سه حاشیه به بهانه جیمز وب

وقتی شمارش معکوس به صفر رسید و غرش رعدآسای موتورهای آرین-۵ زمین و زمان را در گویان فرانسه به هم متصل کرد تا این پرتابگر پیوند دهنده آسمان و زمین باشد، چشمانی خیره از آفاق مختلف جهان به ابزارهای متنوع خود خیره بودند تا بتوانند آغازین دقایق ماموریتی را تماشا کنند که احتمالا درک انسان ها را از موقعیت خود در جهان تغییر خواهد داد.

جیمز وب در ماموریتی موفق عازم مدار نهایی خود شد و برای بسیاری از کسانی که این رویداد را دنبال می‌کردند لحظات به خاطر ماندنی را رقم زد.

اما در این بین نکات جنبی هم وجود دارد. در ادامه من به سه حاشیه در مورد این ماموریت اشاره می کنم:

حاشیه اول: خب که  چی؟

وقتی می گوییم این اتفاق مهمی برای انسانیت و بشر است نباید دچار این اشتباه شویم که همه انسان‌ها آن را مهم یا قابل توجه می دانند. در همین ایامی که صحبت از پرتاب جیمز وب و اهمیت یافته های احتمالی‌اش بود، بودند کسانی که با نگاهی عاقل اندر سفیه به ما ذوق زدگان آغاز مسیر این ابزار نگاه می‌کردند.

یکی از بی فایده بودن چنین فعالیتی می گفت و با نگاهی متکبر و خود محور از این می گفت که چنین علمی «علم لاینفع» است و دیگری چنان در دنیای متوهم خود فرو رفته بود که ما را به سخره می‌گرفت که حالا بنشینید تا ناسا بیاید و آنچه واقعا دیده و یافته است را به شما بگوید. ای شما بی خبرانی که هنوز از ماهیت توطئه‌‌های جهانی پنهان از همه خبر ندارید و فقط ما می دانیم.

گروهی نیز بودند که مانند همیشه «سندروم کودک گرسنه آفریقایی» در ایشان بروز کرد و با اشاره به هزینه صرف شده برای این تلسکوپ (۱۰ میلیارد دلار در بازه زمانی حدود ۲۵ سال) از منظری اخلاقی امر کردند که آیا اخلاقی تر نبود این پول خرج و صرف کودکان گرسنه شود؟

پاسخ‌ها دادن به بسیاری از این پرسش‌ها در شرایطی که میلی به دانستن باشد ممکن است. برخی از این سوالات بر اساس کنجکاوی واقعی و نیاز به دانستن است. در دل برخی از آن ها شاید نکاتی باشد که من و ما از آن غفلت کرده باشیم. به همین دلیل هم با وجود تکراری و خسته کننده و حتی در مراحلی آزار رسان بودن باید برخی از این استدلال‌ها را تکرار کرد. 

اما این کار هیچ سود و فایده ای در مقابله با کسانی که خود را از پیش در موقعیت و جایگاه حق مطلق و همه را در رده نادانانی فریب خورده قرار داده اند ندارد.

من با کدام استدلال می توانم نشان دهم که تصویری که از هابل می رسد یا ممکن است از جیمز وب برسد، به دست هزاران نفر از متخصصان رسیده و روی آن کار و تحقیق می شود جعلی نیست وقتی به هر سند و مدرک و مرجعی استناد کنم در سوی مقابل می شنوم که آن ها هم دستشان در این توطئه شریک است؟

مگر بودجه های سالانه کشورهای مختلف، از جمله بودجه نظامی کشورها در اختیار افراد نیست که تا به علم می رسد نگران کودکان آفریقایی می شوند؟ اگر یک پروژه علمی با چنین امکانات بالقوه ای در طی بیش از ۲۵ سال ۱۰ میلیارد هزینه داشته است، بودجه نظامی آمریکا در سال حدود ۷۶۶ میلیارد دلار، هزینه نظامی عربستان در سال حدود ۵۷ میلیارد دلار و ایران ۱۲ میلیارد دلار است. این نقد که ما بودجه‌های بسیاری را صرف موارد غیر ضروری می کنیم حرف درستی است اما اینکه تنها وقتی نوبت به علم می رسد درباره آن حساس می شویم حرف غیر اساسی است.

ضمن اینکه سرمایه گذاری در علوم بنیادی ومرزهای دانش زمینه ساز توسعه فناوری ها و بازارهای تازه ای است که به رشد اقتصادی کمک می کند. نکته دیگری که در این بین فراموش می شود این است که بخش بزرگی از این هزینه صرف حقوق دانشمندان و مهندسانی شده است که در این پروژه کار می کنند و هزینه نیروی متخصصی می شود که بخشی از نیروی کار در جامعه هستند.

در مورد تئوری توطئه و پنهان کاری اما کار سخت‌تر است. برای کسانی که ممکن است برایشان سوال ایجاد شود باید گفت داده های جیمز وب که سه آژانس فضایی بزرگ در آن مشارکت داشته اند در بانک داده ای با دسترسی عمومی دانشمندان ذخیره می شود  و بسیاری از آن‌ها همزمان و برخی دیگر با فاصله زمانی برای دانشمندان همه کشورها قابل دسترسی و بررسی است. درست است که ما برای دیدن تصاویر جیمز وب از عالم هیجان زده ایم اما همان طور که تصاویر چشم نواز هابل کار اصلی آن تلسکوپ نبود، در این مورد هم داده ها و تحلیل های علمی انجام شده روی این تصاویر است که اهمیت علمی دارد و این یافته ها مانند سایر رویدادهای دنیای علم پیش از انتشار از بازبینی همرده ها عبور می کند و پس از انتشار در معرض بازنگری و نقد جامعه علمی جهان قرار دارد.

شاید این بهانه خوبی برای یادآوری این موضوع باشد که علم یک روند و مسیر است. اگرچه بارها در روزهای گذشته از لفظ انقلابی، سد شکن و امثال آن برای توصیف عملکرد احتمالی جیمز وب استفاده شده است اما باید به یاد داشت که هیچ انقلاب و تغییر بنیادینی یک شبه اتفاق نمی افتد. همین جیمز وب حاصل بیش از سی سال تلاش است. بسیاری از سوال های اولیه ای که برای بررسی به داده های جیمز وب نیاز دارند سوال هایی هستند که بر اساس داده های سایر ابزارهای زمینی و فضایی گرد آمده و زمانی که طراحی این تلسکوپ آغاز شد ما حتی از امکان وجود آن ها بی خبر بودیم. همین الان که جیمز وب در میانه مسیر خود برای رسیدن به مدار ثابتش قرار دارد، طراحی نسل بعدی تلسکوپ های فضایی آغاز شده است و ماموریت‌های جزیی نسل بعدی را از جمله داده های وب (در صورت موفقیت در آغاز عملیات) تغذیه می کنند.

نکته شاید مهم در این بین و شاید نگران کننده این باشد که ما تن به پرسش خب که چی بدهیم. به عبارتی «علم نافع» را همان چیزی بدانیم که همین امروز و مشکل همین الان من را حل می کند و اگر کمی بزرگتر از دایره زیست روزمره من قرار بود به پرسشی پاسخ دهد باید آن را غیر نافع و غیر ضروری دانست. این سرکوب کنجکاوی است. همان کنجکاوی دست در دست نیاز ما را از بیشه زارهای آفریقا در سراسر جهان پراکنده کرد و باعث شد تا از امنیت تنهایی غارهای خود بیرون بیاییم و جرات نگاه کردن به آسمان و زمین را در خود بیابیم.

تصور کنید همه اجداد ما، نسل اندر نسل، هر سوال و کنجکاوی را غیر از مواردی که به طور فوری بر زندگی آن ها اثر مستقیم می داشت انکار می کردند. در این صورت ما در چه جهانی زندگی می کردیم؟

حاشیه دوم: درس هایی برای ایران

ایران سال‌ها است که برنامه فضایی آشفته ای را دنبال می کند. منظور از آشفته به هیچ وجه نظر به ناکارایی دانشمندان و مهندسان ایرانی ندارد. بلکه نظرش بر مدیریت است. برنامه فضایی ایران اگرچه به نظر یک برنامه راه مشخص دارد اما این برنامه به قدری وسیع و فارغ پیوستگی است که عملا تنها به سندی برای کتابخانه ها بدل شده است. از سوی دیگر گره زدن برنامه فضایی و غرور ملی و در آمیختن بخش غیر نظامی با بخش دفاعی و نظامی به حدی است که تصویری درست از این برنامه وجود ندارد.

عدم شفافیت در برنامه فضایی ایران به هر دلیلی که باشد اطمینان عمومی و شور و اشتیاق را می کاهد و در عین حال نشانه های نگران کننده ای از بی برنامگی و تبلیغاتی بودن آن وجود دارد.

در یکی از پرتاب های اخیر ماهواره در ایران که با شکست مواجه شد، این موضوع نماد بیشتری به خود گرفت. از یک سو تقریبا همه مسئولان و مدیران و حتی ناظران می دانستند که ماموریت شانس موفقیت ندارد اما با توجیه اینکه اگر پرتاب نکنیم چه؟ به آغاز ماموریت خود تن دادند. شاید درسی که پروژه های بزرگ مانند جیمز وب و بقیه این موارد می تواند برای ما داشته باشد این است که شما در هر لحظه ای می توانید آغاز کاری را به تاخیر بیندازید. لازم نیست پرتاب یک ماهواره یا پرتابگر را نماد غرور ملی بدانید. این گامی در مسیر علم است گاهی شکست می خوریم و بر اساس یافته های خود از آن گام بعدی را بر می داریم.

در همان پرتاب اتفاقی افتاد که شاید نمادی از بحران برنامه فضایی ایران بود. هنگام شمارش معکوس و زمانی که شمارش معکوس به صفر رسید پرتاب صورت نگرفت، شمارنده شمارشش را ادامه داد و موشک چند ثانیه ای پس از صفر شدن شمارش معکوس پرتاب شد.

تصور کنید همه اجداد ما، نسل اندر نسل، هر سوال و کنجکاوی را غیر از مواردی که به طور فوری بر زندگی آن ها اثر مستقیم می داشت انکار می کردند. در این صورت ما در چه جهانی زندگی می کردیم؟

زمانی که در آن هنگام به این موضوع اشاره کردیم بسیاری گفتند خرده گیری می کنیم و دستاورد مهندسان ایرانی را مسخره می کنیم. اما مساله این نیست. مساله این است که ماهیت شمارش معکوس به این دلیل نیست که هیجانی اضافی را ایجاد کند. دلیلش این است که  این پرتاب باید پس از تکمیل بررسی ها و مراحلی باشد که قدم به قدم طراحی و تنظیم شده است. رشته ای از رویدادها باید پیش رفته و بازبینی شوند تا زمان پرتاب فرا برسد. اگر چنین ناسازگاری برای این اتفاق وجود نداشته باشد به این دلیل است که یا این شمارش معکوس صرفا تبلیغی بوده یا اینکه اصولا رشته رویدادهای پیش از پرتاب درست طراحی نشده اند.

این هم به خودی خود ایرادی ندارد. در همین پرتاب جیمز وب صفحات خورشیدی چند ثانیه ای زودتر از زمان تعیین شده باز شدند. این نشان از عملکرد غیر منتظره یک سیستم دارد و گروهی آن را بررسی می کنند که چرا یک مکانیسم زودتر از زمان تعیین شده عمل کرده است و اگر در آن ایرادی را پیدا کنند سعی می کنند آن را پیش از آنکه مراحل دیگر با خطای مشابهی روبرو شوند حل کنند.

ما اگر برنامه فضایی غیر نظامی می خواهیم داشته باشیم چاره ای جز این نداریم که اولا آن را شفاف کنیم و تا حد امکان از بخش برنامه دفاعی/نظامی خود جدا کنیم و همینطور برنامه دقیق و هدف دار جزیی از مسیر خود در این را طراحی کنیم.

ما چاره ای جز همکاری بین المللی نداریم و همزمان باید این برنامه را در قالب برنامه ای علم و فناوری طراحی و بیان کنیم و از مسایلی مانند غرور ملی و تبدیل کردن شکست و تاخیر به مساله ای درگیر با امنیت ملی پرهیز کنیم. از جریان علم روز یاد بگیریم و سعی کنیم تا حد امکان آن را رعایت کنیم.

حاشیه سوم: تمرکز زدایی از رسانه علم

یکی از موضوعات فوق العاده جالب که در حاشیه این پرتاب خود را به وضوح نشان داد مساله تمرکز زدایی از رسانه علم است.

تحولات دنیای ارتباطات به معنی واقعی ما را وارد دنیایی کرده است که حتی تصور دنیای پیش از خود را برای ما دشوار می کند. زمانی که مریخ نشین رهیاب مریخ قرار بود بر مریخ بنشیند در ایران بابک امین تفرشی و همکارانش در ماهنامه نجوم تصمیم به برگزاری سمیناری گرفتند که با استفاده از معدود دسترسی های اینترنتی موجود خبرهای فرود را بتوانند به مردم برسانند. بخش عظیمی از آن مراسم – که اگر درست خاطرم مانده باشد در نهایت امکان ارتباط محدود و دیدن تصاویر اولیه هم میسر نشد – بر اساس متن هایی بود که به شکل پیش بینی از رویداد نوشته و آماده شده بود.

سال ها بعد به همت سیاوش صفاریان پور رویدادهای مهم نجوم و فضا از سوی شبکه چهار پخش می شدند. اما امکانات محدود بود و پخش این رویدادها نیازمند تجهیزات، مهارت و تجربه ای بود که در اختیار همه افراد نبود.

هفته گذشته و در جریان پرتاب علاوه بر اینکه همه مردم در هر جایی که دسترسی به اینترنت داشتند می توانستند سه فید مختلف پرتاب زنده را مشاهده کنند چند شبکه فارسی زبان به تنظیم و پخش گزارش‌های کاملی از این رویداد پرداختند و در ایران حداقل سه یا چهار پخش زنده با حضور کارشناسان و میهمانان مختلفی برگزار شد.

این جهشی غول آسا برای ارتباطات علم است. دیگر ابزار رسانه علم محدود و منحصر به افراد خاصی نیست. شما با علاقه و البته یاد گرفتن اصول کار می توانید از ابزارهای مهم ارتباطی استفاده کنید و برنامه ای شاید با استانداردهایی بالاتر از استانداردهای فعلی تلویزیون ایران منتشر کنید.

آیا این همگانی شدن امکان تولید محتوا امر صد در صد مثبتی است؟ ؟احتمالا نه. چون به همان اندازه که این ابزار توان و قدرت افراد دقیق و معتبر را افزایش می دهد توان شایعه سازان و منتشر کنندگان داده های غلط را نیز افزایش می دهد اما در نهایت و در دراز مدت به نظرم این روندی است که خود را غربال می کند و محتوای معتبر بین علاقه مندانش طرفدار و بیننده وشنونده خود را می یابد.

البته در این بین بار دیگر باید به مساله شکاف دیجیتال موجود در کشور اشاره کرد. شکافی که بخشی از جامعه مخاطب ما در چنین رویدادهایی را از مشاهده این پیام های متنوع منع می کند. و اینجا است که عملکرد ضعیف صدا و سیما به چشم می خورد. تلویزیونی که می توانست و می تواند و باید در دورانی این چنینی به فکر اتفاقا اقشاری باشد که آن سوی این شکاف زندگی می کنند چنان اسیر عدم درک شرایط روز است که حتی چنین رویدادی را به صورت مستقیم پخش نمی کند و عرصه رسانه ای چنین رویدادی را به رسانه های شهروند محور و رسانه های رسمی خارج از ایران می بازد. البته بازنده این داستان نهاد صدا و سیما نیست. این نهاد به دلیل بافتاری که در ساختار نظام دارد مانند رسانه های دیگر نگران مخاطب و ریزش آن و تلاش برای به دست آوردن مخاطب تازه نیست. اما بازنده اصلی در این بین مردمی هستند که چنین رویدادی می تواند انگیزه های زیادی را در این روزهای سخت برایشان ایجاد کنند و به دلیل قرار گرفتن در آن سوی شکاف دیجیتال از این فرصت محروم می مانند.

دیدگاه‌ها

  1. پوریای عزیز سلام من ازعلاقمندان خودساخته نجوم وفضاهستم ضمن اینکه جنابعالی هم حق معلمی برگردن مادارید .سوالی دارم که خیلی آزارم میده اونم اینکه وقتی به عظمت مهندسی بشر و موفقیتهای شگرفش فکرمیکنم موبتنم سیخ میشه واحساس میکنم موجودی باچنین مرتبه ای ازتوان میتونه بخداگونگی برسه ولی وقتی همزمان به روزگارتباهی که دچارش شده . به اعمال پلیدش . به نقش مخربش درین کره خاکی . وصدها بدبختی بزرگ وکوچکی که توگویی اینهمه شرارت فقط ازیک هیولا برمیآید فکرمیکنم افسرده میشوم وآه ازنهادم برمیاد که ظاهرا توانایی علم فقط درفرم دادن به فلزه و متاسفانه باتمام عظمتش قادرنیست خمیرمایه بیشعوری بشر را حتی اندکی ورز بدهد واز خامی وبیشکلی به پختگی وکمال برساند . وقتی منظره داخل هواپیمایی عظیم که نماد توان علمی ومهندسی بشر بودرادیدم که درونش ۶۰۰نفرنشسته بودند فتبارک الله گفتم ولی همزمان نمای خارجیش راکه انسانهای درمانده ازآن پرتاب میشدند دیدم حس خوف بهم دست داد … میخوام بگم درمجموع امیدی به این نوع علم تک بعدی دارید؟ باتشکر گلزار ازمشهد

  2. درود بر شرفت که به دنبال حقیقت جایگاه علم هستی. اگر از نظر عده ای تند رو و افراطی، که خود نیز میدانند منطقی هم ندارند؛ بخوای زندگی کنی الان مانند ۱۴۰۰ سال پیش با شمشیر در حال جنگ بودیم و پیشرفتی برای دنیا متصور نبود
    جایگاه واقعی علم در کشور متعصب و افراطی ایران گم شده

  3. سلام به همه ی دوستان عزیز و گرامی ، من از مدتها پیش پی گیر تلسکوپ فضایی جیمز وب بودم ، و روز پرتاب این دستاورد بشر که از قضا نام ایرانی دانشمندی هم در آن می‌درخشد ، حدود یک ساعت قبل از لحظه‌ی صفر ، بصورت آنلاین از تلویزیون ناسا و با استفاده از تلفن همراه تصاویر دانشمندان و تجهیزات پرتاب را میدیدم . البته تا سی دقیقه یا کمی بیشتر از لحظه‌ی پرتاب ‌‌تصاویررا دنبال میکردم . به این روایت از مولا علی علیه السلام فکر میکنم که فرموده بودند ، تا من زنده ام سؤال بپرسید تا راههای آسمانها را نیز به شما بگویم . اما صدها افسوس که افراد نادان در همه‌ی عصرها و نسل‌ها با مسؤولیتها و جایگاه های مختلف در این دنیا بوده و هستند و در جواب عالم و دانشمندی مانند علی علیه السلام فقط به فکر تعداد موهای صورتشان هستند .

  4. باسلام خدمت دوستان عزیز وآقای ناظمی که زحمت ترویج علم و فرهنگ مطالعه واطلاع رسانی علمی را به دوش می‌کشند. پیشرفت علمی ایران آرزوی هر ایرانی در سراسر دنیاست. که طی این مسیر نیازمند استفاده از نظرات ارزنده دانشمندان و متخصصین امر آموزش و استفاده از تجربیات دیگر کشورهای پیشرفته میباشد. فقط بیان مصائب و مشکلات ونقایص تاریخی،اجتماعی، سیاسی و. …یک ملت کمکی به حل مشکل نمیکند. ایکاش بتوانید اولویت‌های کشور را از زبان اساتید وصاحبان اندیشه بصورت علمی و مستدل برای مردم بازگو نمایید. باتشکر

    1. صحبت کاملا درستی است من همه سعیم را می کنم اما مساله اینه که فکر می کنم اولین قدم برای حل هر مشکلی به رسمیت شناختن
      آن مشکل و شناخت ابعاد آن باشد. تخصص من در گزارشگری کمک می کند که ایرادها را ببینم اما الزاما ارائه راه حل در توان من نیست اما درست می فرمایید که می توان کمک کرد تا نظرات اصلاحی را بیشتر منتشر کنیم. ممنون از نظرتان

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.