
فرماندهی یاسمین مقبلی، فضانورد آمریکایی ایرانی تبار، در ماموریت هفتم سرنشین دار دراگون به مقصد ایستگاه فضایی باعث بروز بحث هایی شد که به طور طبیعی در حول و حوش چنین خبرهایی رخ می دهد. این نوشته دید من نسبت به این داستان است.
اگر شرایط آب و هوایی مناسب باشد و مشکل پیشبینینشدهای رخ ندهد، روز جمعه فضانوردان هفتمین مأموریت سرنشین دار مشترک ناسا و اسپیس ایکس عازم مدار زمین میشود.
چهار فضانورد این پرواز را اندریاس مگنسون دانمارکی (خلبان مأموریت)، ساتوشی فورکواوا از آژانس فضایی ژاپن، کنستانتین بورسیف از آژانس فضایی روسیه و یاسمین مقبلی فضانورد ناسا که فرماندهی مأموریت را بر عهده دارد تشکیل میدهند.
مطابق معمول چنین رویدادهایی وقتی بخشی یا قسمتی از داستانی به ما (ایرانیان) بازمیگردد، حضور یاسمین مقبلی که تبار ایرانی دارد باعث شده است توجه بیشتری در جامعه ایرانی به این پرواز معطوف شود.
بخش بزرگی از مردم بهطور طبیعی بهواسطه این ارتباط نسبت به داستان این پرواز و البته شخص یاسمین مقبلی علاقه پیدا کردند و البته واکنشهای منفی نیز به این رویداد و شخص وی منتشر شد.
یکی از نخستین این واکنشها تئوری توطئه گروهها و برخی از چهرههای سیاسی بود که سعی میکردند کلیت این مأموریت و حضور یاسمین مقبلی را به توطئهای طراحیشده علیه ایران و نظام حاکم ایران نسبت دهند.
چنین ذهنیتهایی واقعاً نه قابلتغییرند و نه جایی و سودی برای مناظره با ایشان وجود دارد. اما بر اساس اصل اینکه دروغهای بزرگ شاید راحتتر باور شوند، به زبان میآیند و برخی هم به دام آن میافتند. اگر شما احیاناً تحت چنین سخنانی برایتان سوال پیشآمده است، زندگینامه خانم مقبلی و سایر فضانوردان را بخوانید و از خود بپرسید اگر چنین فرض توطئه واری درست باشد چقدر بودجه و برنامهریزی باید صرف یک نفر شده باشد؟ باور کنیم یا نه دنیا همه فکر و ذکر خود را بر کشور ما متمرکز نکرده است و صدها و هزاران مساله دیگر نیز دارد.
اما دسته دیگری از افراد که اتفاقاً برخی از آنها با این دنیا آشنایی دارند از دید دیگری در چند روز اخیر به واکنش عمومی مردم به این پرواز و شخص یاسمین مقبلی واکنش نشان دادند.
خلاصه حرف آنها این است:
- ایشان آمریکایی است.
- سابقه نظامی دارد و در زمانی خلبان بالگرد کبرا بوده و در مأموریتهای نظامی در افغانستان شرکت داشته است.
این دو استدلال به شیوههای مختلف بیان میشود. برای مثال اشاره به خدمت نظامی ایشان معادل گرفته میشود با کشتن شهروندان غیرنظامی و درنهایت کودکان افغانستان و اینکه چطور به قاتل را بهعنوان چهره الهامبخش معرفی میکنید؟ یا اینکه چرا باید به ایشان که اصلاً در ایران هم نبوده افتخار کنیم یا اصلاً مگر میشود با این فرضها ایشان را قهرمان دانست؟
کسانی که چنین نقدهایی را وارد میکنند میتوان در دودسته تقسیمبندی کرد.
دوستانی مانند کاظم کوکرم از دوستان قدیمی و خوب من که باسابقه کار رسانه علم بهخوبی با این وضع آشنا است شاید نمونهای از گروه اول باشد.
برداشت من از هشدار کاظم این است که او معتقد است باید مراقب باشیم که مبادا چنین موفقیتی برای خانم مقبلی را مصادره به مطلوب کنیم. اینکه بگوییم موفقیت او به دلیل ایرانی بودن او است یا به قول قدیمیها «هنر نزد ایرانیان است و بس» و به افسانههایی مانند اینکه اگر ایرانیها از ناسا بیایند بیرون این سازمان سقوط میکند دامن بزنیم که درنهایت منجر به توهماتی مانند این میشود که غربیها با ایجاد همهگیری کرونا قصد داشتند به بهانه واکسن آن ژن ایرانیها را بدزدند.
از آن بدتر اینکه مقامات سیاسی و نظام حاکم که سیاستهای آنها ازجمله باعث مهاجرت گسترده بسیاری از مردم از کشور شده است و بیبرنامگی آنها باعث شده است بسیاری از فرصتها از دست رود همانطور که تا حد زیادی در مورد موفق دیگری مانند مریم میرزاخانی چنین کردند، سهمی از این موفقیت برای خود قائل شوند.
این هشدار درست و بهجا است.
یاسمین مقبلی انسانی ایرانیتبار، متولد آلمان غربی و شهروند ایالاتمتحده است و توانسته است با استفاده از فرصتهایی که کشورش در اختیار شهروندانش قرار میدهد و البته باپشتکار و تلاش فراوان به این نقطه برسد.
سو استفاده از چنین موفقیتی برای ایجاد توهم برتری ملی مسیر اشتباه و خطرناکی است و همینطور باید مراقب بود هنگام معرفی دست آورد او یا هر شخص دیگری مساله را به تبار یا حتی استعداد ذاتی فرو نکاهیم. رشد در هر رشتهای نیازمند کار سخت، پشتکار، مقابله با موانع و ناامیدیها و از همه مهمتر فرصتها و فضایی است که امکان رشد را در اختیار افراد قرار دهد. ما نمیتوانیم در جامعهای که برای مثال بخش بزرگی از زنان هنگامیکه از خانه بیرون میروند نگران هستند که پوشش آنها باعث شود که شب به خانه برنگردند، انتظار داشته باشیم فضای فکری و استعداد و پشتکار آنها متوجه پروژه یا کاری که دارند باشد.
ما نمیتوانیم از فعالان دلسوز صنایع فضایی ایران انتظار داشته باشیم که همچون هندوستان برنامهای برای سفر به ماه داشته باشند وقتی از هر وزیر به وزیر بعدی ساختار سازمانی تغییر پیدا میکند و هر جا که لازم باشد بخشهای دفاعی پروژهها را به نام خود برمیدارند و با تبلیغات اشتباه فضای حرفهای علمی را زیر سوال میبرند و حتی نمیتوانند یک سند درست و منطقی برای توسعه فضایی تنظیم کنند.
شما بهترین دانشمندان جهان را با بهترین بودجه درجایی با مدیریت آشفته قرار دهید تا شاهد هدر رفت بینظیری باشید.
اما دسته دومی این نقدها را نه با این دیدگاه که با اهداف مختلفی ازجمله تخریب شخصیت، توهین به مشتاقان و شاید کمی خودبزرگبینی ارائه میدهند.
بیانی شبیه به اینکه ای بیخبران فریبخورده مگر نمیدانید این فضانورد اصلاً ایرانی نیست یا به چه کار ایران میآید و یا ننگ بر ما که به کسی افتخار میکنیم که زمانی خلبان بالگرد جنگی بوده است.
در این مورد کمی توضیح بیشتر لازم است:
اول اینکه یاسمین مقبلی کیست؟
خانواده مقبلی پس از انقلاب به آلمان و ازآنجا به ایالاتمتحده مهاجرت کردند. یاسمین مقبلی در آلمان غربی به دنیا آمد و به همراه خانواده به ایالاتمتحده رفت. در آنجا موفق شد شهروندی این کشور را دریافت کند. او پس از تحصیلاتش بهعنوان یک شهروند آمریکایی به نیروی نظامی آمریکا ملحق شد و آموزش خلبانی خود بهخصوص خلبانی هلی کوپتر جنگنده کبرا را تکمیل کرد. او در دوران خدمت نظامی خود سه بار به مأموریت در افغانستان اعزام شد و درمجموع بیش از ۱۵۰ مأموریت رزمی را انجام داد.
بعدازآن بهعنوان خلبان آزمون هواپیماهای تازه ساز خود را ادامه داد تا اینکه بهعنوان یکی از اعضا گروه ۲۲ فضانوردان ناسا انتخاب شد.
او یکی از فضانوردان پروژه آرتمیس است که بهقصد فرود دوباره انسان بر ماه طراحیشده و همینطور یکی از نامزدهای احتمالی برای مأموریت سرنشین دار به مریخ است.
البته که هیچکدام از این اطلاعات محرمانه نیست و شما بهسادگی میتوانید در صفحه معرفی او در سایت ناسا اینها را ببینید.
در کنار همه این مسائل، این شهروند رسمی ایالاتمتحده، کمی فارسی بلد است و بر اساس عکسهای اکانت شخصیاش، سفره هفتسین میاندازد، غذای ایرانی دوست دارد و در مراسم نوروز در کاخ سفید هم بهعنوان یکی از ایرانیتباران در مقابل رئیسجمهور و همسرش سخنرانی میکند و نوروز را از بالاترین تریبون ایالاتمتحده تبریک میگوید. در جریان جنبش زن زندگی آزادی با انتشار برخی از خبرها و پوشیدن تیشرت این جنبش با آن همراهی کرد و همینطور پاسخ مصاحبه برای مخاطبان فارسیزبان در رسانههای مختلف ازجمله ویدیو کستی ناشناس و کم بیننده به نام در این شبها را پذیرفت.
حالا هم میخواهد غذای ایرانی به فضا ببرد و از سرزمینی که هیچگاه قدم در آن نگذاشته ولی خانوادهاش در آن رشد کردهاند از فضا دیدار کند و تصویر بگیرد.
تا همینجا یاسمین مقبلی برای آشنایی دیگران با ایران خیلی بیشتر از کسانی که ادعای فراوانشان گوشها را کر میکند انجام داده است. برخی از چهرههای برجسته ایرانی که اتفاقاً تا پایان دوران دانشگاهی در ایران بودند و سپس مهاجرت کردند حتی پس از آنکه به موفقیتی میرسیدند حتی حاضر به پاسخ دادن به پیام تبریکی نیستند.
هر دو مورد البته در حوزه اختیارات یک فرد است.
من نمیدانم متر برخی از افراد در تعریف اینکه شخصی به کجا نسبت دارد چیست. آیا تنها محلی که کودک به دنیا میآید برای اینکه کسی ایرانی یا کانادایی باشد کافی است؟ آیا هویت فرهنگی با مرزهای جغرافیایی تعیین میشود.
این سوال سختی حداقل برای من است و سالها است که به آن فکر میکنم. اما واقعاً این سوال در اینجا مورد مناقشه نیست.
آیا اینکه یاسمین مقبلی تبار ایرانی خود را فراموش نکرده و همزمان که خود را بهدرستی یک آمریکایی میداند ریشه و تبار ایرانی خود را انکار نمیکند مورد ایراد است؟
ایالاتمتحده مسیر طولانی را طی کرد ه و هنوز هم در حال طی کردن است تا بتواند بر بخشهای تیرهای از تاریخ خود غلبه کند. یکی از این بخشهای تاریک تاریخ آمریکا تسلط بیچونوچرا و انحصاری مردان سفیدپوست اروپایی دگرجنس گرا بوده است. در طول مسیر آمریکا سعی کرده متوجه بشود – و البته که هنوز هم راه طولانی در ای مسیر در پیش دارد و حتی معلوم نیست موفق شود به مقصد برسد – این است که تنوع و فرصت دادن به دیگران باعث قدرت بیشتر میشود.
شخص الهامبخش نه قهرمان است و نه معصوم که اگر بود دیگر الهامبخش نبود. هیچ پیامبری و معصومی نمیتواند الهامبخش باشد.
زنان پس از سالها که به آنها اجازه ورود به برنامه فضایی داده نشد وارد این حوزه شدهاند. حالا ناسا برای انتخابش دست باز تری دارد تا افرادی که صلاحیتدارند را نه بر اساس شکل ظاهری و اسمشان و جنسشان و کسانی که دوست دارند، که بر اساس صلاحیتهایشان – با همه تبعیضهایی که هنوز هم وجود دارد – انتخاب کند.
افتخار یا الهام
اما آیا ما باید به حضور یاسمین مقبلی در ناسا و در این مأموریت افتخار کنیم و او را قهرمان بدانیم؟ اجازه بدهید وارد این لانه خرگوش نشویم. چراکه ادعای منتقدان بهاشتباه بودن قهرمان دانستن و افتخار کردن اصولاً زمانی معنیدار است که چنین ادعایی مطرح باشد.
یاسمین مقبلی برای اعضا خانوادهاش، دوستانش و همکارانش و برنامه فضایی آمریکا مایه افتخار است. اما مگر کسی ادعا کرده که ایرانیان یا جهانیان باید به او افتخار کنند؟ آیا کسی ادعا کرده است که یاسمین مقبلی قهرمان ایران است؟
این حاصل اشتباه عجیبی است که افراد بین قهرمان دانستن و افتخار کردن و الهامبخش بودن انجام میدهند.
الهام بخشی موضوع متفاوتی است.
نوجوان ایرانی وقتی میبیند که شخصی با اسم مشابه او و ظاهر مشابه او که اتفاقاً سفره هفتسین هم میاندازد و غذایی مشابه غذای او را دوست دارد، اکنون در موقعیت مطلوب او قرار دارد برایش بهانهای میشود که چنین آیندهای را غیرممکن نبیند. اما این همه داستان نیست. مساله مهمتر این است که او میبیند موفقیت در یک حوزه و رشته به جنسیتش و به ظاهرش و اسمش ربطی دارد و اگر امکانات در اختیارش باشد و بتواند از عهده چالشها و دشواریهای که مقابل راهش قرار دارد بربیاید میتواند موفق شود.
همین چند روز پیش بیش از صد نفر از کودکان ایرانی نقاشیهایی با موضوع کشیده بودند که به دستش رسید و این کودکان به این بهانه حالا کمی بیشتر درباره موضوع فضا میدانند.






شخص الهامبخش نه قهرمان است و نه معصوم که اگر بود دیگر الهامبخش نبود. هیچ پیامبری و معصومی نمیتواند الهامبخش باشد. کسی که تعریف وجودش این است که مصون از خطا است نه اختیاری دارد نه توانی برای خوب یا بد بودن.
فرد الهامبخش شخصی مثل من و شما است. شک دارد، خطا میکند، در برابر برخی از چالشها عقب مینشیند و درنهایت بر برخی از آنها غلبه میکند.
سابقه نظامی یک فضانورد
اما منتقدان این سوال را مطرح میکنند که چطور میتوان یک نظامی را الهامبخش نامید؟
این نقد عجیبی است. در هر کشوری در دنیای واقعی و امروز نیروی نظامی وجود دارد. برای کسانی که شهروند یک کشور هستند غیر از موارد خاصی مانند آنچه در ایران و درباره بخشی از بدنه نظامی شاهد هستیم، این نیروها دارای احترام هستند و خدمت در آن بهنوعی بالاترین نوع خدمت به جامعه به شمار میرود.
ما هم برای سربازهای خود که در جنگ برای دفاع از کشور جنگیدند یا الآن در مرزهای ناامن حضور دارند احترام قائلیم و اگر نباشیم باید مقداری جدیتر به خودمان نگاه کنیم.
من هم مثل تعداد اندکی از افراد دیگر فکر میکنم تا امروز ما باید به نقطهای میرسیدیم که نیروی نظامی برای جنگ میان انسانها وجود نداشته باشد، من هم با روند تربیت سرباز و فرهنگ آنچه در ایران و چه در آمریکا مخالفم و امیدوارم روزی دنیایی برسد که نه در آن مرزی باشد که برایش بجنگیم و اگر قرار است نیروی نظامی داشته باشیم برای دفاع از سیاره خودمان باشد. اما ما در آن روز زندگی نمیکنیم.
آیا این به معنی است که هر جنگی را باید قبول کرد؟ قطعاً نه حمله آمریکا به افغانستان و عراق و سپس ویرانی ناشی از جنگ بهخصوص در افغانستان و عراق فاجعهبار بود و باید مسئولان آن را مورد بازخواست قرار داد.
اما اگر بار جنگی که افرادی در امنیت اتاقهایشان برای منافعشان به دیگران و مردم خود تحمیل میکنند، را بر عهده سربازان بگذاریم، درواقع مشغول نگاهی احساساتی و غیرمنطقی هستیم.
سرباز آمریکایی وظیفهاش این است که در چهارچوب قوانین و دستورات بجنگد اگر فراتر از آن رفت جنایت جنگی مرتکب شده است.
من و شما ممکن است بر اساس جهانبینی که داریم حضور و فعالیت در نیروی نظامی را انتخاب نکنیم. اما اینکه سرباز را مقصر تصمیم سیاسی بدانیم شاید ادعای نادرستی باشد.
این کار اتفاقاً محبوب جنگ افروزان هم هست. بگذارید در انتهای روز سربازان را و شاید کاهی فرماندهانشان را متهم کنند و مقصر جلوه دهند درحالیکه کسانی که جنگها را برای منافع خود آغاز میکنند و پایان میدهند در سرسراهای مجلل درحالیکه سرود صلح میخوانند نقشه بازی بعدی خود را میریزند.
اما از این هم گذشته بیایید به دنیای واقعی نگاه کنیم تا سال ۲۰۰۹ نزدیک به ۷۰ درصد نیروی فضایی و فضانوردان دارای پیشینه نظامی بودهاند.
یوری گاکارین ،نخستین فضانورد جهان که امروز به احترامش شب یوری برگزار میشود، همانند یاسمین مقبلی، ستوان نیروی هوایی شوروی بود.
نیل آرمسترانگ خلبان جنگنده بود و ازجمله خلبانی جنگندههای ناوهای هواپیمابر را بر عهده داشت.
ستوان کریس هدفیلد چهره فضایی معروف کانادایی که بهخصوص با اجرای موسیقی در فضا و همینطور تصاویری که هنگام مأموریتش منتشر میکرد و همینطور کتاب معروف راهنمای یک فضانورد برای زندگی روی زمین، معروفیت زیادی دارد، خلبان نیروی هوایی کانادا بود و اولین خلبان اسکادران جنگی کانادا بود که بر فراز دایره قطبی با یک جنگنده روسی درگیر شد.
این فهرست بلند بالایی است و البته تصادفی هم نیست. مهارتهای موردنیاز برای اینکه در این دوره زمانی شما به فضاگردی قابلاعتماد بدل شوید ازجمله شامل مهارتهای ذهنی و بدنی است که بیشترین تشابهش را با خلبانهای رزمی و خلبانهای آزمودن هواپیماها مشاهده میکنیم. از سوی دیگر دیسیپلین و نظمی که نیروهای نظامی با آن تربیتشدهاند بهخصوص برای انجام مأموریتهای پرفشار (مانند بازگشت به ماه) امری ضروری است.
کار سادهای است که در دنیای ذهنی میان خدمت نظام تا قاتل کودکان پل بزنیم اما در این فاصله پلههای زیادی را نادیده گرفتهایم و ازجمله اینکه ما اهداف مأموریتهای نظامی یک خلبان خاص در مأموریتی مانند افغانستان را نمیدانیم و این اطلاعات محرمانه به شمار میروند.
در دنیای تخیلی ایدئال آدمها سیاهوسفید هستند و همهچیز و ازجمله همه تصمیمها هم سیاهوسفید است. نه رقابتی وجود دارد نه جنگی نه چالشی. همه برای شرکت در مسابقه جایزه میگیرند و حتی برنده و بازنده مشخص نمیشود. در دنیای واقعی اما سازوکار دیگری در جریان است و همه ما خاکستری هستیم.
این متن البته هیچ دفاعیهای بر زدگی یاسمین مقبلی و فضانوردان بهطورکلی نیست.
سیاوش صفاریان پور احتمالاً شهادت میدهد که من بارها نسبت به اینکه تقابلی میان برای مثال فضانوردان یک مأموریت فضایی مهم مانند آرمسترانگ و خلبانان هواپیمایی که بمباران اتمی را انجام داد ایجاد کنیم نقد داشتم. نه به این دلیل که آن خلبانها را مبری از خطا میدانستم که به این دلیل که فکر میکردم و میکنم فضانوردانی مانند آرمسترانگ و بقیه نیز بخشی از وظایف و مأموریتهای خود را انجام میدهند و برخی از آنها این توانایی را دارند که تحت تأثیر آن تجربه عظیم دیدگاهشان نسبت به دنیا عوض شود. اما شاید اگر به همین فضانورد مأموریتی مشابه آن خلبان جنگنده داده میشد در اجرای آن تعلل نمیکرد و اگر آن خلبان جنگنده به عضویت برنامه فضایی درمیآمد شاید بهجای آرمسترانگ قدم بر ماه میگذاشت.
طبیعی است که من دنیایی را دوست دارم که در آن افراد خبره در رشتهای مانند هوانوردی بهجای اینکه به انداختن بمب اتم مأمور شوند به سفری کاوشگرانه به فضا مأموریت یابند.
در پایان روز اما وقتی یاسمین مقبلی مأموریت هفتم سرنشین دار اسپیس ایکس را بهسوی ایستگاه فرماندهی کند، تعداد بیشتری از مردم ایرانزمین ازجمله کودکان و نوجوانان به پرتاب او نگاه خواهند کرد و شاید برای نخستین بار گذر ایستگاه بینالمللی فضایی از فراز ایران را به تماشا خواهند نشست.
آنها در تصویری که از یک فضانورد دارند حالا در کنار چهره افرادی مانند سالی راید، قیافه آشنایی مانند یاسمین مقبلی را نیز به ذهن میآورد همانطور که وقتی به ریاضیات فکر میکنند حالا چهره آشنایی مانند مریم میرزا خانی را به یاد میروند و وقتی صحبت از موفقیت میشود چهره انوشه انصاری را در کنار نامهای دیگر در ذهن دارند و همانطور که وقتی صحبت از مدیریت علم میشود نام و چهره فیروز نادری را در کنار بسیاری از افراد موفق دیگر میتوانند به ذهن بیاورند.
در کنار آن زمانی که یاسمین مقبلی در مصاحبهها و گفتگوهایش از تبار ایرانیاش میگوید تعداد بیشتری از مردم جهان با این خاک آشنا خواهند شد و نام آن را نه در سایه اتهامات این روزها میشنوند.
شاید در این روزها که زمین و زمان تیره و گرفته و جهان اسیر سیاستهای افراطی است، نگاه به آینده سخت باشد اما من عمیقاً باور دارم که آینده بشر – اگر بخواهد به حضورش در این جهان ادامه دهد – به فضا وابسته است.
برای همین بیآنکه به دام الگوی قهرمان/ضدقهرمان بیفتم از هر اقدامی که شاید حتی بذری برای توجه به فضا در ذهنها قرار دهد و کمک کند که درک کنیم سرمایه گذرای برای توسعه تمدنی در فضا ضروری است استقبال میکنم.
و برای همین هم هست که هنگام پرتاب کپسول اژدها (دراگون) اسپیس – ایکس همراه با جمع کثیری از مردم جهان در دل خواهم گفت:
«سفرت به خیر و با موفقیت باد فرمانده مقبلی.»«سفرت به خیر و با موفقیت باد فرمانده مقبلی.»
پ.ن: دوستان زیادی نسبت به بخشی از این متن انتقاد داشتند. جایی که من درباره ضرورت تمایز میان سرباز و جنگ افروز توضیح داده بودم.
یکی از دوستان به درستی تذکر داد که ادعای من به خصوص در بخش مربوط به خلبان بمب افکن های آمریکایی که در بمباران اتمی ژاپن نقش داشتند به پذیرش آنچه هانا آرنت به هنجاری شر از آن نام برده نمی شود؟
من شاید در نوشتنم دقت لازم را نداشتم. من اشاره ام به جهان ایده آلی که همه ما باید برای آن بکوشیم و حتی توجیه پذیرش مسئولیت ها نبود. منظور مشخص من این است که در دنیای واقعی ما – به خصوص در زمانی که کشوری وارد جنگ می شود و در بحبوحه تبلیغات گاه چنان دشمن تبدیل به بیگانه و سپس به هیولا می شود که چنین امری اتفاق می افتد (نه اینکه باید اتفاق بیفتد).
من به هیچ وجه مدافع نظر مامور معذور نیستم.
در عین حال به یاد داشته باشیم در این مورد با نیروی نظامی سر و کار داریم که حداقل در روی کاغذ ماموریتش حمله به طالبانی بود که در خیابان مردم را سر می بریدند. وقتی تاکید می کنم نقش سیاستمداران را نباید نادیده گرفت آن جا است که فراموش نکنیم همان هایی که بر طبل جنگ می کوبیدند، در نهایت با طالبان دست دادند و آن ها را بر سر کار پذیرفتند.
اگر از نوشته من برداشت این موضوع شد که من نقش مسئولیت فردی افراد در انتخاب ها را انکار می کنم عذر می خواهم.
تشکر از نوشتهتون
بنظرم خانم مقبلی در هر صورت یک افتخار برای مردمان عاشق ایران زمین ، بالاخره دنیای و
واقعی با سینما و موارد دلخواه و خواسته های ما فرق میکند .این یک موضوع مربوط به یک کشور خاص نیست. برای دنیا و علم است.
مسلما فضانورد باید آموزش های فوق العاده سنگینی را دریافت کند و حتما دادن فرماندهی آنهم یک همچین کار سنگینی نه با قصد نه با برنامه ریزی برای ایران ،بعنوان ایرانی به هر ایرانی که برای دنیا و علم تلاش میکنند افتخار میکنم.
او در دوران خدمت نظامی خود سه بار به مأموریت در افغانستان اعزام شد و درمجموع بیش از ۱۵۰ مأموریت رزمی را انجام داد.و هزاران نفر زن و کودک و جوانان بیگناه افغانستانی را به خاک و خون کشید. مرگ بر او
سپاس از متنی که نوشتید. من متن شما رو تا حدودی روشنگر دیدم. اینطور که متوجه شدم، شما ادعای افتخار به شخص ایشان را رد کرده و در عوض الهام بخش بودن کاراکتر ایشان را هایلایت کردید. به نظر منطقی میاد.
متن شما رو اما جایی که سربازان را از عملی که انجام میدهند تبرعه کردید کمی biased دیدم. شاید بهتر بود اصلا اشاره ای که به این قسمت نمیکردید، شاید در اون صورت متن شما بسیار دلچسب تر و منطقی تر بود، حداقل از نظر من.
سپاس فراوان مجدد
بله نوشتن آن بخش برای من هم سخت است. اما واقعیت – حداقل جوری که من برداشت می کنم – گاهی دلچسب نیست. تاکید من بر ایجاد تمایز بین سرباز و جنگ افروز است. زمانی که جنگی آغاز می شود هزار و یک بازی روانی و ذهنی بر شهروندی که به او آموزش وطن دوستی داده شده اثر می گذارد.
بسیار عالی و لذت بردم، سفرنامه هاتان مانا باد فرمانده پوریا????
آرزوی من و ما جهانی عاری از جنگ و کشتار و سلاح است جهانی منهای جنگ افزار ، جهانی که همه منابع و ثروتش با عدالت بین همه یکسان باشد و همه پول ومنابعی که برای نظامی گری و جنگ خرج میشود را برای کشف و تحقیق وپژوهش در فضا و توسعه علم فضایی کنبم و ماورای اینجهانی را بشناسیم حیفست خدای عالم که اینهمه عظمت وبزرگی را بالای سرمان و زیرپایمان قرار داده با اینهمه ثروت و منابع بیکران که در هر سیاره و ستاره ای قرار داده نادیده بگیریم و بجان هم بیفتیم و اینهمه پول و ثروت را خرج کنبم و سلاح بسازیم تا خودمان خودمان را نابود کنیم و بکشتن خود بپردازیم بجای اینکه جهان ماورا را کشف کنبم و دریابیم این بی نهایت بی پایان را که بالغ بر چند تریلیون کهکشان میباشد واینهمه بزرگی را در کوچکی عقل وفهم خود تبدیل کنیم و جان عزیز همنوع خود را بگیریم که جز عقده و طمع وحرص عده ای سیاستمدار بی وجدان نیست باید ما انسانها دست در دست هم دهیم ونابود کنیم این بی صفتان را و اینهمه منابع زمین را در جهت کشف و فهم هستی و آفرینش خرج کنیم و دریابیم که کجای این بیکرانیم و پا بر فراز این هستی بی پایان بگذاریم و رسالت انسانیمان را درجهت کشف و فهم و درک آفرینش بگذاریم و لذت ببریم از علم که اساس زندگی ماست و قلبمان و فکر واندیشه مان در جهت مهر و صلح و آشتی بین انسانها باشد نه کشتن انسان و جنگ و کشتار وسلاح را نابود کنیم و سفینه و ابزار علمی پزشکی صنعتی اقتصادی بسازیم تا حهان را آبادکنیم و آفرینش بی پایان را کشف کنیم وهمه از منابع بیشمارش در رفاه و آرامش وآسایش باشیم ولذت ببریم از هستی واینهمه سیاره وکهکشان وجهانهای بیشمار ، و امانت ما فقط در علم و کشف وتوسعه دید ونظر ونگاه و مهرباتی و دوستی وعشق ورزی باشد و سیاست را تطهیر کنیم و معنی سیاست را در عشق و دوستی بنا کنیم وتکلیف ما در گسترش مهر وانسانیت باشد در گسترش کشف هستی باشد و سلاحمان قلم باشد در راه عشق و عشق ورزی …به امید آنروز برای انسان ، انسان این جانشین و وارث هستی بیکران وبینظیر خدا
درود بر شما.
مثل همیشه از تحلیل جامع شما لذت بردم. ممنونم
پس منظورتون اینه که اگر همین سربازان و نیروهای امنیتی که در اعتراضات مردمی وظیفه سرکوب مردم رو داشتند مقصر نیستند چون دستور مافوق خود را اجرا کردند؟. بیاین یک احتمال کاملا فرضی رو در نظر بگیریم. اگر همین سردار رادان (و یا مقام جانشین و یا زیردست اون) در آینده به طریقی و به نوعی فرمانده ماموریت crew-8 بشه آیا باز هم همین حس خوب و احترامی که برای فرمانده مقبلی دارید رو برای او هم دارید؟ چون بدون شک اون هم دستور مافوق رو اجرا کرده. به نظرم مورد به مورد فرق داره باید بطور دقیق و البته مستند کاملا شفافسازی بشه که مقبلی در افغانستان دقیقا چه ماموریتی داشته. اگر ایشون بر سر مردم غیر نظامی یا بر سر کودکان بمب انداخته باشه چطور؟ امیدوارم اینطور نباشه (همچنین در مورد آرماسترانگ).
بسیارعالی
سلام
شما در ذهن آرمانی خودتان گیر کرده آید و خباثتهای سردمداران زر و زور قدرت های نظامی مثل آمریکا را سانسور کرده اید .
نورافکن قوی و چشم کور کن علم و قدرت تسلط برفضا چنان چشمان شما را خیره کرده که این همه جنایت توسط آمریکا تقریبا به اکثر کشورهای دنیا را اصلا نمی بینید
یعنی از افکارتان پیداست که نمی خواهید ببینید
ماله کشی بر این همه جنایت هنر و رسالت اصلی شما در متن شماست
البته از انصاف نگذریم که در برخی موارد حق با شماست
چقدر بچهگانه و ساده انگارانه است که پهن کردن سفره هفت سین و خوردن غذای ایرانی توسط آن زن را نشانی از توجه وی به میهن و کشور ایران بدانیم
مقبلی چه خدمت علمی ، اجتماعی ، اخلاقی ، سیاسی ، دینی ، فرهنگی به ایران کرده ؟
به صرف اینکه نژادش ایرانی است برای شما و یا خودباختگان مسحور فرهنگ غربی الگو یا افتخار است ؟
آقای ناظمی کسانی که با وجود هزاران دسیسه و خیانت و توطئه و فساد و … به مردم و میهن شان صادقانه خدمت می کنند ، افتخار و الگو هستند
کسانی که جان و خونشان را در دفاع از وجب به وجب خاک پاک کشور دادند ، افتخار هستند
الگو ها و افتخار کشور جوانان و مردان و زنانی هستند که در عرصه های علمی فرهنگی نظامی اجتماعی اخلاقی و دینی به هم وطنان خود خدمت کردند افتخار و الگو هستند .
ترا به خدا ترا به وجدان انسانی تان ، بیخود برای نوجوان و جوان و زن و مرد ایرانی ، کسانی را برجسته نکنید که جز نام و نژاد ایرانی ( که اصلا اختیاری نیست و هرگز ملاک شرافت و عزت و غیرت نیست ) الگو تراشی نکنید .
با وجود همه ی لفاظی هایی که اینجا شده، به هیچ وجه نمیشه و نباید بمباران مردم مظلوم و بی دفاع افغانستان را توجیه و تطهیر کرد!!!! همه ی کسانیکه به هر عنوانی در این جنایت دخالت داشته اند،جنایتکار هستند! و خلاف انسانیت رفتلر کرده اند! انجام وظیفه یه نیروی نظامی در یک جنگ متقابل با تبعیت از دستور فرماندهان جنایتکار در حمله به مردم بی دفاع خیلی فرق داره! مگه مردم افغانستان در مقابل آمریکای خونخوار مقابله ی نظامی داشتند؟! جز اینکه سپر یه مشت جنایتکار دیگه شده بودن؟! امثال مقبلی به فضا هم که بروند ننگ این جنایت از دامن شون پاک نمیشه!! لطفا اینا با اقدام دفاعی نظامیان ایران در مقابل جنایتکارای بعثی مقایسه نکنید! هرچند در همون دفاع هم هیچگاه ایران به مردم بی دفاع حمله ی هوایی و زمینی نداشت!!!
کسی که سرهنگ ارتش آمریکا باشه. معلومه کیه چه نگرش و عملکردی داره نیروی نظامی آمریکا بوجود آورنده و پشتیبان داعش و تشکیل پایگاهها در کشورهای خاورمیانه برای چپاول و غارت و کشتار بوده چطور میتونن حامی مردم افغانستان و دشمنی با طالبان درو در رزومه ش داشته باشه
طی این ۱۰ روزی که از ورود موفقیت آمیز خانم مقبلی به iss میگذره، و حتی روزهای قبلترش و بازار داغ بحث ها، متن های زیادی در این زمینه خوندم. حس میکنم ۹۰ درصدشون جبهه گیری داشتن و از دریچه منطقی، به این موضوع نگاه نمیکردن.
ممنون از شما که شفاف، صادق و همه جانبه درموردش نوشتید.
در جمله :
مساله مهمتر این است که او میبیند موفقیت در یک حوزه و رشته به جنسیتش و به ظاهرش و اسمش ربطی دارد و اگر امکانات در اختیارش باشد …
به نظر کلمه “دارد” اشتباه تایپی است و باید “ندارد” باشد
مساله مهمتر این است که او میبیند موفقیت در یک حوزه و رشته به جنسیتش و به ظاهرش و اسمش ربطی ندارد و اگر امکانات در اختیارش باشد …
خیلی تلاش کردی از کسی حمایت کنی که دستاش تا آرنج به خون کودکان و غیرنظامیان آغشته است و تنها دلیل هم اینه که چون سرباز بود مجبور بود اطاعت کند، اما خیلی ها هستند که اطاعت نکردند اما این کرد چون جنایتکار هست، در عراق بودنش را حالا کتمان میکنند اما در اوایل حتی عکسش را ور حال شکنجه زنذانیان منتشر کردند، ننگ با رنگ پاک نمیشود.
این افتخار ایران نیست.شهروند امریکاس و شناسنامه ی امریکایی داره.امریکایی که به مردم ایران میگه تروریست امریکایی که فیلم۳۰۰ و هزار و یک فیلم ضدایرانی میسازه امریکایی که به مردم ایران میگه رباکار و زناکار امریکایی که جاسوسی می کنه امریکایی که برای کشتن مردم بی دفاع یه کشور کوچک و ضعیف به دروغگوهای اسراییل اسلحه میده و کسی که با افتخار یه موشک به ایران میزنه و میگه”ما این اعراب انتهاری و داعشی رو که در ایران زندگی می کنن
برای حفظ امنیت جهان نابود کردیم”.یادتون نره اینا دارن مردم مارو شست و شوی مغزی میدن و هر دفاعی از خاندان پهلوی که هیچی درباره ی ادبیات ایرانی نمیدونن و امریکایی هستن (ما عرب پرست و غرب پرست نیستیم ایرانی مسلمانیم و پیامبر اسلام مارو بیشتراز خود عربا قبول داره و نوه ی مدای تورات و کوروش ذوالقرنینیم)