
رقیب چینی جیپیاس چیست و آیا ایران میتواند آن را جایگزین سیستم GPS کند؟
در میانهی تابستان ۲۰۲۵، خبری در فضای مجازی منتشر شد که توجه بسیاری از ناظران سیاست و فناوری را به خود جلب کرد. بر اساس یک گزارش منتشرشده در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) توسط برخی از حسابهای کاربری، ایران در حال بررسی استفاده از سامانه ناوبری ماهوارهای بیدو (BeiDou) ساخت چین بهجای سامانه آمریکایی GPS است. اگرچه این خبر بهتنهایی تأیید رسمی از سوی دولت ایران نداشت، اما بسترهای فنی و سیاسی آنچنان جدی بودند که ارزش بررسی و تحلیل عمیق داشتند.

چنین تصمیمی بهخصوص در ایام پس از جنگ دوازدهروزه مطرح شد و بهخصوص ادعای اینکه بسیاری از ریزپرنده های مورداستفاده اسراییل برای حمله به مراکز نظامی ایران از سیستم جیپیاس استفاده میکردهاند – که در این صورت تغییر سیستم مرجع کمکی به ایران نخواهد کرد – و اینکه با توجه به نظارت پنتاگون بر جیپیاس، این نهاد در هنگام و بحبوحه نظامی میتواند با تغییر دقت و سطح دسترسی در ایران در دقت سیستم ناوبری موشکی و پدافند هوایی اثر بگذارد.
در این شرایط انتخاب جایگزینی جیپیاس با نمونه چینی بهویژه با نزدیکی ایران و چین در سالهای اخیر گزینه دور از ذهن نیست.
البته ایران تنها کشوری نیست که نسبت به تغییر یا حداقل توسعه گزینههای خود برای سامانه مکانیابی اقدام کرده یا در حال اندیشیدن است. رقبای تازه، فناوریهای جدیدتر و از سوی دیگر اینکه بهخصوص در سالهای اخیر و در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اعتماد به ادامه سرویسهایی که اختیار آنها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار دولت است، بهشدت آسیبدیده است.
اما سامانه بیدو چیست؟ چرا برخی از کشورها به دنبال خروج از سایهی GPS هستند؟ و مهمتر از همه، این تصمیم برای ایران چه فرصتها و چه تهدیدهایی دربر دارد؟
از جنگ سرد تا گوگل مپ: تولد GPS
برای درک چرایی این چرخش، باید ابتدا به نقطهی آغاز داستان GPS برگردیم.
در سال ۱۹۷۳، ایالاتمتحده آمریکا، در بحبوحهی جنگ سرد، پروژهای نظامی را در آژانس پیشرفته پروژههای دفاعی (DARPA) کلید زد که هدف آن ایجاد یک سامانه موقعیتیابی دقیق برای نیروهای نظامی در میدان نبرد بود.
اولین ماهواره آزمایشی این سیستم در سال ۱۹۷۸ به فضا پرتاب شد و تا سال ۱۹۹۳، با تکمیل شبکه ۲۴ماهوارهایاش، GPS به سیستم ناوبری تمامعیاری تبدیل شد که میتوانست در هر نقطهای از کرهی زمین موقعیت دقیق را به گیرندههای زمینی بدهد.
در ابتدا، این سامانه تنها برای استفاده نظامی طراحی شده بود. اما در دههی ۹۰، با رشد فناوری اطلاعات، آمریکا تصمیم گرفت که دسترسی عمومی به این سیستم را نیز ممکن سازد. در سال ۱۹۹۶، دولت بیل کلینتون با حذف «اختلال انتخابی»—مکانیزمی که عمداً دقت سیگنالها را برای استفاده غیرنظامی پایین نگه میداشت—GPS را بهصورت گسترده برای عموم آزاد کرد.
از آن پس، GPS به بخشی از زندگی روزمره ما تبدیل شد؛ از ناوبری خودروها و تاکسیهای اینترنتی گرفته تا کشاورزی دقیق، حملونقل هوایی، جغرافیای شهری و حتی خدمات بانکی که به هماهنگی دقیق زمانی وابستهاند.
اما همانطور که GPS ساختهی یک قدرت نظامی است، همیشه این نگرانی وجود دارد که در شرایط خاص—مثلاً در صورت بروز درگیری یا تحریمهای شدید—دسترسی برخی کشورها به آن محدود یا مختل شود. همین طور دولتهای خودکامه در هنگام بحرانهای داخلی با استفاده از ابزارهای ایجاد اختلال در سیگنالهای جیپیاس باعث ناکارآمدی آن برای عموم مردم میشوند.
تولد بیدو: موقعیت یابی چینی در فضا
چین که از دههی ۹۰ میلادی بهدنبال تقویت قدرت نظامی و فناورانه خود بود، خیلی زود به این نتیجه رسید که تکیه بر GPS، آن هم در شرایطی که ایالاتمتحده کنترل انحصاری آن را در اختیار دارد، میتواند برای امنیت ملیاش پرهزینه باشد.
به همین دلیل، در سال ۲۰۰۰، اولین نسخهی سامانه بیدو (BeiDou-1) با تنها چهار ماهواره، خدمات محدودی را در داخل خاک چین ارائه داد. این تنها آغاز راه بود.
در مرحلهی دوم، سامانه بیدو-۲ در سال ۲۰۱۲ به پوشش منطقهای در آسیا-اقیانوسیه رسید. و سرانجام، با پرتاب آخرین ماهواره بیدو-۳ در سال ۲۰۲۰، چین اعلام کرد که سامانه ناوبری مستقلش حالا پوشش جهانی دارد—رقیبی واقعی برای GPS، گالیلئو اروپا، و گلوناس روسیه.
بیدو در زبان چینی به معنای «دب اکبر» است—همان صورت فلکی راهنما در آسمان شب که قرنهاست دریانوردان از آن برای جهتیابی استفاده میکنند.
ویژگیهایی که بیدو را از GPS متمایز میکند
سامانه بیدو نسل سوم (BDS-3) از ۴۵ ماهواره عملیاتی تشکیل شده که در سه نوع مدار زمینمیانی، ژئوسنکرون و زمینثابت قرار دارند. این تنوع مداری باعث میشود بیدو بتواند حتی در محیطهای شهری پیچیده (مثل درههای شهری) سیگنالهای قویتری ارائه دهد.
اما آنچه بیدو را از GPS جدا میکند، فقط تعداد ماهوارههایش نیست.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد بیدو، امکان ارسال پیامهای کوتاه از گیرنده به ماهواره است. یعنی دستگاهی که گیرندهی بیدو دارد، میتواند در شرایط اضطراری—مثلاً در حادثهای در منطقه فاقد پوشش موبایل—پیامی را از طریق ماهواره ارسال کند. این قابلیت، بهویژه در عملیاتهای امداد و نجات، کاربردی حیاتی دارد.
از نظر دقت هم، بیدو چیزی کم از GPS ندارد. دقت آن برای کاربران عمومی بین ۱ تا ۵ متر و برای کاربران حرفهای و نظامی تا حد سانتیمتر میرسد.
در سال ۲۰۲۴، دقت موقعیتیابی تکفرکانسی بیدو حدود ۱.۲۹ متر افقی و ۱.۹۹ متر عمودی گزارش شد، که در حالت دوفرکانسی به ترتیب به ۰.۷۷ متر و ۱.۴۱ متر کاهش یافت. این اعداد برای بسیاری از کاربردهای حیاتی، حتی حملونقل هوایی، مناسباند.
هیئت مشورتی ملی سامانههای موقعیتیابی، ناوبری و زمانسنجی فضابنیاد ایالاتمتحده (PNT Advisory Board)، که بهطور مستقل به دولت آمریکا درباره سیاستگذاری GPS مشاوره میدهد، در گزارش جمعبندی بیستوهفتمین نشست خود که در تاریخ ۱۶ و ۱۷ نوامبر ۲۰۲۲ برگزار شد، اعلام کرد که:
«قابلیتهای GPS اکنون بهطور چشمگیری از سامانه بیدوی چین پایینتر است.»


چرا ایران به دنبال بیدو میرود؟
برای ایران، استفاده از GPS همیشه همراه با مخاطرات ژئوپلیتیکی بوده است. باوجودآنکه GPS در حال حاضر بهصورت عمومی و بدون محدودیت قابلاستفاده است، اما این سیستم درنهایت در اختیار پنتاگون و نهادهای امنیتی ایالاتمتحده است.
در سالهای اخیر، برخی تحریمها، تهدیدهای قطع دسترسی به پلتفرمهای فناوری و حتی گمانهزنیها درباره اختلال عمدی در برخی سامانههای حساس، نگرانیها را درباره وابستگی کامل به GPS افزایش دادهاند.
از سوی دیگر، روابط رو به گسترش ایران و چین—چه در قالب قراردادهای بلندمدت و چه در همکاریهای فناورانه—بستر مناسبی را برای پیوستن ایران به اکوسیستم بیدو فراهم کرده است.
بیدو، با قابلیت اطمینان بالا – البته تا زمانی که چین اجازه دهد – پوشش قوی در آسیا و آفریقا، و نزدیکی فناورانه به زیرساختهای ساخت چین که در ایران رایجاند (از گوشیهای هواوی و شیائومی گرفته تا تجهیزات لجستیکی)، میتواند گزینهای قابلاتکا برای ایران باشد—البته اگر چالشها را هم در نظر بگیریم.
اما این تصمیم آنقدرها هم ساده نیست. استفاده از بیدو، چالشهایی جدی را برای ایران به همراه دارد.
چالشهایی که نمیتوان نادیده گرفت – و یک سناریوی محتمل
تصمیم به جایگزینی سامانه بیدو بهجای GPS در سطح ملی، بدون شک با چالشهای متعددی همراه خواهد بود. یکی از چالشهای اصلی، زیرساختهای موجود است. بسیاری از سامانهها و دستگاههای دیجیتال در ایران—از گوشیهای هوشمند گرفته تا تجهیزات لجستیکی، هواپیماها و سیستمهای بانکی—سالهاست که بهصورت پیشفرض با GPS کار میکنند. ایجاد تغییر در این زیرساختها مستلزم صرف زمان، بودجه، آموزش و تجدیدنظر در معماری فنی است.
اما مسئله پیچیدهتر از یک جایگزینی سختافزاری ساده است. در سطح فنی، ایران برای جلوگیری از استفاده روزمره از GPS در میان مردم، دو گزینه پیش رو دارد:
۱. محدودسازی سیگنال GPS از طریق ایجاد نویز (jamming) یا اخلالگرهای محلی (spoofing):
در تئوری، استفاده از دستگاههای تولید نویز یا اخلالگر میتواند باعث کاهش دقت یا غیرقابل استفاده شدن GPS در مناطق خاص شود. این روشها پیشتر در برخی مناطق جنگی یا امنیتی (مانند مرز اسرائیل یا روسیه) دیده شدهاند. بااینحال، این اقدام تبعات فراوانی دارد:
تداخل با سامانههای امدادی، هواپیمایی، بانکی و خدماتی
امکان ایجاد بیثباتی در برنامههایی مانند اسنپ، ویز، کشاورزی هوشمند یا حتی خدمات بانکی دیجیتال
نقض قوانین بینالمللی در مورد ایجاد اختلال عمدی در فرکانسهای جهانی GNSS
۲. تغییر سیاستهای نرمافزاری و سیستمعاملها:
دستگاههای اندرویدی نسبت به iOS انعطافپذیرترند. ایران در تئوری میتواند از طریق نسخههای سفارشیشدهی اندروید (مانند HarmonyOS یا ROMهای بومیشده) سرویسهای GNSS را بهگونهای تنظیم کند که سیگنالهای بیدو را در اولویت قرار دهند. این کار در گوشیهای چینی مانند شیائومی یا هواوی سادهتر انجام میشود. اما در مورد اپل، بهدلیل بسته بودن اکوسیستم iOS و عدم اجازه برای دستکاری سرویسهای مکانیابی، عملاً کنترل نرمافزاری مستقیم امکانپذیر نیست—مگر آنکه اپل خودش همکاری کند، که احتمال آن در شرایط فعلی نزدیک به صفر است.
سناریوی میانی: جداسازی کاربران عادی از نهادهای حساسسناریوی میانی: جداسازی کاربران عادی از نهادهای حساس
با توجه به آنچه گفته شد، محتملترین و شاید عاقلانهترین مسیر برای ایران، یک مدل دوگانهی کاربردی است:
استفاده از بیدو برای نهادهای حساس مانند ارتش، سپاه، پلیس، هواپیمایی و سامانههای امنیتی
در این حوزهها، میتوان با نصب تجهیزات دریافت بیدو، تغییر مسیرهای لجستیکی، و حتی استفاده از رمزگذاری چندلایه، امنیت اطلاعات و استقلال موقعیتیابی را تا حد زیادی تضمین کرد.
بهویژه با توجه به موج اخیر حملات تروریستی در ایران—از جمله انفجارها و خرابکاریهای ناشناس در زیرساختها—استفاده از سامانهای که خارج از کنترل واشنگتن باشد، میتواند ارزش راهبردی داشته باشد.
ادامهی استفاده از GPS برای مردم عادی با اعمال محدودیتهای نسبی یا نویزهای خفیف در مناطق خاص
در مناطق امنیتی (نظیر اطراف مراکز نظامی یا هستهای)، امکان استفاده محدود از اخلالگرهای موضعی وجود دارد تا از هدایت موشک، پهپاد یا جاسوسافزار از طریق GPS جلوگیری شود. اما برای عموم مردم، همچنان استفاده از GPS در گوشیها و خدمات شهری ادامه پیدا خواهد کرد—حداقل تا زمانی که زیرساخت جایگزین بیدو بهطور کامل فراگیر شود.
این رویکرد، هم ریسکهای امنیتی را برای دولت کاهش میدهد، و هم کاربران عادی را از مشکلات عملکردی و خدماتی مصون نگه میدارد.
نتیجهی منطقی برای ایران: فناوری دوگانه، سیاستی مرحلهای
در نهایت، تغییر کامل از GPS به بیدو برای کل جامعه ایرانی در کوتاهمدت نه ممکن است، نه منطقی. اما اجرای یک برنامهی مرحلهای—که در آن، ابتدا دستگاههای دولتی و نظامی به بیدو تجهیز شوند، سپس بخشهایی از صنایع حملونقل، و در نهایت برنامهای برای گسترش بیدو در میان کاربران عادی تدوین شود—میتواند سناریویی محتاطانه و کمریسکتر باشد.
محدودسازی کامل GPS، بهویژه در شرایطی که اکوسیستم اپلیکیشنها، خدمات اینترنتی، و بسیاری از دستگاهها بر آن متکیاند، نهتنها میتواند آسیبزا باشد، بلکه احتمالاً با مقاومت کاربران و فعالان اقتصادی نیز روبهرو خواهد شد. ازاینرو، ایران چنانچه بخواهد واقعگرایانه عمل کند، ناچار است میان دو جهان، پل بزند: GPS را برای مردم حفظ کند—حتی اگر با کمی نویز—و بیدو را برای امنیت، آیندهسازی کند.
دوم، چالش اعتماد مطرح است. یکی از ویژگیهای بیدو، همان پیامرسانی دوطرفهاش، اگرچه در موارد خاص مفید است، اما میتواند ابزار نظارتی بالقوهای هم باشد. این نگرانی وجود دارد که چین بتواند از طریق این سیستم، دادههایی درباره موقعیت کاربران دریافت کرده یا حتی در صورت بروز بحران سیاسی یا امنیتی، دسترسی ایران به سامانه را محدود یا مختل کند.
درواقع، منتقدان میگویند ایران ممکن است از «وابستگی به غرب» به «وابستگی به شرق» پرتاب شود؛ بدون آنکه بتواند کنترل واقعی بر سامانه داشته باشد.
و نهایتاً، مسئلهی ژئوپلیتیکی نیز در میان است. انتخاب رسمی بیدو، ممکن است حساسیتهایی را در میان کشورهای منطقه یا شرکای فناوری ایران ایجاد کند—کشورهایی که خود به GPS یا گالیلئو وابستهاند.
آیندهای چندقطبی برای ناوبری جهانی؟
امروز، جهان بهسمت چندقطبی شدن در فناوری ناوبری پیش میرود. اگر زمانی تنها GPS بود که قدرت بلامنازع این عرصه محسوب میشد، حالا با ظهور بیدو، گالیلئو، گلوناس و سامانههای منطقهای مثل NavIC، بازیگران بیشتری وارد میدان شدهاند.
در چنین جهانی، وابستگی تکمنبعی به هیچ سامانهای هوشمندانه نیست. بسیاری از گوشیهای هوشمند امروزی از چند سامانه بهطور همزمان پشتیبانی میکنند و گیرندههای چندگانه (multi-GNSS) به استاندارد جدید تبدیل شدهاند.
ایران نیز اگر بخواهد از مزایای بیدو بهره ببرد، باید در کنار آن، از ترکیب سامانههای دیگر نیز استفاده کند تا خطرات ناشی از انحصار را کاهش دهد.
پایان یک انحصار؟
شاید تصمیم نهایی ایران برای پذیرش یا رد بیدو هنوز مشخص نباشد. اما آنچه قطعی بهنظر میرسد، پایان دوران انحصار GPS در جهان است.
بیدو، اکنون در بیش از ۱۴۰ کشور جهان مورد استفاده قرار میگیرد و بهنظر میرسد چین در مسیر تبدیل شدن به یک ابرقدرت فناورانه در زمینه ناوبری گامهای بلندی برداشته است.
برای ایران، این یک فرصت است—و همزمان یک ریسک. اگر هوشمندانه، تدریجی و بر اساس تحلیل دقیق تصمیمگیری شود، میتوان با کمک فناوری شرقی، استقلال موقعیتیابی را تقویت کرد. اما اگر این انتخاب صرفاً بر پایه رویکرد سیاسی و بدون درنظر گرفتن ملاحظات فنی و امنیتی باشد، ممکن است در بلندمدت به وابستگیای تازه، و شاید خطرناکتر ختم شود.
ko-fi.com/itnights
hamibash.com/pnazemi