
دانشمندان هشدار میدهند: بشر ممکن است آغازگر بزرگترین انقراض تاریخ زمین باشد
چه اتفاقی افتاده است؟
پژوهشی تازه که در مجله Global Change Biology منتشر شده است، نشان میدهد فعالیتهای انسانی ممکن است زمین را بهسوی بزرگترین رویداد انقراض از زمان نابودی دایناسورها سوق دهد.
این مطالعه، که حاصل مرور دههها پژوهش دربارهٔ تغییرات محیطزیستی و مجموعهای از نشستهای تخصصی میان دیرینزیستشناسان و بومشناسان است، نرخ انقراض گونههای امروزی را با دادههای فسیلی گذشته مقایسه کرده است.
نتیجهٔ این بررسی نگرانکننده اما دووجهی است: نرخ کنونی از دست رفتن گونهها بیسابقه است، اما هنوز به آستانهٔ «انقراض بزرگ» نرسیدهایم. بااینحال، اگر روند تخریب زیستی با همین سرعت ادامه یابد، ممکن است زمین واقعاً وارد ششمین انقراض بزرگ تاریخ خود شود.
چرا این موضوع مهم است؟
انقراضهای بزرگ در تاریخ زمین لحظههایی تعیینکننده در سیر تکامل حیات بودهاند. آخرینبار، حدود ۶۶ میلیون سال پیش، برخورد یک شهابسنگ عظیم به زمین باعث نابودی بیش از سهچهارم گونههای زیستی — از جمله دایناسورها — شد و مسیر حیات را برای همیشه تغییر داد.
اکنون، دانشمندان میگویند در حالی که دیگر هیچ شهابسنگی در کار نیست، انسان خود به نیرویی زمینساختی بدل شده است: عاملی که میتواند تنوع زیستی را در مقیاس سیارهای دگرگون کند.
دکتر جک هتفیلد، پژوهشگر «مرکز لوورهلم برای زیستکره در عصر انسان» در دانشگاه یورک بریتانیا، میگوید:
«نرخ دگرگونیهایی که امروز میبینیم، در ۶۶ میلیون سال گذشته سابقه نداشته است. اما مهمتر اینکه هنوز دیر نشده. ما خودمان تعیین میکنیم این داستان چگونه پایان مییابد.»
انسان و آغاز یک عصر انقراض
پژوهشگران منشأ اثرگذاری انسان بر تنوع زیستی را حدود ۱۳۰ هزار سال پیش ردیابی کردهاند — همزمان با گسترش انسان خردمند از آفریقا به سایر قارهها.
با ورود انسان به هر منطقه، گونههای بومی — بهویژه حیوانات بزرگجثه — یکی پس از دیگری ناپدید شدند:
ماموتها، اسبهای وحشی آمریکایی، تنبلهای غولپیکر، و بعدتر ببر تاسمانی و گاو دریایی استلر در اقیانوس آرام شمالی.
این روند در جزایر سریعتر از خشکیها رخ داد؛ جایی که جمعیتهای محدود حیوانات توان سازگاری با شکار یا تغییر زیستگاه را نداشتند. با پیشرفت فناوری، دامنهی تأثیر انسان از شکار و کشاورزی فراتر رفت و اکنون آلودگی، گرمایش جهانی، جنگلزدایی، و گسترش شهرها به موتورهای اصلی نابودی تنوع زیستی بدل شدهاند.
یافتههای کلیدی پژوهش
تیم تحقیقاتی برای درک بهتر شدت بحران کنونی، دادههای فسیلی چندین رویداد انقراض تاریخی را با وضعیت فعلی مقایسه کرده است. نتیجه:
نابودی دایناسورها (۶۶ میلیون سال پیش): سریعترین و ویرانگرترین انقراض در تاریخ زمین؛ بیش از ۷۵٪ از گونهها در کمتر از چندصدهزار سال از میان رفتند.
انقراض ائوسن–الیگوسن (حدود ۳۴ میلیون سال پیش): رویدادی مرتبط با سرد شدن جهانی و تشکیل یخهای قطبی در جنوبگان؛ نرخ از بین رفتن گونهها در آن زمان از بسیاری جهات با وضعیت کنونی شباهت دارد، اما در مقیاس زمانی میلیونها سال رخ داد.
انقراض امروز: کاهش سریع تنوع گونهها در سراسر زیستبومها؛ از پستانداران بزرگ تا حشرات گردهافشان، از مرجانها تا پرندگان مهاجر — اما همه در بازهای کمتر از ۱۰۰ هزار سال اخیر، یعنی دهها برابر سریعتر از انقراضهای طبیعی.
دکتر هتفیلد میگوید:
«انقراض کنونی شاید هنوز در مقیاس شهابسنگ نباشد، اما در سرعت رخداد، رقیب جدی آن است. آنچه امروز طی یک قرن تجربه میکنیم، در گذشته ممکن بود میلیونها سال طول بکشد.»
چه چیزی زمین را به این نقطه رسانده است؟
عامل اصلی، همافزایی چند بحران انسانی است:
تغییرات اقلیمی: افزایش دمای جهانی، اسیدی شدن اقیانوسها و ذوب یخهای قطبی زیستگاههای طبیعی را نابود میکند.
شکار و بهرهبرداری بیشازحد: از صید صنعتی تا تجارت حیوانات وحشی.
تخریب زیستگاهها: گسترش کشاورزی، سدسازی، و شهرنشینی جنگلها و تالابها را بهشدت کاهش داده است.
آلودگی و گونههای مهاجم: سموم کشاورزی و انتقال گونهها توسط انسان تعادل زیستی بومسازگانها را بر هم زده است.
پژوهشگران تأکید میکنند که اثر ترکیبی این عوامل، تنوع زیستی را در سراسر کره زمین تحت فشار گذاشته است.
مقایسه با انقراضهای پیشین
در گذشته، عوامل طبیعی مانند فورانهای آتشفشانی یا تغییرات اقلیمی تدریجی عامل اصلی بودند. اما امروز، انسان خود همان نیروی ژئولوژیکی است.
برخلاف انقراض ائوسن–الیگوسن که میلیونها سال طول کشید، سرعت تغییرات کنونی میتواند در عرض چند قرن حیات بسیاری از گونهها را نابود کند.
هتفیلد توضیح میدهد:
«در قیاس با گذشته، تفاوت در زمانبندی است. پیشتر، تغییرات بهاندازهای کند بودند که گونهها فرصت تطبیق داشتند. اکنون همهچیز بسیار سریعتر رخ میدهد؛ پیش از آنکه حیات بتواند خودش را بازسازی کند.»
محدودیتها و چالشهای علمی
مقایسهٔ دقیق میان گذشته و حال کار سادهای نیست.
در سوابق فسیلی، شکافهای بزرگی وجود دارد: بسیاری از گونهها هیچ اثری از خود باقی نگذاشتهاند. از سوی دیگر، حتی امروز هم انقراضهای بیصدا در حال رخ دادن است — گونههایی که ناپدید میشوند بیآنکه کسی بداند.
به گفتهٔ نویسندگان پژوهش، این ابهامها باعث میشود نتوان عددی قطعی برای نرخ انقراض کنونی ارائه کرد، اما حتی بر پایهٔ دادههای محافظهکارانه، نرخ کنونی صدها برابر بالاتر از میانگین طبیعی در تاریخ زمین است.
پیامدها برای آیندهٔ بشر
انقراض گسترده صرفاً مسئلهای زیستمحیطی نیست؛ تهدیدی برای پایداری تمدن انسانی است. از بین رفتن گردهافشانها بر کشاورزی تأثیر مستقیم دارد، نابودی جنگلها چرخهٔ کربن را مختل میکند، و فروپاشی بومسازگانهای دریایی امنیت غذایی میلیاردها نفر را به خطر میاندازد.
اگر مسیر فعلی ادامه یابد، بسیاری از دانشمندان از ورود زمین به «عصر انقراض ششم» سخن میگویند — عصری که عامل آن نه طبیعت، بلکه خود بشر است.
هنوز دیر نشده است
در میان این هشدارها، پیام پژوهش امیدوارکننده است: هنوز میتوان مسیر را تغییر داد.
هتفیلد میگوید:
«این داستان پیچیده است، اما نکته روشن است — ما تبدیل به نیروی تعیینکنندهای در تاریخ زمین شدهایم، و هنوز میتوانیم مسیر آینده را انتخاب کنیم.»
راهحلها در سه محور خلاصه میشوند:
کاهش سریع انتشار گازهای گلخانهای برای مهار تغییرات اقلیمی.
حفاظت و بازسازی زیستگاهها، بهویژه در مناطق بحرانی چون جنگلهای استوایی و مرجانهای اقیانوس.
بازنگری در الگوهای مصرف و توسعه تا فشار بر منابع طبیعی کاهش یابد.
چشمانداز علمی
این مطالعه بخشی از موج تازهای از پژوهشها دربارهٔ «انسانزاد» (Anthropocene) است — عصری که در آن انسان نهتنها در زیستکره، بلکه در لایههای زمینشناسی اثر گذاشته است.
دانشمندان هشدار میدهند اگر روند کنونی ادامه یابد، ردپای ما در لایههای آیندهٔ زمین همان نقشی را بازی خواهد کرد که فسیلهای دایناسورها برای گذشته ایفا میکنند.
انسان تنها گونهای است که میتواند آیندهٔ زیستکره را آگاهانه تغییر دهد. پژوهش تازه نشان میدهد ما در نقطهای ایستادهایم که یا میتوانیم به آغازگر بزرگترین انقراض تاریخ بدل شویم، یا نسل نجاتبخش آن.