ایده فضانوردان باستانی یکی از هیجانانگیزترین ایدههای حاشیه علم در سالهای اخیر بوده است. اوج محبوبیت این ایده مدیون مردی است به نام اریک فون دنیکن. کتابهای متنوع فون دنیکن که معروفترین آنها ارابه خدایان بود، موجی سهمگین در جهان به راه انداخت و اگر منصف باشیم یکی از هیجانانگیزترین و پرسشبرانگیزترین کارهایی بود که در آن نویسنده به گوشه و کنار زمین سفرکرده بود و به کاوش در مسایلی پرداخته بود که در حاشیه دنیای علم رویداده است.
ایده فون دنیکن و همفکران او ساده بود. زمانی دور فرستادگانی از فضاهای دور به دیدار زمین آمده و ما را در توسعه فناوری و ساخت تمدن یاری دادهاند. مردمان ابتدایی از این دانش استفاده کرده و آنها را در دل افسانهها و اسطورههای خود در قالب ابرقهرمانها و الههها و ایزدان باستانی نامبردهاند.
حامیان این نظریه برای تایید دیدگاه خود راهی طولانی را طی کردند. آنها به کاوشی وسیع دست زدند. به درون خزانههای قدیمی و گنجینههای گمشده رفتند، آثار باستانی و کتیبهها و طومارها را زیرورو کردند، به بررسی موقعیت بناهای تاریخی پرداختند و شروع به نقشهبرداری از این آثار و طرحها و مجسمهها کردند. آنها به سراغ نمادها رفتند، اسطورهها و افسانهها و کتب مقدس باستانی را زیرورو کردند و فرهنگ شفاهی و آدابورسوم قبایل بدوی را مورد کاوشی دقیق قراردادند. از دل این بررسیها بود که به نمونههای جالبتوجهی دست یافتند و سوال های درستی هم پرسیدند.
آنها در ساخت اهرام مصر نوعی جهتگیری نجومی را یافتند، وقتی دیدند بنایی مانند استون هنج کاربری نحومی دارد این سوال را مطرح کردند که چطور آن خرسنگهای عظیم بر رویهم قرارگرفته است. وقتی رد مشابهی را از مصر باستان تا آشور تا ایران باستان یافتند که شبیه خلبانی نشسته بر سفینهای تکنفره بود، پرسیدند این شباهتها از کجا میآید و وقتی نقشهای آمریکای مرکزی را دیدند که مشابه با آنچه در شرق بود از مارهای پرنده غولآسا و ارابههای آتشین و سفر قهرمانان و نبردهای حماسی آنها در میانه زمین و آسمان سخن میگفتند، از دلیل این تشابه سوال کردند.
هزاران سند و مدرک را جمع کردند و سوال هایی را پرسیدند که ارزش پاسخ دادن داشت؛ اما آنها به دنبال پاسخ نرفتند بلکه از قبل پاسخ را در اختیار داشتند. آنها به دنبال مدارکی بودند که فرضیه آنها را تایید کند و فرض آنها این بود که فضانوردانی باستانی به زمین آمدهاند.
آنها بهجای جستجوی جواب، پاسخ خود را درون مدارک قرار دادند. در خطوط سنگی نازکا، فرودگاهی باستانی را دیدند. در اهرام مصر آثار فناوری فضایی و دلتنگی برای خانه فضانوردان باستانی، در مجسمههای جزیره ایستر، انتظار برای فرود فضانوردان، در داستان حزقیال
نبی، فرود سفینهای فضایی را یافتند و در مدالی بازیافته از معبدی در آمریکای مرکزی مدلی کارآمد در آزمایشهای آئرودینامیک که شبیه به سفینهای فضایی بود. در دل آرامگاهی در پرو، خلبانی را نشسته بر طبقه بالای سفینهای آماده پرتاب یافتند و در نماد فروهر فضانوردی باستانی که اهرم هدایت سفینهای یکطرفه را به دست گرفته و در زیر پای او موتوری عمودپرواز قرار دارد. آنها در اسطورههایی چون مهابهاراتا و رامایانا نبردی فضایی را دیدند و رد فناوری فضایی را همهچیز و همهجا دنبال کردند.
مشکل کجا است؟ مشکلی که طرفداران این نظریه با آن مواجه هستند، روش اشتباه برای پاسخ دادن به سوالات است.
این افراد برای پاسخ دادن به سوال های منطقی راهی غلط را انتخاب میکنند تا حتما به نتیجه موردنظر آنها برسد و به همین دلیل روش علمی را دور میزنند و از مسیر علم به وادی شبهعلم سقوط میکنند.
زمانی که با چنین معماهایی مواجه میشویم برای پاسخ گرفتن به سراغ متخصصین میرویم و از آنها سوال هایی دقیق و درست میپرسیم و جوابها را درست تفسیر میکنیم. در اینکه علت و یا چگونگی بسیاری از رویدادها و پدیدهها و آثار باستانی برای ما نامشخص است، شکی نیست اما مشکل جایی آغاز میشود که این موارد – و حتی مواردی که پاسخهای دقیقی برای آن وجود دارد – را دلیلی بر تایید نظر خود میگیریم و میگوییم چون در توضیح یک پدیده اختلافنظر وجود دارد و یا توضیح دقیقی هنوز به دست نیامده است پس کار کار فضاییها است.
این افراد برای اینکه ایدههای خود را تایید کنند اصطلاحاً به دستچین کردن مدارک دست میزنند و تنها مواردی را مطرح میکنند که در تئوری آنها جایی برای آنها باشد.
اگر به فهرست ادعاهایی که این افراد برای تایید نظرات خویش میآورند دقت کنید، معمولا آنچه جای خالی آن احساس میشود نظرات کارشناسان و متخصصان آن حوزه است. ما وقتی نقش ماری را در چین یا آمریکای مرکزی میبینیم که توانایی پرواز دارد آن را مستقیم به فضاییها نسبت میدهیم اما سوال نمیکنیم در این فرهنگها مار پرنده از کجا آمده و چرا به این وضع دچار شده است و چرا چنین موجودی با چنان تعبیرهایی وجود دارد.
وقتی به خطهای شگفتانگیز دشت نازکا میرسیم، از دهها متخصصی که عمر خود را برای بررسی این خطوط گذاشتهاند سوال نمیکنیم و همینطور وقتی به سراغ متنی رمزی و اسطورهای میرویم بدون توجه به قوانین شکلگیری و خوانش این متون هرجایی را که بخواهیم نص را بهجای گزارشی واقعی میگیریم و تفسیر خود را بر آن مینشانیم.
ایده باستان شناسان فضایی مبتنی بر دو بخش اصلی است. سوال هایی خوب و هیجانانگیز و پاسخهایی غلط و غیرعلمی و گزینشی. هیچکس با بخش اول مخالفتی ندارد اما بخش دوم نقطهای است که قدم به دنیای شبهعلم میگذاریم.
سوال های زیادی درباره حیات فرازمینی وجود دارد. اینکه آیا حیات در خارج از زمین وجود دارد یا نه؟ (اگرچه ازنظر آماری تقریبا از این بابت اطمینان داریم اما تاکنون هیچ سند و نشانه قابل استنادی حتی از وجود نوعی حیات ابتدایی در بیرون از زمین نیافتهایم) آیا اگر حیاتی وجود داشته باشد این حیات ممکن است هوشمند باشد و روند هوش چگونه است؟ اینکه اگر روزی موجودات فضایی هوشمند متمدن دارای توانایی برقراری ارتباط و مایل به برقراری ارتباط و برقرارکننده ارتباط به سطحی از فناوری رسیده باشند که به ما سری زدهاند چه بلایی سرشان آمده؟ کجا رفتهاند؟ چرا در هیچیک از این مکانهای تاریخی که نشانی از این ارتباطها و تماسها وجود دارد هیچ نشانهای از قطعهای از فضاپیمای آنها نمانده است؟ و اصلا چگونه آمدهاند و رفتهاند؟
تاریخ ما دربردارنده معماهای زیادی است اما همانطور که هر بنای باستانی که کاربرش را نمیدانیم نمیتوانیم به رصدخانه نسبت دهیم، هر سند بیتوضیحی که شباهتی با موضوعی مدرن دار را نیز نمیتوانیم به فضانوردان باستانی نسبت دهیم.
البته که این ایده، آنقدر هیجانانگیز هست که به حیات خود ادامه دهد. هرازچندگاه چهرههای تارهای ظهور میکنند و این بحث را دوباره مطرح میکنند و گاه شبکههای نسبتا معتبری مانند شبکه تلویزیونی تاریخ، برای جذب مخاطب به سراغ معماهای رود و آنها را دوباره باب روز میکند.
فضانوردان باستانی بیش از آنکه بازدیدکنندگانی فراموششده باشند نوآمدگانی هستند که در ذهنهای ما جان گرفتهاند و شاید وقت آن فرارسیده باشد که این ناآمدگان را بدرقه کنیم.
—-
– این مطلب برای پرونده ای که مجله دانستنیها در تابستان و درباره ایده فضانوردان باستانی منتشر کرده نوشته و در آنجا منتشر شده است.
– عنوان مطلب برگرفته از مطلع غزلی از هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) است.
در پیرو فرمایشات شما: نا آمدگان اگر بدانند که ما // از دهر چه می کشیم نایند دگر 🙂
جناب آقای ناظمی، فکر نمی کنم نظریات آقای اریک فون دنیکن و همفکران اون رو بشه “شبه علم” نامید. بالاخره اونا هم مستندات و دلایل خاص خودشون رو دارند. اگر چه به طور قطع و یقین نمی شه گفته های اونا رو اثبات کرد اما به بهانه “شبه علم” بودن به همین راحتی هم نمی شه انکارشون کرد. اگه قرار باشه نظریه فضانوردان باستانی “شبه علم” باشه به نظر من “نظریه ریسمان ها” رو هم باید شبه علم بدونیم، چرا که هیچ کدوم حداقل با ابزار و دانش امروز ما قابل تجربه یا امتحان نیستند.
حتی من حدس می زنم تکامل تا حدودی متفاوت انسان از سایر موجودات به خصوص در نوع حرکت بر روی دو پا، صحبت کردن، ساخت ابزار، خوردن غذاهای پخته (بر خلاف تمام موجودات روی کره زمین)و شیوه انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگه ممکنه ارتباط به این فضانوردان باستانی داشته باشه. حتی بعید نیست اون چیزی هم که در ادیان مختلف تحت عنوان “آدم و حوا” از اون یاد می شه که از اون دور دورا! اومدند (از بهشت رانده شدند) باز ارتباط به همین بیگانگان فضایی داشته باشه. شاید سیاره اونا در مقابل سیاره ما حکم بهشت رو براشون داشته! البته این جملات اخیر فقط افکار و اندیشه های خودمه و به هیچ وجه ادعای “علمی” بودن اونا رو ندارم.
با سلام: بی شک تلاش برای ترسیم تصاویر بزرگ از موجودات گوناگون در بیابان خشک و لم یزرع کاری برای سرگرمی بومیان پرو نبوده است .در پاسخ به اینکه کاربرد این تصاویر چیست، نظریات مختلفی ارایه شده است،دسته ای از این نظریات موجودات فرا زمینی را دخیل می دانند ،اما از دید گاه دیگر که من آنرا دیدگاه زمینی می نامم ،کاربردی بودن این نقوش برای شناخت زمان واستفاده از آن در امور زمینی است ،مانند آنچه که در سایر فرهنگ های باستانی نیز وجود دارد. بنا بر این این تصاویر می تواند نقوشی از آسمان بر روی زمین باشد ودر حقیقت پلانتا ریومی (آسمان نما)بر روی زمین است، خانم ماریا رایکه که حفظ این تصاویر را در عمر خود به عهده گرفته بود نیز معتقد به همین امر بود.شاید دیدگاه هایی مخالف این نظر باشد. اما بایدبه خاطر داشت که هر نظریه ای مخالفان و موافقانی دارد.وبهتر است حداقل این نظرات اجازه طرح بیابند. واز پیش داوری خوداری شود ،کاری که در مورد هر امر علمی انجام میگردد . من مطلبی تحت عنوان دشت نازکا برایتان ارسال نموده ام و قرار بود نظرتان را بفرمایید .اما متاسفانه به دلیلی که نمی دانم پاسخی دریافت نکرده ام . امیدوارم این یادداشت در نظر قرار گیرد .متشکرم
متشکرم