روز چهارشنبه ۱۷ فروردین سال جاری روزنامه جام جم در صفحه دانش خود اقدام به انتشار مقاله ای کرد که از جهات مختلف قابل بررسی است .
بر اساس رسمی قدیمی معمولا نشریات گوناگون سعی می کنند در آستانه سال جدید به معرفی رویدادهای برگزیده در حوزه تخصصی خود بپردازند. این امر مساله تازه ای نیست اما آنچه در این کار جالب بود این است که شاید برای نخستین بار در تاریخ روزنامه نگاری علمی ایران (البته تا جایی که من می دانم) معرفی ۱۰ رویداد علمی سال ۱۳۸۳ بر اساس ترجمه نشریات دیگر رخ نداد بلکه روزنامه جام جم با نظر خواهی از مراکز علمی و پژوهشی جهان این موارد را معرفی کرد . حدود ۱۵ سازمان و موسسه و وزارتخانه داخلی و بیش از این تعداد مرکز علمی خارجی ( از NASA و ESA و مجله Scienceو …) در این نظر سنجی مورد پرسش واقع شدند تا نتیجه نظر انها از سوی ویراستاران علمی جام جم تدوین و اعلام شود.
نکته جالب ماجرا در نحوه اعلام این ۱۰ خبر و اولویت انها نیست (که به هر حال در این گونه انتخابها اختلاف نظرهایی هم هست )اما آنچه مهم است انکه از بین مراکز ایرانی که از ۲۰ روز زودتر فاکس درخواستهای ما به دست آنها رسیده بود تنها معاون محترم پژوهشی وزیر علوم و تحقیقات و فناوری ، جناب دکتر رضا منصوری که مدیریت مسولی دو نشریه علمی نجوم و دانشگر را نیز بر عهده دارند به درخواست ما پاسخ دادند و پاسخ ایشان نیز چنین بود « متاسفانه فرصت ندارم»
بنابراین آنچه انتخاب شد گزینش من و همکارانم از میان پیشنهادهای نهادهای خارجی بود.
جالب آنکه دکتر منصوری چندی قبل در سرمقاله ماهنامه دانشگر سرمقاله زیبایی در باب اولویت داشتن دانشمندان ایرانی بر خارجی و ضرورت جا افتدن این دیدگاه که تقی و حسن و لقب دکتر نقصانی نسبت به مایک و جان و لقب پرفسور ندارند نوشته بودند.
به راستی چگونه باید رشد علمی یک کشور را باور کرد در حالیکه افراد فعال در حوزه علمی آن رفتارهای حرفه ای و اخلاقی حرفه خود را باور ندارند.
چر باید دانشمندی یا روزنامه نگاری در صدها کیلومتر آنسو تر بدون آنکه خبری از روزنامه نگاری ایرانی داشته باشد در پاسخ درخواست ایمیلی یک خبرنگار ساده ایرانی در کمتر از ۴۸ ساعت فهرستی از ایده های خود را برای او بفرستد اما دانشمندان هموطن او (جز یک نفر )حتی به درخواست او جواب منفی هم ندهند؟
می خواستم گلایه کنم از روزنامه که این رویداد کمتر تجربه شده در ایران را چرا در صفحه اول خود منعکس نکرد و چرا دیگر روزنامه ها نسبت به آن واکنش نشان ندادند اما می بینم چه انتظاری می توان داشت وقتی بزرگان علمی ما هنوز به این کارها به چشم سرگرمیهای بی ارزش نگاه می کنند.
راه برای رفتن هست اگر بیاموزیم که شعار دادن کافی نیست . حرفهای زیبا ممکن است تهییج کننده باشد اما تا وقتی به جامه عمل در نیایید هیچ ارزشی ندارد
دوستان و استادان دانشمند و مسولین علمی کشور بیایید در کنار یادگیری مبانی حرفه ای علمی بودن اخلاق و وظایف جنبی آن را نیز بپذیریم .
با سلام
البته بنظر من باید ذات احساسی ما ایرانی ها رو هم مدّ نظر بگیریم…؛ چرا که در جوامع غربی کمتر رخ میدهد که یک دانشمند یا نخبه درگیر سیلی از ابراز احساسات و خواسته های معقول و نامعقول بشود و از همین دیدگاه میتوان پی به بی توجهی دانشمندان و اهالی تفکّر در ایران و بهتر بگویم در جوامع شرقی شد.