بحران، شایعه و مسئولیت شهروندی

یادداشتی درباره مسئولیت فردی در هنگام بحران در بازنشر خبرهایی که شاید جعلی باشند

شب گذشته شب سختی برای ایرانیان بود، برای نخستین بار پس از پایان جنگ هشت‌ساله آسمان ایران به‌طور گسترده شاهد پرواز، پرنده‌های مهاجم بود و آتش پدافندی ایران بار دیگر آسمان شهرها را روشن کرد و برای نخستین بار صدای ناخوش آیند آژیر خطر در مواردی شنیده شد.

از نخستین دقایقی که خبر آغاز حملات اسراییل به خاک ایران منتشر شد، مطابق معمول چنین رویدادهایی بازار خبرها و شایعات هم قوت گرفت.

فضای مه‌آلودی که به‌طور خاص با بی‌مسئولیتی و غیرحرفه‌ای گری ساختار اطلاع‌رسانی ساختار سیاسی/ نظامی ایران فضای کم‌نظیری برای توسعه شایعات ایجاد می‌کند.

باید به یاد داشت که بخش بزرگی از فضای خبرهای به‌اصطلاح فوری و تحلیل‌های نظامی و امنیتی که عمدتاً در فضای شبکه‌های اجتماعی و همین‌طور رسانه‌هایی که به‌طور غیرحرفه‌ای به پوشش رویدادهای بحران می‌پردازند، تصادفی و از روی خطا نیست.

در دوران ما بیش از هرزمانی هر رویداد سیاسی و حادثه نظامی حتماً مؤلفه جنگ روانی و نبرد اطلاع‌رسانی را نیز با خود به همراه دارد. شاید دیگر تصور اینکه عملیاتی نظامی یا تحرکی سیاسی بدون فعال کردن بازوهای اطلاع‌رسانی و شایعه‌سازی طرفین درگیر در مخاصمه رخ دهد، امکان‌پذیر نباشد.

دراین‌بین متأسفانه بخشی از رسانه‌ها و چهره‌های رسانه‌ای بدون توجه به حرفه و اعتبار و جایگاه خود در نقش بلندگویی عمل می‌کنند که گویی برای پیروزی در مسابقه‌ای که وجود ندارند باید زودتر هر چه به ذهن و گوششان می‌رسد را منتشر کنند.

از آن خبرنگارنماهایی که همچون سردسته تشویق گران یک مسابقه ورزشی بدون توجه به واقعیت‌ها شعارهای طرف موردعلاقه خود را بازگو می‌کنند یا آن دسته از افرادی که با ادعای صحبت با منابع ناشناس در جلساتی مانند فضای کلاب هاوس، هر شنیده‌ای را برای مخاطب بازگو می‌کنند بدون اینکه امکان راستی آزمایی آن را داشته باشند. ادعاهایی مانند اینکه دوست من خودش بیست هواپیمای اسراییلی دیده که داشتند از فلان جهت می‌آمدند، یا اینکه دویست هواپیما در آسمان ایران در حال پرواز هستند تا اینکه پدافند ما – در میانه عملیات – همه پرتابه‌های دشمن را سرنگون کرده است و از آن بدتر گمانه‌زنی از قول مقام‌های آگاه – که در اکثر موارد معلوم می‌شود رفقای قدیم هستند که آن‌ها هم یا با دستور رسانه‌ای یا از روی توهم، اطلاعات غلط را به زبان می‌آورند، – ادعا می‌کنند که این موج چندم حمله است و الان قراره تا چند دقیقه دیگر فلان جا هدف قرار بگیرد و امثال آن صرفاً خطاهایی در اطلاع‌رسانی نیستند.

این موارد که تقریباً قریب به صد در صد آن‌ها و به‌خصوص در میانه رویداد و حادثه فاقد اعتبار است، تنها به مه‌آلود کردن فضای خبری محدود نمی‌شوند. این‌چنین رفتارهایی اثرات درازمدت دارند.

خانواده‌ای نگران را در منطقه‌ای از یکی از شهرهای ایران تصور کنید، که نگران از وضعیت خود و فرزندانشان دست به دامن هرجایی می‌شوند تا خبری بگیرند. یکی از شایعات چرخان و بی‌اعتبار به دستشان می‌رسد که قرار است تا دقایقی دیگر اهدافی در نزدیکی محل زندگی یا در شهر و محل ایشان هدف قرار بگیرد. فراتر از اینکه چنین اقدامی می‌تواند باعث بروز چه تصمیمات غیرمنطقی و شاید خسارت باری در لحظه شود، برای یک‌لحظه به حال کودکی بیندیشید که با دیدن چهره هراسان و بی‌پناه والدینش، چنان ضربه‌ای را متحمل می‌شود که تا سال‌های سال بعد باید آن را با خود حمل کند.

نسل ما که خاطره دوران جنگ و ایام موشک‌باران و بمباران شهرها را در ذهن دارد، به‌خوبی با این مفهوم آشنا است. بسیاری از ما که آن دوران کودک بودیم هنوز هزاران کیلومتر دورتر از خاک ایران و سال‌های سال بعدازآن ایام هنوز با کابوس ایام بمباران و چهره والدین و اطرافیانمان که زخمی یادگار آن ایام سخت است نیمه‌شب از خواب بیدار می‌شویم و باید زمانی بگذرد که بدانیم دستخوش کابوسی بودیم که هنوز پس از سال‌ها و کیلومترها آرامش ما را به بحران می‌کشد.

اگرچه بار اصلی کاهش این بحران روانی بر عهده مقام‌های کشوری است که از ساختار عریض و طویل اطلاع‌رسانی خود باید در این لحظات استفاده کنند – دیشب و در میانه این لحظات کجا بودند سخنگویان نیروهای نظامی و امدادی و دولت که حداقل منبعی نیمه معتبر و قابل استناد از رویدادها را به مردم بگویند؟ – و پس‌ازآن رسانه‌گران غیرحرفه‌ای، غرض دار یا جاهلی که بدون درک اهمیت اطلاع‌رسانی بحران هر چیزی را هرچقدر هم دور از ذهن و به شکل بدیهی غیرواقعی، برای گرفتن کلیکی و گدایی توجهی در جامعه نشر می‌دهند اما من و شما هم می‌توانیم مسئولیت خود را بر عهده بگیریم.

وقتی اوج حادثه سپری شد، فرصت کافی برای گمانه‌زنی، ارائه تحلیل و بحث‌وجدل بر سر موضوع وجود دارد اما در میانه حادثه که شاید هیچ‌کسی حتی، حرفه‌ای‌ترین و مطلع‌ترین تحلیل گران هم درکی از شرایط ندارند نه‌تنها کسی چشم‌به‌راه تحلیل‌های من و شما نیست که این کار می‌تواند با بازار شایعات کمک کند و شما را ناخواسته به یکی از نیروهای یکی از طرفین بدل کند. پیام بی‌پشتوانه من و شما و خبر غیرقابل راستی آزمایی و غیر معتبر ما می‌تواند به یکی از زنجیره‌های رویدادهای تلخی برای بخشی از مردم بدل شود. هر شایعه‌ای که من و شما از بازپخش آن خودداری کنیم، کمکی به ازکارافتادن چرخه بحران‌زا و اضطراب‌آور شایعات است.

متأسفانه در فضای امروز ایران رسانه‌ها، چه در داخل و چه در خارج – چنان بااعتبار خود قمار کرده‌اند که به‌سختی می‌توان  در روز واقعه به آن‌ها ارجاع کرد بااین‌وجود هنوز می‌توان در بین فضای رسانه‌ای معدود موارد معتبر را شناسایی کرد.

من و شما باوجودی که شاید نتوانیم نقشی جدی در تعیین مسیر رویدادها به‌طور فردی بازی کنیم اما می‌توانیم مطمئن شویم رفتار ما در بحران باعث افزوده شدن نگرانی دیگر برای مردم نمی‌شود.

همین‌طور حالا که شرایط چنین است که کشور ما با بحران‌های روزانه دست‌وپنجه نرم می‌کند و طبیعتاً هرکدام از ما ممکن است به سویی از جهت‌های مختلف یک رویداد تمایل داشته باشیم، باید بیش از هرزمانی مراقب کودکان و امنیت روانی آن‌ها باشیم. مراقب باشیم، خشم، نگرانی و عصبانیت یا ذوق‌زدگی ما برای آن‌ها تبدیل به گره‌ای در ذهن و فکر در حال رشدشان نشود. همین‌طور بدون اینکه واقعیت را از ایشان پنهان کنیم شاید لازم باشد نحوه مواجهه آن‌ها با خبر تلخ را مدیریت کنیم. دراین‌باره می‌توانید نوشته «چطور با کودکان خود از جنگ بگوییم» را مطالعه کنید.

همان‌طور که یک اقدام اشتباه کوچک در موقعیت بحرانی می‌تواند اثرات مخرب وسیع داشته باشد یک تصمیم‌گیری درست نیز می‌تواند اثری مثبت و دامنه‌دار و فراتر از تصور ما ایجاد کند. موجی که شاید تنها به‌واسطه اندکی صبوری و خودداری از بازنشر شایعات توسط ما ایجاد خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.