معرفی پروژه «افسانه‌های آسمان» و طلب یاری

ما به داستان زنده‌ایم و به داستان زنده می‌مانیم.

داستان‌ها بند اصلی هویت ما با امروز، دیروز و فردای ما هستند. هر اثری، هر رفتاری و هر بیانی اگر به داستان بدل نشود به‌سرعت می‌میرد و باقی نمی‌ماند و اثر نخواهد داشت. به مدد داستان‌ها است که ما بندی بلند در طول زمان می‌بافیم که مکان و زمان را در هم می‌آمیزد و به امروز ما ختم می‌شود. حتی تجربه‌های هرروز ما به شکل داستان است که در ذهنمان می‌ماند و جهان را تفسیر می‌کند و برای همین هم هست که ما را جانوران داستان‌گو نامیده‌اند.

اما داستان‌ها همانند هر ساخته ذهن و فکر ما در معرض خطرند. و بزرگ‌ترین خطری که داستانی را تهدید می‌کند فراموشی است. گاهی این فراموشی خودساخته است و گاهی ناخودآگاه، گاهی داستانی را مطابق هنجارهای روز خود نمی‌دانیم و از یادآوری و بازگویی آن خجل می‌شویم، گاهی برای تفسیر خود داستان قدیم را رخت نو بر تن می‌کنیم و دوباره می‌سازیمش.

خود این عمل تغییر و تحول، به رشد داستان‌های ما و دوران ما کمک می‌کند و رَجی تازه در تاروپود چهل‌تکه نقشِ ‌جهانِ ساخته‌شده ما می‌افزاید.

همین است که ما، همه ما انسان‌های قصه‌گو نوادگان شهرزادی هستیم که به قدرت بیان و داستانش، نه تنها حافظ جان مردمان شد که پادشاه دیوسیرتی را به خیراندیش مردم بدل کرد.

ما اگرچه خالق داستان‌های تازه و بازگوی داستان‌های قدیم و حتی منتقد و داور آن‌ها هستیم و حق داریم روایت‌های خود را به این بدنه اضافه کنیم و خیر و شر بودن داستان‌های موجود را بسنجیم اما شاید حق نداشته باشیم این روایت‌ها را فراموش کنیم.

گنجینه داستان‌ها نه به دلیل سندیت علمی که به دلیل بازنمایی فکر و نگاهی  که مردمانی در زمانی دیگر و شاید در جایی دیگر و حتی همین امروز و در کنار ما داشته‌اند است که محترم است. باید آن‌ها را حفظ کرد و ثبت کرد و اجازه داد خوب و بد، زشت و زیبا، این ذخیره دانسته‌های ما و تجربه‌های ما باقی بمانند. شاید ما و شاید کسانی که بعد از ما می‌آیند از دل آن نکاتی را بیابند و به مدد آن داستان خود را بهتر بگویند.

برای من که مشتاق آسمانم طبیعتاً افسانه‌ها و اسطوره‌های آسمان جایگاهی ویژه دارد. بخشی از این اساطیر و افسانه‌ها به شکل روایت‌های رسمی از اساطیر کشورهای مختلف جهان ثبت و ضبط ‌شده‌اند. اما بخش بزرگ و عظیمی از آن‌ها هرگز راه به دفترهای مکتوب پیدا نکرده‌اند و تنها در دل و زبان افراد باقی‌مانده و نسل به نسل منتقل‌شده‌اند. آن‌ها خود را در بروز قصه‌ها، مثل‌ها، شعرها و لالایی‌ها بروز داده و برخی از آن‌ها باقی‌مانده و برخی از آن‌ها برای همیشه فراموش‌شده‌اند.

من سال‌های طولانی است که سعی می‌کنم نشانه‌های این داستان‌ها را درجاهای مختلف پیدا کنم اما به ازای هر آنچه پیدا می‌کنم صدها و هزاران داستان و روایت و شعر و سرود و لالایی است که گم‌شده باقی می‌ماند.

سال ۲۰۰۹ که ایام سال جهانی نجوم بود پیشنهادی را به کمیته برگزاری آن سال ارائه کردم که در پروژه‌ای جهانی این قصص شفاهی را جمع‌آوری کنیم. اگرچه پیشنهاد با استقبال مواجه شد اما در آن سال (۱۳۸۸) چنان رفت که تو دانی که خود داستانی بود پرآب چشم. آن داستان بسیاری از فکرها و امیدها را ناکام گذاشت و این طرح نیز از آن جدا نبود.

از آن زمان تاکنون بارها سعی کردم آن را احیا کنم اما هر بار به دلیلی خود را منع کردم.

بااین‌وجود درحالی‌که من تعلل می‌کردم هر روز بخشی از این داستان‌ها هم از بین می‌رفت و تصور اینکه شاید اگر چنان کاری آغازشده بود بخشی از آن‌ها حفظ می‌شد بر عذاب وجدانم می‌افزود.

البته که نهادها و گروه‌های به طور پراکنده در گوشه و کنار جهان به کارهای مشابه مشغولند اما گمانم که  شاید با همین امکانات اندک باید این کار را شروع کرد، اما این کار من تنها نیست.

این قصه همه ما است. و من دست طلب یاری به‌سوی همه شما دراز می‌کنم تا حداقل داستان‌های ایرانمان درباره آسمان را جمع کنیم.

طرحی گرافیکی از گروهی از نوجوانان که زیر آسمان و دور آتش افسانه های 
اسمان را روایت می کنند

اهل هر کجایی که هستید، به هر زبان و لهجه‌ای که صحبت می‌کنید، اگر داستانی عامه، شعر محلی، لالایی، قصه مادربزرگ و پدربزرگی یا سرود و ترانه‌ای می‌شناسید که به‌نوعی به دنیای ستاره‌ها و آسمان مربوط می‌شود، برای من بفرستید.

من به دنبال روایت‌های رسمی مانند اساطیر رسمی ایران نیستم. بلکه به دنبال شعر و مثل و قصه فولکلور و بیان عامی و مردمی این داستان‌ها می‌گردم.

اگر داستان یا محتوایی که می‌شناسید منبعی دارد آن را در نوشته خود ذکر کنید، اگر روایت شفاهی است و از زبان پدر و مادر و بستگان و قصه‌گویان خانواده شنیده‌اید با اجازه آن‌ها نام راوی را ثبت کنید، همین‌طور اگر زبان داستان اصلی فارسی نیست و به زبان‌های  دیگر ایران است، کمک بزرگی است که ترجمه فارسی از آن را نیز اضافه کنید. اگر داستان را به زبان داستان‌گویان خانواده (پدربزرگ و مادربزرگ و بستگان و پیران محل) شنیده‌اید و هنوز در دسترس هستند اگر بتوانید زحمت ضبط صدای آن‌ها را متقبل شوید هزار بار مرا و این مجموعه را بیشتر وامدار خودکرده‌اید.

طبیعتاً من به‌هیچ‌وجه دنبال داستان‌هایی نیستم که من و شما امروز می‌سازیم، داستان‌های نو با موضوع آسمان فوق‌العاده جذاب و زیبا  و مهم هستند اما کاری دیگر می‌طلبند.

همین‌طور لطفاً در نوشتن (یا ضبط داستان) هیچ سانسور و به‌روز کردن و اخلاقی کردنی را انجام ندهید و اجازه دهید بی‌هیچ قضاوتی همان داستان گفته‌شده، ثبت شود.

من پس از رسیدن این داستان‌ها آن‌ها را با ویرایش مختصری در وب‌سایت منتشر می‌کنم و در صفحه ویژه‌ای که در اینستاگرام خواهم ساخت سعی می‌کنم با تصویرسازی دوستان، بازنشر کنم. شاید زمانی اگر تعداد این داستان به‌اندازه بود به شکل دفتری (بانام و نشان همه شرکت‌کنندگان در ساخت آن) منتشر کنیم و در قدم بعدی آن را تبدیل با بانک دیجیتالی کنیم که پایه‌ای باشد برای توسعه این کار.

شما می‌توانید از طریق ایمیل من در نشانی pnazemi (at) gmail (dot) com و با موضوع «داستان‌های آسمان» این موارد را برای من بفرستید.

این کار جز به همت و کمک شما ممکن نخواهد شد و یکی از مهم‌ترین کمک‌ها شاید این باشد که خبرش را به دیگرانی که دستشان به شبکه‌های آنلاین نمی‌رسد برسانید و از آن‌ها بخواهید تا به این کار کمک کنند.

این پروژه و کار من نیست. کاری است که اگر به سرانجام برسد، یادگاری است از ما برای ما.

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.