یادداشت های پراکنده ترویج علم – 2

قسمت اول این مجموعه را می توانید در این نشانی مطالعه کنید.

به نظرم اولین گام برای پرداختن به داستان ترویج علم این است که به جای پنهان شدن در پشت کلمات و توصیفات جذاب تکلیف خودمان را با موضوع ترویج و اینکه ترویج علم چیست روشن کنیم. ترویج علم به معنی رواج دادن و عمومی کردن علم یا مردمی کردن علم ( نه به معنی سیاسی و تاکید بر جنبه مردمسالارانه در روند تولید علمی که به معنی در دسترس مردم قرار دادن آگاهی علمی ) بخشی از ارتباطات علمی است. زمانی که شما با هر هدفی وارد دنیای ترویج علم می شوید وارد دنیای ارتباطات می شوید.

بدین معنی زمانی که در قالب دانشمندی حرفه ای، سازمانی ترویج گر و یا یک فرد مستقل می خواهید به ترویج علم کمک کنید چاره ای جز این وجود ندارد که از ابزارها، روش ها و اصول ارتباطی استفاده کنید و ارتباطی را برقرار کنید. تمام داستان ترویج در ایجاد ارتباط موثر است و البته برای برقراری این ارتباط ابزارها و تخصص های مختلفی نیز وجود دارد. از سازمان های علمی و بخش های روابط عمومی گرفته تا رسانه ها و برگزار کنندگان رویدادهای علمی تا سازندگان فیلم و وموسیقی و ….

این نکته ساده و به ظاهر بدیهی در عمل ممکن است گره گشای بسیاری از فعالیت های ما باشد.

Digital Representations of Globes

تصور کنید رویدادی ترویجی برگزار می کنید، شما قرار است مردم را به موضوع خاصی علمی و یا روشی علمی علاقه مند و آشنا کنید و ارتباطی میان آنها و آن موضوع برقرار کنید. اگر رفتار شما استانداردهای لازم را نداشته باشد ممکن است باعث زدگی و دور شدن مخاطب شود. مثلا حالتی را در نظر بگیرید که در پارکی تلسکوپی گذاشته اید و می خواهید کار ترویجی کنید. ماه را به مردم نشان می دهید و شخصی به شما می گوید چرا همیشه یک سوی ماه به طرف ما است؟ و شما در پاسخ به جای توضیح موضوع به زبان آدمیزاد یکی از این روش ها را دنبال کنید:

–         واقعا یعنی نمی دانید چرا ماه یک طرفش به طرف زمین است؟ خوب همینه که وضعیت کشور ما این طوری شده است دیگه .

–         به دلیل قفل شدگی مداری حاصل از تاثیر نیروهای کشندی

–         جزییات فنی این موضوع خیلی پیچیده است و من نمی توانم به آن بپردازم اما شما می توانید در دوره های موسسه ما ثبت نام کنید و با طی کردن دو دوره 3 ماهه این موضوعات را متوجه شوید

–         شما فعلا همین دهانه ها را نگاه کنید این مسایل باشد برای بعد

–         …

حاصل کار این است که شما به جای برقراری ارتباط امکان هر نوع ارتباط و رابطه ای در آینده را نیز سد کرده اید. تنها علتش هم این است کههمین مساله ساده  ارتباطات را فراموش کرده اید.

البته این فراموش فقط دامن افراد را نمی گیرد. ممکن است نهادهای رسمی و مهم و دارای عنوان و سابقه نیز دچار این مشکل شوند. اگر شما نهادی ترویج گر دارید و در دنیای امروز از وب سایت ،یا صفحه فیس بوک یا سایر شبکه های اجتماعی تاثیر گذار و مورد استفاده مخاطبانتان استفاده نمی کنید یعنی ابزارهای ارتباطی و ادامه ارتباط را نمی شناسید و به همان اندازه کار ترویجی شما هم لنگ می زند. یا فرض کنید جایزه بزرگی را در زمینه ترویج علم برگزار می کنید و خبر آن را سه روز بعد روی وب سایتتان می گذارید. همین یک کار می تواند نشانه این باشد که کار شما شوخی بزرگی است.

اما اگر ترویج علم برقراری ارتباط است قرار است میان چه کسانی و چه چیزهایی ارتباط برقرار کند؟

ترویج علم به معنی برقرار کردن رابطه و ارتباط میان علم (از جمله شامل  نتایج و روندها و تاثیرات آن)، روش علمی، بازیگران دنیای علم، ویژگی های جامعه علمی و تاثیرات و روندهای دنیای علم  و مردم است.

 من بر این 4 مورد تاکید کردم به این دلیل که ترویج علم الزاما و تنها انتقال داده های علمی و نتایج یافته های جدید نیست. روش علمی و اصول تفکر علمی و در راس آنها شک گرایی نیز قرار دارد. منظور از بازیگران دنیای علم، طبیعتا دانشمندان، مخترعان، فناوران، سازمان ها و آزانس های علمی و آزمایشگاهها و آزمایش های بزرگ و همچنین بازیگران کمتر بدیهی مانند نشریات و ژورنال های علمی، نهادهای ناظر و … است همچنین به ویژگی های جامعه علمی اشاره کردم. منظورم به طور مشخص همه آن چیزی است که در طول زمان و مکان باعث شکل گیری جامعه ای علمی و رفتارها و روندهای حاکم بر آن شده است. علم امروز با وجود جوان بودنش از دل خلا بیرون نیامده است. سابقه و تاریخی دارد که آن سابقه و تاریخ الهام بخش و الهام گرفته از تاریخ و فرهنگ و رویدادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دوران ها و تعامل کشورها بوده است. یکی از بارزترین ویزگی های جامعه علمی امروز مانند هر جامعه دیگری اقتصاد علم است. بنابر این تلاش هایی که  برای معرفی تاریخ و فرهنگ و عوامل موثر بر یک رویداد علمی و یا فناوری می شود بخشی از ترویج علم است. معرفی شخصیت ها و موسسات و همچنین توضیح درباره موتورهای محرک علم بخشی از داستان است.

درباره اقتصاد علم به خصوص باید مفصل صحبت کرد نه تنها اقتصاد علم خودش بازیگر مهمی در شکل گیری و توسعه ترویج علم است که گاهی نقش های خیره کننده و حیرت انگیزی بازی می کند. (برای مثال به اقتصاد پزشکی و تاثیری که بر دنبال کردن درمان برخی از بیماری ها دارد توجه کنید).

در سوی دیگر برقراری این ارتباط مردم قرار دارند. اما این مردم چه کسانی هستند؟ به طور کلی و عمومی همه مردم جامعه می توانند در این دایره قرار بگیرند اما به شرط آنکه یک نکته مهم را از نظر دور نکنیم و آن اینکه هیچ روش جهان شمولی که بتوانید با کمک آن همه مردم جامعه را همزمان مخاطب ترویج خود قرار دهید وجود ندارد. شما ناچارید قبل از آغاز جامعه مخاطب خود را تعیین کنید. یعنی می خواهید موضوع مرود نظر خود را بین چه افرادی ترویج کنید؟ طبیعتا تعیین مخاطب شما بسته به هدف شما در ترویج علم دارد که در فصل های بعدی مفصل تر در باره آن خواهم نوشت اما این تاکید لازم است که مواظب باشید در دام واژه ها نیفتید ما نمی توانیم همه مردم را مخاطب خود قرار دهیم.

بدین ترتیب بخش های محتلف جامعه در سطوح مختلف مخاطب شما قرار می گیرند از کودکان پیش دبستانی تا افراد بالغ با هر سطح تخصص و تحصیلات. از نوجوانان تا والدین. از تجار تا سیاستمداران و هنرمندان و ….و بله دانشمندان متخصص و پیش روی رشته های مختلف هم در حوزه مخاطبین شما قرار می گیرند. آنها که گاهی خود در سوی دیگر معادله قرار دارند با عوض شدن موضوع به سوی دیگر معادله بر می گردند.

برای مثال یکی از بهترین متخصصان کیهان شناسی رصدی ممکن است وقتی صحبت به موضوعی مانند گرمایش زمین می رسد از یک کودک دبیرستانی اطلاعات کمتری داشته باشد. چرا که دانش آموز دبیرستانی امروز با توجه به افزایش مسایل محیط زیست و گرمایش ممکن است چیزهایی در این باره در کتاب های درسی خود خوانده باشد اما آن متخصص در تمام طول تحصیلش حتی یک بار هم گذرش به این واژه نیفتاده و هرچه اطلاعات دارد از گزارش های رسانه ها است ( که یکی از بازیگران ترویج علم به شمار می روند)

چنین تنوعی در مخاطب طبیعتا سطح ترویج از نظر محتوا را نیز تغییر می دهد اگر شما قرار باشد پیشرفت های همان کیهان شناسی تجربی را برای یک فیزیکدان متخصص در زمینه لیزر توضیح دهید از زبان متفاوتی می توانید استفاده کنید تا زمانی که آن را می خواهید برای یک عضور شورای شهر – که ممکن است بخشی از بودجه شهری را بتوان برای ساخت آزمایشگاه یا رصدخانه ای اختصاص دهد – یا دان شآموزی علاقه مند توضیح دهید.

 

به طور خلاصه ترویج علمی به طور عمومی به معنی برقراری ارتباطات و بخشی از ارتباطات است. ارتباطی که مروجان (که در شکل ها و فرم های مختلفی ظاهر می شوند) میان مخاطب خود (که بر اساس نیاز و هدف ترویج از بین مردم انتخاب شده است) و علم ( از جمله شامل یافته های علمی، روش علمی، تاریخ و فرهنگ و اقتصاد و بازیگران دنیای علم و …) برقرار می کنند.

 

دیدگاه‌ها

  1. سلام آقای ناظمی. به نکات بسیار خوبی اشاره کردید. خود بحث ارتباط بر قرار کردن با مخاطب هم بسیار مهمه . به قول مولوی: “چون که با کودک سر و کارت فتاد // هم زبان کودکی باید گشاد”
    و یا این جمله ی حضرت علی (ع) که می فرمایند: “کلّم الناس علی قدر عقولهم لا علی قدر عقولکم: با مردم اندازه فهم و درک خودشون صحبت کنید نه اندازه عقل و فهم خودتون.”
    متأسفانه گاهاً دیده می شه که مروجان ترویج علم نه تنها این نکته رو رعایت نمی کنند حتی بدتر از اون برای فخرفروشی و ادعای داشتن علم و دانش فراوان عمداً صحبت هاشون رو پیچیده و سخت می کنند تا بگن آره ما خیلی می دونیم!!!
    مثالی رو هم که در مورد ماه و این که چرا ما فقط یه سمتش رو از روی زمین می بینیم، زدید بسیار جالب بود. به نظر من کسانی که روش چهارم رو در پاسخ به این سؤال انتخاب می کنند و می گن: “شما فعلا همین دهانه ها را نگاه کنید این مسایل باشد برای بعد!” هیچ بعید نیست جزء کسانی باشند که خودشون هم پاسخ درست و اصولی سؤال رو نمی دونند ولی شهامت گفتن جمله ی “نمی دانم” رو ندارند و فکر می کنند هر سؤالی که مخاطب پرسید اینا باید حتماً پاسخش رو بدونند!
    به نظر من در عصر کنونی ما که به اون عصر انفجار اطلاعات هم می گن آنقدر اطلاعات گوناگون و علوم مختلف وجود داره که از هیچ انسانی انتظار نمی ره به تمامی این علوم که هیچ حتی به یکی از این علوم که مثلاً رشته تخصصی شخص هم هست اشراف کامل داشته باشه. گذشت اون زمانی که یه دانشمند هم فیلسوف بود، هم شاعر بود، هم ادیب بود، هم ریاضیدان بود، هم منجم بود، هم پزشک بود و …
    من فکر می کنم در عصر حاضر با وجود این همه کتاب و فیلم و سایت و … انسان ها هیچ مشکلی در به دست آوردن اطلاعات ندارند (به عنوان مثال الآن با یه حافظه ی فلش خیلی کوچک چند گرمی می تونیم تمام کتاب های یک کتابخانه بزرگ رو تو جیبمون بزاریم و هر وقت خواستیم ازشون استفاده کنیم!) امّا نکته ی مهم شیوه ی تجزیه و تحلیل این اطلاعات و به عبارت دیگه درست اندیشیدن و تفکر منطقیه.

  2. سلام آقای ناظمی

    در یک ماه گذشته من چندین خبر حاوی اطلاعات غلط در رسانه های داخلی دیدم.این خبرها ترجمه بودن. وقتی متوجه نادرستی بخش هایی از خبر شدم تصمیم گرفتم به منبع اصلی مراجعه کنم اما در هیچ کدوم از رسانه ها لینک منبع وجود نداشت و مثلا فقط نوشته بود به نقط از فرانس پرس و در بعضی موارد حتی اسمی از منبع اصلی برده نشده بود و البته نام های خاص انگلیسی افراد، مکان ها، شرکت ها و … موجود در متن خبرها تنها با الفبای فارسی نوشته شده بود. طبیعتا در چنین شرایطی پیدا کردن منبع اصلی خبر و آگاهی از اصل ماجرا بسیار دشوار میشه. از طرفی در هیچ کدوم از این رسانه ها نامی از افرادی که این خبرها را ترجمه (و یا کپی پیست) کردن وجود نداره. به نظر من وقتی کسی که خبری را تهیه یا ترجمه می کنه بدونه که اسمش پای اون مطلب نمیاد خیالش راحته که اگر اشتباهی هم در متن وجود داشته باشه مخاطب متوجه نمیشه چه کسی این اشتباه را انجام داده و در نتیجه این فرد می تونه بدون نگرانی از این بی اعتماد شدن مخاطب و رسانه نسبت به خودش ، با خیال راحت به کارش ادامه بده.

    حالا می خواستم ازتون بپرسم آیا در رسانه های آنلاین، خبرها و مطالب، فرم و قالب استانداردی دارن(حتی به طور نانوشته اما مورد قبول همه)؟ آیا ننوشتن نام فرد نویسنده یا مترجم خبر
    و نام منبع اصلی خبر و گذاشتن لینک منبع اصلی، که معمولا در رسانه های داخلی به چشم نمی خوره، کار درستیه و من مته به خشخاش میذارم یا این که این رسانه ها این موارد را رعایت نمی کنن؟
    همین طور به نظر شما :
    -نام های خاص غیر فارسی را به چه صورتی باید در متن نوشت؟ فقط به صورت فارسی مثل نیوساینتیست، فقط به صورت انگلیسی مثل newscientist، نام فارسی و نام انگلیسی در پرانتز مثل نیوساینتیست (newscientist) .
    -ذکر منبع به صورت مثلا ” دیسکاوری ” اشکالی نداره؟ (روشی که در جام جم مرسومه) چون نوشتن منبع به این صورت این معنی را داره که خود مخاطب اسپلینگ دیسکاوری را حدس بزنه بعد بره تو اینترنت و نشانی سایت را پیدا کنه و بعد بره تو اون سایت و دنبال خبر مورد نظر بگرده

    ممنون

    1. سلام
      چنانچه خبری در فضای مجازی منتشر می شود که ترجمه از منبع دیگری است و یا خبری را به نقل از منبع آنلاین دیگری منتشر می کند قطعا باید رفرنس – به صورت هایپر لینک – بدهد این کار فقط به مساله اعتبار و منبع بر نمی گردد و از نظر حقوقی ضروری است. ممکن است خبری که شما باز نشر می کنید در بردارنده بار حقوقی باشد و مورد شکایت قرار بگیرید و اگر ارجاع به منبع وجود نداشته باشد قطعا شما مسوول هستید. یکی از دلایلی که در خبرگزاری های آنلاین و یا وب سایت ها شاید کمتر رعایت می شود این است که سنت نوشتن برای متن چاپی بدون اصلاح وارد فضای آنلاین شده است. در متن چاپی قاعدتا شما نمی توانید به کل متن ارجاع دهید و برای ارجاع دادن مثلا می نویسیید: مجله نیو ساینتیست در شماره اخیر خود با انتشار گزارشی با عنوان … به قلم … به این موضوع پرداخت یا اینکه اگر خبری باشد که این مجله و یا وب سایت منتشر کرده باشد شما در بخش چاپی می نویسید بر اساس گزارشی که در شماره اخیر (یا تاریخ آن شماره) مجله نیو ساینتیست منتشر شد گروهی از دانشمندان فلان جا موفق به چنین کاری شدند و البته هر جا نقل قول مستقیم می آید باید منبع آن مشخص شود.
      در مورد وب سایت ها به این ترتیب است که حتما وقتی به آن مقاله یا گزارش اشاره می شود لینک به آن مقاله یا گزارش باید قرار داده شود.
      درباره نویسنده ها قطعا نام نویسنده (اگر نویسنده باشد) قطعا ضروری است. مطلب بدون امضا سندیتی ندارد و حق مخاطب است که بداند مطلبی که می خواند به قلم چه کسی نوشته شده است. مگر اینکه مواردی مانند ستون هایی نظیر خبرهای کوتاه یا راهنما و .. باشد در این صورت مسوول آن صفحه مشخص است و در شناسنامه مجله به آن اشاره شده است
      اما در باره مترجم اختلفا نظر زیاد است
      اگر نظر شخصی من را بخواهید قطعا باید نام مترجم هم در انتهای خبر بیاید. اما به دلایل مختلف این کار را نمی کنند.
      ولی مساله مهمی که اشاره کردید این است که ما منبع می دهیم که مخاطب و دیگران بتوانند منبع را پیدا کنند اگر نتوانند این کار را بکنند عملا منبع نداده ایم حتی اگر مثلا اشاره کنیم که ناسا گفته.
      در مورد نام های مجلات و منابه به زبان فارسی من هم معتقدم کار درستی است اولا نام آنها نباید ترجمه شود چون نام خاص است. مثلا نیچر را نمی توانید بنویسید مجله طبیعت (اگر گزارشی در باره تاریخچه مجله نیچر می نویسید در آنجا می توانید توضیح دهید که کلمه نیچر به معنی طبیعت است اما از این به بعد نام خاص است. و از سویی من با استفاده از الفبای انگلیسی در متن فارسی به غیر از موارد ضروری به شدت مخالفم.
      مثلا ما وقتی می خواهیم خبری درباره استیون اسپیلبرگ بزنیم لازم نیست نام انگلیسی او را بنویسیم مگر تلفظ نام آنقدر به فارسی پیچیده باشد که احتمال خطا وجود داشته باشد.
      اما موردی که شما می گویید. در باره منابع اصلی به نظرم تا وقتی مشخص و دقیق نوشته شود که مثلا به نقل از شماره ماه فلان تاریخ مجله نیچر لازم نیست در متن غیر اینترنتی معادل انگلیسی را بیاوریم مگر اینکه منبع غریبه ای باشد که فارسی نوشتن نامش دقیق نباشد و برای معرفی لازم باشد در اپرانتز انگلیسی هم بیاید. در مورد متن اینترنتی که در در نهایت شما همان کلمه را به منبع اصلی لینک می دهید و در متن چاپی هم باید حداقل منبع اصلی مشخص باشد اپرچه واقعا لینک دادن به آن به طور مستقیم ( چاپ کامل آدرس لینک آن ) امکان پذیر نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

*

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.