سپاس از خاتمی

این روزها بسیار درباره انتخابات سخن گفتند و شنیدیم و هزار مرد و زن کار آزموده وادی غریب سیاست در آن اسب تازیدند و هریک از ظن خود یار غار شد و هزار راه نمودند و هزار راه بستند و شاید دیگر سخنی نمانده باشد که در این آخرین لحظه ها زده شود که نه من آشنای این راهم و نه قصدی دارم که دلیل راه دیگری باشم .

اما ۸ سال پیش را به خاطر دارم .
در چنین ساعاتی که آخرین دقایق فرصت تبلیغات ریاست جمهوری بود من هم به همراه بسیاری دیگر در خیابانها بودم و عکس مردی را که امیدوار بودم انسانی باشد انگونه که شایسته نام ایران است در دست داشتم و پس از ماهها که در بحث و نقد بودیم و در فضای سیاسی ان روز دانشگاهها نفس می کشیدیم از آخرین دقایق سود می جستیم تا شاید رویایی بسیار دور از ذهن به واقعیت تبدیل شود.
بامداد شنبه در حیاط دانشکده ریاضی زمانی که شنیدم خاتمی با رایی باورنکردنی از رقیب خود جلو است و ناطق نوری باید تا پیش از ظهر متن پیام تبریک خود را آماده کند به جای شادی پیروزی سوالی وجودم را فرا گرفت. آیا ۴ یا ۸ سال بعد که او از صندلی ریاست جمهوری برخواهد خواست وجدانم راحت خواهد بود؟ آیا از کاری که کرده ام راضی خواهم بود؟
امروز پاسخ این پرسش ۸ ساله را گرفتم .
امروز خشنودم که ۸ سال پیش تمام تلاشم را کردم تا مردی برروی‌این صندلی بنشیند که به قولی بزرگتر از اندازه های این صندلی بود. امروز خوشحالم که بر خلاف حرفهای بسیاری که یا نمی بینند یا نمی خواهند ببینند ‌، می بینم که جامعه ما گامی به جلو حرکت کرده است و سیاست ما مردی را دیده است که اگر تمامی حقیقت را به مردم نگفت به آنان دروغ نگفت و رنگ عوض نکرد و از آبادی نگفت که به اتکای تانکهایش راه به ویرانی بسپارد و. از فرهنگ نگفت تا با هرچه می تواند به نابودیش برخیزد .
صادق گفت و اگر همه انچه را می خواست و می خواستیم نکرد اما انچه کرد و انچه کردیم کم نبود.
خاتمی ،‌از تو سپاسگزارم به واسطه آنکه چنان کردی که امروزببینم اشتباه نکرده بودم .
سپاسگذارم که شریف ماندی و خندان از قدرت می‌روی .
آیا جوانان و پیران و دانش اموزانی که این روزها با هزار و یک قیافه و شمایل به تبلیغ تحریم انتخابات می پردازند و تنها بهانه آنها ان است که مگر خاتمی چه کرد که دیگری بکند آیا فراموش کرده اند که تا پیش از ۲ خرداد ۷۶ ایرا ن را چگونه وضعیتی بود ؟ و یا انانکه برای‌ دیگرانی‌ که می شناسیم سر و دستار می اندازند تمام تاریخ را فراموش کرده اند؟
از خاتمی سپاسگذارم و از او عذر می خواهم اگر همانند بسیاری از هموطنانم لحظاتی که او نیاز داشت با او نبودیم و همچون لحظات بسیار تاریخی مردی را جلو درا کردیم و آنجا که به کمکی می خواندمان نبودیم
نمی دانم فردایی که از قدرت کنار روی و سالها بگذرد و اسناد منتشر شود آیا تو را هنوز هم اینگونه که امشب خطاب می کنم مخاطب خواهم ساخت یا نه . اما اکنون به قدرت عقل و استدلال از تو سپاسگذارم.
تو امشب شادتر از همه ایرانیانی که سرانجام کلاه بر سر دیگری خواهی گذاشت اما کاش بداند کسی که تکیه بر این جای خواهد زد که نه هرکه سر تراشد قلندری داند.
درودت باد و شاد زی

«ممکن است این یادداشت که بر خلاف روش جاری‌من در این دفترچه مجازی نوشته شده اعتراض بسیاری را بر انگیزد اما گمان می‌کنم به اندازه یک یادداشت اجازه تشکر از مردی را داشته باشم که معتقدم به کشوری که دوستش دارم خدمت کرد . اگر اشتباه کرده ام تاریخ نشان خواهد داد»

 

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.