عقربههای ساعت که به لحظه تحویل سال ۱۴۰۱ خورشیدی نزدیک شود ما، ایرانیانی که زندگی و روزهایمان را بر مبنای تقویم خورشیدی سامان میدهیم، یک قرن را پشت سر خود خواهیم گذاشت و وارد قرن جدید میشویم.
شاید به نظر بیاید که چنین تغییری تنها اضافه شدن یک عدد به سال و یا تغییری در رقم دهگان شماره قرنهای خورشیدی است و اهمیتی ندارد اما اینگونه نیست. این تاریخ و این تغییر مهم است و نقطه عطفی مهم به شمار میرود. به دلایل مختلف، از ایدههای روانشناسی و رسوب باورهای اسطورهای و تاریخی گرفته تا این واقعیت که بسیاری زا مردم و مسئولان از قرن تازه بهعنوان افقی مهم یادکردهاند و تا این واقعیت که از میان ما تنها تعداد اندکی خواهند بود که دو بار تغییر قرن را تجربه کنند و این فرصتی یگانه و منحصربهفرد برای بسیاری از ما است (مگر در این قرن که میآید پزشکی چنان پیشرفتی کند که انسانهای دوقرنی از استثنا به قاعده تبدیل شوند).
همه این عوامل دستبهدست هم میدهد تا تغییر قرن به معیاری برای نگاه به گذشته بدل شود. آنچه سالهای طولانی وعدهاش را به خود داده بودیم و آنچه در عمل به آن دست پیداکردهایم. زمان زمانه مرور حسابها است و زمانهای که وعدهها را به آزمون و محک واقعیت بسنجیم.
در سالهای اخیر ایده ایران در سپیدهدم قرن ۱۵ به راهها و شکلهای مختلف بیانشده است و حتی سر در اسناد رسمی و بالادستی درآورده است.
چه به نام ایران ۱۴۰۰ چه در قالب سند چشمانداز توسعه ایران که چهره ایران را برای سال ۱۴۰۴ ترسیم میکند، ما تصوری و جایگاهی از ایران قرن بعد ساختهایم. در خلاصهترین و غیردقیقترین عبارت اینکه میخواهیم ایران در این زمان در بین کشورهای منطقه در همه رشتهها برتر باشد و حداقل در چند حوزهای بتواند در جهان در رده کشورهای توسعهیافته و پیشرو قرار گرفته باشد.
اگرچه چنین نگاهی به توسعه شاید نگاه مناسبی نباشد و اینکه خود را بهجای نیازها و تواناییهای خود و آنچه برای نقش خود میخواهیم بر مبنای دیگران بسنجیم، باعث خواهد شد تا دیگران اهداف ما را به ما دیکته کنند و متر اشتباهی – بهخصوص در شرایط فعلی منطقه – در اختیار ما قرار دهد.
اما آیا وعدههایی که ما برای خود و کشور خود در قرن جدید ترسیم کرده بودیم به واقعیت خواهند رسید؟
خود ما چه تصور و ایدهای از ایران قرن ۱۵ داشتیم و داریم؟ آیا فکر کردهایم در آغاز قرن جدید میخواهیم در کجای نقشه علم و فرهنگ و فناوری و اقتصاد و سیاست جهان باشیم؟ جایگاه ما در قرن تازه کجا است آیا به تجربهای از اشتباههای گذشته و درس گرفته از آنها وارد قرن تازه میشویم تا حداقل از تکرار آنها جلوگیری کنیم یا با انکار کردن آنها و بدون تجربه شکستها و موفقیتها قدم در دوره تازهای میگذاریم و محکومبه تکرار خواهیم بود؟
فراموش نباید کرد که آنچه قرن آینده برای ما در آستین دارد، پرورده کارهای دیروز و امروز ما است و شاید در این آخرین سالهای قرن کهنه مناسب باشد که ببینیم چهکارهایی میتوان برای ایران ۱۴۰۱ انجام داد و اگر درجایی تصور ما از ایران قرن ۱۵ با آنچه به واقعیت میپیوندد تفاوت دارد این تفاوت حاصل کدام مسیر اشتباه است.
