یادداشت هایی در باب روزنامه نگاری علمی – 1

این مطلب بخش اول از مجموعه یادداشت هایی است که به پیشنهاد مهندس شهرام یزدان پناه دبیر گروه دانش روزنامه جام جم در زمینه روزنامه نگاری علمی برای این روزنامه می نویسم و روزهای دوشنبه در این روزنامه منتشر می شود. سعی می کنم به همان ترتیب در اینجا هم دوباره منتشر کنم و البته می توانید نسخه پی دی اف و یا وب آن را در وب سایت جام جم پیدا کنید.

منبع تصویر : Corbis

یادداشت هایی در باره روزنامه نگاری علمی

مهندس شهرام یزدان پناه، دبیر گروه دانش روزنامه جام جم مدتی پیش از من درخواست کرد تا یادداشت هایی در زمینه روزنامه نگاری علمی برای روزنامه جام جم بنویسم. متاسفانه گرفتاری های شخصی باعث تاخیر چند ماهه تحویل  این یادداشت ها شد. زمانی که فکر می کردم چه چیزی باید در باره روزنامه نگاری علمی بنویسم، ایده های مختلفی به ذهنم خطور کرد. از درس نامه ها و تعریفات کلاسیک گرفته تا تجربه های شخصی. از آنجایی که انتشارات موسسه جام جم به زودی کتابی در زمینه روزنامه نگاری علمی را منتشر می کند، فکر کردم بحث های طبقه بندی شده را برای آن جا باقی بگذارم و در این ستون ها در باره برخی از تعریف ها و سو تفاهم ها که به نظرم می رسد و سوال هایی که ممکن است پیش روی همکارانم در این گرایش باشد بپردازم. به همین دلیل اگرچه این مجموعه به برخی اصول و چالش های روزنامه نگاری علمی می پردازد اما یک درس نامه مستقل یا راهنمای جامع  برای آن نخواهد بود.

 

 

  1. روزنامه نگار علمی کیست؟

شاید ریشه بسیاری از اصلی ترین چالش های موجود در هر رشته ای از همان جایی نشات بگیرد که مفاهیم به ظاهر بدیهی در آن قرار دارند. تعریف بدیهیات به نظر کاری عبث و بیهوده می آید اما فراموش کردن همین تعاریف اولیه باعث می شود مشکلات فراوانی به وجود آید.

برای اینکه مشکلاتی که به آن اشاره می کنم مفهوم تر شود به این حالت هایی که احتمالا هر روزنامه نگار علمی در ایران – و در اغلب نقاط جهان – با آن دست و پنجه نرم کرده است توجه کنید.

–         شما در مقابل یک دانشمند محترم و جا افتاده و با سابقه قرار گرفته اید و مشغول پرسش و پاسخ با او می شوید. به سوالی می رسید و در جواب شما آن فرد به جای آنکه پاسخ دقیقی بدهد به شما می گوید: این سوال خیلی مرتبطی نیست بهتر است از آن بگذرید.

–         در پایان یک گفتگو و مصاحبه شخص مصاحبه کننده، یا مسوول روابط عمومی آن دانشگاه و موسسه ضمن تشکر از شما محترمانه یا نامحترمانه از شما درخواست می کند متن نهایی گفتگوی خود را جهت تایید به دفتر ایشان ارسال کنید.

–         در هنگام تهیه گزارش از یک موضوع مثلا محیط زیستی، فناوری یا امثال آن مسوولانی که با آنها تماس می گیرید به شما می گویند به صلاح نیست در این باره فعلا صحبت شود و بهتر است بعدا صحبت کنیم و ما خودمان به شما اطلاع می دهیم.

–         مسوول یک موسسه علمی با شما تماس می گیرد و می گوید من یک خبر خیلی ناب و دست اول برای شما دارم و لطف کنید همین امروز در صفحه روزنامه جای دهید. متن خبر را هم برایتان ارسال کرده ام و لطفا به همان شکل کار شود.

–         یک مخترع، نوآور و محقق با شما تماس می گیرد و ضمن ارسال گواهی هایی از ثبت دفتری کارها و طرح های خود از شما می خواهد گفتگویی با او انجام دهید و با وجود اینکه تقریبا به هیچ یک از سوال های شما جواب درست نداده با قسم و آیه از شما می خواهد مطلبش را کار کنید.

–         خبری شگفت انگیز را در یکی از سایت های خبری، رادیو و تلوزیون و یا روزنامه های دیگر می بینید و بلافاصله وسوسه می شوید برای عقب نماندن از قافله و متهم نشدن به خبر خوری از سوی مسولان رسانه خود آ ن را منتشر کنید.

–         ….

اگر تا کنون در هر یک از شرایط بالا قرار گرفتید و به سوال ها، در خواست ها و وسوسه های اشاره شده پاسخ مثبت داده اید به طور جدی باید به مرور جایگاه خود به عنوان روزنامه نگار علمی بپردازید. همه این درخواست ها و وسوسه ها از آ نجا ناشی می شود که بسیاری از مردم جایگاه روزنامه نگار علمی را نمی شناسند و گاه خود روزنامه نگارهای علمی نیز این جایگاه را فراموش می کنند.

پس پرسیدن این سوال که خبرنگار علمی کیست و پاسخ دادن به آن حداقل بخشی از مشکلات ما را رفع می کند.

روزنامه نگاری علمی شاخه و گرایشی از روزنامه نگاری است. روزنامه نگار یا ژورنالیست علمی در ابتدا یک ژورنالیست است و در این مقام فرقی میان او یک ژورنالیست عمومی، سیاسی، ورزشی و … وجود ندارد. حوزه ای که او پوشش می دهد حوزه علوم است که با اندکی تساهل ریاضیات، فناوری، محیط زیست و تحقیقات پزشکی ( و نه سلامت به معنی عمومی و تبلیغ رژیم غذایی و مشاوره روانشناسی و آشپزی و …) را در بر می گیرد. درباره این زمینه تخصصی در یادداشت های بعدی مفصل تر خواهم نوشت. اما در اینجا فقط بر این بخش تاکید می کنم که روزنامه نگار علمی ، روزنامه نگار است. از همان شیوه ها و روش های روزنامه نگاری استفاده می کند، ابزارهای او با ابزارهای همکارانش یکسان است، در نشریات مکتوب ، الکترونیکی، تصویری و صوتی کار می کند و بسته به نوع نیاز، محصولات و سرویس های مختلفی را به جامعه تحویل می دهد.

روزنامه نگار علمی مانند هر روزنامه نگار دیگری 2 وظیفه عمده بر عهده دارد. نخست تشخیص خبر و موضوعاتی که برای جامعه مهم است و یا باید مهم باشد و مورد توجه قرار گیرد و انتقال درست ، بی طرفانه ، کامل، شفاف و معنی دار و قابل فهم و البته جذاب آنها به مخاطب و دیگری نظارت بر حوزه تخصصی خود. برای انجام این وظیفه روزنامه نگار علمی مانند دیگر همکارانش از تکنیک ها و روش های مختلف استفاده می کند برای شناخت صحت و اهمیت خبر از منابع عمومی و شخصی استفاده می کند، بسته به اهمیت و عناصر خبری موضوع قالب مشخصی از گزارش و گفتگو  تا خبر کوتاه و یا مقاله و پرونده را برای ارایه آن انتخاب می کند. با دبیران و سردبیران رسانه خود درباره انتشار آن بحث می کند و با آنها به توافق می رسد و با استفاده از سبک های مختلف محصول خود را آماده و ارایه می کند. در بخش دوم هرجا احساس کند موضوعی و یا حوزه ای و یا اتفاقی از فرم خارج شده است تذکر می دهد نسبت به آینده و یا سرعت روند ها و جهت گیری آنها هشدار می دهد و حوزه مورد نظر خود را نقد می کند.

برای این کار او هم مانند همه همکارانش نیازمند وصل شدن به دنیای اطلاعات است. به قول آرتور سی کلارک فقید که می گفت من بدون آب و غذا می توانم زندگی کنم اما بدون اطلاعات هرگز، یک روزنامه نگار علمی موظف است – نه اینکه می تواند بلکه باید – تا حد امکان اخبار حوزه خود را دنبال کند، مجلات و نشریات دیگر را زیر نظر داشته باشد، منابع مستقلی برای خود از جامعه علمی حوزه مورد فعالیتش دست و پا کند، خود را با مقاهیم و همچنین زندگی نامه چهره ها و داستان روندها و همینطور تاریخ و فلسفه علم آشنا کند. اطلاعات عمومی خود در زمینه هایی که تاثیر مستقیم بر مسیر علم دارند مانند جامعه شناسی، تاریخ ، فرهنگ، اندکی سیاست و اقتصاد و البته ادبیات افزایش دهد. فیلم ها و مجموعه های مستند علمی را تماشا کند و حتی از دیدن فیلم های سینمایی و سریال های تلوزیونی که به نوعی به موضوع او مربوط می شوند غافل نشود.

این یک کار تمام وقت است و کسی که این کار را انجام می دهد یک شغل صاحب احترام به نام روزنامه نگاری را بر عهده دارد.

نکته بسیار بسیار مهمی که هم از سوی جامعه علمی و هم از سوی خبرنگاران بارها و بارها فراموش شده و نتیجه اش فاجعه بار بوده ،این است که این جایگاه فراموش می شود. گاه یک روزنامه نگار علمی، زمانی که مقابل یک دانشمند می نشیند احساس می کند در برابر یک پیر و مرشد نشسته است و سوال کردن از او، اصرار بر گرفتن پاسخ و نقد کردن او گناهی کبیره و نشانه بی حرمتی است. فراموش نکنید اگر شما یک روزنامه نگار علمی باشید (این اگر بسیار مهم است و گاه افرادی بدون آمادگی لازم از این عنوان استفاده می کنند) مقابله شما با یک برنده جایزه نوبل علمی، مقابله یک دانش آموز و علاقمند با یک استاد و یک ابر قهرمان نیست، بلکه مقابله و ملاقات دو فرد حرفه ای از دو دنیای متفاوت است.شما اگر کارتان را درست بلد باشید و یک روزنامه نگار حرفه ای علمی باشید در این ملاقات نه تنها در موقعیت پایین تر خودتان را حس نمی کنید که اعتماد به نفس برای سوال کردن و پرسیدن را به دست می آورید از سوی دیگر اگر جامعه علمی نیز متوجه شود که خبرنگار علمی مسوول روابط عمومی آنها نیست که هر چیزی را آنها خواستند مطرح کند، می فهمد که نیازش به روزنامه نگاری علمی برای تبلیغات نیست. این مساله اینک در بسیاری از نقاط جهان جا افتاده است اما سوگمندانه هنوز در ایران بسیاری از نهادها و افراد علمی نگاهشان به روزنامه نگاران نگاه ابزاری و روابط عمومی است – که البته گاه باید بخش عمده تقصیر را به گردن خود روزنامه نگارانی انداخت که چهره خود و صنف خود را تخریب می کنند، طبیعی است دانشمندی متخصص که مثلا قرار است با او در باره روش های جدید درمان ایدز صحبت شود در ابتدای صحبت با این سوال مواجه می شود که لطفا دست آورد خود را معرفی کنید؟ به سادگی متوجه شود شخص مقابل او حتی زحمت مطالعه چند خط از آن دست آورد را هم به خود نداده است و در نتیجه طبیعی است  کوچکترین اعتمادی به مطلبی که او می نویسد نداشته باشد و بخواهد متن را پیش از چاپ بخواند تا اعتبارش از دست نرود.

روزنامه نگار علمی قرار نیست دانشمند باشد. این نکته را هیچ وقت فراموش نکنید. ما دانشمند نیستیم و قرار هم نیست پیشرفت کنیم و دانشمند شویم. آینده ما و موفقیت های بعدی ما و پیشرفت های بعدی ما را به روزنامه نگاران علمی موفق تری تبدیل می کند نه دانشمندی برجسته.

آیا چون ما دانشمند نیستیم پس حق نداریم از دانشمندان سوال کنیم و به عبارت دیگر آیا دانشمندان موظفند به ما پاسخ دهند؟ بله ! انها موظفند به شما پاسخ دهند. اینکه ما دانشمند نیستیم به معنی این نیست که آگاه نیستیم . یک روزنامه نگار علمی خوب برای یک پرونده خوب و یک مقاله موفق شاید ماه ها وقت صرف کند، با دهها نفر مصاحبه و صدها مقاله بخواند. گاه حجم اطلاعاتی که یک روزنامه نگار علمی برای نوشتن یک مقاله 2تا 4 هزار کلمه ای جمع  می کند به قدری زیاد است که از دل آن بانک اطلاعاتی کتابی ترویجی نوشته می شود. روزنامه نگار علمی اگرچه دانشمند نیست اما چون در کار خود متخصص است زمانی که به بحث با یک دانشمند می نشیند آن قدر آماده و مطلع است که گاهی نفر سوم نمی تواند متوجه شو که کدام آنها متخصص آن رشته هستند. این توانایی است که با دانستن تئوری و در عین حال کار سخت به دست می آید.

دانشمند هم موظف به پاسخگویی به خبرنگار است. غیر از مواردی که محدودیت های حقوقی مانند قوانین قرنطینه خبر که از سوی ناشران مقالات علمی معتبر و زورنال های اصلی اعمال می شود، مانعی حقوقی ایجاد کند. (در این صورت بازهم دانشمندان به شرط قبول امانتداری و عدم انتشار پیش از پایان قرنطینه خبر از سوی روزنامه گاران با آنها صحبت می کنند) آنها به شما نیاز دارند.

در جوامعی که بخش عمده ای از چرخ های اقتصاد بر درآمدهای مالیاتی استوار است و چرخش آزاد قدرت وجود دارد، دانشمندان برای آنکه بتوانند بودجه خود را تامین کنند باید با مردم حرف بزنند. دقت کنید اگر فاصله دانشمندان و مردم بیشتر شود، ممکن است در انتخابات بعدی کاندیدایی که به مردم قول می دهد از بودجه پژوهشی کم و به جای آن از مالیات مستقیم مردم کم می کند رای بیاورد. بدین ترتیب دانشمندان کسب و کار خود را از دست می دهند. پس باید مردم در جریان اهمیت و کارکرد آنها باشند. اما دانشمندان زبان حرف زدن با مردم عادی را در بسیاری از اوقات بلد نیستند (و گاه اولویت های کاری آنها با علایق و نیازهای مردم ارتباط مستقیم ندارد و باید به مردم توضیخ داد که این فعالیت چطور بر زندگی امروز و فردای آنها تاثیر می گذارد) درچنین شرایطی آنها نیاز به مترجمی دارند که به زبان آدمیزاد برای مردم حرف های آنها را ترجمه کند. این مترجم روزنامه نگار علمی است اگرچه تنها وظیفه او ترجمه نیست. او مواظب است حرفهای اشتباه را منتقل نکند و مورد سو استفاده قرار نگیرد. در عین حال او بر روندهای جاری در جهان علم نظارت می کند. مطالعه دایم او در تماس بودنش با بخش ها و گره های مختلف شبکه پیچیده علم به او این توانایی استثنایی را می دهد تا دید وسیعتری نسبت به جهت گیری تحقیقات داشته باشد و بتواند آن را نقد کند.

از سوی دیگر محصول ما فقط برای حفظ بازار دانشمندان نیست. روزنامه نگار علمی اهمیت و جایگاه علم را به میان مردم می آورد. از علم غبار زدایی می کند و آن را از برج عاج بیرون آورده و به زندگی روزمره مردم پیوند می دهد. به طور غیر مستقیم تفکر علمی را در جامعه توسعه می دهد، به مبارزه با خرافات و شبه علم بر می خیزد و نه تنها دست به ترویج علمی می زند که با توسعه تفکر علمی، به توسعه همه جانبه یک کشور کمک می کند. اگر دانشمند صاحب حرفه ای است که محصول او علم است، روزنامه نگار علمی آگاهی، درک، علاقه و توجه علمی را در جامعه تولید می کند.

روزنامه نگاری علمی کار ساده ای نیست و از آ ن مهمتر کار دست دومی نیست. اگر روزنامه نگار سیاسی به نقد و تحلیل عملکرد نقش آفرینان عرصه سیاست می پردازد و به همین دلیل نظرات یک روزنامه نگار سیاسی برای سیاستمدارن گاهی از نظر مشاوران معتمدشان با ارزش تر است ،روزنامه نگاران علمی نیز به انتقال اخبار و در عین حال نظارت بر عملکرد نقش آفرینان عرصه علم می پردازند. عرصه ای که نه تنها بسیار دشوار است که در عین حال یکی از هیجان انگیز ترین و پر کشش ترین عرصه های جهان امروز را تشکیل می دهد عرصه ای که بیش از هر چیز دیگر بر کمیت و کیفیت زندگی ما در حال و آینده تاثیر دارد و توسعه یک جامعه در گرو او است.

دیدگاه‌ها

  1. سلام آقای ناظمی

    ماه‌های پایانی سال 90 فرصتی پیش اومد که به این فکر بیفتم که وارد مسیری بشم که به روزنامه نگاری علمی منتهی میشه ؛ در واقع روزنامه نگاری علمی و ترویج علم را به طور جدی به عنوان حرفه آینده خودم انتخاب کردم . اما نتیجه‌ای که از تجربیات این مدت کوتاه گرفتم، حداقل برای مدتی من را از این تصمیم منصرف کرد .
    یکی از مهم‌ترین دلایل (و شاید مهم ترین‌شون) ، پیدا کردن رسانه‌ای برای شروع این کار بود (البته توی شهر اصفهان) . رسانه‌ای که اولا بخش علمی داشته باشه ، ثانیا بخش علمی براش اهمیت داشته باشه و ثالثا عبارت «روزنامه‌نگاری علمی» دست کم یک بار به گوش مسولانش خورده باشه ؛ یه جایی که بدونی یه چیزه به درد بخوری ازش یاد می‌گیره، با مقدمات کار آشنا میشه، تجربه کسب میکنه و حداقل بخش روزنامه‌نگاری کار را یاد می‌گیری، بخش علمی پیشکش؛ خلاصه ادم با کار کردن تو اون جا وقتشو تلف نمی‌کنه . من که نتونستم این گاو بنی‌اسرائیلی را پیدا کنم . برای مثال به طور مزحکی بیش‌تر روزنامه‌های شهر اصفهان اصلا بخش علمی ندارن و یا اگر هم گاه‌گداری دارن با خبرها و مطالب خبرگزاری‌ها پُرش می‌کنن . تنها روزنامه‌ای هم که بخش علمی ثابت داشت ، علم را با پزشکی یکی می‌دنست ؛ من هم که این کاره نبودم اصلا داشتم افسردگی می‌گرفتم. تکلیف خبرگزاری‌ها هم که مشخصه، اون‌ها به روزنامه(خبر)نگار علمی احتیاج چندانی ندارن ، به کسی نیاز دارن که هر چه بیش‌تر ، خبر بهشون بده ؛ حتی اگه یه فارغ التحصیل علوم سیاسی باشه !!! یکی از نکات جالبه دیگه این بود که سبک‌ها و قالب‌های نوشتاری مورد استفاده بیش‌تر رسانه‌ها اصلا امکان تهیه اون چه که مورد تائید روزنامه‌نگاری علمی باشه را نمیده مثلا سبک نوشتن فقط باید این طوری باشه: فلانی گفت،وی ادامه داد، فلانی ابراز داشت،وی تاکید کرد، فلانی … ، حجم مطلب نباید از 15 خط کم‌تر باشه ، از فعل‌هایی که توشون «خواهد» باشه استفاده نکنید، این کلمات را به کار نبرید و … یا گذاشتن عکس دانشگاه علوم و فنون خرمشهر برای خبری در مورد موزه علوم و فنون اصفهان!!! ملاحظات سیاسی و حزبی هر رسانه‌ای هم که جای خودشو داره مثلا: الآن موقع انتخاباته نباید در مورد خشکسالی و کم‌آبی بنویسی یا انتقاد کنی!!! و از همه بدتر دست بردن توی مطلب نهایی، به خصوص عوض کردن تیتر که رایج بود!!!
    این بخش روزنامه نگاری ماجرا بود اما من فهمیدم که برای موفقیت توی این زمینه توی بخش علمی هم خیلی عقب هستم . مثلا به عنوان نمونه، اولین کتابی که برای آشنایی با فلسفه علم انتخاب کردم این قدر حرف های غیر قابل فهمی توش نوشته شده بود که حتی نتونستم یک پنجم مطالبشو «بخونم» . تعریف فلسفه علم را متوجه نشدم، کاربردهاش که بماند . و البته همین مطالعه‌های اندک باعث شد بیش تر در مورد هدفم شک کنم، اون چیزی که من دنبالش بودم زمین تا آسمون با اون علمی که گفته شده بود تفاوت داشت
    وشاید علت همه این مسائل به این حرف شما برمی‌گشت : « این یک کار تمام وقت است» . حتی اگه من یه رسانه واقعا مناسب هم پیدا می‌کردم، نمی‌تونستم زمان چندانی بهش اختصاص بدم ، نمی تونستم وقت کافی برای به روز نگه داشتم اطلاعاتم پیدا کنم ، زمانی برای مطالعه در مورد تاریخ علم و موضوعاتی از این دست نداشتم و … ، چون بیش‌تر وقتم صرف درسم می‌شه .

    1. سلام مجدد

      -آیا شما اطلاع دارید این کتابی که موسسه جام جم قراره در مورد روزنامه نگاری علمی چاپ کنه به نمایشگاه کتاب تهران امسال میرسه یا نه ؟
      -یک سوالی که هنگام خوندن داستان «خاطره ای 25 سال بعد» به ذهنم رسید اینه که آیا این قسمت از داستان با نفس کار روزنامه نگاری و به خصوص روزنامه نگاری علمی منافاتی نداره ؟
      «وقتی آنها سابقه طولانی‌ام در گزارشگری در حوزه فضا را دیدند، پیشنهاد یک سفر شراکتی را دادند. قرار شد برای بسته جدیدشان که در فروردین امسال برگزار می‌شود، من مهمان آنها باشم اما در عوض مجموعه‌ای از گزارش‌ها را برای آنها تهیه کنم که بتوانند در فیلم‌های تبلیغی و مستندهایی که از این محصول جدید می‌سازند استفاده کنند.»
      -پیشنهاد می کنم در یادداشت های بعدی سعی کنید تا حد امکان مطالبی بنویسید و مثال هایی بزنید که برای مخاطب ایرانی ملموس باشه برای نمونه توی همین یادداشت ، در مورد یکی از دلایل نیاز دانشمندان به روزنامه نگاران علمی این مثال را مطرح کردید : «در جوامعی که بخش عمده ای از چرخ های اقتصاد بر درآمدهای مالیاتی استوار است و چرخش آزاد قدرت وجود دارد، دانشمندان برای آنکه بتوانند بودجه خود را تامین کنند باید با مردم حرف بزنند.» . در جامعه ای که درآمد مالیاتی و چرخش آزاد قدرت و پاسخگو بودن حکومت (و در نتیجه دانشمندان) به مردم معنایی ندارن این جور مثال ها باعث میشه مخاطب با موضوع بحث احساس بیگانگی بکنه

      با تشکر

      1. سلام
        نه کتاب به نمایشگاه نمی رسد. اما در باره سوال ها:
        – نه، اولا این یک داستان فرضی است ثانیا یکی از فعالیت هایی که نویسنده های علمی انجام می دهند قبول کردن نوشتن مطلب برای مراکز و موسسات فناوری و علمی و حتی کمک به دانشمندان برای نوشتن کتاب های عامه است. برای مثال موسسه ای که بخواهد کتابی درباره فعالیت های خود در زمینه سلول های بنیادی بنویسد گاهی یک نویسنده علمی را استخدام می کند تا از دانشمندان فعال در آن مرکز مصاحبه کرده روند ها را ببیند و گزارش یا کتابی در آن زمینه بنویسد. البته در چنین شرایطی گاهی ممکن است آن مرکز بخواهد نظر شما را به عنوان نویسنده مستقل تغییر دهد در این صورت کار نهایی به چیزی شبیه رپرتاژ آگهی تبدیل می شود که با همین عنوان هم منتشر می شود. البته در بسیاری از موارد برای نویسنده محدودیتی گذاشته نمی شود. یک نمونه اخیر از همکاری یک نویسنده (در این مورد زندگینامه نویس ) با یک چهره در مورد کتاب زندگینامه استیو جابز است. خود جابز از نویسنده دعوت می کند تا زندگی نامه او را بر مبنای مصاحبه با او و دیگران بنویسد اما با شرط نویسنده که او هیچ دخالتی در محصول نهایی نداشته باشد موفاق می کند و در نهایت هم فقط در طرح جلد نظر می دهد. یعنی علی رغمی که کار سفارشی است اما نوشته مستقل و حتی منتقدانه خود نویسنده به شمار می رود.
        ضمن اینکه پرداخت کمک هزینه و یا هزینه سفرهای علمی برا یخبرنگاران و یا بازدید از مراکز و یا شرکت در سمینارها بخشی جاری از روند فعالیت در این حوزه هستند.
        در مورد سوم واقعیت این است که روزنامه نگاری را رکن چهارم دموکراسی می دانند به هر حال ما با پدیده ای مدرن مواجه هستیم که حالا باید به درون جامعه ای در حال حرکت به این مفاهیم وارد کنیم. اما واقعیت این است که این جکم برای ما هم صادق است کشور ما به ناچار به سمت درآمدهای مالیاتی حرکت خواهد کرد و جلوگیری از گردش آزاد و یا حتا نسبتا آزاد قدرت هزینه هایی بالایی به همراه خواهد آورد ( به اتفاقات سال 88 نگاه کنید) در نتیجه در نهایت من شکی ندارم که جهت جامعه به این سمت خواهد بود. اما درباره ایران واقعیت این است که چیزی که بیش از مسایل سیاسی و اقتصادی مانع رایج شدن این روند شده است خود مراکز علمی و پژوهشگاه هایی هستند که به دلیل وابسته بودن به منابع مالی ثابت دایمی به اصل شفافیت علمی پایبند نیستند و بیشتر به ساختارهایی سیاسی بدل شده اند. چنین مراکزی اگرچه در زمینه های علمی به سرعت پیش می روند اما به دلیل محصور کردن خود درون دیوارها عملا سدی غیر قابل نفوذ بین خود که مردم آنها را جامعه علمی می شناسند و مردم عادی می کشند.

        1. ممنون از توضیحاتتون
          اما یک سوال دیگه: آیا بین کسی که اخبار و اتفاقات حوزه دانش را تهیه می کنه با روزنامه نگار علمی تفاوتی وجود داره ؟ ما در کشور خودمون شاهد این هستیم که در خبرگزاری ها، مطبوعات ، رادیو تلویزیون و … افرادی اتفاقات و رویداد های علم را پوشش میدن که لزوما ژورنالیست علمی نیستند و کار اصلیشون صرفا گردآوری هر چه بیشتر خبرهای علمی هست و رسانه مورد نظر از این افراد توقع داره که مثلا روزی 10 تا خبر تحویل بدن و خیلی وقت ها به کیفیت مطلب و این که چقدر مطابق با معیار های روزنامه نگاری علمی هست هم توجهی ندارن . از یک طرف منطقی نیست که کسی غیر از روزنامه نگاران علمی در حیطه دانش در رسانه ها کار بکنه و از یک طرف به نظر میرسه لزومی نداره برای تهیه اخبار پوششی از یک همایش علمی یا انعکاس خبر یک کشف یا اختراع از روزنامه نگار علمی استفاده بشه و کار این دو گروه مکمل هم دیگر هست یکی به تعداد زیاد خبر تهیه می کنه و یکی خبرهای مهم را برای مردم قابل فهم می کنه(البته در کنار وظایف دیگه ای که بر عهده داره) به خصوص به نظر میرسه کار ژورنالیسم علمی بیشتر کیفی هست تا کمی(و مثلا هر روز حداقل تعداد معنی خبر تحویل دادن). آیا دلیل این موضوع آگاه نبودن مسولان بیش تر رسانه ها از ضرورت و اهمیت به کارگیری ژورنالیسم علمی و کمبود روزنامه نگاران علمی حقیقی هست یا این که واقعا بین پوشش و گرداوری اخبار و ژورنالیسم علمی تفاوت وجود داره ؟

دیدگاهتان را بنویسید

*

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.