امروز که خیلی از مردم دنیا با نگرانی از وضع دیوانهخانهای به نام جهان سیاسی از خواب بلند شدند و بهخصوص خیلی از ما ایرانیها در گوشه و کنار دنیا نفسمان را در سینه حبس کردهایم تا بازی مرگ و آتش و خون گروهی افسونشده چه بلایی قرار است سر ما بیاورد، در گوشهای از دنیا برندگان سال ۲۰۲۴ جایزه نوبل در رشته پزشکی معرفی شدند.
اگر درباره تاریخ این جایزه اهمیتش و همینطور نقدهایی که به آن وارده دوست دارید بیشتر بدانید میتوانید اپیزود تازه چیستا را گوش کنید.
هفته آینده هم من سعی میکنم در این پادکست با جزییات درباره برندههای سهشاخه علمی امسال صحبت کنم اما بهطور خلاصه این داستان برندههای امروز است:
جایزه نوبل در رشته فیزیولوژی و پزشکی سال ۲۰۲۴ به دو نفر اهدا شد و هر یک از آنها نیمی از جایزه را به خود اختصاص دادند.
ویکتور آمبروس و گری رووکان برندههای جایزه نوبل پزشکی امسال بودند و دلیل اهدای این جایزه به آنها هم به کشف سازوکاری به نام ریزRNA یا microRNA مربوط بود.
تمام سلولهای بدن ما در زمان شکلگیری بر اساس دستورالعملی ایجاد میشوند که درون ساختار DNA ذخیرهشده است. اما همه این دستورات برای ساخت یک سلول نباید اجرا شود. هر سلولی قرار است کارکرد ویژه خود را داشته باشد. برای اینکه هر سلولی درواقع با تولید پروتئینهایی که باید وظیفه اصلی آن سلول را اجرایی کنند تنها لازم است که تعدادی از ژنهای رشته دوگانه دی ان ای بروز پیدا کنند. ژنهایی که دقیقاً مربوط به ساختار و عملکرد آن سلول بهخصوص هستند.
اما چطور درون یک سلول تنها منتخبی از ژنها فرصت بروز و بیان پیدا میکنند؟ چطور مشخص میشود که کدامیک از آنها در این سلول باید فعال شوند و کدام ها باید خاموش بمانند؟
وظیفه این کار بر عهده سازوکاری است که در فرآیند ترجمه و تفسیر دستورات دی ان ای برای تولید پروتئین نقش بازی میکند. این کار بهوسیله ساختارهای RNA پیامرسان یا mRNA صورت میگیرد.
اگر در دوران همه گیری خبرهای مربوط به واکسن ها را دنبال کرده باشید، احتمالا با داستان mRNA ها آشنا هستید.
به عبارتی دستورات ژنی موردنیاز ابتدا روی نوار تکرشتهای RNA به نگارش درمیآید و سپس این RNA راهنما باعث تولید پروتئین موردنظر در سلول میشود. اهمیت این مسئله در این است که اگر اشتباهی در این تولید صورت بگیرد نهتنها عملکرد طبیعی سلول با بحران روبرو میشود که ممکن است اختلالهای وسیعتری مانند شکلگیری برخی از سرطانها درون سلول آغاز شود.
در دهه ۱۹۸۰ آمبروس و رووکان که آن زمان محقق پسادکتری زیستشناسی بودند و زیر نظر رابرت هورویتز کار میکردند (رابرت هورویتز در سال ۲۰۰۲ موفق به کسب جایزه نوبل شد) توانستند سازوکاری را تشخیص دهند که بر اساس آن یک رشته کوتاه RNA که به نام ریز RNA شناخته میشد، بااتصال به mRNA در اینکه این رشته پیامرسان کدام ژنها را در تولید پروتئین موردنظر فعال کند و کدام ها را خاموش نگه دارد نقش بازی میکند.
این همان سازوکاری است که کاشفان آن بهواسطه کشف آن امروز موفق به کسب جایزه نوبل شدند.
یکی از مقاله های اصلی این محققان در این زمینه در سال ۲۰۰۰ در نشریه نیچر منتشر شد.
اگرچه در ابتدا به نظر میرسید شاید این سازوکار روندی منحصر به یکگونه خاص باشد اما از آن زمان تاکنون مشخصی شده است که این روندی رایج است و تاکنون محققان توانستهاند هزار مورد ژن مربوط به microRNA را در انسان شناسایی کنند که سازوکار نظارت بر بخش عمدهای از تنظیمات ژنی را بر عهدهدارند.
با توجه به نقشی که این ریز RNA ها در تنظیمهای سلولی دارند، به نظر میرسد یکی از بازیگران قابلتوجه در بروز سرطانهای مختلف باشند و بنابراین ممکن است کلیددار برخی از درمانهای احتمالی برای سرطان به شمار آیند.
امسال حال و هوای هفته نوبل طبیعتاً متفاوت با سالهای قبل است، درحالیکه یکی از با معتبرترین جوایز علمی جهان به کسانی اهدا میشود که ما را کمی در درک جهان بهسوی جلو هل میدهند، شاهد سلطه و مرگ خواهی مغزهای رشد نکردهای هستیم که جهان را به بازیچه مرگبار خود بدل کردهاند.
برای برخی از ما شاید اینکه هنوز کسانی در جهان تاریکی زده ما بهسوی نور حرکت میکنند و سعی در شناختن ناشناختهها بهجای نابود کردن همه «دیگران» و «دیگری» ها دارند نور امیدی است.