این یادداشت دربردارنده توضیحات و نگاهی درباره مصاحبه آقای دکتر حبیب خسروشاهی، مدیر پروژه رصدخانه ملی ایران با دیجیاتو درباره نقدها به افتتاح رصدخانه ملی ایران است.
بعد از اینکه خبر افتتاح رصدخانه ملی ایران منتشر شد، این افتتاحیه با نقدها و سوالاتی از سوی جامعه نجومی ایران و رسانههای علمی مواجه شد. از جمله میتوان به یادداشتهای کاظم کوکرم و محمدجواد ترابی در روزنامههای جامجم و هفت صبح و همینطور بیانیه انجمن نجوم ایران اشاره کرد.
این داستان چند روز بعد با انتشار گزارشی از این پروژه در مجله ساینس ابعاد بزرگتری یافت.
در پی این گزارش بود که نه تنها گروه مشاوران بینالمللی رصدخانه در توضیحی برای ساینس برخی از موارد درباره این پروژه را مطرح کردند که تعدادی از چهرههای علمی از جمله اردشیر لاریجانی، دکتر ثبوتی و دکتر نصیری درباره آن واکنش نشان دادند.
من پیشتر درباره یادداشت اردشیر لاریجانی در اینجا توضیحاتی را نوشتم.
متاسفانه گفتگوی ایسنا با دکتر ثبوتی و دکتر نصیری کمکی به رفع سوالها نکرد.
هر دو نفر به اشتباه مقاله ساینس را حاصل یکی از افراد سابق پروژه ارزیابی کردند. در حالیکه این مقاله نوشته ریچارد استون، نویسنده علمی شناخته شده است و در این گزارش با دکتر رضا منصوری، مدیر سابق پروژه رصدخانه ملی ایران، دکتر سپهر اربابی مدیر فنی سابق پروژه رصدخانه ملی ایران، آرنه آرده برگ (Arne Ardeberg) از مشاوران طرح که پیشنهاد قله گرگش برای محل ساخت رصدخانه را مطرح کرده بود و دکتر معین صالح رییس انجمن نجوم ایران گفتگو شده بود.
همچنین به نوشته ساینس نویسنده این مقاله در آن زمان با دکتر خسروشاهی برای دریافت نظر ایشان تماس گرفته بود که به درخواست او پاسخ داده نشده بود.
متاسفانه در متن هر دو استاد نجوم ایران، علاوه بر توهین به افراد و سابقه آنها نظرات مطرح شده را حاصل بی اطلاعی دانسته بودند و ضمن انتقاد از بیانیه انجمن نجوم ایران، آن را نادرست و ناشی از بی اطلاعی و به قول دکتر ثبوتی جوان بودن آن ها ارزیابی کردند.
این دو متن به همراه پاسخ اردشیر لاریجانی اتفاقا بیشتر بر نگرانی بر نقد مهمی که درباره تبدیل شدن این پروژه به یک پروژه جهان سومی هشدار می داد صحه گذاشت.
برای مثال دکتر ثبوتی در حالی به دلیل اینکه منتقدان به اسناد دسترسی نداشتهاند حق اظهار نظر از آن ها را سلب میکرد خود تاکید داشت که از سالها پیش در جریان مسایل فنی نیست اما چون سازه بدنه تلسکوپ را دیده است می داند که کار درست انجام شده است.
دکتر نصیری نقدها را ناشی از خودشیفتگی افراد عنوان کرده بود و در حالی هر دو نفر به انجمن نجوم ایران انتقادهای تندی را روا داشته بودند که بیانیه انجمن نجوم ایران، تقریبا به تمامی در تشکر و سپاس و به رسمیت شناخته شدن زحمات مدیران و سازندگان رصدخانه است و تنها نقدی که در آن مطرح شده نگرانی از «رونمایی نا به هنگام» و «نمایشی» رصدخانه بود.
به عبارت سادهتر تنها نقد انجمن نجوم ایران – همانند بسیاری از ناظران – این بود که چرا قبل از نصب آینه و تکمیل سازه تلسکوپ مراسم افتتاح برگزار شده است.
روز گذشته اما جامعترین پاسخ به این پرسشها از سوی دکتر حبیب خسروشاهی، مدیر پروژه رصدهانه ملی ایران در قالب گفتگویی با وبسایت دیجیاتو منتشر شد.
در این گفتگو دکتر خسروشاهی به موارد متعددی اشاره کرده است و سعی کرده است به برخی از انتقادها پاسخ دهد. اما آن چیزی که در این متن مهمتر از تک تک پاسخها است بازنمایی نگاهی است که بر این پروژه وجود دارد و به نظر میرسد اتفاقا نطفه عمده نقدها هم در اینجا وجود داشته باشد. من سعی می کنم از اشاره به جزییات متعدد خودداری کنم و تنها چند نمونه برجسته در این گفتگو را مورد اشاره قرار دهم و بر مبنای آن برداشتم از فضای فکری منجر به نقدهای فعلی را عنوان کنم.
پیشنهاد میکنم پیش از خواندن این متن مصاحبه دکتر خسروشاهی را مطالعه کنید تا تحت تاثیر مطالعه ادامه این نوشته در مواجهه با آن دچار سوگیری نباشید.
ایشان درباره مقاله ساینس به چند نکته اشاره می کند، از جمله اینکه باید سابقه تاریخی یک طرح و افرادی که در آن نقش داشتهاند را در نظر گرفت (البته عمده پاسخهای آقایان لاریجانی، ثبوتی و نصیری اتفاقا حمله به افرادی بوده است که در این پروژه نقش مدیریتی دشاته اند) اینکه پروژهای مثل رصدخانه ملی پروژه ای بزرگ است و نباید با شکست در اولین تلاشها آن را تعطیل کرد (حداقل تا جایی که من می دانم هیچ کس پیشنهاد تعطیلی یا توقف پروژه را نداده است و البته مقایسه این پروژه با انفجار شاتلها قیاسی مع الفارق است چرا که پس از آن حادثه ناسا اتفاقا نظر همه منتقدان را جمع آوری کرد سعی کرد راه حل پیدا کند و وقتی دید در نهایت امکان اصلاح بنیادی وجود ندارد شاتلها را بازنشسته کرد)
ایشان در ادامه رصدخانه را با ساخت یک نیروگاه و وارد مدار شدن آن مقایسه می کنند و به درستی می گویند: « اگر یک نیروگاه بخواهد تاسیس شود، در روز نصب وارد مدار نمیشود. آنگاه میپرسند که آیا همهچیز از جمله توربین و بقیه اجزا سر جایش است؟ اگر سر جایش است پس ماجرا تمام است؟ پاسخ میدهیم که بله کمابیش تمام است فقط باید حالا که اجزا را نصب کردهایم، نیروگاه را وارد مدار بکنیم»
این حرف کاملا درستی است اما اگر در این نیروگاه همه ساختمانها ،ابزارها و تجهیزات خریداری شده باشد اما توربین نصب نشده باشد، آنگاه دیگر نمی توان در پاسخ به اینکه آیا همه چیز سرجایش است گفت بله. چون هنوز قطعه اصلی نصب نشده است و در این صورت اگر آن نیروگاه افتتاح شود، این افتتاح را نا بهنگام و نادرست ارزیابی می کنند.

به گفته دکتر خسروشاهی « نگهدارنده آینه اصلی، خود آینه، اداپتور و چرخاننده» هنوز نصب نشده و افراد در حال کار روی آن هستند. بدین ترتیب تلسکوپ رصدخانه هنوز حتی برای آزمونهای نهایی آماده نیست. بله. رصدخانه فقط تلسکوپ نیست اما رصدخانه بدون تلسکوپ هم رصدخانه نیست.
ایشان اشاره میکنند منتقدان – مدیران سابق پروژه – چون اطلاعی از وضعیت اسناد در پنج سال گذشتنه ندارند (پروژه سابقهای بیست ساله دارد) از کجا میدانند طراحیها تغییر کرده و تاکید میکنند هیچ طرحی تغییر نکرده است.
تاکید دکتر خسروشاهی بر پاسخ شورای مشاوران بینالمللی رصدخانه به انتقادها دقیق نیست. این گروه در نوشته خود اولا هیچ نظری بر افتتاح زودهنگام رصدخانه ندادهاند، دوم اینکه برخلاف متن های آقای لاریجانی، ثبوتی، نصیری و خسروشاهی مدیران منتقد قبلی را به خودشیفتگی و توهم متهم نکرده اند و نقش آنها را به رسمیت شناختهاند. آن ها تنها اشاره کردهاند که بر اساس نظر آنها پروژه بر اساس استانداردهای رایج پیش رفته است و امیدوارند همین مسیر نیز ادامه یابد. و نکته نهایی اینکه برخلاف نظر آقایانی که تا کنون پاسخ دادهاند، شورای مشاوران بینالمللی، با وجودی که از جمعی از معتبر ترین و بهترین افراد این رشته تشکیل شده است، اما همان طور که از اسمش مشخص است نهادی مستقل نیست. این نهاد بخشی از بدنه پروژه رصدخانه ملی ایران است.
دکتر خسروشاهی و دیگران و از جمله خود منتقدان طرح بر این نکته تاکید میکنند که اسناد طرح و مشخصات آن در اختیار منتقدان نبوده است و چطور این افراد بدون در دسترس بودن این مشخصات به نقد پرداختهاند که در نهایت منجر به تضعیف توان ملی و پروژهای ملی می شود.
به یاد داشته باشید عمده نقد فعلی بر افتتاح ناهنگام است. در متن مقاله ساینس تنها نقد مورد اشاره ابراز نگرانی دکتر منصوری از برخی از تغییرات است که به گفته وی، او را از اینکه مساله ای مانند تغییرات دمایی و ارتفاع بدنه از سطح متناسب است یا نه در این طرح دقیق است یا نه نگران می کند.
اما در این حال دگتر خسروشاهی در پاسخ به سوال پارسا بیگدلی درباره دردسترس بودن این اسناد می گوید:
« فضای نقل و انتقال اطلاعات فنی، کنفرانسهای بینالمللی و داخلی هستند. در کنفرانسهای داخلی، میدانیم که مخاطب ما احتمالا خیلی توان درک اطلاعات ریز را ندارد چون معمولا مخاطب عادی است. مخاطبان رصدخانه دو گروهند: مخاطبان منجم یا علاقهمند به نجوم و مخاطبان مهندس یا علاقهمند به مهندسی؛ چون درست است که موضوع نجوم است ولی رصدخانه یک وسیله فناوریاست. ما خیلی در کنفرانسهای مهندسی داخل ایران فعال نبودیم و انشالله پروژه که به ثمر رسید، حتما مباحث مهندسی در این کنفرانسها مطرح خواهد شد. اما در کنفرانسهای تخصصی خارج از ایران، ما در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ در سه دوره از کنفرانس دوسالانه SPIE حضور داشتیم که به طور خاص در سال ۲۰۱۶، اول به پروژه EELT پرداخته شد و بعد رصدخانه ملی ایران. در این کنفرانس معمولا حدود ۵۰۰ نفر حضور دارند که همه از منجمان، رصدخانهسازها و شرکتهای سازنده هستند.» و ادامه می دهند :
« بنابراین، اگر کسی دنبال این اطلاعات است، باید شخصی باشد که توان درک آن را هم داشتهباشد. اگر جامعه ما میپرسد که این اطلاعات کجاست، باید ببینیم کسی که این سوال را میپرسد دارای چه تخصصیاست و هدایتش کنیم به سمت آن اطلاعاتی که موجود است. »
به عبارتی اولا فرض بر این است که در ایران کسی توان درک کارهای فنی پروژه ملی را ندارد (غیر از کسانی که الان و در این دوره در پروژه مشارکت دارند) و اگر هم کسی اطلاعات را بخواهد باید ابتدا صلاحیتش تایید شود که توان درک دارد یا نه.
این مساله مهمی در نگرش به ساختار علم است.
در این نگاه که البته مختص ایران نیست اما در ایران قدرت بیشتری دارد و درحالیکه در دنیای علم روز، اجتماع علمی سعی در دور کردن خود از این موضوع دارد، در ایران قدرت بیشتری می گیرد و در فحوای سخنان دکتر ثبوتی و نصیری و لاریجانی نیز دیده می شد و البته سیاست قدیمی پژوهشگاه دانش های بنیادی نیز همین بوده است و آن اینکه علم متعلق به قشری خاص ساکنان برج عاجی است که بقیه مردم نه توان درک کار را دارند و نه جایگاهی برای سوال کردن.
در مورد این نگاه نقدهای زیادی وجود دارد که به بحث جایگاه نهاد علم در جامعه باز می گردد. درباره زیانهایاین نگاه به علم صدها پژوهش انجام شده است اما حتی اگر مدیران پروژههای ملی به این نقدهای موجود اعتقادی نداشته باشند باز هم باید به این مساله توجه کنند که پروژه رصدخانه ملی ایران، پروژهای ملی است. یعنی هزینه آن – با همه تاخیرها و بدقولیها – از جیب مردم تامین میشود. مردم حق دسترسی به داده ها و اطلاعات پروژه ای که پولش را می دهند دارند و این وظیفه مدیران طرح نیست که قبل از انتشار اطلاعات به ارزیابی و تعیین صلاحیت مخاطبان بپردازند.
رد این نگاه را ما در بخشهای مختلف حوزه علم در ایران میبینیم و در موردی دیگر برای مثال مساله واکسن برکت و تلاش نافرجام برای انتشار دادهها و اطلاعات آن نمونه دیگری از این نگاه به دنیای علم است.
ایشان در ادامه اضافه می کنند:« من در تمام کنفرانسهای نجومی که در ایران برگزار شده، چه در زنجان چه در جاهای دیگر، تقریبا هر سال صحبت کردهام. در دو سه سال اخیر، من در ده دانشگاه کشور، از جمله تبریز، زنجان، مشهد، صنعتی اصفهان، شهید بهشتی و تهران سخنرانی ویژه برای رصدخانه ملی داشتم. پس اصولا افراد علاقهمند مطلع بودهاند که چه خبر است اما اگر کسی به این موضوع علاقه نداشته ما هم نرفتیم زنگ درش را بزنیم. اگر سوالشان را با ما مطرح میکردند، با کمال میل پاسخ میدادیم و به طور خاص تاکید میکنم که ما در کیفیت کارمان نظر متخصصان را لحاظ میکنیم نه نظر عموم مردم را. نظر خبرنگاران و جامعه آماتوری برای ما محترم است اما آنچه که ملاک است، نظر متخصصان است که اتفاقا در این مورد اظهار نظر کردهاند.»
این هم حرف درستی است. هیچ کس انتظار ندارد پروژه ای علمی بر اساس آرای عمومی و رای گیری پیش برود اما در لایه زیرین این حرف این نکته مهم و کلیدی قرار دارد که اگرچه نظر عموم در بخش تخصصی جایگاهی ندارد اما نادیده گرفتن صدا، نظر و دیدگاه مردم و عدم تلاش برای ارتباط با آن می تواند هر پروژه ای را – حتی اگر آپولو باشد – به زمین بزند.
در طراحی ماموریت آپولو برای طراحی پیشران یا جزییات فنی از مردم نظر سنجی نشد اما همزمان هم ناسا و هم دولت برنامه های متعددی برای حمایت مردم ایجاد کردند. بعد از آپولو 11 و کاهش حمایت عمومی بود که این طرح با آن عظمت دیگر نتوانست بودجه خود را تامین کند و در نهایت پیش از زمان برنامه ریزی شده ابتدایی تعطیل شد.
حتما گروه مشاوران بین المللی رصدخانه یا مدیران سایر مراکز علمی جهانی میتوانند به ما یادآوری کنند که ساخت ارتباط موثر با بدنه جامعه، امروز یک نمایش تبلیغی نیست که عنصری حیاتی برای هر پروژه ای است که بخواهد دوام داشته باشد.
برای مثال سری به پروژه های ملی دیگر کشورها (مثلا پروژه هایی که با حمایت بنیاد علوم آمریکا) صورت می گیرد بزنید، یا سری به وب سایت همین رصدخانه های بزرگ بزنید تا میزان تلاش برای ارتباط و توضیح کار به مخاطب را ببینید.
آقای خسروشاهی میگویند باید پروژه INO را با پروژههایی مانند DAG ترکیه، LSST ، TMT و EELT مقایسه کنید.
بسیار هم خوب. به وب سایت هر یک از این پروژهها سری بزنید و آن را با وب سایت پروژه INO مقایسه کنید.
سعی کنید در این وب سایت به اطلاعات و اسناد مراجعه کنید. می دانید وقتی به صفحه گنجینه طرح درصدخانه ملی ایران مراجعه می کنید با چه صفحهای مواجه می شوید؟

در صفحه اخبار مربوط به این پروژه تنها دوخبر به سال 1400 اختصاص دارد خبر آخر مربوط به پاسخ گروه مشاوران است که البته به روند رسانههای سیاست زده با تیتر پاسخ قاطع و فنی به آن اشاره شده است در حالیکه در متن هیچ جزییات فنی مورد بررسی قرار نگرفته است و تنها اشاره فنی کلی این است که طرح فعلی منطبق به بررسی سال 2017 است.
خبر دوم اما با این تیتر و 6 تیر ماه 1400 منتشر شده است: « نصب و راه اندازی تلسکوپ ۳.۴ متری در رصدخانه ملی ایران» در این تیتر اتفاقا به طور مشخص از نصب و راه اندازی تلسکوپ (دقت کنید نه بدنه تلسکوپ، نه رصدخانه که به طور مشخص راه اندازی تلسکوپ خبر داده شده است.)
کاش دکتر خسروشاهی به همکارانش توصیه کند حداقل بر اساس همین مثالها ارتباطات خود با بدنه عام مردم را بهبود بخشند.
در جایی دیگر دکتر خسروشاهی ضمن دفاع از مراسم برگزار شده اشاره میکند و تاکید میکند « رصدخانه ملی ایران هیچ چیزی به نام افتتاح ندارد» این البته ادعای عجیبی است. حداقل تا الان این رصدخانه یک افتتاح رسمی با حضور رییس جمهور داشته و احتمالا ضمن نصب آینه و آغاز نورگیری و شاید چند دفعه دیگر در این میان افتتاح شود.
در همه جای دنیا هم افتتاح رصد خانه ها را با دو تاریخ مشخص میکنند یکی دریافت اولین نور که آغاز فنی کار است و دیگرای مراسم رسمی افتتاح یا تحلیف یا Inauguration رصدخانه که می توانید گزارش این چنین افتتاح و زمان بندی آن نسبت به نورگیری رصدخانه را مرور کنید.
البته دکتر خسروشاهی که کمی قبل تر گفته بودند فقط به نظر متخصصان نظر دارند و نظر خبرنگاران و مردم اگرچه محترم اما موثر در تصمیم ها نیست اشاره می کنند: « یک هفته پیش از مراسم، آقای دکتر ستاری یک بازدید حضوری داشتند و شرایط پروژه را ارزیابی کردند و خودشان همانجا در مصاحبه گفتند که الان این پروژه به مرحله نصب رسیده، راهاندازیاش دارد شروع میشود و آینه و ملحقات دیگرش بعدا به آن اضافه خواهند شد. در این مرحله، یک مدیر دولتی تشخیص میدهد با توجه به تامین اعتبار و هزینهای که شده و پروژه به یک جای پایدار رسیده، الان در یک مرحلهایست که میشود یک مراسم آغاز راهاندازی یا با نام دیگری که دولت با توجه به پروتکل خودش استفاده میکند، یک مراسم «افتتاح» برای آن برگزار کرد و این را انجام میدهند.»
آقای ستاری بر اساس چه تخصصی به چنین ارزیابی رسیدهاند که الان وقت افتتاح است؟ وقتی دکتر اربابی یا کلیت انجمن نجوم ایران یا دکتر منصوری از دید مدیریت پژوهشگاه فاقد صلاحیت فنی هستند، آقای ستاری چه جایگاهی برای اعلام این تصمیم دارد؟ فکر می کنم میزان دور بودن ایشان از دنیای رصدخانه ها را می توان در سخنرانی افتتاحیه این مراسم دید که تا چه حد با خطای علمی و انتشار داده های غلط همراه بود.
اما آخرین نکته به نظرم شاه کلید رمزگشایی از کلیت داستان است.
دکتر خسروشاهی ضمن بیان اینکه در این مورد هیچ پشیمانی از سوی مدیران از روند طی شده وجود ندارد (این آرزویی شخصی است اما کاش دکتر خسروشاهی در این گفتگو از فرصت استفاده می کرد و می گفت استفاده از واژه افتتاح اشتباه بوده است و ما باید با دقت بیشتری توضیح می دادیم) تاکید می کنند: «نمیدانم ارزش توجه به این واژهها چقدر است. من این را به عهده جامعه و مخاطب میگذارم.»
آقای دکتر خسروشاهی به خوبی از ارزش واژهها خبر دارند. ایشان بهتر از من و بسیاری از مردم میدانند چطور برای اینکه یک واژه و کلمه دکتر در مقدمه اسمشان اضافه شود، چندین سال تلاش و زحمت شبانه روزی داشتهاند. ایشان می دانند اگر ارزش واژهها نبود اصولا بنایی بنا نمی شد.
منظور ایشان به نظرم بازتاب دهنده همان نگاه مخرب به ساختار علم است. دیدگاهی که گمان می کند تا وقتی ما و همکارانمان می دانیم چه می کنیم و از چه حرف می زنیم فهم این موضوعات برای بقیه مهم نیست. ما دوست داریم اسم این مراسم دور همی را افتتاح بگذاریم. چقدر مهمه؟ این مسیر خطرناکی است. چون در پشت آن این تفکر وجود دارد که به کسی ربط ندارد ما چه می گوییم و چه می کنیم.
این همان نگاهی است که ما بارها و بارها دیدهایم و اتفاقا به تساهل همان چیزی است که از آن به یکی از آفتهای برداشت علمی در کشورهای توسعه نیافته یاد میشود. اینکه ما علم و نهاد علم و سازههای علم را در خلاء ببینیم و به این نکته بی توجه باشیم که نهاد و اجتماع علم درون جامعه است که معنی دارد، به حیات ادامه می دهد و حتی از بین می رود.
علم بدون توجه به جامعه اش شانسی برای بقا ندارد و اگر دانشمندان نتوانند به این نکته ساده که ارتباطات علم نه تزیینی برای کار علمی که ضرورتی برای بقا و حیات نهاد علم است، توجه کنند ما اتفاقا در همان مسیری قرار میگیریم که درباره آن هشدار داده شده است.
نکته مهمی که باید در پایان تاکید کنم این است که هیچ کدام از این نقدها و اعتراض ها به هیچ وجهی به معنی نادیده گرفتن کار دکتر خسروشاهی، همکاران فعلی یا گذشته پروژه نیست.
همین طور که نقد پیشین من به آقایان ثبوتی و نصیری به هیچ وجه به معنینادیده گرفتن نقش ارجمند و مهم ایشان در تحولات نجوم ایران نیست.
من هیچ آرزویی جز موفقیت کامل پروژه رصدخانه ملی ندارم و اتفاقا به همین دلیل هم هست که با دقت سعی می کنم این داستان را دنبال کنم و اگرجایی نکته ای مثبت یا منفی به ذهنم رسید بیان کنم.