی و سرما میایستند، ظلمت شب و هراس تاریکی را با کنار هم بودن و روایتهای خود میشکنند و در پایان این مبارزه به ظاهر نابرابر این شب است که پا پس میکشد و روز است که بر مسیر اوج قرار میگیرد.
یلدا از سوی دیگر نماد امید به راهی طولانی است که در انتهای آن نور سپیده آرام گرفته است. نه تنها در طول طولانیترین شب است که مردمان به پاسداری از شعلههای لرزان امید مینشینند که پس از پیروزی سحر میدانند که یک شبه قرار نیست به بهار و تابستان برسند. پیروزی آنها ماهها به طول خواهد کشید تا نوروز و بهار را به ارمغان بیاورد.
و یلدا پاسداشت زندگی است.
یلدا اگر مردمان بیدار می مانند تا از ظهور نور و سپیده اطمینان یابند برای این است که میدانند تنها در نور است که حیات رشد میکند و شکوفا میشود.
شب یلدا است که با نبرد با تاریکی میرویم تا از ادامه حیات اطمینان حاصل کنیم.
امسال اما یلدای ما متفاوت است. ما در میانه تاریکی هستیم که نه تنها از غیبت خورشید حاصل شده است که در میانه جهان ظلمت زده از بیتدبیری و بیسامانی گرفتاریم.
دردهایمان سنگین است، دشمنان حیات و نور و امید چون شبهای این ایام گویی در مسیر بیپایان رشد هستند و هر شب که میگذرد گویی کورسوهای امید است که خاموشتر میشود. و در این یلدا است که ما نه تنها با ظلمت شب که با پدیدهای طرف هستیم که هر روز و هر ساعت بذر حیات را نشانه گرفته است. بیماری همهگیری که اگرچه خود برای بقای خود میجنگد اما بقایش در مرگ و ویرانی جان و جسم ما است.
و اگر قرار باشد که یلدا معنی فراتر از یک جشن برای ما در دوران حیاتمان داشته باشد امسال و سالهای چون امسال است.
روزها و شب هایی که جان های ما و عزیزانمان در خطر است، امید کمتر و ظلمت فراگیر شده است. و مگر یلدا همین ایستادن در مقابل تاریکی و نا امیدی نیست؟
امسال سفرههای بسیاری از ما از حضور بسیاری از عزیزانمان خالی است. آنها که جانشان را در مقابل بیماری از دست دادند، آنها که سفرههایشان کوچکتر شد و آنها که بجبر زمانه از خویشان و عزیزان دور ماندهاند.
اما یلدا است که امید به رفتن میدهد.
امسال باید که یلدا را به روش دیگری ارج نهیم. این بار پاسداری از شعله امید و حیات را شاید باید تنها در خانه و همراه و همدل با دیگران سپری کنیم. نبرد با تاریکی که ذات یلدا است راه و رسمهای مختلفی دارد. گاهی شهرزاد قصه گویی می خواهد که از دل شبها صبر و قصه ظلم ظالم را فرونشاند و گاه آرشی که تنها جان به دست گیرد و مردمی نجات دهد.
امسال اگر به معنی یلدا ایمان داریم، اگر امیدوان به پایان تاریکی است و محافظت از شعله حیات و امید، شاید بهترین کار این باشد که چنان نکنیم که این شب و رسم آن باعثی بر درد و رنج بیشتر شود.
امسال شاید دلیرانهترین کار و مقاومت در برابر ظلمت و مرگ، شاید بزرگترین همدلی و همراهی و گردهم بودن در کوچک کردن دایره دیدارها و ماندن در کنار هم با فکر و دل باشد.
مراسمی که به نام یلدا برپا شود و در آن فرصتی برای خاموشی و مرگ و بیماری برای دیگران فراهم شود هرچه باشد نامش بزرگداشت یلدا نیست.
یلدا شب مبارزان روشنایی است، شب آنانی که به پایان شب سیاه در تاریک ترین ایام و ساعات ایمان دارند و برای آن حاضرند دست به هر اقدامی بزنند، آن ها که دلیرانه در میانه تاریک ترین شب، به جای پنهان شدن در پستوی خانه و سر به زیر برف و پتو فرو بردن چشم در چشم تاریکی می دوزند و به روایت و داستان و قصه ظلمت شبهای تاریک را به سخره میگیرند. پ
امسال بیش از هر زمانی محتاج یلدا هستیم یلدایی که شاید باید ظاهرش را تغییر دهیم تا روحش را حفظ کنیم.
وعده یلدا است که بهار در راه است.