یک بار دیگر انجمن ترویج علم ایران که حداقل از نظر تئوری چشموچراغ ما است و امید ما برای کمک به رشد علمی در کشور و افزایش آگاهی علمی کردم کشورمان تا حد زیادی به آن دوخته شده است، پروژه دیگری را معرفی کرده است. این بار انجمن تنها نیست و با همراهی یکی دیگر از مراکز مهم علمی کشور یعنی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور نیز همراهی میکند. همراه دیگر این پروژه کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد است.
عنوان پروژه «پایانی دیگر است» میتوانید خبر این برنامه را در اینجا بخوانید و من هم برای حفظ امانت عین خبر وبسایت انجمن ترویج علم را در زیر نقل میکنم:
«طرح پایان دیگر
انجمن ترویج علم ایران، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد طرح پایان دیگر را برگزار میکنند:
برای شرکت در این طرح از شما نوجوانان عزیز می خواهیم حداقل یکی از کتابهای زیر را بخوانید و به ما بگویید اگر شما جای نویسنده بودید کتاب را چگونه می نوشتید و آیا آخر داستان را هم همینطور تمام می کردید؟(حداکثر 600 کلمه)
- وقتی گلچه باد در چارقدش می پیچید … / نوشته ی اعظم مهدوی؛ تهران: افق، 1392. در 32 صفحه
- شاهدخت بلخ: براساس منظومه رابعه دختر کعب / نوشته ی محمدرضا مرزوقی؛ تهران: افق، 1392. در 120 صفحه
- رویای باغ سپید / نوشته ی آرمان آرین؛ تهران: ایران بان، 1388. در 80 صفحه
- عاشقانه های یونس در شکم ماهی / نوشته ی جمشید خانیان؛ تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1389. در 168 صفحه
- اگر بچه رستم بودم / نوشته ی محمدرضا یوسفی؛ تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، 1389. در 80 صفحه
- ملاقات با خون آشام / سيامك گلشيری؛ تهران: افق، 1389. در 115 صفحه
مهلت ارسال آثار پایان آبان ماه 1394
برای دسترسی به کتابها، می توانید آنرا از کتابخانه حسینیه ارشاد امانت بگیرید و یا در سایت کتابخانه آن را مطالعه کنید.»
با خواندن این متن، سؤالی که قبلاً بارها با خواندن برنامههای انجمن ترویج علم مانند مسابقه نقش زن در زندگی برایم ایجاد شد ایجاد میشود: این مسابقه چه ربطی به انجمن ترویج علم و، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور دارد؟
آیا در برنامههایی که یک انجمن ثبتشده و مشخص یا یک مرکز دولتی برگزار میکند نباید کوچکترین رابطهای بین برنامه و اهداف آن وجود داشته باشد؟ واقعاً کدام توجیه برای پشتیبانی دو نهاد مهم ترویج علم کشور در این برنامه وجود دارد؟
بله مطالعه و تشویق مردم به مطالعه و تحریک تخیل مردم و نوجوانان کار بسیار خوبی است اما دهها نهاد وجود دارند که مسئولیت این موضوع را بر عهده دارند سیستم سازمانی مشخصی دارند و وظیفه رسمی بابت این موضوع دارند. اگر معدود نهادهایی که در زمینه توسعه علمی و ترویج علم ایران برای خود مسئولیت قرار دارند بتوانند برنامههایی را ترتیب دهند که به آن اهداف کمک کند چهبهتر اما این وظیفه آنها نیست. وقتی اینهمه کار نکرده روی زمینمانده است این چه نوع اولویتبندی است؟
من متوجه محدودیتها و تواناییهای اندکی این انجمن هستم و زحماتی که مدیران آن میکشند را میفهمم اما هیچکدام از اینها دلیل نمیشود که کار اشتباه را تحمل کنیم.
یک بار دیگر به عناوین کتابها نگاه کنید. بهسادگی میشد این مسابقه را دقیقاً در راستای اهداف انجمن ترویج علم قرار داد. تنها کافی بود بهجای این عناوین 5 جلد از کتابهای علمی تخیلی که به همت گروهی از مترجمان و ناشران در سالهای اخیر دوباره بازاری پررونق یافته است را بهعنوان کتابهای مسابقه انتخاب میکردند.
همین روزها دنیا در حال تحسین اثر مریخی اندی وییر است که بهزودی فیلم آن نیز به بازار میآید. ترجمه عالی حسین شهرابی از این کتاب در بازار است و خواندن آن میتواند هر دانشآموزی را به علم علاقهمند کند بر سر شور بیاورد و شاید دروازهای جدید برای ورود به دنیای علم و فناوری به روی او بگشاید. در همین چند ماه فقط یک ناشر در تهران چندین مجموعه علمی تخیلی از آثار تحسینشده جهان را منتشر کرده است. چندین و چند ناشر دیگر کتابهای دیگری را منتشر کردهاند و تقریباً عمده آثار کلاسیک آسیموف، کلارک و هانلاین در اختیار مخاطب هستند.
چه چیزی باعث میشود که انجمن ترویج علم اگر میخواهد مهر خود را زیر این برنامه بزند اصرار نکند که کتابها از بین داستانهای علمی تخیلی انتخاب شود؟ جز بدسلیقگی چه میتواند باشد؟
این روند فقط باعث میشود تا کارنامه اسمی انجمن طولانیتر شود، زحمت زیادی را مدیران و برنامه ریزان بکشند و نهتنها هیچ سودی به ترویج علم ایران نرسد که با ارائه الگویی غلط مسیر فعالیتهای آینده آن نیز به انحراف کشیده شود.
اما سوال مهمتر این است که چرا وقتی انجمن به دلایلی که دارد حاضر به پذیرش این نقدها نیست و چرا وقتی تقریباً همه فعالان حوزه ترویج علم کشور در برابر این رویدادها سکوت میکنند من از این گوشه دنیا باید اعتراض کنم؟
دلیلش ساده است. اگر ما در برابر اشتباه و رفتارهای غلط بهخصوص اگر وقتی از سوی دوستانمان و آنهایی که روی آنها حساب بیشتری میکنیم، سکوت کنیم، خیانت کردهایم. ما استانداردها را کاهش میدهیم و الگوی غلطی را کمکم در جامعه جا میاندازیم. هزینه نقد کردن در بدترین شرایط این است که دوستانمان از من دلگیر شوند، هزینه سکوت، اشاعه روند اشتباه و غلط است. به نظرم با مقایسه این دو هزینه بهراحتی میتوان انتخاب کرد که کدامیک ارزش پرداخت را دارد.
ترویج علم و توسعه علمی برای ما مهم است. برای ایران مهم است و به همین دلیل باید در برابر اشتباههایی که در حوزه آن میبینیم هشدار دهیم. حتی اگر دوستان نخواهند صدای خیرخواهی ما را بشنوند.
با همه احترامی که برای دوستان انجمن ترویج علم قائلم چنین برنامههایی اشتباه است و هدر دادن امکانات اندک انجمن. وقتی چنین فرصتهایی به دست میآید حداقل میتوان آنها را در مسیری هدایت کرد که سودی هم به ترویج علم و بدنه ضعیف و نحیف آن برسد.
به نظرم همین نقد البته با شدت بیشتری هم به دفتر سیاستگذاری علمی کشور وارد است. کاش دوستان ما توضیحی از چنین مشارکتهایی داشته باشند که از چشمان ما پنهان مانده است.
خدا کند که من اشتباه کنم وگرنه ادامه این روند همان است که گفت ترسم نرسی به کعبه …

سلام
احتمالا هدفشون ترویج علم داستان نویسیه شایدم تبلیغ کتابها