نگاهی به کتاب گناه اصلی و نقش رسانه ها در غفلت از پوشش زوال توان شناختی بایدن به همراه ترجمه مروری از این کتاب در نشریه مرور رسانه های کلمبیا
فارغ از اینکه چه نگاهی به سیاست در ایالات متحده، که دوست داشته باشیم یا نه، اثرش بر گوشه گوشه جهان احساس میشود، نمی توان چشم بر این واقعیت بست که جو بایدن، رییس جمهور سابق ایالات متحده نه تنها عامل شکست حزب دموکرات شد که اعتماد بخش بزرگی از بدنه جامعه که پس از دوره نخست ترامپ برای تغییر به بایدن رای داده بودند را از دست داد و حتی با صدور عفوهای فرزند و برخی از نزدیکان خود، ادعای اخلاقی که دموکراتها تلاش داشتند بر آن تکیه کنند را نیز از میان برد. فارغ از سیاستهای ترامپ، مهم ترین دلیل پیروزی او نه در کارزار انتخابیش که در عملکرد جو بایدن و حزب دموکرات بود.
یکی از نقاط عطف این داستان نقش مایوس کننده مطبوعات و رسانه ها بود. درست است که گزارش گری درباره رییس جمهوری که دارای سن بالا است، ممکن است قدم زدن بر مرز باریکی باشد که در یک سو باید سیاستمداران را مورد سوال قرار داد و آنها را زیر ذرهبین قرار داد و در سوی دیگر مراقب بود به دام کلیشههای سن و سالخوردگی نیفتاد. اما قربانی کردن هر یک به نام دیگری و به خصوص سرپوش گذاشتن بر واقعیت برای فریب افکار عمومی، گناه نابخشودنی رسانه است.

اخیرا کتابی به نام «گناه اصلی» به قلم روزنامه نگار ارشد CNN جیک تپر و الکس تامپسون از اکسیوس منتشر کردند که در آن براساس گفتگوها و گزارشگری خود نشان داده اند که نشانههای زوال حافظه و توانایی شناختی جو بایدن که در نهایت منجر به ترک صحنه انتخابات در میانه رقابتها شد و در نتیجه فرصتی برای انتخابات مقدماتی دموکراتها باقی نگذاشت، از مدتها پیش مشهود بود و برخی از نزدیکان او، پزشکان و نماینده های مجلس و وزرا از آن با خبر بودند و سعی در پنهان کردن آن داشتند.
کتاب با جزییات به این داستان میپردازد اما نکته مهم پنهان در این روایت داستانی نقش مطبوعات است. این گزارش ها اگر در زمان خود منتشر می شد تاریخ آمریکا و شاید جهان امروز تغییر میکرد. نشانه های بارز ضعف شناختی بایدن، حداقل در حدی آشکار بود که فشار بیشتری از سوی مطبوعات و رسانه ها برای شفاف سازی آن را موجه کند.
بدین ترتیب شاید اگر رسانه های جریان اصلی با جدی نگرفتن نامزدی ترامپ در دور نخست و دادن فضا به او برای جذب مخاطب بیشتر به عاملی اصلی در پیروزی او بدل شد، عدم انجام وظیفه رسانه در سال های پایانی بایدن، باعث شد تا بار دیگر این رسانهها – حتی آ«ها که در صف منتقدان جدی ترامپ طبقه بندی میشوند – به انتخاب او کمک کنند
اهمیت این موضوع شاید برای ما که داستان ایران را پوشش می دهیم نیز مهم باشد. به هر دلیلی عدم پرسیدن سوالهای درست، چشم بستن بر واقعیتی که دانستنش حق عموم مردم است، و تن دادن به مصلحت اندیشی در پوشش واقعیت، حاصلی جز فاجعهای ندارد که در اثرش نه تنها رسانه بیاعتبار میشود که مردم باید هزینه سنگینی بابت آن بپردازند.
نشریه مرور رسانه های کلمبیا CJR، مرور و نقدی را به قلم ریچارد تافل، درباره کتاب گناه نخستین منتشر کرده که ضمن اشاره به داستان اصلی کتاب به همین غفلت رسانههای نیز پرداخته شده است.
در اداه ترجمه این مقاله را میتوانید مطالعه کنید:
لاپوشانی در دیدرس همگان
کتابهای جدید به چگونگی برخورد دولت بایدن با موضوع حساس سن میپردازند – اما نه به اینکه رسانهها چگونه این داستان را پوشش دادند.
در ژوئن ۲۰۲۳، بیش از هفت ماه قبل از اولین انتخابات مقدماتی دموکراتها برای انتخابات ریاست جمهوری، روزنامه «دیلی میل» از هزار رأیدهنده خواست تا کلمهای برای توصیف هر یک از نامزدهای اعلامشده بیان کنند. در ابر کلمات حاصل، کلمهای که برای جو بایدن کاملاً غالب بود، «پیر» بود. (ضمناً، برای دونالد ترامپ، این کلمه «جنایتکار» بود.) این اتفاقی نبود: ده هفته بعد، در ماه اوت، یک نظرسنجی برای آسوشیتدپرس نشان داد که ۷۷ درصد از بزرگسالان و ۶۹ درصد از دموکراتها فکر میکردند بایدن «بیش از حد پیر است تا بتواند به طور مؤثر یک دوره چهار ساله دیگر به عنوان رئیس جمهور خدمت کند.» (اکثریت ناچیزی، ۵۱ درصد – اما تنها ۲۸ درصد از جمهوریخواهان – همین را در مورد ترامپ گفتند.) یک نظرسنجی «وال استریت ژورنال» در هفته بعد نیز نشان داد که بیش از ۷۰ درصد از بزرگسالان، بایدن را «بیش از حد پیر برای نامزدی ریاست جمهوری» میدانستند. (کمتر از نیمی همین را در مورد ترامپ گفتند.)
بعداً، در فوریه ۲۰۲۴، رابرت هِر، بازرس ویژه وزارت دادگستری، از پیگرد قانونی بایدن به دلیل آنچه او نگهداری عمدی (و استفاده برای کتاب خاطرات) اسناد طبقهبندیشده از دوران معاونت ریاست جمهوریاش تشخیص داده بود، خودداری کرد. هِر، پس از بررسی طولانی بایدن تحت سوگند، به این نتیجه رسید که هیئت منصفه او را محکوم نخواهد کرد زیرا او «پیرمردی دلسوز و خوشنیت با حافظه ضعیف» بود و اعضای هیئت منصفه در مورد هرگونه قصد مجرمانه تردید منطقی خواهند داشت.

لحظات دیگری نیز وجود داشت – لغزشی در اینجا، کلمهای فراموششده در آنجا – که توسط اعضای مطبوعات سیاسی ثبت شد و توجه را به موضوع سن بایدن جلب کرد. اما تا ژوئن ۲۰۲۴، زمانی که او در مناظرهاش با ترامپ دچار لکنت زبان شد، دنیای سیاست ابراز شگفتی کرد. به زودی، بایدن توسط اعضای حزب خودش از رقابت کنار گذاشته شد.
اکنون، «گناه نخستین»، کتابی که مشتاقانه انتظارش میرفت از جیک تپر از سیانان و الکس تامپسون از اکسیوس، مصاحبههای پس از انتخابات را به دقت بررسی میکند تا دقیقترین گزارش تاکنون را از آنچه عنوان فرعی کتاب «لاپوشانی» افول بایدن مینامد، ارائه دهد – «لاپوشانی» چیزی که مردم آمریکا از همان ابتدا میدانستند.
نویسندگان «گناه نخستین» میگویند که برای این کتاب پس از انتخابات ۲۰۲۴ با صدها نفر صحبت کردهاند، اما من فقط حدود دوازده منبع را میشمارم که به طور رسمی نام برده شدهاند و گفتهاند که قبل از مناظره، متوجه افول شناختی بایدن شده بودند. حداقل سه عضو کابینه بایدن نقل قولهایی در مورد ضعف بایدن قبل از مناظره ارائه کردهاند، اما هیچکدام نخواستند پای این نقل قولها برای کتاب بایستند.
به اعتبار تپر و تامپسون، منابع نامبرده شامل دو سناتور ایالات متحده، مارک وارنر از ویرجینیا و مایکل بِنِت از کلرادو، و شش عضو مجلس نمایندگان هستند. با این حال، هیچیک از این نمایندگان منتخب در آن زمان مشاهدات خود را به رأیدهندگانشان نگفته بودند؛ به نظر میرسد همه آنها خود را متقاعد کرده بودند که یک بایدن احتمالاً بیکفایت، بر یک ترامپ بدخواه ترجیح دارد – همان محاسبه ظاهری که توسط کارکنان کاخ سفید انجام شده بود. طبق گزارشها، هیچکس از افراد مطلع در واشنگتن و اطراف آن فکر نمیکرد که رأیدهندگان حق دارند انتخابی آگاهانه داشته باشند.
گزارشهای قابل توجهی در «گناه نخستین» وجود دارد، اما داستان منسجم چندانی در آن نیست. به نظر میرسد نویسندگان نمیتوانند به پاسخهای روشنی برای برخی پرسشهای کلیدی دست یابند، از جمله: چه زمانی افول بایدن آغاز شد، در مقابل اینکه چقدر او فقط بیشتر شبیه خودش شد، همانطور که همه ما با افزایش سن تمایل داریم؛ چقدر از «لاپوشانی» صرفاً یک استراتژی انتخاب مجدد برای مصون نگه داشتن رئیس جمهور بود، و چقدر یک فریبکاری فعال با سوءنیت قبلی؛ و اینکه آیا بایدن صرفاً در حال پیر شدن بود یا از بیماری جدی رنج میبرد (پارکینسون و آلزایمر به عنوان احتمالات ذکر شدهاند). حتی با فرض اینکه کتاب با عجله به چاپ رسیده است – گزارشدهی از نوامبر آغاز شد – اینها به نظر شکافهای مهمی میرسند.
البته، موضوع زمانبندی افول بایدن اهمیت ویژهای دارد. «گناه نخستین» فرض میکند که بایدن در مصاحبه پانزده دقیقهای اکتبر ۲۰۲۲ با تپر و در مدیریت سفر به اوکراین در فوریه ۲۰۲۳ تا حد زیادی خوب بوده است. با این حال، این کتاب همچنین به ناتوانی او در به خاطر سپردن نام همکاران نزدیکش اهمیت زیادی میدهد – همانطور که در دسامبر ۲۰۲۲، در برخوردی درست بیرون از دفتر بیضی، کتاب او را در حال صدا زدن جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، با نام «استیو» و کیت بدینگفیلد، مدیر ارتباطات، با نام «پرس» توصیف میکند – حتی در حالی که نویسندگان در جای دیگری اشاره میکنند که او همین مشکل یادآوری را با مایک دونیلون، شاید نزدیکترین دستیارش، حداقل در یک مورد در سال ۲۰۱۹، زمانی که به نظر میرسد همه فکر میکردند بایدن هنوز در وضعیت خوبی قرار دارد، نشان داده بود.
شرایطی که مشکلات بایدن، چه جسمی و چه شناختی را تسریع کرد، در کتاب به گونهای تصویر شده که با وقایع مربوط به پسرانش مرتبط بوده است. هِر، بازرس ویژه، بایدن را با بررسی نوارهای ضبط شده در سال ۲۰۱۷ برای یک کتاب خاطرات و در یک شهادتنامه در سال ۲۰۲۴ ارزیابی کرد؛ از نظر او، هر دو ضبط نشاندهنده حافظهای رو به زوال بودند. با این حال، روایت «گناه نخستین» نشان میدهد که در سال ۲۰۱۷، بایدن در پی مرگ پسرش بو، غرق در اندوه بود – اما بعداً بهبود یافت و سالها بدون اختلال سپری شد.
نویسندگان معتقدند که توافقنامه اقرار به جرم هانتر بایدن در ژوئن ۲۰۲۳ (که بعداً لغو شد) یک «نقطه عطف» برای رئیس جمهور بود و محاکمه هانتر یک سال بعد، افول بیشتری را در پی داشت. با این حال، از اینکه آنها به پیامد این جدول زمانی نمیپردازند، ناامید شدم: اینکه آنچه مردم آمریکا ابتدا دیدند فقط محدودیتهای جسمی بود – ابر کلمات قبل از «نقطه عطف» شکل گرفته بود – و بنابراین ممکن است کارکنان کاخ سفید در ابتدا به قضاوت منطقی رسیده باشند که نگرانیها در مورد سن بایدن بیمورد بوده است. (فرانکلین روزولت، بزرگترین رئیس جمهور قرن بیستم، نمیتوانست از پلهها بالا برود یا دوچرخهسواری کند.)
اما حتی اگر در ابتدا مشغولیت ذهنی به سن بایدن بیاساس بود، بعداً دیگر اینطور نبود. شخصیتهای منفی این کتاب به وضوح شناسایی شده و مکرراً مورد سرزنش قرار میگیرند. در صدر این فهرست دونیلون، استیو ریچتی رئیس امور قانونگذاری، بانوی اول دکتر جیل بایدن، و دستیاران شخصی آنی توماسینی (دستیار رئیس جمهور) و آنتونی برنال (دستیار بانوی اول) قرار دارند. اما به نظر میرسد این حلقه بسیار نزدیک، ناگسستنی باقی میماند: هیچ مدرک قطعی در اینجا وجود ندارد که قصد گمراه کردن را تأیید کند. در عوض، این گروه که نویسندگان (و برخی دستیاران جوانتر) آن را «پولیتبورو» (دفتر سیاسی) نامیدهاند، در دنیایی زندگی میکنند که تا پایان، بایدن یک نامزد قوی و یک مدیر اجرایی کاملاً مؤثر باقی ماند.
بزرگترین ناامیدی «گناه نخستین» فقدان تأمل در عملکرد مطبوعات است. ماه گذشته، در ضیافت شام سالانه انجمن خبرنگاران کاخ سفید، تامپسون بالاترین نشان افتخار این گروه را به دلیل گزارشهایش در مورد افول بایدن دریافت کرد. تامپسون در یک سخنرانی اذعان کرد که حتی پوشش روزانه خودش نیز کمتر از آنچه باید، بوده است. و حق با او بود: از میان مطالبی که برای او این جایزه را به ارمغان آورد، تنها یکی قبل از مناظره منتشر شده بود. آن مطلب، پیشدرآمدی بر گزارش بازرس ویژه هِر بود و اشاره قابل توجهی به سن بایدن نکرده بود.
تامپسون یک مطلب با تمرکز بر سن، در اواخر آوریل ۲۰۲۳ منتشر کرد. در آن اشاره شده بود که بایدن به ندرت رویدادها را قبل از ساعت ۱۰ صبح یا بعد از ساعت ۶ بعد از ظهر برنامهریزی میکرد و اغلب آخر هفتهها از حضور در انظار عمومی خودداری میکرد. موضوع آن اینگونه خلاصه شده بود: «مشاوران نزدیک بایدن میگویند او از نظر ذهنی هشیار است. اما حتی برخی از آنها اذعان دارند که سنش انرژی او را کاهش داده و برنامه او را به طور قابل توجهی محدود کرده است.» تامپسون همچنین عبارتی را گنجانده بود که بعداً به ادعای اصلی «گناه نخستین» تبدیل شد: «برخی از دستیاران کاخ سفید به طور خصوصی بایدن را با یک پادشاه سالخورده مقایسه کردهاند: او یک گارد محافظ وفادار و قدیمی از دستیاران دیرینه دارد که اولین غریزه آنها محافظت از او و ریسک نکردن است.»
آنچه مورد بحث قرار نمیگیرد این است که چرا گروه خبرنگاران کاخ سفید و سردبیرانشان، در سال بعد، برای گزارش دادن در مورد مسئله سلامت بایدن، اینقدر کم کاری کردند. در یک مراسم جمعآوری کمکهای مالی در سپتامبر ۲۰۲۳، بایدن همان داستان را در عرض سه دقیقه تکرار کرد. «گناه نخستین» به یک گزارشگر «نیویورک تایمز» که آن رویداد را پوشش میداد، استناد میکند و این حادثه در گزارش مشترک خبرنگاران گنجانده شده بود. روز بعد، پیتر دوسی از فاکس نیوز، در نشست خبری کاخ سفید پرسید: «قضیه چیست؟» اما پاسخ به وضوح مبهم بود و نه او و نه هیچ کس دیگری پیگیری نکرد.
به نظر میرسید پرسشهایی که باید پرسیده میشدند، واضح بودند: بایدن تا چه حد تصمیمگیرنده واقعی باقی مانده بود، در مقابل کارکنانش؟ بایدن شخصاً چقدر بحث در مورد مشکلات جدی را میپذیرفت، و شاهدان از مشارکت او چه برداشتی داشتند؟ او به طور متوسط در یک شب، چقدر مطالعه میکرد، در طبقه بالا، بالای دفتر کارش؟ نظرات او، به صورت کتبی یا در جلسات، چقدر گسترده بود؟ چند کلمه از سخنرانیها متعلق به خود او بود؟ اگر گاهی اوقات برای کار کردن بیش از حد خسته بود، چه تفاوتی ایجاد میکرد؟ آیا سفرهای مفیدی لغو شده بود؟ جلسات مهمی برگزار نشده یا کوتاه شده بود؟ آیا رهبران کنگره یا خارجی او را در تماسهای تلفنی پاسخگو یا گیج مییافتند؟
شاید خبرنگاران تلاش کرده باشند، اما پاسخهای بسیار کمی به چنین پرسشهایی منتشر شد. حتی امروز، بیشتر آنها فراتر از چند حکایت که ممکن است نماینده واقعیت باشند یا نباشند، حل نشده باقی ماندهاند. در عوض، بسیاری از خبرنگاران به نحوه ظاهر شدن بایدن در برخوردهایشان با او بسنده کردند – بدون اینکه به اندازه کافی در نظر بگیرند که ممکن است فقط زمانی به آنها اجازه داده شده باشد او را ببینند که در بهترین حالت خود بوده است.
به عنوان مثال، هنگامی که معاینات فیزیکی سالانه بایدن شامل آزمایش شناختی نمیشد، ظاهراً به این دلیل که پزشکش آن را غیرضروری تشخیص داده بود، به نظر میرسید هیچکس در گروه خبرنگاران این موضوع را بررسی نکرده است. مطالعات نشان میدهد که حتی در افراد فاقد زوال عقل، عملکرد در آزمونهای شناختی با افزایش سن، به ویژه در افراد بالای هشتاد سال، کاهش مییابد. به نظر محتمل میرسد که بایدن دقیقاً به این دلیل تحت آزمایش شناختی قرار نگرفت که ممکن بود نمره کاهشیافتهای را نشان دهد، با پیامدهای سیاسی بالقوه انفجاری. حتی اکنون، به نظر میرسد نویسندگان «گناه نخستین» این نکته را نادیده گرفتهاند. (اگر در مورد نمره شناختی اخیر «عالی» ترامپ که به هفتاد و نه سالگی نزدیک میشود، کنجکاو هستید، احتمالاً باید آن را در برابر این واقعیت سنجید که به نظر میرسد معاینات فیزیکی گذشته کاخ سفید از او، قد و وزنش را نادرست گزارش کردهاند.)
«گناه نخستین» در یک فصل سهصفحهای، تلاش میکند وضعیت بایدن از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ را در چارچوب دیگرانی در واشنگتن قرار دهد که به طور مشابه در پایان خدمت طولانی خود افول کردند. تپر و تامپسون از نمایندگان کی گرینجر و جان کانیرز جونیور و سناتورها استروم تورموند، دایان فاینستاین، تد کاکران و رابرت برد نام میبرند. فاینستاین (همانطور که تورموند قبلاً) مورد بررسی دقیق مطبوعات قرار گرفته بود – هرچند به طور کلی، نویسندگان سیاستمدارانی را که از این وضعیتها آگاه بودند به دلیل عدم اعتراف به واقعیتهای دشوار سرزنش میکنند، نه خبرنگاران را به دلیل دریغ از پوشش خبری.
در ژوئن ۲۰۲۴، سه هفته قبل از مناظره ریاست جمهوری، «ژورنال» داستانی درباره سن بایدن منتشر کرد. اما از چهل و پنج نفری که خبرنگاران با آنها صحبت کرده بودند، تمام منابع نامبردهای که ظرفیت بایدن را زیر سؤال میبردند، جمهوریخواهان کنگره بودند. ما هرگز نخواهیم فهمید که آیا تصمیم به انتشار بدون اصرار برای تأیید گستردهتر، درست بوده است یا خیر، زیرا فاجعه مناظره به زودی تمام تأیید لازم را فراهم کرد. یک سوم پایانی «گناه نخستین» آنچه را که پس از آن اتفاق افتاد، ترسیم میکند، اما هیچ زمینه جدید قابل توجهی را باز نمیکند.
کتاب تپر و تامپسون اولین کتاب امسال نیست که موضوع سن بایدن را بررسی میکند. دو جلد دیگر – بیشتر در سنتِ کتابنویسی «ساختنِ رئیسجمهور» که تئودور وایت در سال ۱۹۶۱ پیشگام آن بود – قبلاً منتشر شدهاند و سهم آنها قابل توجه است. هر دو در مقایسه، بیشتر باعث میشوند «گناه نخستین» قویتر از آنچه هست به نظر برسد.
اولین تاریخنگاری فوری امسال، «مبارزه» از جاناتان آلن از انبیسی و ایمی پارنز از «د هیل» بود. «مبارزه» با مناظره ژوئن آغاز میشود و هفده صفحه اول خود را به افول بایدن اختصاص میدهد. این کتاب یک عضو دموکرات دیگر کنگره را به کسانی اضافه میکند که اذعان کردهاند از ضعف بایدن آگاه بودهاند، اگرچه در آن مورد فقط چند هفته قبل از مناظره. از چند دستیار ناشناس بایدن به طور قطعی نقل قول شده است، اما تقریباً تمام لحظات افول در «مبارزه» در انظار عمومی اتفاق میافتد و یک الگوی کامل را در بازنگری مناسب تشکیل میدهد.
کریس ویپل، مستندساز، کتاب «ناشناخته» را به مجموعه «ساختن رئیسجمهور» اضافه کرده است. او نیز با مناظره آغاز میکند، اما به نظر نمیرسد هیچ منبع نامبردهای با برداشتهای دست اول از افول بایدن تا آن شب داشته باشد، به استثنای قابل توجه بیل دیلی، رئیس سابق دفتر کاخ سفید (در دولت باراک اوباما) و عضو کابینه (در دولت بیل کلینتون)، که همچنین با تپر و تامپسون به تفصیل صحبت کرده بود.
ویپل از رابرت کارو، مورخ، در یک مهمانی شام در همپتونز در ژوئیه ۲۰۲۳ نقل قول میکند، جایی که کارو کنارهگیری اجباری بایدن از رقابت را پیشبینی کرده بود. به نظر نمیرسد ویپل پرسیده باشد که آیا کارو این اظهار نظر را بر اساس مشاهده دست اول یا یک حدس بیان کرده است. ویپل همچنین این واقعیت را که کاخ سفید زمانی به او فقط از طریق ایمیل مصاحبه پیشنهاد داده بود، به عنوان مدرکی دال بر افول بایدن تلقی میکند. شاید، اما به همان اندازه ممکن است که کارکنان، رهبر جهان آزاد را برای صحبت با یک نویسنده کتاب کمتر شناختهشده، بیش از حد مشغول دانسته باشند.
در نهایت، «ناشناخته» به این نتیجه ناامیدکننده میرسد که «هیچکس جز بایدن، خانوادهاش و پزشکانش حقیقت وضعیت او را نمیدانستند.» «گناه نخستین»، به اعتبار خود، این ادعا را باطل میکند. کارکنان نزدیک و خانوادهاش میدانستند، و همچنین حداقل چند عضو از کابینه بایدن و کنگره.
با این حال، همانطور که این مجلدات جدید نشان میدهند، اکراه خبرنگاران برای پرسیدن سختترین سؤالات ادامه دارد. نظرسنجیهای امروز، هر چقدر هم که ارزش داشته باشند، نشان میدهند که پیشتاز نامزدی ریاست جمهوری دموکراتها برای سال ۲۰۲۸ کامالا هریس است. بنابراین من به این کتابها، در میان بسیاری چیزهای دیگر، با این هدف نزدیک شدم که بفهمم، در نسخهای از پرسش معروف هاوارد بیکر در ماجرای واترگیت: (معاون) رئیسجمهور چه میدانست و از کِی میدانست؟ این پرسش حتی در «مبارزه» یا «ناشناخته» مطرح نشده است. در «گناه نخستین»، پاسخ تا صفحه ۲۹۹ از یک روایت ۳۰۹ صفحهای نمیآید و سپس کمتر از دو صفحه را شامل میشود. از هریس نقل شده که به طور خصوصی به دستیارانش گفته است: «مواقعی که او را میدیدم عمدتاً در دفتر بیضی یا اتاق وضعیت بود، و هرگز در آن موقعیتها لحظهای نگران توانایی او برای ریاست جمهوری نبودم»
تپر و تامپسون از این چه برداشتی دارند؟ آنها مینویسند: «با توجه به تعامل نسبتاً محدود هر معاون رئیسجمهور با رئیسجمهور به صورت روزانه، این میتوانست یک بیانیه صادقانه باشد.» جدی میگویید؟ به نظر میرسد هیچ تلاشی حتی برای فهمیدن اینکه بایدن و هریس در سال حساس قبل از فاجعه مناظره، چند ملاقات خصوصی با هم داشتهاند، صورت نگرفته است. اگر، مثلاً، پاسخ حتی یک عدد متوسط چهار بود، آیا با توجه به هر چیز دیگری که در «گناه نخستین» گزارش شده، واقعاً قابل قبول است که هریس هیچ تردیدی نداشته باشد؟
جو بایدن با تصمیم به نامزدی برای دور دوم، کشور را ناکام گذاشت. اما مطبوعات نیز در وظیفه خود برای تأیید، به شیوهای انکارناپذیر، آنچه را که رأیدهندگان از قبل میدانستند، ناکام ماندند. برخلاف بایدن، روزنامهنگاران احتمالاً فرصت دیگری خواهند داشت – و باید بهتر عمل کنند.