حاشیه ای بر پرش فلیکس بامگارتنر

پرش فلیکس بامگارتنر از ارتفاع بیش از ۳۹ کیلومتری به سوی زمین رویدادی هیجان انگیز و نفس گیر بود. این رویداد نفس را حتی در سینه کسانی که از طرق مختلف و به مدد فناوری هایی که برای پوشش تلوزیونی این پرش در نظر گرفته شده بود نظاره می کردند، حبس می کرد. آنچه بر خود او و تیمی که چندین سال را صرف آماده سازی این پرش کرده بودند، در آن چند دقیقه گذشت شاید برای هیچ کسی قابل تجربه نباشد.

او برای اینکه بتواند پرشش را با موفقیت انجام دهد نه تنها باید به تیم بزرگی از مهندسان، دانشمندان و طراحان تکیه می کرد که باید به تجربه طولانی خود و مهارتهای بی نظیرش متکی می بود. شاید اگر همه امکاناتی که در خدمت پرش او قرار گرفت در اختیار داوطلبان دیگر نیز قرار می گرفت باز هم تعداد کسانی که می توانستند از عهده چنین پرشی بربیایند از تعداد انگشتان دو دست فراتر نمی رفت.

منبع عکس: روزنامه دیلی تلگراف

زمانی که خبرهای این رویداد منتشر می شد من هم مانند همه هیجان زده آن را دنبال می کردم. اگرچه قبل از پرش وی به جز چند خطی توضیح در فیس بوک چیزی درباره آن ننوشتم اما پس از آن دو مطلب برای خبر آنلاین و روزنامه جام جم آماده کردم. مطلبی که برای خبر آنلاین نوشته بودم و در همین سایت هم می توانید آن را بخوانید با انتقادهایی مواجه شد.

از مجموع نظراتی که پای آن مطلب گذاشته شد و صحبت با دوستانم متوجه شدم بخشی از مخاطبان آن مطلب از آن راضی نبوده اند. به نظر می آمد که من نسبت به این اقدام موضع دارم و آن را کاری غیر مهم می دانم. یکی از خوانندگان در نظراتی زیر خبرآنلاین نوشته بود یک دفعه بگویید که این کار هیچ اهمیتی نداشته و پرش از برج میلاد مهم است.

واقعیت این است که من در هر دو مطلبی که نوشتم بارها به مهم بودن این تلاش اشاره کرده بودم اما تفاوتی که این مطلب با مطالب دیگر داشت این بود که سعی کردم تا حد توان و اطلاعاتم بخشی را به بررسی صحت ادعاهای حول و حوش این پرش که بعضی از آنها از سوی تیم برگزار کننده و برخی دیگر از سوی رسانه های دیگر مطرح شده بود، اختصاص دهم.

طبیعتا کار من و حرفه من – حداقل تا جایی که می شناسم – فقط این نیست که رویدادی را که همه دیده اند را دوباره تعریف کنم. بلکه اگر بتوانم سعی می کنم بخش هایی که نیاز به توضیح دارد را بیشتر توضیح دهم و اگر ادعایی مطرح شده باشد آن را بررسی کنم. این یکی از ابزارها و روش ها و وظایف روزنامه نگاری است.

ما باید کار مهم بررسی ادعاها را انجام دهیم و خوب در باره این سفر برخی از این ادعاها واقعی نبود.

در بخش دیگری از آن یادداشت به این موض,ع پرداختم که متاسفانه در این برنامه فرصت بی نظیری برای ترویج علم وجود داشت که از آن بهره درستی گرفته نشد و حتی باعث شد تا به ضد فرصت تبدیل شود. بسیاری از مردم که به دلیل هیجان انگیز بودن این رویداد آن را دنبال کردند  متاsفانه به دلیل شیفتگی رسانه هایی که آن را پوشش می دادند برخی از اطلاعات غلط را دریافت کردند. وجود خلا و پرش از لبه فضا از جمله این اشتباهات بود.

در کار روزنامه نگاری گاهی اجماع رسانه ها در باره یک موضوع به معنی درست بودن همه جزییات آن نیست. من هم مانند همه هیجان زده این موضوع بودم، هیچ انتقادی هم به انجام آن و یا اینکه بخش خصوصی از آن حمایت کرده نداشتم و اتفاقا بارها تاکید کردم که این تلاش ها است که ما را به جلو می برد و اگر نبود میل شکستن رکوردها و پیش روی در قلمرو های ناشناخته ما هنوز در غارها زندگی می کردیم.

اما همه این ها باعث نمی شود تا اطلاعات غلط به مردم بدهیم و چهره ای را به فراتر از جایگاهی که دارد برسانیم. فلیکس بامگارتنر، مرد شجاع، ماجراجو و توانایی است که به مدد انبوهی از فناوری ها، شجاعت و البته مهارتهای شخصیش توانست این کار را به انجام برساند و برای همیشه مورد احترام باقی خواهد ماند. اما هیجان زدگی رد بول و رسانه های دیگر گاهی باعث شد حتی نکاتی که می توانست این پرش را برای خود آنها جذاب تر کنند را هم فراموش کنند.

اینک آقای بامگارتنر چهره ای شناخته شده است. به قول خودش اینک دیگر هرجایی که می رود در رستوران یا محل های عمومی او را می شناسند از او برای مصاحبه های متعدد دعوت به عمل می آید و همه این ها هم بسیار خوب است.

اما مشکل آنجا است که با تبلیغاتی که بر علمی بودن این پروژه انجام شد با تکرار مکرر اینکه او قهرمانی است که از لبه فضا پریده است اینک او جایگاهی دارد که حرفهایش حتی در حوزه ای که در آن مهارت و تجربه ای ندارد مخاطب گسترده ای پیدا کرده است.

به مصاحبه اخیر او با روزنامه دیلی تلگراف نگاه کنید. کسی که از دید مردم از لبه فضا پریده و قهرمان جدید عصر فضا است به راحتی پروژه های اکتشافی به مریخ را هدر دادن پول می نامد. از ناسا انتقاد می کند که به جای بررسی زمین و تلاش برای درک آن به بررسی مریخ و بیرون از زمین مشغول است و گویی تا به حال هیچ چیزی از برنامه های علوم زمین ناسا و مراکز علمی و فضایی دیگر نشنیده است. درباره کاوش مریخ می گوید : «من فکر می کنم شاید لازم باشد ما همه پولی را که صرف مریخ می کنیم صرف یادگرفتن و مطالعه زمین کنیم. منظورم این است که مریخ این قدر دور است که شما نمی توانید کسی را به آنجا بفرستید آن یک ذره اطلاعاتی هم که از مریخ به دست می آید به نظرم هیچ جوری منطقی نیست».

در شرایطی که رقابت های سیاسی در آمریکا این روزها بر سر اقتصاد در جریان است و در شرایطی که سازمان های علمی و فضایی بر سر بودجه خود باید بجنگند یک باره قهرمان جدید از بیهودگی این هزینه ها می گوید و متاسفانه سخن او مهم است. خود ما او و سخنش را مهم کرده ایم.

این که هر کسی دیدگاه خود را داشته باشد حق او است اما باید دید مردم به آن شخص چگونه نگاه می کنند و شیفتگی رسانه ها درباره  این سفر که دامن بسیاری از رسانه های بزرگ بین المللی را نیز گرفت اینک جایگاهی را به وی داده است که نظرش در باره چنین مسایلی بازتاب بی نظیری پیدا می کند.

ای کاش مدیران برنامه او به او تذکر دهند که چقدر حرف هایش شنونده دارد و چقدر موثر است.

همه این حرف ها باز هم به این معنی نیست که او کار کوچک و بی ارزشی را انجام داده است. کار او بسیار مهم و ارزشمند است اما در چهارچوب و جایگاه خودش. و این کاری بود که ما روزنامه نگاران باید انجام می دادیم.

اینکه هر موضوع و داستانی را در چهارچوب خودش روایت کنیم تا خواننده و مخاطب ما دچار سردرگمی و پریشانی نشود و منبع اطلاعاتش را اشتباه نگیرد.

 

 

دیدگاه‌ها

  1. سلام آقای ناظمی تعجب من از اینه که اگر در کشور ما کسی مثل ایشون در خصوص برنامه های فضایی ناساانتقاد می کرد اون را به حساب بودن در فضای یک کشور در حال توسعه فرض می کردند اینکه یک شرکتی مثل ردبول از سخنان ایشون استفاده تبلیغاتی کنه و مثل قهرمانان هالیود در صحنههای مختلف ظاهر بشند و در رشته هایی که تخصصی ندارند اظهار عقیده کنند و رسانه ها هم اون را با اب و تاب بیان کنند واقعا” عجیبه ولی من به شما قول میدم طولی نمی کشه مه همین آقا که الان در اوج شهرت هستند با سرعت پیشرفت علم و اطلاع رسانی دنیان امروزی و روی آوردن ماجراجویان دیگری برای شکستن رکورد ایشان که پیش بینی من تا سال دیگه اتفاق می افته به گوشه ای رانده میشند و اینبار نه ردبول و نه هیچ شرکت تبلیغاتی دیگ ای سراغ حرفهای نسنجیده ایشان نمی روند

  2. سلام
    اگر برنامه سفرهای فضایی به مریخ و جاهای دیگر به این سستی است که بااظهار نظر یک چهره خبرساز به خطر می افتد باید نسبت به سیاست گذاران فناوری که بشر را تا به اینجا(تبلت های هوشمند دست ما) یا آنجا(مریخ) رسانده اند شک کرد. من ضریب نفوذ نظر شخصی فیلکس بامگارتنر را در این حد نمی بینم. اگر ما هم بجای سرمایه گذاران ردبول بودیم اصلا دلمان نمی خواست که فلیکس از روی شبکه های خبری خارج شود؛ بنابراین طبیعی است آنها از هر فرصتی برای تبلیغات استفاده کنند. با این حال نکات مورد توجه درباره لبه فضا و خلا واشتباهات دیگر مثل این ، نتیجه بی توجهی همه رسانه هایی است که کارشان را یا بلد نیستند یا دچار بزرگ نمایی غیر علمی شده اند.
    پوریا جان ، نگاه دقیق شما ستودنی است.

    1. متاسفانه یا خوشبختانه دیدگاه های افراد بسیار بی ربط تر از این هم در تعیین سرنوشت یک رویداد علمی نقش بازی می کند. در آگوست سال ۲۰۰۱ و در جریان مناظره ها و بحث هایی که درنهایت به ممنوع شدن تحقیقات سلول های بنیادی رویانی در دولت بوش منجر شد افکار عمومی از مرور رسانه ها مشاهده می کردند که میان دانشمندان بر سر این مساله به این مهمی اختلاف نظر وجود دارد اما واقعیت این است که در گزارش های خبری، در مناظره های تلوزیونی و در جلسات استماع کنگره مردم به طور مستمر با مرد جوانی به نام دیوید پرنتیک مواجه می شدند که خود را در وب سایت خودش متخصص تحقیقات سلول های بنیادی مغرفی می کرد و همینطور در یک تبلیغ به عنوان مشاور سناتور سم برونبک که شاید شناخته شده ترین عضور مخالف سنا در زمینه تحقیقات سلول های بنیادی رویانی بود معرفی می شد.
      بعد مشخص شد که پرنتیک که آن زمان استاد زیست شناسی دانشگاه ایالتی ایندیانا و با دیدگاهی همراستا با گروه های طرفدار حق حیات بوده و هیچ سابقه و تجربه آزمایشگاهی در زمینه تحقیقات سلول های بنیادی ندارد. او حتی یک مقاله بازبینی شده در این زمینه در نشریات معتبر علمی نداشت و و حتی در یک مصاحبه به این موضوع اعتراف کرده بود که درخواستی که برای دریافت بودجه تحقیقاتی در این حوزه به موسسه ملی سلامت ارایه کرده است به دلیل عدم صلاحیت علمی اش رد شده است. عملا او به تنهایی در برابر جامعه علمی قرار داشت و موفق شد.
      چند سال پیش در واشنگتن طرحی با حمایت لابی های محافظه کار و تندروی مذهبی به مجلس ارایه شده بود که باید همجنس گرایان را درمان کرد. در یک سوی این ماجرا یک و فقط یک روانپزشک عضو انجمن روانپزشکی آمریکا و در سوی دیگر همه اعضا دیگر این انجمن قرار داشتند و معتقد بودند ایده درمان به شدت آسیب زننده و مشکل ساز است. خود انجمن به عنوان نهادی حقوقی نیز بیانیه ای مکتوب و همین نظر همه اعضا (عیر از آن یک نفر ) را تاکید کرد. اما این یک نفر به عنوان پشتوانه مدت ها این نبرد را به پیش برد.
      همین الان به بحث ها و نبردهای مربوط به تغییرات اقلیم نگاه کن ببین تعداد مخالفان گرمایش زمین چند نفر است و تعداد موافقان آن در جامعه علمی چقدر؟ اما عملا فعالیت های علمی جدی در زمینه تغییرات اقلیم با بحران مواجه شده است و حتی دانشمندان تهدید به مرگ می شوند.
      متاسفانه افراد تاثیر گذارند. میت رامنی در مناظره تلوزیونی اعلام می کند برای جبران کسر بودجه به سراغ PBS می رود و برنامه های آموزش عمومی آن نظیر خیابان سسامی را قطع می کند و الان حدود نصف آرا را در اختیار دارد. بنابراین بله متاسفانه حرف های یک نفر تاثیر دارد.

  3. با کلیت حرفاتون موافقم اما یه نکته اینه که به هر حال یکی از کارکرد های آزادی بیان در جوامع آزاد تلاش برای تاثیر گذاری بر عموم مردم برای تغییر سیاست هاست، حالا ایشونم اولویت هاش با ما فرق داره، شاید فرق جوامع آزاد با ما همین باشه که یه نفر راحت می گه که نظرش راجع به پروژه های علمی دولت چیه، اینجا مگر کسی جرائت داره یا آزادی پس از بیان داره که مثلا برنامه فضایی ایران رو نقد کنه؛ البته می دونم فکر پشت این دو تا پروژه (پروژه های فضایی ایران و ناسا) غیر قابل مقایسس

  4. مقاله شما‌، آقای ناظمی،‌ همراه با تحریف بود! این بخش را در یادداشتتان جا انداختید:
    by going to Mars which actually makes no sense to me because we know a lot about Earth and we still treat our planet, which is very fragile, in a really bad way
    بله ما درباره زمین بسیار می دانیم ولی هنوز با آن بد رفتار می کنیم!

    1. این پاسخ را در فیس بوک هم نوشتم و اینجا هم تکرار می کنم :

      هرکس دیگری این کامنت را می گذاشت از کنارش رد می شدم اما تو روزنامه نگار حرفه ای و آشنای این کاری و از سنگینی اتهامی که می زنی آگاهی و می دانی در کار ما تحریف یعنی چه.
      دقیقا چه چیزی را تحریف کرده ام؟ اولا در مقاله لینک روزنامه تلگرف را گذاشته ام ثانیا بخشی که از نقل قول وی ترجمه و نقل کردم انتخابی و دست کاری شده و وصله پینه شده نبود. یک قطعه کامل از متن را که به طور کامل در نقل قول قرار داشت ترجمه کردم
      “So I think we should perhaps spend all the money [which is] going to Mars to learn about Earth. I mean, you cannot send people there because it is just too far away. That little knowledge we get from Mars I don’t think it does make sense.”
      بعد از آن قرار نبود که من ترجمه کامل مقاله را ارایه دهم. به پاراگراف های قبلی و بعدی آن توجه کنید :
      “That is tax money,” Mr Baumgartner, 43, added. “People should decide ‘are you willing to spend all this money to go to Mars?’ I think the average person on the ground would never spend that amount of money – they have to spend it on something that makes sense and this is definitely saving our planet.”
      بله ایشان صحبت های دیگری درباره ریچارد برانسون و اینکه باید از زمین محافظت کرد و این ها هم گفته است اما چه ربطی دارد و من دقیقا چه چیزی را تحریف کرده ام؟ چه چیزی را قلب و جابجا کرده ام؟ حتی تیتر مقاله تلگراف هم همین است
      ‘Fearless’ Felix Baumgartner: Mars is a waste of money
      چه ربطی دارد که کسی که یک کلمه راجع به اینکه زمین قشنگ است بیایید حفظش کنیم حرف بزند که درست هم هست و بگوییم پس هرچیز دیگری هم می گوید درست است. کانتکست بحث وی این بود که ناسا به جای هزینه در باره مریخ بیاید زمین را مطالعه کند و من هم نوشتم که گویا وی تا حالا برنامه علوم زمین ناسا به گوشش نرسیده است.
      به نظرم تحریف این است که کسی از ارتفاع ۴۰ کیلومتری بپرد و بگوییم از مرز فضا پریده است. تحریف این است که کسی بدون اشاره به هزینه رکورد شکنی خود ( که کار خوبی است ) به بودجه برنامه مریخ ناسا حمله کند.
      ضمن اینکه تو که می دانی در کار ما تحریف یعنی چه و چه اتهام سنگینی برای کسی است که حداقل خودش فکر می کند حاضر شده از خیلی چیزها بگذرد تا از اصول حرفه ایش کوتاه نیاید، چه انگیزه ای در تحریف من می بینی؟ چه چیزی ممکن است از این تحریف تاریخ به من برسد؟ فکر می کنی کمپانی های رقیب رد بول به من پول می دهند که مثلا ارزش کار شرکت رقیبشان را کوچک کنم؟ چرا باید آبروی خودم را سر تحریف چیزی بگذارم که نه چیزی به من می رسد و نه چیزی به مخاطبم ؟ سیاوش می گفت برخی از دوستان فکر کرده اند انتقادهای من متوجه پوشش این پرش در آسمان شب و مجله نجوم است. و برای همین به این اتفاق انتقاد می کنم که می خواهم به آنها حمله کنم و یا از آنها انتقاد کنم. اولا من برنامه آسمان شب را نزدیک به ۴ سال و مجله را حداقل ۶ یا ۷ ماهی هست که طلاق داده ام. ( و اتفاقا هر دو را هم به دلیل چیزهایی که فکر می کردم اصول کارم است) اگر بخواهم انتقادی بکنم مشخصا می نویسم کما اینکه در جریان برنامه هفته فضای سیاوش و یا برنامه حضور آقای عباسی در آسمان شب نوشتم. متاسفانه برنامه مجله و آسمان شب در باره این پرش را ندیدم. (البته برنامه ضبط شده اول را که پرش کنسل شد دیدم و بعدا به سیاوش گفتم کاش جلوی دوربین در حال گزارش رد بول نمی خوردید که مخاطب فکر نکند یا تحت تاثیر جو خبر قرار گرفته و یا از آن بدتر این کمپانی از شما حمایت کرده و آش نخورده و دهان سوخته شوید) من برنامه را از سی ان ان و یو تیوب دیدم و خبرهای آن را از مجلات مختلف و رسانه های دیگر دنبال کردم . مطلبی که برای خبر آنلاین نوشتم در بخش دوم به بررسی ادعای این نرسانه ها پرداختم وو در مطلب آخر هم به تاکیدی بر از دست رفتن فرصت ترویج و تبدیل شدن آن به ضد فرصت و هنوز هم نمی فهمم کجای مطالبم اشتباه و یا جانبدارانه و یا به قول شما تحریف بوده است.

      1. ۱- اینکه شما بخشی از مطلب را به گونه ای نقل کردید که ایشان عقل درست و حسابی ندارن‌،باعث شده که از واژه تحریف استفاده کنم. من هم آن مطلب را خواندم و خلاصه صحبتش این بود که وقتی با این همه چیزی که راجع به زمین می دانیم،‌ اینقدر بد با زمین رفتار می کنیم،‌ چه گلی می خواهیم از کاوش سیاره های دیگر به سر خودمان بزنیم!‌ من هم با صحبت های ایشان موافق نیستم ولی شما فقط به بخش دوم گفته های ایشان اشاره کردید که به نظر من در انتقال واقعیت خدشه وارد کرد.
        ۲- اگر به تیتر تلگراف استناد می کنید، پس حتما این تیتر تلگراف را هم خوب به یاد دارید:
        نه آسمان شب و نه نجوم،‌ از این تیتر استفاده نکردند ولی امثال تلگراف بودند که چنین تیتری زدند.
        ۳- من نگفتم که به استناد این حرف،‌ آن حرف ایشان هم درست است،‌ نه خیر! می گویم که بخشی که جا انداخته شد، مقدمه حرف اصلی اش بود.
        ۴- به نظر من تحریف این جاست که حضور فضانوردان در ایستگاه فضایی را سقوط آزاد بنامیم!‌ انصافا چند بار پیش از این برنامه،‌ از کلمه سقوط آزاد برای خدمه ایستگاه فضایی استفاده کردید؟
        ۵- دهانی نسوخته،‌ ایشالا آش را هم دسته جمعی خواهیم خورد. در لحظه منتظر اتفاقی نیستیم.
        ۶- من هم این نوشته را اگر از کسی جز شما که روزنامه نگار با سابقه علمی هستید،‌ می دیدم،‌ هیچ وقت زمانی برای پاسخ نمی گذاشتم. من هم از این متعجب هستم که چرا از این فرصت استفاده نکردید!‌ ما استفاده کردیم،‌ می دانید چگونه؟ وقتی بازخورد نوشته های و گفتار دوستانی همچون شهرام یزدان پناه، محمدحسین الماسی،‌ پیمان اکبرنیا و خودم را از مخاطبان گرفتیم،‌ بسیاری و تاکید می کنم بسیاری به این که به کمک فناوری های فضایی،‌ چنین رکوردی زده شد،‌ نگاهشان در باور این فناوری ها دو چندان شد؛ اتفاقی که با دو ماه پیشتر با فرود مریخ نورد کنجکاوی هم شاهدش بودیم.

        1. متاسفانه یا نام نمی دانی یا نامه نمی خوانی. شما راه و روشی را که درست می دانید ادامه دهید و من هم کارک خود را می کنم. تنها نکته ای که در پاسخت لازم است به آن اشاره کنم این است که سقوط آزاد نامیدن حضور فضا نوردان در ایستگاه و در مدار زمین را تحریف خوانده بودی. اولا در متنم تاکید کرده بودم تفاوت پرش عمودی به سمت زمین و سقوط آزاد به معنی عام آن را. این دقیقا متن من است :
          «بله و نه! پاسخ از این جهت مثبت است که اگر سقوط آزاد را محدود به پرش از درون لایه‌های نزدیک جو زمین بدانیم و منظورمان تنها سقوط آزاد به صورت عمودی و به سمت سطح سیاره باشد، کاملا درست است و او در این زمینه توانست رکورد این کار را از آن خود کند. اما اگر به طور عام به سقوط آزاد نگاه کنید، متاسفانه جواب منفی است و او حتی در لیست چند ده نفر اول هم قرار نمی‌گیرد. واقعیت این است که فضانوردانی که در مدار زمین قرار گرفته‌اند، در حال سقوط آزاد دایمی به سمت زمین هستند. اصولا علت اینکه آن‌ها شرایط بی وزنی را تجربه می‌کنند، نبودن گرانش در آن محیط نیست. می‌دانیم که ایستگاه بین‌المللی فضایی در ۴۰۰ کیلومتری زمین و تحت سیطره گرانش زمین است و آنچه باعث احساس بی‌وزنی در این ایستگاه می‌شود، این است که این ایستگاه مانند آسانسوری که کابل آن قطع شده، در حال سقوط آزادی دایمی است.»
          و تا جایی که فیزیک به ما یاد داده است اگر فضا نوردان در مدار زمین احساس بی وزنی می کنند به دلیل سقوط آزاد دایمی آنها به سمت زمین و در مدار زمین است. اگر بیان قانون فیزیک در روزنامه نگاری جدید ایران تحریف است که دیگر هیچ . در بسیاری از نوشته های پیشینم که درباره علت بی وزنی در مدار زمین بوده بارها به این مساله اشاره کرده ام.
          من فکر می کنم اگر وظیفه ای داشته باشم افزایش آگاهی است و به در اتفاقات مختلف بهانه ای برای این کار پیدا می کنم. در این باره فرصتی کع به نظرم وجودداشت توضیح دقیق این کار و البته تصحیح برخی از ادعاها بود که سعی کردم انجام دهم. متاسفانه من ابزار بررسی بازتاب و تاثیر کارهایم را ندارم. مخاطبم هم در اندازه مخاطب برنامه تلوزیونی و مجله نیست. در برابر مخاطب چند میلیونی برنامه آسمان شب و چند هزار نفری مجله نجوم من مخاطبم حداکثر محدود به چند صد نفر است و سعی می کنم برای همین مخاطب محدود اگر چیزی می نویسم مطلبی کاربردی و کارآمد – و نه الزاما مطابق سلیقه آنها – باشد.
          شاد باشی و موفق

دیدگاهتان را بنویسید

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.