یادداشت هایی در بار روزنامه نگاری علمی 2

این مطلب بخش دوم از مجموعه یادداشت هایی است که به پیشنهاد مهندس شهرام یزدان پناه دبیر گروه دانش روزنامه جام جم در زمینه روزنامه نگاری علمی برای این روزنامه می نویسم و روزهای دوشنبه در این روزنامه منتشر می شود. سعی می کنم به همان ترتیب در اینجا هم دوباره منتشر کنم و البته می توانید نسخه پی دی اف و یا وب آن را در وب سایت جام جم پیدا کنید.

عکس از Corbis

علم چیست؟

روزنامه نگار علمی در باره علم  گزارش ارایه  می کند، مصاحبه و گفتگو ترتیب می دهد، تحقیق می کند گزارشگری کرده و نتیجه کار خود را در یکی از قالب های مشخص و متناسب رسانه خود ارایه می کند. اما موضوعی که او درباره آن می نویسد، علم است. بیایید دوباره به تعاریف اولیه برگردیم، علم چیست؟

به ظاهر این سوال هم سوالی ساده و ابتدایی به شمار می رود. همه می دانند علم چیست. همه از ارزش علم آگاهند و به همین دلیل عالمان را ارج می نهند و در تلاش برای کسب علم و معرفت و دانش هستند.

همه این حرف ها کاملا درست است اما روش و راه و رسم علم در طول تاریخ تغییر کرده است. علم در دوران ما و در زبان فارسی معادلی برای کلمه Science  است. علم بدین معنی مفهومی کاملا جدید است. ابزار و روش های خود را دارد ،اقتصاد و بازار خود را دارد و همچون هر محصول دیگری در جهان ما جنس تقلبی اش نیز در بازار اطلاعات امروز فراوان است.

جدید بودن علم تجربی را باید در تاریخ تحول آن جستجو کرد. علم به معنی که امروز ما می شناسیم محصول عصر روشنگری و رنسانس اروپا است که در قرن 16 و 17 اتفاق افتاد، آیا پیش از آن جهان علم نداشت؟ قطعا تاریخ دانش و آگاهی و علم قدیمی تر از این زمان است. نگاهی به گذشته خود بیاندازیم تا دست آوردهای علمی و فنی شگفت انگیز را ببینیم. اما این دو با هم ناسازگاری ندارند. در رنسانس و پایان عصر تاریکی مفهوم علم جدید نیز به دنیا معرفی شد. این نوع از آگاهی بر مبنای مشاهده، آزمایش، فرضیه پردازی، آزمودن فرضیه ها ، توسعه دادن و شاید از همه مهمتر ابطال کردن و ابطال شدن رشد کرد. گوهری که درون علم مدرن قرار دارد شک گرایی است. علم اگر در ذات خود با یک چیز دشمن باشد آن جزم گرایی و دگم اندیشی  است. علم تجربی فرآیندی است که در طی آن پدیده ها و رویدادهایی را مشاهده می کنیم. بر اساس مشاهدات خودمان و تکرار آنها نظریه ای را طراحی می کنیم و آن را به آزمون می گذاریم زمانی که از آزمون ها موفق بیرون آمد آن را توسعه می دهیم و سعی می کنیم رویدادهای دیگر را بر مبنای آن پیش بینی کنیم. پیش بینی ها را بر مبنای آن نظریه بار دیگر به آزمون می گذاریم و در نهایت یک نظر علمی را ممکن است ابطال و یا اصلاح کنیم.

بدین ترتیب علم تجربی هیچگاه با قطعیت با شما سخن نمی گوید. تنها شاخه ای از دانش های دقیق که این اجازه و امکان را دارند که حکم قطعی صادر کند، ریاضیات است. جایی که اصول منطقی بر آن حاکم است و همیشه در یک دستگاه مشخص یک گزاره یا ثابت می شود یا باطل و امکان ندارد یک گزاره درست با توسعه سیستم باطل شود و یا برعکس. اما ابطال پذیر بودن بخشی از علم است و برخی از فلسفه علم و به خصوص کارل پوپر ابطال پذیری را یکی از شرایط اصلی هر مطلبی می داند که قرار است در چهارچوب علم قرار گیرد.

ابطال پذیری و در کنار تکرار پذیری تجربه های علمی دو عاملی هستند که می توانند کمک زیادی به درک علم کنند.

 برای مثال تصور کنید شخصی ادعا کند یک بار برای او اتفاق ویژه ای افتاده و مثلا در یک مکان خاص سیبی را که رها کرده است به جای آنکه به پایین سقوط کند به بالا رفته است شما هرچقدر این کار را در همان شرایط گفته شده تکرار می کنید آن اتفاق دیگر تکرار نمی شود بنابراین چون این تجربه قابل تکرار و تجربه توسط اشخاص دیگر نیست در حوزه علم قرار نمی گیرد.  تجربه علمی باید مستقل از فرد قابل تکرار باشد. همچنین در نظر بگیرید یک ادعای به ظاهر علمی را . کسی می گوید گربه ها وقتی تنها هستند همیشه روی دو پا راه می روند. وقتی به او می گویید پس چرا هیچ گربه ای را روی دو پا ندیده ایم ؟ می گوید چون گربه ها دارای سیستمی هستند که به محض حضور یک ناظر (چه انسان و چه دوربین عکاسی و چه فیلم برداری و از هر فاصله ای که باشد) نا خودآگاه روی 4 دست و پا قرار می گیرند. آیا این فرضیه ای علمی و قابل بررسی است؟ خیر! چون این فرضیه و تئوری در ذات خود ابطال ناپذیر است. شما هیچ راهی ندارید که بتوانید این نظریه را ابطال کنید. نکته مهمی که در اینجا باید دقت کنید این است که ابطال پذیری به معنی این نیست که یک گزاره علمی حتما باید مدت انقضا داشته باشد و غلط باشد . اتفاقا دانشمندان در تلاشند گزاره های دقیق تر و کلی تری را بیان کنند اما مساله این است اگر آنچه گفته می شود علمی باشد امکان ابطال پذیری آن در ذات آن وجود دارد. مثلای وقتی می گوییم در کنار میدان گرانشی مانند زمین همه اجرام به سمت مرکز گرانش سقوط می کنند. شما می توانید این نظریه را به آزمایش های متعدد بگذارید. بارها در شرایط مختلف آزمایش کنید. اگر این فرض غلط بود این امکان وجود داشت که شما آزمایشی راترتیب دهید که خلاف آن ثابت شود و بنابراین اگرچه این گزاره درست است اما در ذات خود ابطال پذیر است ولی در مورد گربه ها شما هیچ آزمایشی نمی توانید ترتیب دهید که صحت یا ناراستی آن را بسنجید.

توجه به مساله ای مانند ابطال پذیری و دیگر مشخصات و ویژگی های علم و آشنایی با ساز و کارهای علم برای کسی که می خواهد در حوزه روزنامه نگاری ضروری است. به یاد داشته باشید که شما همواره با شیادان و سودازدگان علمی مواجه خواهید. شد افرادی که مواردی که به شبه علم یا Pseudoscience معروف هستند را به شما ارجاع می دهند و از شما می خواهند نظرات آنها را منتشر کنید. در ادامه این یادداشت ها به طور مفصل درباره شبه علم و راه های تشخیص آن خواهم نوشت. به خصوص اینکه سودازدگان علمی روزنامه ها و مجلات عمومی را یکی از اهداف خود برای منتشر کردن ایده هایشان می دانند و شما را با استدلال های فراوانی مواجه می کنند که گاهی به راحتی نمی توانید از دستشان خلاص شوید.

ما به عنوان روزنامه نگارهای علمی علم به معنی ساینس و عمچنین علوم ریاضی را پوشش می دهیم. البته گاهی باید کار خود را به حوزه هایی مانند، پزشکی،  فناوری که محصول علمی علوم است، علوم نرم مانند  اینده نگری و حوزه های میان رشته ای نظیر باستان شناسی و … توسعه دهیم. این ها زمینه هایی است که در دل خود با ذات علم سر و کار دارند و اگر از پیش زمینه های علمی آن بگذرید بخش عمده ای از داستان را از دست داده اید.

برای مثال داستان فراگیر شدن آنفلونزای مرغی را به خاطر بیاورید. این خبر به سرعت  در جهان منعکس شد که گونه جدیدی از ویروس آنفلونزا شناخته شده است که در حال پراکنده شدن و تبدیل شدن به یک اپیدمی گسترده است. انبوهی از صفحات روزنامه های داخلی و خارجی به این موضوع پرداختند از توصیه های ایمنی تا توصیه به نخریدن گوشت مرغ تا خبرهای اقتصادی مبنی بر نگرانی مرغداری ها و حتی نگرانی از مهاجرت پرندگان. همه این ها خواننده را با شرایطی دشوار مواجه می کرد. از خواندن انبوه این گزارش ها که در صفحات مختلفی از اقتصاد و سلامت گرفته تا حوادث پوشش داده می شدند مخاطب خود را مواجه به شرایطی پیچیده می دید. دیدن هر کلاغ یا گنجشکی در خیابان برای او اعلام خطر بود و به طور  معنی داری رژیم غذایی افراد در دوره کوتاهی تغییر کرد و همه جا صحبت از این آنفلونزا بود. نگرانی عمیق مردم که با خواندن چنین خبرهایی توسعه هم می یافت در اثر مواجهه با یک عامل دیگر افزایش چشمگیری پیدا می کرد و آن عدم آشنایی با اصل پدیده بود. مردم از ویروسی می ترسیدند که هیچ چیز درباره آن نمی دانستند. اگر همین الان از بسیاری از دوستان و اعضا خانواده خود سوال کنید شاید نتوانند تفاوت جدی میان آنفلونزا و سرما خوردگی برای شما بیان کنند و بخش بزرگی از این عدم آگاهی آنها تقصیر ما روزنامه نگاران علمی است که یا از این فرصت استفاده نکرده و موضوع را توضیح ندادیم و یا توضیحاتمان به قدری ملال آور و تکنیکی بوده است که خواننده را به خواندن وادار نکرده است.

این مورد یکی از مواردی بود  که نه تنها روزنامه نگراان علمی وظفه داشتند در باره موضوعی بنویسند و فرصت بی نظیری برایشان قرار داشت تا داستانی را که مخاطب به خودی خود درباره اش نگران و علاقمند است را در اختیار او قرار دهند که وظیفه اخلاقی هم حکم می کرد چنین کاری صورت گیرد. سری به گزارش هایی که در آن سال ها درباره این موضوع منتشر شد بزنید و ببینید تا چه حد تیتر ها و مقدمه این داستان ها شما را به خواندن و فهمیدن آنها دعوت می کند. گاهی اوقات همه چیز در واژه های تخصصی و برای مخاطب بی معنی در اختیار او قرار می گیرد. حتی اگر این اطلاعات درست و دقیق باشد یک روزنامه نگار علمی باید به خاطر بیاورد او قرار است برای مردم داستانی را روایت کند . ما به مردم اطلاعاتی می دهیم که بتوانند آن را راحت بخوانند درباره اش فکر کنند اما برای آنها جزوه درسی آماده نمی کنیم. به این پاراگراف که از ابتدای یکی از گزارش های چاپ شده در باره این موضوع در یکی از نشریات ایران بود نگاهی بیاندازید:

« آنفلوانزاي مرغي عفونتي است که بواسطه ويروس هاي آنفلوانزاي (فلو) پرندگان ايجاد مي شود. ويروس آنفلوانزاي مرغي داراي 15 تيپ است. مسري ترين سويه هاي آن سويه H5 و H7 هستند و تيپي که اخيرا موجب نگراني شده H5N1 است. اين ويروس هاي فلو بطور طبيعي در ميان پرندگان ظاهر مي شوند. غاز هاي وحشي بويژه اردک هاي وحشي حاملين طبيعي اين ويروس ها هستند اما احتمالا عفونت خاصي را در آنها ايجاد نمي کنند. حيوانات خانگي نسبت به اين ويروس ها حساس اند لذا برخي پرندگان اهلي شامل مرغ ، اردک و بوقلمون آلوده شده دچار بيماري و حتي مرگ مي شوند.»

این متن برای کسی با پیش زمینه مقدماتی زیست شناسی و آشنایی با مفهوم آنفلونزها شاید اطلاعاتی تکمیلی را ایجاد کند اما برای مخاطب عادی چه معنی دارد؟ ما از خواندن این متن می فهمیم :

1-       آنفلونزای مرغی توسط ویروسی از خانواده ویروس های آنفلونزای پرندگان ایجاد می شود (سوال های بی جواب: آنفلونزا چیست و چگونه ایجاد می شود؟ خانواده آنفلونزای پرندگان چیست؟ آیا آنفلونزای پرندگان یا طیور با آنفلونزای مرغی فرق دارد؟)

2-      ویروس آنفلونزای مرغی دارای 15 تیپ است (سوال های بی پاسخ: تیپ یعنی چه؟ این تفاوت ها به چه معنی است؟ )

3-      مسری ترین سویه های آن سویه H5 و H7 هستند و تیپی که اخیرا موجب نگرانی شده H5N1 است (سوال های بی پاسخ : سویه یعنی چه؟ چه فرقی با تیپ دارد؟ چه چیزی باعث می شود ویروس مسری باشد؟ مگر همه ویروس ها مسری نیستند؟ این اعداد و حروف چه معنی دارند؟ آیا رده بندی میزان خطرناکی است؟ آیا نشان دهنده عامل زنتیکی است؟ تیپ H5N1 یعنی چه H و N و اعداد پشت آنها چیست؟

این فهرست را می توان به همین شکل ادامه داد. حالا خود را جای مخاطب بگذارید و به این دو سال پاسخ دهید. چرا باید مخاطب پس از خواندن 2 جمله اول کماکان به خواندن این متن ادامه دهد؟ و اگر مخاطبی به هر دلیلی این کار را کرد در نهایت چه چیزی را می فهمد؟

بخش عمده ای از مشکلات چنین متنی به زمان کم خبرنگاران برای پوشش آن و عدم امکان انجام تحقیق جامع در باره آنها بر می گردد اما این توجیه خوبی برای خواننده نیست. خواننده حق دارد در قبال پولی که برای خرید روزنامه می دهد متنی قابل اعتنا و مستند و مفهوم را در اختیار بگیرد. ضمن اینکه از نظر حرفه ای برای یک روزنامه نگار علمی که در یک رسانه عمومی کار می کند نوشتن داستانی خواندنی و دقیق که اعتبار و اعتماد مخاطب و جامعه علمی را به همراه بیاورد مساله تضمین آینده شغلی او است. اگر ما داستان ها و مطالبی را بنویسیم که مخاطب به راحتی از آنها چشم بردارد و داستان های دیگر را دنبال کند دیر یا زود مدیران رسانه تصمیم خواهند گرفت فضای بیشتری به کسانی بدهند که مطالبشان مشتری بیشتری دارد.

یکی از دلایلی که گاهی متن هایی که در بخشهای علمی منتشر می شود برای خواننده جذابیتی ندارد این است که در برخی از آنها نویسنده و گزارشگر از خط قرمز نامریی عبور می کند. این خط قرمز وسوسه منتشر کردن و نوشتن مطلبی است که خود نویسنده در باره آن اطلاعات جامع ندارد و هنوز آن را درست نفهمیده است. وقتی منِ نویسنده مطلبی را که نوشته ام به طور کامل نفهمیده باشم چطور از خواننده ام انتظار دارم آن را متوجه شود.

اما به موضوعات مرتبط با علم برگردیم. آیا حوزه علم و فناوری آن قدر موضوعات هیجان انگیزی و تاثیر گذاری دارد که بتوان از میان آنها سوژه های مناسبی پیدا کرد؟ ایا در داستان هایی که هرروزه در زندگی روزمره ما اتفاق می افتد علم نقشی ایفا می کند که بتوانیم در باره آن با مردم صحبت کنیم؟

واقعیت این است که حوزه علم در دوران ما معدنی از سوژه های ناب و هیجان انگیز را تولید می کند. به صراحت و بی هیچ شکی می توان گفت هیچ حوزه ای در یک رسانه به اندازه علم موضوع جذاب ندارد و شاید این تنها حوزه ای باشد که شما مجبور باشید هرروز تعداد زیادی داستان عالی را کنار بگذارید و فقط یکی از صدها مورد را انتخاب کنید. البته این امر به توانایی شما برای شکار و شناسایی و تشخیص اهمیت این داستان ها هم بر می گردد. اگر ماهیگیر خوبی باشید علم و فناوری دریایی نیست که دست خالی از ماهیگیری از آن برگردید. ماهیت پیش رو علم و فناوری بر جذابیت ذاتی آن می افزاید. در سیاست شما با مساله ای مانند انتخابات ، روابط خارجی و احزاب سر و کار دارید. این موارد در یک چرخه تکرار می شوند. هر 4 سال یک بار انتخابات مجلس برگزار می شود نامزدهایی حرف هایی می زنند و و وعده هایی می دهند. هر دوره این داستان ها تغییر می کند و بر زندگی ما تاثیر می گذارد اما الگوی یکسانی تکرار می شود. در لیگ فوتبال در هر دوره تعداد بازی مشخصی برگزاری می شود. بازیکنانی آسیب می بینند، افرادی ستاره می شوند و در پایان تیمی قهرمان لیگ می شود و حاشیه هایی ایجاد می شود. داوری ها نقد می شود و قرار دادها زیر سوال می رود. اما همه این داستان ها هر سال و هر سال در هر دوره تکرار می شوند. بقیه حوزه ها نیز کم وبیش همین وضعیت را دارند. اکثر آنها در فضای تعریف شده و اتمسفر شناخته شده ای روی می دهند و تازگی آنها در خود آن رویداد است.  اما علم و فناوی و شاخاه های وابسته به آن حوزه هایی هستند که اخبار و رویدادها در یک چرخه تکرار نمی شوند آنها به جلو حرکت می کنند  مرزهای آگاهی ما را توسعه می دهند و در واقع بسیاری از آنها نه تنها از نظر تازه بودن رویداد تازه و خبر محسوب می شوند که دامنه و مرزهای بازی را نیز تغییر می دهند.

چنین حوزه فعالی به ذات خود موضوعات هیجان انگیزی را در اختیار گزارشگران علمی می گذارد اما همه کار ما به گزارش گری از مرزهای علم محدود نمی شود. بسیای از خبرهای روزانه عادی روزنامه ها را نگاه می کنید در دنیای امروز ما ماهیت و پس زمینه ای از علم دارند.

یکی از مهم تری کارهایی که روزنامه نگاران علمی می توانند در فضای امروز رسانه ها انجام دهند کمک به ساختن پرونده ای برای یک موضوع خارج از علم است.

برای مثال در جشنواره فیلم فجر امسال برای اولین بار سینماهای ایران اقدام به نمایش یکی از مطرح ترین فیلم های سه بعدی سینما کردند. فیلم هوگو به کارگردانی مارتین اسکورسیزی یکی از بهترین سه بعدی های اخیر است آن را نمونه ای از استفاده درست از فناوری 3 بعدی می دانند. نام اسکور سیزی ، نمایش فیلم 3 بعدی در جشنواره فیلم فجر و همه این داستان ها توجه زیادی به این خبر را باعث شد. روزنامه ها و مجلات پرونده ها و صفحات زیادی را به این فیلم اختصاص دادند. اما فیلم سه بعدی فراتر از تجربه متفاوتی از دیدن سینما حاصل فناوری شگفت انگیزی است. برای بیننده چنین فیلمی که اکنون شانس دیدن آن در سینماهای تهران را پیدا کرده است این سوال در زمینه ذهن او وجود دارد که چطور فیلمی سه بعدی ساخته می شود؟ چرا ما با زدن یک عینک می توانیم تصویری را سه بعدی ببینیم؟ آیا این عینک ها برای ما سردرد و یا عوارض جنبی به همراه دارند؟

این سوالات بهانه خوبی است که ستون های کوتاهی در باره این موارد در اختیار خواننده قرار گیرد و این کار بخش علمی است که چنین پیشنهادهایی را به یک رسانه بدهد و از آنها بخواهد تا با استفاده از پتانسیل این بخش به سوالات ممکن خوانندگان درست پاسخ داده شود. ما نباید منتظر باشیم که چنین پیشنهادهایی به ما ارایه شود. خود ما باید پیشنهاد چنین همکاری هایی را مطرح کرده و از آن استقبال کنیم. – اگرچه در بسیاری از رسانه های موجود متاسفانه فضایی برای همکاری گروه های یک تحریریه وجود ندارد و اگر هم چنین همکاری شکل بگیرد گروهی که نوشتن گزارش اصلی را بر عهده دارد به خود حق می دهد تا در متن و روش همکار خود دخل و تصرف کند. اما همه این دشواری ها اگر به نتیجه ای منجر شود که به نفع خواننده باشد ارزشمندخواهد بود.

از نقص فنی در یک خودرور که باعث می شود تا یکی از مدل های ماشین های یک کمپانی خود به خود آتش بگیرد، علل کاهش آب دریاچه ارومیه، موقعیت جغرافیایی و بستر دریای تنگه هرمز، غنی سازی اورانیوم، پرتاب یک ماهواره به فضا، انتخابات اتوماتیک، اینترنت ملی، کارت های هوشمند، خرید آنلاین، سیستم های آمار گیری در یک بازی فوتبال که زمان مالکیت توپ را مشخص می کند، دوربین عنکبوتی نصب شده در ورزشگاه آزادی، مکمل های غذایی، نحوه تاثیر یک ماده مخدر که در یک عملیات پلیسی از قاچقاچیان کشف شده است و …. همه در بطن خود داستان های هیجان انگیزی با زمینه علمی و فناوری دارد که می تواند در کنار گزارش های اصلی مربوط به آن حوزه زاویه دید جدید و متفاوتی را نیز در اختیار خواننده قرار دهد. گروه های دیگر هم نباید از این همکاری بهراسند این موارد از خواننده گزارش های آنها نمی کاهد و تنها اطلاعات بیشتری در اختیار او قرار می دهد. و البته در بسیاری از موارد، خواننده ای را که به اصل یک موضوع علاقه ای ندارد را بر می انگیزد تا گزارش اصلی را هم بخواند.

این کار اگرچه یک بخش مهم از کار ما است که بتوانیم با جامعه ارتباط برقرار کرده و دیدگاه های تازه ای در باره آنچه برای او مهم است را در اختیارش قرار دهیم اما صرفا کاری جنبی به شمار می رود. ما باید موضوعات مهم را شناسایی کنیم و برای مردم به زبانی جذاب و دقیق ارایه کنیم. ما باید مخاطبمان را قانع کنیم که داستان ما را بخواند و هیچ چیز جز خود یک داتسان خوب این کار را برای ما نمی کند. ما به مخاطبی که درگیر زندگی روزمره است افق وسیعتری را پیشنهاد می کنیم. افقی که در آن مرزهای جهان در حال حرکت و توسعه است و این توسعه زندگی مخاطب را نیز تغییر می می دهد. زمانی که کریستوف کلمب سوار بر کشتی خود راه غرب را به پیش گرفت بی آنکه خود بداند در حال توسعه دادن مرزهای جهان شناخته شده برای مردمان اروپا بود . سال ها طول کشید تا یافته غیر منتطره کلمب تاثیرش را در زندگی روزمره مردم جهان بگذارد. گزارشگری از علم شبیه به گزارشگری زنده از عرشه کشتی است که در دریای ناشناخته ها به پیش می رود و قلمرو های جدیدی را کشف می کند و آینده ما را تغییر می دهد.

دیدگاه‌ها

  1. سلام

    انصافا خیلی کم پیش میاد که یه اشتباه تایپی ،مثل این، آدمو کلی به خنده بندازه :
    «جشنواره فیل فجر»

    (البته نظرات عریض و طویلم در مورد بحث را بعدا می‌نویسم)

  2. سلام
    در مورد جمله زیر سوالاتی به ذهنم رسید :
    «ما به عنوان روزنامه نگارهای علمی علم به معنی ساینس و عمچنین علوم ریاضی را پوشش می دهیم. البته گاهی باید کار خود را به حوزه هایی مانند، پزشکی، فناوری که محصول علمی علوم است، علوم نرم مانند اینده نگری و حوزه های میان رشته ای نظیر باستان شناسی و … توسعه دهیم.»
    -آیا تقسیم بندی علوم پایه (محض) و علوم کاربردی با مفهوم علوم تجربی تفاوتی داره یعنی علوم پایه معادل science هستند و حوزه هایی مثل پزشکی علوم کاربردی و مهندسی و فناوری با اسم دیگه ای شناخته میشن ؟
    -با توجه به جمله دوم که «البته گاهی … » ، آیا حوزه های پزشکی و فناوری و علوم نرم و میان رشته را «باید» گروه دیگری از روزنامه نگاران پوشش بدن و آیا در عمل چنین گروهی وجود دارن برای مثال فعالیت در حوزه فناوری تفاوت هایی با حوزه علوم تجربی داره که مثلا باید از درسنامه های روزنامه نگاری فناوری استفاده کنن یا این که عبارت «البته گاهی » فقط به خاطر تعریف علوم تجربی گفته شده ؟
    -طبق اون چیزی که من توی سایت های مختلف خارجی دیدم لفظ «تکنولوژی» صرفا برای حوزه رایانه و فناوری اطلاعات و گوشی های هوشمند و اینترنت و گجت ها و کنسول های بازی و … اطلاق میشه . در این صورت به اون حوزه هایی که در کشور ما به عنوان «فناوری» شناخته میشن چه اسمی دارن ؟

    ممنون

    1. ساینس یا علم به حوزه های مربوط به علم تجربی اختصاص دارد. فیزیک ، شیمی ، زیست شناسی و … بحث کاربردی بودن یا محض بودن نیست بحث کارآمدی روش علمی در آنها است. در علوم ریاضی ما با بحث های منطقی و استدلال های مجرد سر و کار داریم شما برای تایید یک نظریه و فرضیه در ریاضیات برهان ارایه م یدهید و نه آزمایش. پزشکی هم دو دسته است یکی توصیه های پزشکی و معرفی روندها و روش های درمانی ک بیشتر در شاخه سلامت قرار می گیرد و پزشکی به معنی تحقیقات پزشکی که در زیر مجموعه ساینس قرار می گیرد. کلمه گاهی به این دلیل است که معمولا روزنامه نگاری پزشکی و فناوری نیازمند تکنیک های خاص خود است که در برخی از موارد اندکی با تکنیک های حوزه علم متفاوت است اما چون هیچ رسانه ای شاید آن قدر منابع نداشته باشد که به طور تخصصی به فناوری ، پزشکی و علوم بپردازد حوزه علوم همه این موارد را در بر می گیرد.
      نه لفظ تکنولوژی واقعا به معنی فناوری است اما علت اینکه اکثرا شما با خبرهای آی تی و گجن ها و … مواجه می شوید این است که برخی از رسانه ها آی تی و فناوری را با هم پوشش می دهند و چون حجم اخبار حوزه فناوری رایانه ها ، گجت ها، نرم افزارها و … بسیار بیشتر است (یک دلیلش رقابت های تجاری جدی در این حوزه است) اخبار دیگر در بین آنها گم می شود.

      1. سلام

        (من چقدر حرف میزنم!!!)
        امیدوارم این کلمه «گاهی» برای من اسباب خیر بشه 🙂
        من در این مدت (و به خصوص بعد از مطالعه اندکی در مورد فلسفه علم و نظریات علمی و نظرات ماکس پلانک در مورد نقض علیت در مکانیک کوانتوم و گفته های همین کارل پوپری که اشاره کردید) متوجه شدم هم به دلیل علاقه شخصی و هم به دلیل رشته تحصیلیم (مهندسی) و ناآگاهی مطلق در مورد علوم تجربی و روش علمی ، شاید زیاد برای روزنامه نگاری «علمی» مناسب نباشم ؛ الآن که دیدم بین روزنامه نگاری علمی و فناوری تفاوت (هر چند اندک) وجود داره به این فکر افتادم که شاید بهتره در زمینه فناوری فعالیت کنم . می خواستم از شما بپرسم اولا برای آگاهی و آشنایی (و البته فهم) در مورد روش علمی ، فلسفه علم ، نظریات علمی ، کاربرد علم و … به اون میزانی که برای روزنامه نگاری علمی نیازه چه کار بکنم تا مثل دفعه قبل گیج و سردرگم نشم و دوم این که روزنامه نگاری در حوزه فناوری چه تفاوت هایی با علم داره مثلا آیا باز هم آشنایی با روش علوم تجربی یا روش های تائید یا عدم تائید یک ادعا به عنوان نظریه علمی ضرورت داره ؟ (اگه منبعی هم برای کسب اطلاعات بیش تر در این مورد معرفی کنید یک دنیا ممنون میشم)

  3. علم مادر فناوري و تكنولوژيست.مهندسان ازيافته هاي دانشمندان حوزه هاي فيزيك و رياضي استفاده مي كنند تا تجربه ي استفاده ي عملي از يافته هاي علمي را دراختيار سايرين قراردهند.اما نكته ي جالب اينجاست كه دانشمندان نيز از دستاوردهاي مهندسان به عنوان ابزاراستفاده مي كنند و اين دو گروه درتعامل تنگاتنگي قرار دارند.
    از شما بسيار متشكرم كه ديد من را نسبت به روزنامه نگار علمي تغيير داديد.
    من دانشجو هستم و دوست دارم روزي به عنوان ژورناليست علمي فعاليت كنم.

دیدگاهتان را بنویسید

*

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.